< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی

98/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تازیانه و تبعید و تراشیدن سر / حد زنا / حدود

مسئله 4: «حد النفي سنة من البلدة التي جلد فيها‌، و تعيين البلد مع الحاكم، و لو كانت بلدة الحد غير وطنه لا يجوز النفي منها إلى وطنه، بل لا بد من أن يكون إلى غير وطنه، و لو حده في فلاة لا يسقط النفي، فينفيه إلى غير وطنه، و لا فرق في البلد بين كونه مصرا أو قرية».[1]

در این مسئله احکام نفی بلد در جاهایی که حکم به نفی بلد در زنا می شود، بیان شده است.

نسبت به نفی بلد، چند فرع بیان شده است:

فرع اول: یک سال بودن نفی بلد

در نفی بلد گفته شده که باید یک سال باشد، به چند دلیل:

دلیل اول: نفی الخلاف

دلیل دوم: روایات که خود بر دو قسم است:

قسم اول: روایاتی که مطلقه بود و سخنی از مقدار زمان نفی بلد در آن نیامده است.

قسم دوم: روایاتی که در آنها تصریح شده نفی بلد، به مدت یک سال می باشد، مانند صحیحه محمد بن قیس.[2]

پس روایات مطلقه، حمل بر مقید می شود.[3]

پس نظریه حضرت امام تمام می باشد.

فرع دوم: مکان نفی بلد

نفی بلد، به چه شهری باید صورت بگیرد؟

در جواب این سوال گفته شده که مکان نفی بلد، به دست حاکم است و او را می تواند به هر شهری که بخواهد، تبعید کند.

نکته: گاهی فرد در شهری زنا می کند و در شهری دیگر تازیانه می خورد که در هر دو صورت، گاهی در شهری که زنا کرده یا تازیانه می خورد، وطن خودش است و گاهی شهر غربیه است و غالبا شهر معصیت و تازیانه، وطن شخص است.

سوال: اگر زنا و تازیانه در وطن خود شخص باشد، حاکم او را به شهر دیگری تبعید می کند و بحثی در این صورت نمی باشد اما بحث در این است که در شهر دیگری زنا کرده و تازیانه خورده، آیا می توان او را به وطنش تبعید کرد یا خیر؟

پاسخ: در اینجا روایات بر چند طائفه است:

طائفه اول: روایاتی که می گوید این فرد تبعید شود و در آن نیامده از کدام شهر به کدام شهر، نفی بلد شود، مثل صحیحه زراره،[4] حلبی[5] و عبدالرحمن.[6]

طائفه دوم: روایاتی که می گوید این فرد از وطنش تبعید شود، مثل روایت عبدالله بن طلحه[7] (که ضعیف است) و صحیحه محمد بن قیس.[8]

طائفه سوم: روایاتی که می گوید این فرد از شهری که تازیانه خورده تبعید شود، مثل صحیحه ابوبصیر[9] و موثقه سماعه.[10]

در اینجا گفتیم طائفه اول مطلق است و به طائفه سوم مقید شود و طائفه اول کنار می رود و ما می مانیم و دو طائفه که طائفه دوم می گوید این فرد از وطنش تبعید شود و طائفه سوم می گوید از شهری که تازیانه خورده تبعید شود. حال در اینجا فقهاء گفته اند که طائفه سوم مقدم است، چون روایات طائفه سوم، همه معتبره است اما روایات طائفه دوم، تقریبا همه به غیر از صحیحه محمد بن قیس ضعف سندی دارد و کنار گذاشته می شود و صحیحه محمد بن قیس (که در آن آمده از وطن نفی بلد می شود) می ماند اما با توجه به اینکه غالبا بلدی که تازیانه می خورد با بلدی که وطنش است، یکی است، باید ملاک، بلدی باشد که تازیانه خورده است که مفاد طائفه سوم است.

اما در هر صورت، احتیاط واجب این است که به وطنش تبعید نشود. چون اینکه به وطن تبعید شود، خلاف عقوبت است.

فرع سوم: مکان تبعید

مکان تبعید، به دست حاکم است و این حکم اجماعی و طبق قواعد است.


[1] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص464.
[2] «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الشَّيْخِ وَ الشَّيْخَةِ أَنْ يُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى لِلْمُحْصَنِ الرَّجْمَ وَ قَضَى فِي الْبِكْرِ وَ الْبِكْرَةِ إِذَا زَنَيَا جَلْدَ مِائَةٍ وَ نَفْيَ سَنَةٍ فِي غَيْرِ مِصْرِهِمَا وَ هُمَا اللَّذَانِ قَدْ أُمْلِكَا وَ لَمْ يُدْخَلْ بِهَا»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، صص61 و 62، ابواب الزنا، باب1، ح2، ط آل البیت.
[3] «في مقدار النفي من حيث الزمان، و الظّاهر أنّه السنة، لدلالة كثير من الروايات المتقدّمة على التقييد بها، و بها يقيّد إطلاق ما كان خالياً عن هذا القيد و غير متعرّض لاعتبار السنة، مع أنّه لا خلاف فيه ظاهراً»؛ فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، ص182.
[4] «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الَّذِي لَمْ يُحْصَنْ يُجْلَدُ مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا يُنْفَى وَ الَّذِي قَدْ أُمْلِكَ وَ لَمْ يَدْخُلْ بِهَا يُجْلَدُ مِائَةً وَ يُنْفَى‌»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص63، ابواب الزنا، باب1، ح7، ط آل البیت.
[5] «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ (عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ حَمَّادٍ) عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي الشَّيْخِ وَ الشَّيْخَةِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ الرَّجْمُ وَ الْبِكْرِ وَ الْبِكْرَةِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ نَفْيُ سَنَةٍ»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص64، ابواب الزنا، باب1، ح9، ط آل البیت.
[6] «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ ع يَضْرِبُ الشَّيْخَ وَ الشَّيْخَةَ مِائَةً وَ يَرْجُمُهُمَا وَ يَرْجُمُ الْمُحْصَنَ وَ الْمُحْصَنَةَ وَ يَجْلِدُ الْبِكْرَ وَ الْبِكْرَةَ وَ يَنْفِيهِمَا سَنَة»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص65، ابواب الزنا، باب1، ح12، ط آل البیت.
[7] «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ صَالِحِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا زَنَى الشَّيْخُ وَ الْعَجُوزُ جُلِدَا ثُمَّ رُجِمَا عُقُوبَةً لَهُمَا وَ إِذَا زَنَى النَّصَفُ مِنَ الرِّجَالِ رُجِمَ وَ لَمْ يُجْلَدْ إِذَا كَانَ قَدْ أُحْصِنَ وَ إِذَا زَنَى الشَّابُّ الْحَدَثُ السِّنِّ جُلِدَ وَ نُفِيَ سَنَةً مِنْ مِصْرِهِ»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص64، ابواب الزنا، باب1، 11، ط آل البیت.
[8] «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الشَّيْخِ وَ الشَّيْخَةِ أَنْ يُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى لِلْمُحْصَنِ الرَّجْمَ وَ قَضَى فِي الْبِكْرِ وَ الْبِكْرَةِ إِذَا زَنَيَا جَلْدَ مِائَةٍ وَ نَفْيَ سَنَةٍ فِي غَيْرِ مِصْرِهِمَا وَ هُمَا اللَّذَانِ قَدْ أُمْلِكَا وَ لَمْ يُدْخَلْ بِهَا»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، صص61 و 62، ابواب الزنا، باب1، ح2، ط آل البیت.
[9] «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الزَّانِي‌ إِذَا زَنَى أَ يُنْفَى قَالَ فَقَالَ نَعَمْ مِنَ الَّتِي جُلِدَ فِيهَا إِلَى غَيْرِهَا»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، صص122 و 123، ابواب حد الزنا، باب24، ح2، ط آل البیت.
[10] «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ يُونُسَ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا زَنَى الرَّجُلُ يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يَنْفِيَهُ مِنَ الْأَرْضِ الَّتِي جُلِدَ فِيهَا إِلَى غَيْرِهَا فَإِنَّمَا عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُخْرِجَهُ مِنَ الْمِصْرِ الَّذِي جُلِدَ فِيهِ»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص123، ابواب حد الزنا، باب24، ح3، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo