< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی

98/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تازیانه / حد زنا / حدود

مرحوم امام می فرمایند: «الثالث- الجلد خاصة،و هو ثابت على الزاني غير المحصن إذا لم يملك أي لم يزوج، و على المرأة العاقلة البالغة إذا زنى بها طفل، كانت محصنة أولا، و على المرأة غير المحصنة إذا زنت».[1]

بحث در حد سوم بود که گفتیم مورد سوم از اقسام حد، تازیانه تنها می باشد و این حد بالغ عاقل غیر محصن است.

در معنای غیر محصن، اختلاف بود که آیا غیر محصن، شخصی است که ازدواج نکرده است یا شخصی است که ازدواج کرده اما دخول نکرده است.

حال سوال این است که این تازیانه فقط، حد کدام غیر محصن است؟ آیا حد شخصی است که ازدواج نکرده یا حد شخصی است که ازدواج کرده اما دخول نکرده و یا حد هر دو می باشد؟

گفتیم که دو طائفه از روایات در اینجا وجود دارد:

طائفه اول: روایاتی که موضوع را غیر محصن قرار داده و حد را دو چیز قرار داده است: 1. تازیانه؛ 2. تبعید.

منها: روایت صحیحه حلبی که جلسه قبل بیان شد: «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ (عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ حَمَّادٍ) عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي الشَّيْخِ وَ الشَّيْخَةِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ الرَّجْمُ وَ الْبِكْرِ وَ الْبِكْرَةِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ نَفْيُ سَنَةٍ».[2]

حال بکر چه کسی است؟ جوانی که ازدواج نکرده یا ازدواج کرده اما دخول نکرده که حکم او دو چیز بیان شده: تازیانه و تبعید.

منها: صحیحه عبدالرحمن: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ ع يَضْرِبُ الشَّيْخَ وَ الشَّيْخَةَ مِائَةً وَ يَرْجُمُهُمَا وَ يَرْجُمُ الْمُحْصَنَ وَ الْمُحْصَنَةَ وَ يَجْلِدُ الْبِكْرَ وَ الْبِكْرَةَ وَ يَنْفِيهِمَا سَنَة».[3]

موضوع این روایت هم مطلق است و بکر، هم شامل جوان غیر مزدوج و هم شامل جوان مزدوج اما دخول نکرده، می شود و دو حکم بر او بار می شود: 1. تازیانه؛ 2. نفی بلد.

منها: روایت عبدالله بن طلحه: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ صَالِحِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا زَنَى الشَّيْخُ وَ الْعَجُوزُ جُلِدَا ثُمَّ رُجِمَا عُقُوبَةً لَهُمَا وَ إِذَا زَنَى النَّصَفُ مِنَ الرِّجَالِ رُجِمَ وَ لَمْ يُجْلَدْ إِذَا كَانَ قَدْ أُحْصِنَ وَ إِذَا زَنَى الشَّابُّ الْحَدَثُ السِّنِّ جُلِدَ وَ نُفِيَ سَنَةً مِنْ مِصْرِه‌».[4]

این روایت ضعیف است.

موضوع در این روایت جوان بالغ است اما یک عنوان مطلق دارد که می شود ازدواج کرده باشد و دخول نکرده یا ازدواج نکرده است که این هم دو حکم دارد: 1. تازیانه؛ 2. نفی بلد.

منها: روایت اسماعیل بن ابی زیاد: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ كَتَبَ إِلَى عَلِيٍّ ع- فِي الرَّجُلِ زَنَى بِالْمَرْأَةِ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ- فَكَتَبَ ع إِلَيْهِ إِنْ كَانَ مُحْصَناً فَارْجُمْهُ وَ إِنْ كَانَ بِكْراً فَاجْلِدْهُ مِائَةَ جَلْدَةٍ ثُمَّ انْفِهِ وَ أَمَّا الْيَهُودِيَّةُ فَابْعَثْ بِهَا إِلَى أَهْلِ مِلَّتِهَا فَلْيَقْضُوا فِيهَا مَا أَحَبُّوا».[5]

منها: روایت ابی بصیر: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الزَّانِي‌ إِذَا زَنَى أَ يُنْفَى قَالَ فَقَالَ نَعَمْ مِنَ الَّتِي جُلِدَ فِيهَا إِلَى غَيْرِهَا».[6]

از اینکه حد رجم در روایت نیامده است، معلوم است زانی، غیر محصن بوده است.

در نتیجه طائفه اول از روایات می گوید غیر محصن، دو حکم دارد: 1. تازیانه؛ 2. تبعید.

اگر ما باشیم و این طائفه از روایات، نمی توانیم برای حد قسم سوم، استدلال به این روایات کنیم. چون ما گفتیم حد غیر محصن، تازیانه به تنهایی است، در حالی که در این روایات، تبعید هم ذکر شده است.

طائفه دوم: روایات که دو یا سه حکم را بر زانی بار می کند اما موضوع آن غیر محصن است و غیر محصن را به کسی که ازدواج کرده و دخول نکرده، معنا می کند.

حال ما باید این روایات را بخوانیم و اگر به این نتیجه رسیدیم که اگر غیر محصنی که دو حکم بر او بار است، جوانی است که ازدواج کرده اما دخول نکرده، این طائفه مقیّد طائفه اول می شود و جوانی که ازدواج نکرده یک حکم برایش باقی می ماند.

منها: صحیحه محمد بن قیس: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الشَّيْخِ وَ الشَّيْخَةِ أَنْ يُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى لِلْمُحْصَنِ الرَّجْمَ وَ قَضَى فِي الْبِكْرِ وَ الْبِكْرَةِ إِذَا زَنَيَا جَلْدَ مِائَةٍ وَ نَفْيَ‌ سَنَةٍ فِي غَيْرِ مِصْرِهِمَا وَ هُمَا اللَّذَانِ قَدْ أُمْلِكَا وَ لَمْ يُدْخَلْ بِهَا».[7]

این روایت به وضوح می گویند غیر محصین که ازدواج کرده (املک) و دخول نکرده است اما زنا کرده، دو حکم دارد.

منها: مرسله زراره: «وَ عَنْهُ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمُحْصَنُ يُرْجَمُ وَ الَّذِي قَدْ أُمْلِكَ وَ لَمْ يَدْخُلْ بِهَا فَجَلْدُ مِائَةٍ وَ نَفْيُ سَنَة».[8]

تا به اینجا دو روایت از طائفه دوم بیان شد و به این نتیجه رسیدیم که غیر محصن را در این دو روایت اینگونه معنا شده: جوانی که ازدواج کرده اما دخول نکرده و این شخص دو حکم دارد: 1. تازیانه؛ 2. نفی بلد.


[1] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص463.
[2] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص64، ابواب الزنا، باب1، ح9، ط آل البیت.
[3] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص65، ابواب الزنا، باب1، ح12، ط آل البیت.
[4] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص64، ابواب الزنا، باب1، ح11، ط آل البیت.
[5] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص80، ابواب الزنا، باب8، ح5، ط آل البیت.
[6] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص124، ابواب الزنا، باب24، ح2، ط آل البیت.
[7] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص61، ابواب الزنا، باب1، ح2، ط آل البیت.
[8] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص63، ابواب الزنا، باب1، ح6، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo