< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی

98/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قتل / حد زنا / حدود

مرحوم امام می فرمایند: «و يقتل الذمي إذا زنى بمسلمة مطاوعة أو مكرهة سواء كان على شرائط الذمة أم لا، و الظاهر جريان الحكم في مطلق الكفار فلو أسلم هل يسقط عنه الحد أم لا؟ فيه إشكال و إن لا يبعد عدم السقوط و كذا يقتل من زنى بامرأة مكرها لها».[1]

فرع دوم: مسلمان شدن ذمی بعد از زنا با مسلمان

فرد ذمی با مسلمان زنا کرده و بعد از آن اسلام آورده، حکم این فرد چیست، آیا حد قتل بر او جاری می شود یا حد دیگری؟

نسبت به این فرع، سه صورت تصور دارد:

صورت اول: ذمی زنا کرده و این زنا نزد حاکم هم ثابت شده و برای فرار از قتل، مسلمان شده؛ در این صورت، قطعا حد قتل ثابت می باشد و اسلام اثری در از بین بردن حد ندارد، به چند دلیل:

دلیل اول: بین فقهاء هیچ اختلافی در این مطلب نمی باشد.[2]

دلیل دوم: اطلاق روایت حنان بن سدیر[3] و روایت جعفر[4] که در جلسه قبل بیان شد و در روایت حنان می گفت ذمی با انجام زنا، کشته می شود و فرقی بین مسلمان شدن و نشدن نگذاشته بود و در روایت جعفر آمده بود: «...وَ أَرَادَ أَنْ يُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدَّ فَأَسْلَمَ- فَقَالَ يَحْيَى بْنُ أَكْثَمَ قَدْ هَدَمَ إِيمَانُهُ شِرْكَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ يُضْرَبُ ثَلَاثَةَ حُدُودٍ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ يُفْعَلُ بِهِ كَذَا وَ كَذَا فَأَمَرَ الْمُتَوَكِّلُ بِالْكِتَابِ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع- وَ سُؤَالِهِ عَنْ ذَلِكَ فَلَمَّا قَدِمَ الْكِتَابَ كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ ع- يُضْرَبُ حَتَّى يَمُوتَ فَأَنْكَرَ يَحْيَى بْنُ أَكْثَمَ وَ أَنْكَرَ فُقَهَاءُ الْعَسْكَرِ ذَلِكَ وَ قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ سَلْهُ عَنْ هَذَا فَإِنَّهُ شَيْ‌ءٌ لَمْ يَنْطِقْ بِهِ كِتَابٌ- وَ لَمْ تَجِئْ بِهِ السُّنَّةُ فَكَتَبَ أَنَّ فُقَهَاءَ الْمُسْلِمِينَ قَدْ أَنْكَرُوا هَذَا وَ قَالُوا لَمْ تَجِئْ بِهِ سُنَّةٌ وَ لَمْ يَنْطِقْ بِهِ كِتَابٌ فَبَيِّنْ لَنَا بِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ الضَّرْبَ حَتَّى يَمُوتَ فَكَتَبَ ع بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ[5] - قَالَ فَأَمَرَ بِهِ الْمُتَوَكِّلُ فَضُرِبَ حَتَّى مَاتَ»؛[6] که حضرت حکم به قتل این فرد دادند.

با توجه به این ادله اگر ذمی بعد از زنا اسلام بیاورد، هیچ اثری ندارد حد قتل جاری می شود.

صورت دوم: ذمی زنا کرده و بعد از اثبات زنا، اسلام آورده و توبه کرده و دلیل اسلام آوردن فرار از کشته شدن نبوده؛ در این صورت توبه فرد قبول می شود و حدی بر او اجرا نمی شود. چون قبلا گفتیم اگر مسلمانی زنا کند و بین خود و خدای خود توبه کند و بینه و اقراری هم نبوده است، قطعا توبه این فرد قبول است و حدی جاری نمی شود.

صورت سوم: فرد زنا کرده و زنا اثبات نشده است و بعد مسلمان شده اما هنوز توبه نکرده؛ در این صورت اختلاف وجود دارد که اسلام مسقط حد است یا خیر؟ در این مسئله شاید دو نظریه وجود داشته باشد:

نظریه اول: صاحب کشف اللثام می فرمایند حد با اسلام فرد، ساقط می شود[7] و صاحب جواهر هم تمایل به این قول پیدا کرده است.[8]

دلایل این نظریه:

دلیل اول: «وَ قَالَ النَّبِيُّ ص الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَه‌».[9]

دلیل دوم: احتیاط در دماء و «الحدود تدرئ بالشبهات» حکم به عدم قتل می کند و شک داریم که این زانی که اسلام آورده را می توانیم بکشیم یا خیر، اصل عدم جاری می شود.

نظریه دوم: صاحب ریاض می فرمایند: «و هو ضعيف في الغاية؛ لكونه اجتهاداً في مقابلة الرواية المعتبرة بفتوى هؤلاء الجماعة، المؤيّدة باستصحاب الحالة السابقة»؛[10] اینکه گفته شود با اسلام حد ساقط شود، بر خلاف روایات و فتوای فقهاء می باشد.

مثلا معتبره حنان بن سدیر اطلاق دارد که ذمی با زنای با مسلمان کشته می شود و فرقی بین مسلمان شدن این فرد یا نشدن نگذاشته است و باید کشته شود. و همچنین از روایت جعفر هم همین مطلب استفاده می شود.

البته روایت جعفر ضعف سندی دارد و ما می مانیم و حدیث جب که در جلسه بعد حکم این فرع را بیان خواهیم گفت.


[1] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص463.
[2] «بل الظاهر عدم سقوط ذلك عنه لو أسلم بعد الفعل وفاقا للمحكي عن المقنعة و النهاية و السرائر و التحرير.بل في الرياض لا أجد فيه خلافا»؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج41، ص313.
[3] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص141، ابواب حد الزنا، باب36، ح1، ط آل البیت.
[4] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص141، ابواب حد الزنا، باب36، ح2، ط آل البیت.
[6] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص141، ابواب حد الزنا، باب36، ح2، ط آل البیت.
[7] «و يحتمل السقوط لجبّ الإسلام ما قبله، و الاحتياط في الدماء، و حينئذٍ يسقط عنه الحدّ رأساً و لا ينقل إلى الجلد للأصل»؛ هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج10، ص437.
[8] «أما إذا لم يكن كذلك بأن أسلم بعد أن كان ممتنعا عن ذلك على وجه يظهر كونه حقيقة فقد يقال بسقوط الحد عنه كما احتمله في كشف اللثام لأن الإسلام يجب ما قبله، و الاحتياط في الدماء»؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ص314.
[9] ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالی اللئالی، ج2، ص54.
[10] طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج15، ص477.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo