< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی

98/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقرار / مثبتات حد / حد زنا / حدود

مسئله 4: «من أقر على نفسه بما يوجب الحد و لم يعين لا يكلف بالبيان،بل يجلد حتى يكون هو الذي ينهى عن نفسه، به وردت رواية صحيحة، و لا بأس بالعمل بها، و قيده قوم بأن لا يزيد على المائة، و بعض بأن لا ينقص عن ثمانين‌».[1]

بحث در مبحث حدود بود، رسیدیم به فصل دوم که زنا به چه چیزی اثبات می شود. بیان شد که زنا به اقرار شخص ثابت می شود و سه مسئله در این باب را بررسی کردیم.

در مسئله چهارم این فرع بررسی شده که اگر شخصی اقرار به انجام عملی کرد که مستحق حد بود اما آن عمل را معین نکرده و مبهم بیان کرد، یعنی اینگونه اقرار می کند: من کاری انجام داده ام که مستحق حد می باشم، در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا چنین اقراری پذیرفته می شود یا خیر و آیا باید او را مکلف به تعیین کنند یا خیر؟

نکته: مرحوم محقق در شرایع، عنوان را این گونه فرموده است: «و لو أقر بحد و لم يبينه لم يكلف البيان و ضرب حتى ينهى عن نفسه»؛[2] اگر شخص اقرار به حدی کرد اما آن را بیان نکرد.

فرق این بیان با بیان تحریر این است که در تحریر آمده اقرار به شیءای کرد که موجب حد است اما در اینجا محقق می گوید اقرار به حدی کرد.

در این مسئله، چند قول وجود دارد:

قول اول: مرحوم شهید[3] می فرمایند: بر این شخص حدی زده نمی شود و او را مکلف به بیان هم نمی کنند و باید رها شود.

ادله این قول:

دلیل اول: قاعده درء؛ «الحدود تدرئ بالشبهات»؛[4] در ما نحن فیه شک داریم که آیا با چنین اقراری، حدی بر شخص ثابت شده است یا خیر که الحدود می گوید حدیث بر عهده شخص نیست.

دلیل دوم: اصل برائت؛ در ما نحن فیه شک داریم که آیا با مجرد اقرار، تکلیف و حدی به مقر تعلق گرفته یا خیر، اصل برائت می گوید با این این اقرار، تکلیف و حدی بار نمی شود.

دلیل سوم: روایات؛ روایات در ما نحن فیه می گوید بر عهده چنین مقری با این چنین اقراری، حدی ثابت نیست:

منها: روایت انس بن مالک: «قال: كنت عند النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله) فجاءه رجل فقال: يا رسول اللّٰه إنّي أصبت حدّا فأقمه عليّ، قال: و لم يسأله عنه، قال: و حَضَرتِ الصلاة فصلّى مع النبي (صلّى اللّٰه عليه و آله) فلمّا قضى النبيّ (صلّى اللّٰه عليه و آله) الصلاة قام إليه الرجل فقال: يا رسول اللّٰه إنّي أصبت حدّا فأقم فيَّ كتاب اللّٰه، قال: أ ليس قد صلّيت معنا؟ قال: نعم، قال: فإنّ اللّٰه قد غفر لك ذنبك أو قال: حدّك».[5]

حضرت در این روایت بر این شخص حدی معین نکردند و گفتند همین نماز خواندن کفایت در بخشش می کند.

منها: «قوله (صلّى اللّٰه عليه و آله): «من أتى من هذه القاذورات شيئاً فستر ستره اللّٰه، و إنّ من بدا صفحته أقمنا عليه الحد».[6]

اگر شخصی گناهی انجام داد، خدا می بخشد مگر اینکه دوباره انجام دهد که حد می خورد.

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي حَدِيثِ الزَّانِي الَّذِي أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ أَنَّهُ قَالَ لِقَنْبَرٍ احْتَفِظْ بِهِ ثُمَّ غَضِبَ وَ قَالَ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ أَنْ يَأْتِيَ بَعْضَ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ فَيَفْضَحَ نَفْسَهُ عَلَى رُءُوسِ الْمَلَإِ أَ فَلَا تَابَ فِي بَيْتِهِ فَوَ اللَّهِ لَتَوْبَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنْ إِقَامَتِي عَلَيْهِ الْحَدَّ».[7]

حضرت می گویند توبه شخص بین خودش و خدایش، بهتر از این است که اقرار کند و من حد بر او جاری کنم. از این روایت معلوم می شود که لازم نیست بر این شخص حد جاری شود.


[1] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص460.
[2] حلی، نجم الدین، شرایع الاسلام، ج4، ص139.
[3] « فالقول بعدم ثبوت شي‌ء بمجرّد الإقرار المجمل قويّ. و على هذا، فيمكن القول بعدم وجوب استفساره، بل و لا استحبابه»؛ عاملی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام، ج14، ص347.
[4] این مضمون در روایات آمده است: حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص128: «ادْرَأِ الْحُدُودَ بِالشُّبُهَات‌»؛ صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، ج‌4، ص74.
[5] بخاری، صحیح بخاری، ج8، ص207.
[6] بیهقی، سنن بیهقی، ج8، ص23.
[7] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص36، ابواب مقدمات الحدود، باب16، ح2، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo