< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کیفیت نماز احتیاط / قسم دوم / شکوک صحیحه / شک در رکعت / شکوک در نماز

«الثانية: الشك بين الثلاث و الأربع في أي موضع كان، فيبني على الأربع و حكمه كالسابق حتى في الاحتياط إلا في تقديم الركعة من قيام».[1]

در صورت دوم که شک بین 3 و 4 بود، سه نظریه و دو طائفه از روایات وجود داشت، کلام در برداشت این نظریات از این دو طائفه از روایات است:

اما نظریه اول: نظریه مشهور و سیدنا الاستاد که می فرمایند کیفیت نماز احتیاط یک رکعت ایستاده یا دو رکعت نشسته است به نحو تخییر، در واقع این نظریه دو دلیل دارد:

دلیل اول: مقتضای جمع بین طائفه اول (صحیحه حلبی و عبدالرحمن) که مفاد آنها این بود دو رکعت نشسته بخواند و بین طائفه دوم (روایات ما نقص و صحیحه زراره) که مفاد انها آین بود یک رکعت ایستاده بخواند، این است که از ظهور طائفه اول به نص طائفه دوم رفع ید شود و همچنین از ظهور طائفه دوم بخاطر طائفه اول رفع ید شود.

پس جمع بین طائفه به این است که قائل شویم بین دو رکعت نشسته و یک رکعت ایستاده، تخییر است.

دلیل دوم: در بین این دو طائفه، یک روایت مرسله ای وجود دارد که سند آن به عمل مشهور جبران شده است و مفاد آن این است که فرد بین یک رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته، مخیر است.

بعضی خود این را دلیل گرفته اند و بعضی گفته اند این روایت کاشف از این است که از ظهور هر کدام از دو طائفه دست برداریم و قائل به تخییر شویم.

به این مطلب، مرحوم نراقی در مستند[2] [3] و صاحب جواهر اشاره کرده اند.

آن روایت مرسله، این است: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِيمَنْ لَا يَدْرِي أَ ثَلَاثاً صَلَّى أَمْ أَرْبَعاً وَ وَهْمُهُ فِي ذَلِكَ سَوَاءٌ قَالَ فَقَالَ إِذَا اعْتَدَلَ الْوَهْمُ فِي الثَّلَاثِ وَ الْأَرْبَعِ فَهُوَ بِالْخِيَارِ إِنْ شَاءَ صَلَّى رَكْعَةً وَ هُوَ قَائِمٌ وَ إِنْ شَاءَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ أَرْبَعَ سَجَدَاتٍ (وَ هُوَ جَالِسٌ) الْحَدِيثَ».[4]

اما نظریه دوم: کسانی که می گویند در شک بین 3 و 4، باید دو رکعت نشسته بخواند که قائل آن جعفی و ابن ابی عقیل و بعضی از معاصرین است.

این نظریه بر این اساس است که:

اولا: مرسله حجت نیست و مشهور هم نمی تواند جبران سند آن را کند.

ثانیا: جمع بین روایت به این است مطلق را بر مقید حمل کنیم و دلیل ندارد قائل به تخییر شویم و این جمع به حمل مطلق بر مقید، اقوی طرق جمع است.

کیفیت جمع: روایات عمار، مطلق است و در آن اینگونه دارد: «فاتم الصلاة» و «نقص ما ظننت»، حال این روایت در کدام فرض منصوصه است؟ آیا فرض ما نحن فیه را می گوید؟ معلوم است که نمی گوید.

مثلا حدیث 1 باب 8 این گونه دارد: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ يَا عَمَّارُ أَجْمَعُ لَكَ السَّهْوَ كُلَّهُ فِي كَلِمَتَيْنِ مَتَى مَا شَكَكْتَ فَخُذْ بِالْأَكْثَرِ فَإِذَا سَلَّمْتَ فَأَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْت‌».[5]

در این روایت اطلاق است و هیچگونه از صور منصوصه نیامده است.

یا حدیث 3 اینگونه دارد: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ مُوسَى بْنِ عِيسَى عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنَ السَّهْوِ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ أَ لَا أُعَلِّمُكَ شَيْئاً إِذَا فَعَلْتَهُ ثُمَّ ذَكَرْتَ أَنَّكَ أَتْمَمْتَ أَوْ نَقَصْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِذَا سَهَوْتَ فَابْنِ عَلَى الْأَكْثَرِ فَإِذَا فَرَغْتَ وَ سَلَّمْتَ فَقُمْ فَصَلِّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ فَإِنْ كُنْتَ قَدْ أَتْمَمْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ فِي هَذِهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَنَّكَ كُنْتَ نَقَصْتَ كَانَ مَا صَلَّيْتَ تَمَامَ مَا نَقَصْت‌».[6]

این روایت هم اطلاق دارد و همه صور را شامل می شود.

مرحوم نراقی نسبت به این روایت می فرماید: «أقول: هذا كان حسنا لو لا الأمر بالقيام في إحدى الموثّقات».[7]

ما دیروز گفتیم این روایت فقط قیام دارد و گفتیم روایت موثقه نیست اما ایشان می گوید موثقه است و حرف ایشان نا تمام است چون دو نفر در این روایت توثیق نشده اند.

پس روایات عمار مطلق است و صحیحه حلبی، ابوالعلاء و عبدالرحمن السبایه، مقید به نشسته بودن نماز است و مقید می باشند، حال دو طائفه است که یکی مطلق است و دیگری مقید است و یکی از طرق جمع بین روایت حمل مطلق بر مقید است و باید گفت در شک بین 3 و 4، دو رکعت نشسته، متعین است.

اما نظریه سوم: صاحب جواهر این را از بعض القدماء نقل می کند که یک رکعت ایتساده تعین دارد، و ما وجهی برای این فتوا پیدا نکردم.

مطلب چهارم: تقدیم دو رکعت نشسته بر یک رکعت ایستاده

سیدنا الاستاد می فرمایند: «إلا في تقديم الركعة من قيام».[8]

اگر کسی می خواهد احتیاط کند به اینکه هم یک رکعت ایستاده بخواند و هم دو رکعت ایستاده، اول کدام نماز را بخواند؟

در صورت اول که شک بین 2 و 3 بود، گفتیم احتیاط این است که اول نماز یک رکعتی و بعد نماز دو رکعتی را بخواند، چون فاصله بین نماز و نماز احتیاط بنا بر برخی مبانی در نماز احتیاط نیفتد.

سیدنا الاستاد در این فرع می فرماید احتیاط برعکس است، یعنی در شک بین 3 و 4، بنا را بر 4 بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از آن، نماز احتیاط که می خواند هر دو احتمال یک رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته را می خواهد انجام بدهد، احتیاط این است که اول دو رکعت نشسته بخواند و بعد یک رکعت ایستاده.

دلیل بر این احتیاط: دلیل بر اینکه دو رکعت نشسته مقدم شود بر یک رکعت ایستاده این است که روایات جلوس بیشتر است و از این استفاده می شود که شارع مقدس به دو رکعت نشسته اهتمام بیشتری داده است.

با این بحث، بحث از صورت دوم تمام می شود.

نکته: جمع به اطلاق و تقیید را بعضی از اعاظم می گویند اما به نظر می رسد ملاحظه ادله نشده است، چون جلسه قبل گفتیم برای ایستاده نماز خواندن، دو طائفه روایات بود:

اول: روایات عمار

دوم: صحیحه زراره که کلام محقق نراقی را هم خواندیم.

حال صحیحه زراره، اطلاق ندارد و در شک بین 3 و 4 است و صحاح شما هم که می گوید دو رکعت نشسته بخواند، در شک بین 3 و 4 است.

پس برای جمع بین دو طائفه از روایات، باید در ادله ملاحظه بیشتر شود و باید گفت در روایت زراره، تصریح به شک بین 3 و4 شده است و راه جمع منحصر به دست برداشتن از ظهور هر طائفه است.

حدیث عبدالرحمن را ملاحظه کنید: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ وَ أَبِي الْعَبَّاسِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ ثَلَاثاً صَلَّيْتَ أَوْ أَرْبَعاً إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِنِ اعْتَدَلَ وَهْمُكَ فَانْصَرِفْ وَ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ أَنْتَ جَالِسٌ».[9]

در حدیث زراره اینگونه آمده است: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِذَا لَمْ يَدْرِ فِي ثَلَاثٍ هُوَ أَوْ فِي أَرْبَعٍ وَ قَدْ أَحْرَزَ الثَّلَاثَ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا أُخْرَى وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ لَا يَنْقُضِ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ وَ لَا يُدْخِلِ الشَّكَّ فِي الْيَقِينِ وَ لَا يَخْلِطْ أَحَدَهُمَا بِالْآخَرِ وَ لَكِنَّهُ يَنْقُضُ الشَّكَّ بِالْيَقِينِ وَ يُتِمُّ عَلَى الْيَقِينِ فَيَبْنِي عَلَيْهِ وَ لَا يَعْتَدُّ بِالشَّكِّ فِي حَالٍ مِنَ الْحَالاتِ».[10]

پس هر دو روایت شک بین 3 و 4 است و تعارض دارند.

پس جمع بین روایات به اینکه یکی مطلق است و دیگری مقید و حمل مطلق بر مقید صحیح نمی باشد، به دو دلیل:

1. روایت مرسله با عمل مشهور جبران می شود.

2. جمع بین روایات حمل مطلق بر مقید نیست بلکه تخییر است.

پس چهار مطلب در قسم دوم بیان شد.

صورت سوم از شکوک صحیحه: شک بین 2 و 4 بعد از تمام شدن دو سجده

سیدنا الاستاد می فرمایند: «الثالثة: الشك بين الاثنتين و الأربع بعد إكمال السجدتين، فيبني على الأربع و يتم صلاته، ثم يحتاط بركعتين من قيام».[11]

توضیح این صورت و اقوال و ادله آن ذکر خواهد شد.


[3] «فيجمع بينهما بالتخيير، بشهادة خبر جميل المنجبر ضعفه- لو كان- بالشهرة العظيمة و الإجماع المنقول، و فيها: «و إذا اعتدل وهمه في الثلاث و الأربع فهو بالخيار إن شاء صلّى ركعة و هو قائم، و إن شاء صلّى ركعتين و أربع سجدات و هو جالس». بل هو بنفسه قرينة على إرادة الوجوب التخييري».
[11] تحریر الوسیله، امام خمینی، ج1، ص202.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo