< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

98/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم اجمالی به آمدن یک نماز / شک در اصل نماز / شکوک در نماز

مسئله 5: «لو علم أنه صلى إحدى الصلاتين من الظهر أو العصر و لم يدر المعين منهما‌فان كان في الوقت المختص بالعصر يأتي به، و الأحوط قضاء الظهر، و إن كان في الوقت المشترك أتى بأربع ركعات بقصد ما في الذمة، و لو علم أنه صلى إحدى العشاءين ففي الوقت المختص بالعشاء يأتي به و يقضي المغرب احتياطا، و في الوقت المشترك يأتي بهما».[1]

این مسئله در علم اجمالی است که یک نماز را خوانده اما نمی داند نماز ظهر بود یا عصر یا نمی داند نماز مغرب بوده یا نماز عشاء.

در این مسئله، دو قسم دارد:

قسم اول: علم اجمالی در نماز ظهر و عصر است که از نظر ماهیت نماز و تعداد رکعات و... شبیه هم هستند و خود این بر دو فرض است:

فرض اول: علم اجمالی در وقت اختصاصی نماز است.

فرض دوم: علم اجمالی در وقت اختصاصی نماز نیست.

قسم دوم: علم اجمالی در نماز مغرب و عشاء است که از نظر ماهیت نماز و تعداد رکعات و... با هم فرق دارند و خود این بر دو فرض است:

فرض اول: علم اجمالی در وقت اختصاصی نماز است.

فرض دوم: علم اجمالی در وقت اختصاصی نماز نیست.

پس در مجموع چهار قسم درست می شود که در بعضی از موارد باید مشکوک را به عنوان نماز عصر یا عشاء انجام بدهد و در بعضی از موارد باید مشکوک را به عنوان ما فی الذمه انجام بدهد و در بعضی از موارد باید هر دو نماز را بخواند.

در سه جا نماز مشکوک باید به عنوان نماز دوم انجام شود:

مورد اول: علم اجمالی در وقت اشتراکی نماز ظهر و عصر بنا بر یک تقدیر. مثلا دو ساعت بعد از اذان ظهر، نمازی خوانده شده و نمازی هم خواندن نشده است، در تقدیم نماز عصر بر ظهر (یعنی اگر نسیانا نماز عصر را قبل از نماز ظهر انجام بدهد)، دو نظریه است:

نظریه اول: برخی می فرمایند در اینجا انقلاب صورت گرفته و نمازی که به عنوان عصر خوانده شده، خود به خود به عنوان نماز ظهر است.

طبق این نظریه، در این مورد باید گفته نمازی که آورده می شود باید به عنوان نماز عصر قصد شود. چون چهار رکعتی که یقین دارد آورده است، اگر به نیت نماز ظهر بوده، که نماز ظهر را خوانده و باید نماز عصر را بیاورد وا گر به نیت نماز عصر بود، خود به خود انقلاب به نماز ظهر می شود و باید نماز عصر را بخواند. پس طبق این نظریه، فرد اشتغال ذمه به نماز ظهر ندارد و باید چهار رکعتی که می آورد به نیت نماز عصر باشد.

نظریه دوم: برخی می فرمایند در اینجا نماز خوانده شده به عنوان نماز عصر، همین صحیح است و باید نماز ظهر را بخواند.

طبق این نظریه، مثل نظریه قبل نمی باشد.

مورد دوم: علم اجمالی در زمان وقت اختصاصی به نماز عصر باشد.

در این مورد، نماز باید به عنوان عصر آورده شود، چون از یک طرف علم اجمالی وجود دارد که یک نماز خوانده نشده است و از طرف دیگر در اطراف علم اجمالی، اصول با یکدیگر تعارض می کنند، حال اگر این تعارض مستقر شود، علم اجمالی منجز می شود و اگر تعارض صورت نگیرد، علم اجمالی منحل می شود. حال در ما نحن فیه دو اصل وجود دارد: 1. استصحاب عدم اتیان به نماز ظهر؛ 2. استصحاب عدم اتیان به نماز عصر؛ و در زمان اختصاصی نماز عصر، تعارضی بین این دو اصل صورت نمی گیرد و اصل اول کنار گذاشته می شود، در نتیجه علم اجمالی منحل شده است یا در حکم انحلال می باشد. چون استصحاب عدم اتیان در نماز ظهر در زمان اختصاصی نماز عصر جاری نیست و اثری ندارد (چون اگر بخواند با آن ثابت کند که نماز عصر انجام شده، اصل مثبت است و اگر با آن ثابت کند که قضاء نماز ظهر واجب است که با امر عدمی نمی شود، امر وجودی ثابت کرد)، در نتیجه فقط استصحاب عدم اتیان به عصر (که اثر آن اتیان نماز عصر اداءا است) بدون معارض باقی می ماند.

مورد سوم: علم اجمالی در زمان وقت اختصاصی به نماز عشاء باشد.

در این مورد، نماز باید به عنوان عشاء آورده شود به بیان مورد دوم.

در یک مورد، فرد باید نیت ما فی الذمه کند: موردی که در نماز ظهر و عصر در وقت اشتراکی باشد و قائل به این نظریه شویم که انقلاب صورت نمی گیرد و بگوئیم اگر نماز عصر نسیانا قبل از نماز ظهر بیاید، به عنوان نماز عصر صحیح است و باید بعدش نماز ظهر خوانده شود. در این صورت چهار رکعت نماز به قصد ما فی الذمه آورده می شود و نباید قصد عصر کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo