< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

98/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقصان سهوی اجزاء / خلل در نماز/-

مسئله 2: «و من نسي القراءة أو الذكر أو بعضهما أو الترتيب فيهما و ذكر قبل أن يصل الى حد الركوع تدارك ما نسيه و أعاد ما هو مترتب عليه، و من نسي القيام أو الطمأنينة في القراءة أو الذكر و ذكر قبل الركوع فالأحوط إعادتهما بقصد القربة المطلقة لا الجزئية، نعم لو نسي الجهر أو الإخفات في القراءة فالظاهر عدم وجوب تلافيهما، و إن كان الأحوط التدارك سيما إذا تذكر في الأثناء، فإنه لا ينبغي له ترك الاحتياط بالإتيان بقصد القربة المطلقة، و من نسي‌ الانتصاب من الركوع أو الطمأنينة فيه و ذكر قبل الدخول في السجود انتصب مطمئنا، لكن بقصد الاحتياط و الرجاء في نسيان الطمأنينة، و مضى في صلاته».[1]

نسبت به حدیث علی بن یقطین، دو نظریه است:

نظریه اول: این حدیث صحیحه است. مرحوم آقای حکیم می فرمایند: «صحيح ابن يقطين: «عن رجل نسي تسبيحه في ركوعه و سجوده. قال (ع): لا بأس بذلك»».[2]

دلیل بر این نظریه:

دلیل اول: از این حدیث در کتاب روضة المتقین، تعبیر به صحیحه شده است: «و يؤيده ما رواه الشيخ في الصحيح، عن علي بن يقطين قال: سألت أبا الحسن الأول عليه السلام، عن رجل نسي تسبيحة في ركوعه و سجوده قال: لا بأس بذلك‌».[3]

اشکالات: اولا: این که مرحوم مجلسی گفته است روایت صحیحه است، نظر خود ایشان است و برای ما حجت نیست.

ثانیا: این حدیثی که مرحوم مجلسی تعبیر به صحیحه کرده است، ربطی به نسیان ذکر ندارد و مربوط به مقدار ذکر است.

دلیل دوم: مرجع کلمه «عنه» در وسائل، مرحوم شیخ است. یعنی شیخ به طریق خودش تا علی بن یقطین نقل می کند.

اشکال: این مخالف با خود تهذیب است که خود شیخ کلمه «عنه»[4] را دارد.

دلیل سوم: مشهور به این حدیث عمل کرده اند، در نتیجه این حدیث معتبره است و قابل عمل است.

اشکال: فتوای مشهور موافق با این حدیث است اما باید احراز شود که مستند فتوا، همین حدیث است و این احراز نمی شود چون اختلاف است و بعضی می گویند دلیل عدم بطلان نماز، لا تعاد است و...

دلیل چهارم: مرجع کلمه «عنه»، محمد بن احمد بن یحیی است.

اشکالات: اول: این احتمال خیلی ضعیف است چون محمد بن احمد بن یحیی از علی بن یقطین روایتی ندارد و علی بن یقطین هم از او روایتی ندارد.

ثانیا: احتمال اینکه مراد از «عنه» محمد بن احمد بن یحیی باشد، کافی نیست و نیاز به احراز می باشد.

نظریه دوم: این حدیث، صحیحه و معتبره نیست. چون مویداتی است که منظور از «عنه»، جعفر بن محمد است و ایشان هم توثیق رجالی ندارد:

موید اول: در راویان از علی بن یقطین، جعفر بن محمد ذکر شده است.

موید دوم: این روایت به یک فرق کوچکی از ابن قداح نقل شده است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْقَدَّاحِ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً ع سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ رَكَعَ وَ لَمْ يُسَبِّحْ نَاسِياً قَالَ تَمَّتْ صَلَاتُه‌».[5]

شاید جعفر بن محمد، 120 روایت داشته باشد که حدود 79 مورد آن از ابن قداح است و از این مشخص می شود جعفر بن محمد در حدیث دو، همین جعفر بن محمد در حدیث یک است.

و مراد از جعفر بن محمد اشعری که در این سند و سایر اسناد آمده است، جعفر بن محمد بن عبیدالله اشعری است و ایشان توثیق رجالی ندارد و صرفا در کامل الزیاره واقع شده است.

در نتیجه این روایت صحیحه نیست و ضعیف می باشد، بخاطر وجود جعفر بن محمد بن عبیدالله.

در نتیجه مهم در این مقام، حدیث لا تعاد است که گفتیم دلالت می کند این سجده در ما نحن فیه صحیح است.

فرض سوم: طمانیه

سیدنا الاستاد می فرمایند: «و من نسي الذكر في السجود أو الطمأنينة».[6] در این عبارت، دو احتمال است:

احتمال اول: منظور طمانینه در حال سجده مراد است.

احتمال دوم: منظور طمانینه در حال گذاشتن پیشانی بر زمین می باشد.

در عروه هم این طمانینه است که کسی حاشیه نزده که منظور چیست الا سیدنا الاستاد.

علی کل حال، کل افعال نماز باید در حال طمانینه باشد و طمانینه در حال افعال و اذکار، به معنای آرامش جمیع اجزاء بدن است و بدن نباید در حال حرکت باشد، یک طمانینه در زمان قرار گرفتن سجده در زمین است و این دو مورد دارد:

اول: گذاشتن پیشانی بر زمین، طمانینه داشته باشد و مقداری ثابت بماند و در مقابل آن عدم ثبات است و به محض کذاشتن، سر بردارد. در رکوع هم همین مطلب ثابت است.

دوم: بعضی مثل محقق نراقی[7] می گوید منظور از طمانینه آرامش کل اعضای بدن است، مثلا اگر ثبات بر روی مهر پیدا کند اما هنوز بدن حرکت دارد، این طمانینه نیست.

بعضی از روایات که در آن رسول خدا به کسی که تند تند نماز می خواند و سریع سر از سجده و رکوع بر می داشت (رفع متصل به وضع بود)، گفتند این نماز نیست و شبیه نوک زدن است.

در وجوب طمانینه شکی نیست و اجماع بین مسلمین است الا ابی حنیفه و همچنین روایات هم دلالت بر این دارد.

اما این حرف ها ربطی به بحث ما ندارد و بحث این است که در حال ذکر، فرد طمانینه نداشته است، مثلا یک ثانیه در سجده بوده و در حال تحرک، ذکر گفته است و ذکر سجود مقارن با حرکت بوده است. یا در مورد دیگر، در زمان گذشتن صورت بر زمین، طمانینه نداشته است.

بحث این است که حکم این فرض چیست؟

حکم این فرض، متوقف بر بیان موارد این فرض است که دو مورد دارد:

مورد اول: در خود سجده متوجه می شود که طمانینه در حال ذکر نیامده است.

مورد دوم: بعد از بلند شدن از سجده متوجه می شود که طمانینه در حال ذکر نیامده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo