< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

95/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درک وقوف اضطراری لیلی معشر فقط/وقوف در مشعر/سومین عمل/اعمال حج تمتع

بحث در صورت پنجم از صور بسيطه بود كه چهار ملاحظه لازم بود.

ملاحظه اول: صورت مسئله در كلمات فقهاء بود كه بيان شد.

ملاحظه دوم: اقوال فقهاء در صورت بود كه بيان شد.

ملاحظه سوم: فروض مسئله بود كه بيان شد.

ملاحظه چهارم: ادله اقوال چهارگانه.

اما ملاحظه چهارم: ادله اقوال

دليل قول اول (بطلان مطلقا):

در اين مسئله، اتيان به مامور به نشده است. چون مامور به وقوف اختياري يا اضطراري عرفات و وقوف اختياري مشعر و اضطراري روزانه بوده است كه نيامده است. و با عدم اتيان به مامور به، عمل باطل است، مگر دليلي بر صحت آن داشته باشيم كه در اينجا نداريم.

دليل قول دوم (صحت مطلقا):

در اين مسئله، ركن (مسماي وقوف در مشعر) آمده است. چون مقداري از شب در مشعر وقوف كرده است و مسماي وقوف قطعا آمده است و با آمدن ركن، اين فرض داخل در رواياتي است كه مي گويد «من ادرك المشعر، حجه صحيح» كه اين روايات هم زياد است و هم صحيح است مثل روايت 13 و 14 باب 23 از ابواب مشعر.

اشكال: اين دليل بسيار متين است اما اين دليل مبنايي است. چون قبلا بيان كرديم كه در وقوف اختياري مزدلفه اختلاف است، بعضي مثل صاحب حدائق مي گويند وقوف اختياري مزدلفه، فقط بين الطلوعين است و بعضي و بلكه مشهور مثل صاحب جواهر، مي گويند وقوف اختياري مشعر، از اول شب تا طلوع شمس است و ما در سابق نظريه دوم را قبول كرديم. پس اين دليل بر مبناي دوم تمام است.

ظاهرا والله العالم با توجه به قول دوم كه انتخاب كرديم، حج اين فرد صحيح است.

مويدات دليل قول دوم:

مويد اول: شهيد مي فرمايد: صحت اين حج، به اولويت قطعيه است. به اينكه وقوف اضطراري روزانه مشعر، به تنهايي كفايت مي كند، حال وقوف اضطراري شبانه هم به طريق اولي بايد كفايت مي كند. چون وقوف روزانه، اضطراري محض است اما وقوف شبانه، مشوب به اختيار است و اضطراري محض نمي باشد(چون بعضی مانند زنان و.. می توانند اختیارا شب وقوف داشته باشند). در نتيجه اگر در وقوف روزانه كه اضطراري محض است، كافي است و حج صحيح است، به طريق اولي در وقوف شبانه كه مشكوك الاختيار است، صحيح است.

اين وجه دليل نيست و مويد است، چون:

الف: در وقوف اضطراري روزانه اكثرا، قائل به عدم كفايت آن هستند.

ب: اين اولويت ها مخصوصا در باب حج، مفيد علم نمي شوند. چون بارها گفتيم در حج در دو چيز مثل هم كه ركن هستند، در يكي قائل به صحت شده اند و در ديگري خير. چون مسائل باب حج آنقدر تعبدي است كه علم به صحت كم حاصل مي شود.

مويد دوم: محقق نراقي گفته است اطلاق عناوين سه گانه «و قف عند المشعر»؛ «اقام بالمزدلفه» و «من ادرك المزدلفه»، شامل ما نحن فيه مي شود.

اين وجه نيز دليل نيست، بلكه مويد است. چون اين روايات از دو جهت بايد ملاحظه شود:

الف: عناوين سه گانه كه ادعا شده، در روايات موجود است:

منها: صحيحه معاويه: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ الْإِمَامَ وَ هُوَ بِجَمْعٍ- فَقَالَ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ يَأْتِي عَرَفَاتٍ فَيَقِفُ بِهَا قَلِيلًا ثُمَّ يُدْرِكُ جَمْعاً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلْيَأْتِهَا وَ إِنْ‌ ظَنَ‌ أَنَّهُ‌ لَا يَأْتِيهَا حَتَّى يُفِيضُوا فَلَا يَأْتِهَا وَ لْيُقِمْ بِجَمْعٍ فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ».[1]

منها: صحيحه حلبي: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَأْتِي بَعْدَ مَا يُفِيضُ النَّاسُ مِنْ عَرَفَاتٍ- فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي مَهْلٍ حَتَّى يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ مِنْ لَيْلَتِهِ فَيَقِفَ بِهَا ثُمَّ يُفِيضَ فَيُدْرِكَ النَّاسَ فِي الْمَشْعَرِ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فَلَا يَتِمُّ حَجُّهُ حَتَّى يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ- وَ إِنْ قَدِمَ رَجُلٌ وَ قَدْ فَاتَتْهُ عَرَفَاتٌ- فَلْيَقِفْ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْذَرُ لِعَبْدِهِ فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ إِذَا أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ- قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ فَإِنْ لَمْ يُدْرِكِ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ- فَقَدْ فَاتَهُ الْحَجُّ فَلْيَجْعَلْهَا عُمْرَةً مُفْرَدَةً وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ».[2]

منها: اين روايت هم صحيحه است: «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي سَفَرٍ فَإِذَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ الْإِمَامَ بِجَمْعٍ- فَقَالَ لَهُ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ يَأْتِي عَرَفَاتٍ فَيَقِفُ قَلِيلًا ثُمَّ يُدْرِكُ جَمْعاً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلْيَأْتِهَا وَ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ لَا يَأْتِيهَا حَتَّى يُفِيضَ النَّاسُ مِنْ جَمْعٍ- فَلَا يَأْتِهَا وَ قَدْ تَمَّ حَجُّهُ».[3]

ب: آيا اين روايات اطلاق دارد يا خير؟ اگر اطلاق دارد، فرمايش محقق تمام است و دليل مي باشد و الا مويد است.

به نظر ما اين روايات اطلاق ندارد، يعني استفاده مطلق وقوف در مشعر از اين روايات، در غايت اشكال است. چون يا مراد وقوف اختياري مشعر است يا انصراف به بين الطلوعين دارد و همچنين در اكثر اين روايت، «قبل طلوع الشمس» دارد كه شامل قبل طلوع فجر مي شود، اما مراد بعد از طلوع فجر مي شود.

مويد سوم: ادعا شده معتبره مسمع اطلاق دارد. به اينكه اين روايت اطلاق دارد و شامل عرفه مي شود و هم چنين شامل جايي مي شود كه فقط اضطراري شبانه مشعر مي شود.

متن حديث: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع‌ فِي رَجُلٍ وَقَفَ مَعَ النَّاسِ بِجَمْعٍ- ثُمَّ أَفَاضَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ أَفَاضَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ».[4]

اين وجه هم مويد است چون يا ظهور در صور مركبه دارد كه وقوف در عرفه در كنار آن بوده و مويد به حديث باب 26 مي شود و اگر اين را نگويد، حداقل اجمال دارد. چون در روايت آمده با مردم در عرفه بوده و نهايتا زودتر از بقيه رفته كه جزء صور مركبه است یعنی عرفه را هم درک کرده بوده است.

حديث مويد اين كلام: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ: مَنْ أَفَاضَ مَعَ النَّاسِ مِنْ عَرَفَاتٍ- فَلَمْ يَلْبَثْ مَعَهُمْ بِجَمْعٍ وَ مَضَى إِلَى مِنًى- مُتَعَمِّداً أَوْ مُسْتَخِفّاً فَعَلَيْهِ بَدَنَة».[5]

در اين روايت تصريح شده است كه در عرفات هم وقوف داشته و در صور مركبه است و مثل روايات مسمع است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo