< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مرتضوی

کتاب الحج

91/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ادنی الحل
 مطلب اول: تقدم الکلام که میقات نهم ادنی الحل می باشد دلیل بر اینکه ادنی الحل میقات می باشد اولا اتفاق المسلمین و ثانیا جملة من الروایات
 مطلب دوم: مطلب دوم در فرمایش سیدنا الاستاذ بود که فرمودند: «و هو لکل عمرة مفردة» این جمله سه مورد نقض دارد:
 1-اغلب عمرهای مفرده بعید و نائی کالخراسانی و المدنی از مواقیت خمسه می باشد و از ادنی الحل باطل است بلکه اگر به ادنی الحل بیاید باید به میقات برگردد.
 2- کما اینکه اگر مقصود ایشان از کل، کل من فی المکه باشد کما صرحوا بذلک جماعة من الفقهاء که مراد هر عمره ای که از مکه انجام شود میقاتش ادنی الحل می باشد این تعبیر هم خالی از مسامحه نیست لما سیاتی انشاء الله تعالی به اینکه اگر کسی که در مکه است از ادنی الحل محرم بشود و در بین احرام، عمره خود را بوسیله جماع فاسد کند اغلبا می گویند این مکی باید از مواقیت خمسه محرم شود و احرام از ادنی الحل در بدل از عمره فاسده جایز نیست این فرد مکی است ولی باید از مواقیت خمسه محرم شود.
 3- نقض سوم این است که اگر نائی به قصد تجارت به حدود ادنی الحل رسیده است و بعد رسیدن قصد کرده است که عمره مفرده هم انجام دهد در این فرض فقهاء می فرمایند این فرد از ادنی الحل محرم شود پس نمی شود گفت که ادنی الحل اختصاص به مکی دارد کما اینکه نمی توان گفت میقات مکی فقط ادنی الحل می باشد.
 دلیل سوم بر میقات بودن ادنی الحل(و همچنین دلیل بر نقض سوم): احرام حضرت در عزوه طائف از جعرانه
 این حدیث در دو باب ذکر شده است و بنابر طریق مرحوم کلینی صحیح و بنابر طریق مرحوم صدوق مرسله می باشد.
 وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 299 باب 2 ح 2 «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اعْتَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَ عُمَرٍ مُتَفَرِّقَاتٍ عُمْرَةَ ذِي الْقَعْدَةِ أَهَلَّ مِنْ عُسْفَانَ وَ هِيَ عُمْرَةُ الْحُدَيْبِيَةِ- وَ عُمْرَةً أَهَلَّ مِنَ الْجُحْفَةِ وَ هِيَ عُمْرَةُ الْقَضَاءِ- وَ عُمْرَةً مِنْ الْجِعْرَانَةِ- بَعْدَ مَا رَجَعَ مِنَ الطَّائِفِ مِنْ غَزْوَةِ حُنَيْنٍ‌»
 وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 341 باب 22 ح 2 « قَالَ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اعْتَمَرَ ثَلَاثَ عُمَرٍ مُتَفَرِّقَاتٍ كُلُّهَا فِي ذِي الْقَعْدَةِ- عُمْرَةً أَهَلَّ فِيهَا مِنْ عُسْفَانَ وَ هِيَ عُمْرَةُ الْحُدَيْبِيَةِ- وَ عُمْرَةَ الْقَضَاءِ أَحْرَمَ فِيهَا مِنَ الْجُحْفَةِ- وَ عُمْرَةً أَهَلَّ فِيهَا مِنَ الْجِعْرَانَةِ- وَ هِيَ بَعْدَ أَنْ رَجَعَ مِنَ الطَّائِفِ مِنْ غَزَاةِ حُنَيْن‌»
 در این روایت چنین آمده است که رسول اکرم به قصد جنگ طائف حرکت می کند و بعد از جنگ طائف تصمیم بر عمره مفرده می گیرند و از جعرانه محرم می شوند.
 نکتة: کلمه اهل در حدیث مرسله است اما در روایت صحیحه نیست لذا توجیحاتی که برای عمره های دیگر حضرت کرده اند در این حدیث جاری نیست که مثلا گفته شده است اهل یعنی احرام در شجره بوده و تلبیه در بیداء بوده است لکن چون کلمه اهل در این صحیحه نیست نمی توان گفت که حضرت در جای دیگر محرم شده اند ولی احلال و رفع صورت به تلبیه در جعرانه بوده است.
 خلاصه اینکه عبارت سیدنا الاستاذ چه مرادشان فقط مکی باشد یا اعم از مکی و نائی باشد مورد نقض دارد.
 مطلب سوم:
 افضل امکنه ادنی الحل سه مکان می باشد جعرانه، تنعیم، حدیبیّه.
 در این بحث دو مطلب وجود دارد:
  1. بدون در نظر گرفتن ترتیب بین این سه مکان آیا این امکنه ثلاثه افضل از بقیه امکنه می باشد یا نه؟
  2. افضلیت این سه مکان با لحاظ ترتیب که افضل جعرانه است بعد تنعیم و بعد حدیبیه می باشد.
 در هر دو مطلب مناقشات زیادی شده است مهم در این بحث این است که این موارد ثلاثه بدون ملاحظه ترتیب افضل من الکل می باشد یا نه؟ این بحث قابل اثبات می باشد.
 همانگونه که قبلا اشاره شد احرام از این امکنه ثلاثه تعین ندارد بکله تمام نقاطی که بر دائره محیط بر حرم قرار گرفته است ادنی الحل می باشد و احرام از آنها جایز است لذا گفتیم که در مغنی تصریح به جواز احرام من کل جانب شده است در نتیجه در این امکنه ثلاثه بحث در افضلیت است نه تعیّن.
 دلیل بر افضلیت این امکنه ثلاثه
 جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌18، ص: 119«و لكن يستحب ان يكون من الجعرانة أو من الحديبية أو من التنعيم منه، للنصوص السابقة و عن التذكرة ينبغي الإحرام من الجعرانة، فإن النبي (صلى اللَّه عليه و آله) اعتمر منها، فمن فاتته فمن التنعيم، لأنه (صلى اللَّه عليه و آله) أمر عائشة بالإحرام منه، فمن فاته فمن الحديبية، و الأمر سهل و إن كان استفادة الترتيب المزبور من النصوص لا تخلو من إشكال»
 ایشان دلیل بر افضلیت در فرض اول- افضلیت بدون ترتیب- را نصوص بیان می کنند و مرادشان این است که این سه مورد منصوص است و خود این منصوصیت نشانه اهمیت این سه مکان و افضلیت این امکنه بر مکانهای دیگر می باشد و مرادشان از این نصوص این روایات می باشد.
 وسائل الشيعة، ج‌11، ص: 264 باب 8 ح 2 «...مَنْ دَخَلَهَا بِعُمْرَةٍ فِي غَيْرِ أَشْهُرِ الْحَجِّ- ثُمَّ أَرَادَ أَنْ يُحْرِمَ فَلْيَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ- فَيُحْرِمُ مِنْهَا ثُمَّ يَأْتِي مَكَّة...»
 المصدر ص: 297 باب 21 ح 2«عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ إِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ- قَالَ تَمْضِي كَمَا هِيَ إِلَى عَرَفَاتٍ فَتَجْعَلُهَا حَجَّةً ثُمَّ تُقِيمُ حَتَّى تَطْهُرَ فَتَخْرُجُ إِلَى التَّنْعِيمِ فَتُحْرِمُ فَتَجْعَلُهَا عُمْرَةً قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ كَمَا صَنَعَتْ عَائِشَة»
 المصدر ص: 341 باب 22 ح 1«عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ لِيَعْتَمِرَ أَحْرَمَ مِنَ الْجِعْرَانَةِ أَوِ الْحُدَيْبِيَةِ أَوْ مَا أَشْبَهَهَا»
 ممکن است بخاطر اینکه جعرانه در دو نص وارد شده است کسی قائل شود که جعرانه افضل از بقیه امکنه مذکوره می باشد.
 نتیجه اینکه لایبعد که این امکنه ثلاثه افضل از بقیه امکنه باشد و یویده دلیلی که بعضی بر افضلیت بیان کرده اند که با توجه به اینکه پیامبر اسوه حسنه می باشد و حضرت در جعرانه محرم شده اند و در جریانی به کسی امر کردند که خواهر خود را از تنعیم محرم کند و اهتمام به احرام از حدبیه داشته اند پس این امکنه ثلاثه افضل از بقیه امکنه می باشد
 گفتیم که موید است بخاطر اینکه در مکاسب در باب بیع گفته شده است افضلیت عربی یا شرطیت عربی در صیغه عقد را نمی توان از این استفاده کرد که معصوم صیغه عقد را عربی جاری ساخته است زیرا زمانی این دلیل بر شرطیت یا افضلیت می شود که وجه دیگری نتوان برای آن فرض کرد در حالیکه در باب عقد مثلا چون لسان این بزرگواران عربی بوده است صیغه عقد را عربی جاری کرده اند کما اینکه در ما نحن فیه هم شاید علت اینکه این امکنه را مشخص کرده اند بخاطر قرب آنها باشد نه افضلیت آنها.
 مطلب چهارم:
 سیدنا الاستاذ می فرمایند تنعیم اقرب امکنه به مکه می باشد« أو التنعيم، و هو أقرب من غيره إلى مكة»
 این امکنه ثلاثه هم از حیث قرائت مورد اختلاف می باشد و هم از حیث قرب و بعد، کما اینکه در کتب لغت هم این مکنه مورد بحث قرار گرفته است مثلا در مجمع البحرین وجه سمیه جعرانه ذکر شده است لکن الذی یسهل الخطب این است که این امکنه ید بید حفظ شده است و مکانشان مشخص است و همانطور که سیدنا الاستاذ فرموده است تنعیم اقرب امکنه به مکه می باشد و کمتر از دو فرسخ می باشد بلکه و لعل از همه امکنه اقرب می باشد کما اینکه جعرانه قطعا بیشتر از دو فرسخ می باشد و حدبیه اقلا سی کیلومتر می باشد.
 نتیجه اینکه تنعیم اقرب امکنه ثلاثه می باشد لنص اللغویین و المورخین و کلمات الفقهاء
 بقی فی المقام شیء
 در جلسات قبل اشاره کردیم مفهوم این جمله از کلام سیدنا الاستاذ «كذا المجاور الذي انتقل فرضه إلى فرض أهل مكة» این است که مجاور قبل از ادنی الحل باید به ادنی الحل برود و برای این مفهوم به موثقه سماعه استدلال کردیم در حالیکه این کلام ما صحیح نیست زیرا طبق نظر سیدنا الاستاذ این فرد باید به مواقیت خمسه برود و موثقه سماعه به قرینه «فَإِنْ هُوَ أَحَبَّ أَنْ يُفْرِدَ الْحَجَّ فَلْيَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ فَيُلَبِّي مِنْهَا»حج قران و افراد ندبی می باشد نه واجب.
 توضیح مطلب
 اگر مقسم را مجاور قرار دهیم این مجاور یا حاضر است یا نائی و اگر نائی باشد اقلا خود چهار یا پنچ فرض دارد مثلا مدنی که مجاور مکه شده است تارة قبل از انتقال فرض اوست و اخری بعد از انتقال فرض اوست و تارة قصد توطن کرده است و اخری قصد توطن نکرده است و قصد اقامة کرده است در همه این موارد باید به میقات خودش برگردد یا به احد المواقیت برگردد یا علی قول به ادنی الحل برود.
 فرض دیگر اینکه این مدنی در سال اول مجاورت مستطیع شده است یعنی قبل از انقلاب فرضش مستطیع شده است که خود دو فرض دارد یا قصد توطن کرده است یا نه سیدنا الاستاذ در متوطن فرمودند انقلاب ضرورت ندارد و بر او حج قران و افراد واجب است و اگر قصد توطن نکرده است و سال اول مستطیع شده است و قبل از انقلاب می باشد ما گفتیم که باید به ادنی الحل برود ولی این صحیح نیست بلکه سیدنا الاستاذ می فرمایند این فرد باید به مواقیت برگردد و در مواقیت محرم شود اما اگر بعد از انقلاب بوده است اگر قصد توطن کرده است بر او افراد واجب است کما اینکه اگر قصد توطن هم نکرده باشد افراد بر او واجب است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo