درس خارج فقه استاد سید علی محققداماد
97/08/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب النكاح/النشوز /تعاریف النشوز
بررسی کلمات اهل سنت در آیه نشوز
در جلسات قبل معنای خوف در آیه از ابن جنید نقل شد و با توجه به مؤیداتی که در کلام برخی دیگر از فقها بود اخذ به همین قول شد. درباره ابن جنید باید در نظر داشت که با اینکه ایشان و ابن عقیل از فقهای صدر شیعه هستند، اما برخورد خوبی با ایشان نشده است. خود کتاب ابن جنید هم در دسترس نیست. البته اخیرا دو نفر از فضلا بیانات ابن جنید و ابن عقیل را از آثار فقهی جمع آوری کردند و با نام «فتاوی العلمین» منتشر کردهاند. در عین حال که بعضی با استغراب به فتاوی ابن جنید برخورد می کنند اما گاهی فتاوای ایشان راه گشا بوده است. نمونه آن را در داستان شیخ حسن ممقانی و نجات جان قصاب بغدادی میبینیم.
همانطور که اشاره شد بر اساس قول ابن جنید خوف به معنای علم است. مویداتی در این مساله هم مطرح شد.
در مجمع البیان از فراء نقل شده است که خوف به معنای علم است و «معناه تعلمون نشوزهم و قد تکون الخوف بمعنی العلم...[1] ». و خود مرحوم طبرسی هم گویی این معنا را پذیرفته است و با این مقدمه این آیه را معنا می کند و وقتی به بحث نشوز مرد می رسد بدون اینکه بحث کند میگوید «ای تعلمون».
اما در مورد شرایط برخوردهای سه گانه توضیحاتی را مطرح کردیم ولی اذعان نمودیم که دلیل روایی بر این مساله نداریم. اما در عین حال اشاره کردیم که اگر نکاتی در روایات اهل سنت در این زمینه وارد شده باشد و ردعی در مورد آن وارد نشده باشد میتوان همان را حجت دانست. چرا که اگر حجت نبود مورد ردع امامان شیعه قرار میگرفت.[2] این مساله در بین بزرگان فقها مورد قبول قرار گرفته است. برای نمونه در مورد میقات از محاذی مواقیت این بحث مطرح شده است که آیا احرام از محاذات میقات صحیح است یا نه؟ بسیاری از اجلّه علما از جمله مرحوم آقای بروجردی و فقهای بعد و قبل از ایشان این امر را جایز میدانند. به این دلیل که احرام از محاذات در بین اهل سنت معمول بود و اهل بیت(ع) هم هیچ ردعی از آن نکردند. بنابراین به این بیان فعل و فتوای ایشان برای ما حجت میشود. حتی در بنای عقلا هم اگر ردعی از آن نداشته باشیم مورد قبول قرار میگیرد. مثلا در مورد بیع غرری اگر چه این نوع بیع در بین عقلا معمول بوده ولی چون ردع شده است مورد قبول نیست. اما اگر ردع نکرده بودند مورد قبول قرار میگرفت. این یک اصل کلی است که ممکن است در بسیاری از موارد به کار بیاید.
روایتی از مرحوم طبرسی در زمینه بحث نشوز
در زمینه بحث نشوز مرحوم طبرسی روایتی از کلبی از ابن عباس مطرح می کند:
«في تفسير الكلبي : عن ابن عباس : " فعظوهن بكتاب الله أولا ، وذلك أن يقول : إتقي الله وارجعي إلى طاعتي ، فإن رجعت وإلا أغلظ لها القول ، فإن رجعت وإلا ضربها ضربا غير مبرح " وقيل : في معنى غير المبرح أن لا يقطع لحما ، ولا يكسر عظما وروي عن أبي جعفر أنه الضرب بالسواك.[3] »
درباره این بحث گفتگوی بیشتری لازم است که انشاالله در جلسه بعد مطرح خواهد شد.