< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی محقق‌داماد

97/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب النكاح/النشوز /امارات نشوز

 

اشاره

بحث ما درباره مسأله اول بود. در متن مساله اول آمده است:

«لوظهرت منها أمارات النشوز و الطغيان بسبب تغيير عادتها معه في القول أو الفعل‌ بأن تجيبه بكلام خشن بعد ما كان بكلام لين أو أن تظهر عبوسا و تقطبا في وجهه و تثاقلا و دمدمة بعد أن كانت على خلاف ذلك و غير ذلك[1] ».

اینها نمونه هایی است که مرحوم سید و ماتن به عنوان ظهور امارات نشوز مطرح نمودهاند. ولی وقتی ما براساس مباحثی که مطرح شد به این نتیجه رسیدیم که احکام ثلاثه در آیه مربوط به خود نشوز است و نه خوف. در نتیجه جایی برای بحث در این موارد نمیماند تا بحث از امارات نشوز را بررسی کنیم.

همچنین اشاره شد که مراتب سه گانه در آیه به صورت ترتیبی است. چرا که وقتی آیه مربوط به تحقق «نشوز» شد عنوان نهی از منکر بر آن صدق می کند و باید مراتب را در نهی از منکر رعایت کرد. اگر با موعظه نشوز حل شد دیگر نوبت به هجر و ضرب نمی رسد و اگر با هجر مساله حل شد دیگر نوبت به ضرب نمیرسد. اما در مورد ضرب هم باید به اندازه ای باشد که به نتیجه برسد و نمی تواند بیش از آن ضرب داشته باشد. ماتن می گوید:

«… لا یکون مبرحا[2] »[3]

درباره «مبرحا[4] »[5] معنا شده است که ابراح به معنای عذاب شدید است و نباید ضرب باعث خون آمدن یا کبود شدن و یا سرخ شدن بدن باشد.

مراد از سواک

در کلمات بعضی از فقها آمده است که ضرب باید به سواک باشد: «ان یکون الضرب بالسواک»[6] .

مرحوم صاحب جواهر می گوید منظور این است که حداقل ضرب و ابتدای آن به این است نه اینکه منتهای آن باشد: «… لا انه منتهاه ضرورة ...[7] »

برای ما مشخص نیست که صاحب جواهر از «سواک» چه چیزی برداشت کرده است؟ چوبهای سواک در مدینه و مکه چوب بلند بوده است و به تدریج تقطیع شده است. بنابراین چه بسا نیازی به توجیه صاحب جواهر نباشد. مقصود فقها از این کلمات هم این است که ضرب به صورت محکم نباشد و چوب سواک به عنوان مثال ذکر میکنند و الا محدودیتی به این مورد ندارد.

همانطور که اشاره شد در اینجا روایاتی برای تبیین معنای آیه نداریم. البته صاحب جواهر روایتی از امام باقر(ع) در مجمع البیان ذکر می کند که این روایت هم مرسله است. البته من متن روایت را مراجعه نکردم. صاحب جواهر معتقد است که ابتدای ضرب به این مورد است.

«و اللازم ان یکون ...:» در ؟؟؟ تصریح شده است که به قصد تشفی حرام است و حتی بدون قصد اصلاح هم حرام است و باید حتما به قصد اصلاح باشد. اگر در اثر این کار جنایتی نسبت به زن حاصل شد باید دیه اش را بدهد. چرا که ادله غرم اطلاق دارد.

در غالب مواردی که مطرح شد دلیل خاصی نداریم.

البته اگر در روایات اهل سنت روایاتی در این زمینه وارد شده باشد ممکن است در این زمینه بگوییم که این روایات حجت بوده اند. خصوصا اگر زیاد باشد و در روایات ما نفیا و اثباتا با این بیانات برخوردی نشده میتوان به آن روایات هم توجه کرد. مرحوم آقای بروجردی میفرمود فقه شیعه حاشیه بر فقه اهل سنت است.

مساله دوم - نشوز مرد

این مساله تقریبا مفاد آیه شریفه ﴿و ان امراه خافت من بعلها﴾[8] است. آن مقدار که از آیه استفاده می شود در مورد مرد هم نشوز صدق می کند.

نشوز حاصل می شود به واسطه ….متن مساله «فاذا ظهر منه النشوز … من قسم و … [9] »

این مساله طبق قاعده است و فقها هم ارسال مسلمات کرده اند. اما زن حق ضرب او یا ضرب ندارد. در اینجا باید در نظر داشت که معصیت یک نفر مبرر معصیت دیگری نیست.

در اینجا بر اساس قواعد عامه باید زن به حاکم مراجعه کند و حاکم مرد را ملزم به انجام واجبات میکند و الا او را تعزیر می کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo