< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید صادق محمدی

99/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/پیوند اعضاء/سیره عقلائیه

 

بحث درمورد قاعده: اذا استحال التقیید استحال الاطلاق بود؛ هرگاه تقیید محال باشد اطلاق گیری هم صحیح نخواهد بود.

توضیح مطلب:

اطلاقاتی در شریعت داریم که به دو صورت است: 1. مصادیقی معاصر با صدور خطاب دارد. 2. مصادیقی مستحدث دارد. تقیید اطلاقات نسبت به مصادیق مستحدث صحیح نیست. چون در عصر معصوم این مصادیق مستحدث وجود نداشته و حتی خیلی از این مصادیق در زمان معصوم برای عرف قابل تصوّر هم نبوده است. پس اطلاق گیری هم، بر طبق قاعده ای که بیان شد صحیح نخواهد بود.

این مطلب در ما نحن فیه هم سبب مشکل می شود. چون تمسّک به أدلّه حرمت ظلم و دلیل لا ضرر ولا ضرار برای کاشفیت عدم ردع از امضای معصوم دچار همین مشکل می شود. چون بسیاری از سیره های مستحدث در زمان معصوم برای مردم قابل تصوّر نبوده است. پس این سیره ها قابلیت تقیید ندارد واز این موارد اطلاق گیری هم درادله ظلم ودلیل لاضرر امکان ندارد. در نتیجه تمسّک به اطلاق أدلّه حرمت ظلم و دلیل لا ضرر و لا ضرار برای کاشفیت عدم ردع از امضای معصوم محال می شود.

جواب: قضایای موجود در شریعت به شکل قضیه حقیقیه صادر شده است و لا شکّ و لا شبهة فی هذا المطلب.

تفاوت قضایای حقیقیه با قضایای خارجیه

قضیه خارجیه نسبت به یک مصداق واقع شده در خارج، بیان حکم می کند ولی قضیه حقیقیه نسبت به مصداق واقع شده خارجی و مصداق مفروض الوجود بیان حکم می کند.

اوّلاً: قطعاً شریعت این اطلاقات را فقط برای زمان صدور وضع نکرده است.

ثانیاً: عرف از این خطابات شمولیّت به لحاظ زمان می فهمد.

چگونه شریعتی که برای تمام زمان ها تأسیس شده، این خطابات را فقط برای عرف زمان حضور معصوم صادر کرده باشد؟

لزوم نقض غرض و لزوم عدم تخلّف معصوم از رسالت و امامت

وجه دیگر برای کاشفیّت عدم ردع نسبت به امضای معصوم، لزوم نقض غرض و لزوم عدم تخلّف معصوم از رسالت و امامت است. اگر سیره ی عقلائیه ای مخالف با واقع باشد و معصوم آن را ردع نکند، اوّلاً این عدم ردع نقض غرض از امامت است و ثانیاً تخلّف معصوم از وظیفه (تبلیغ احکام) است. پس بر معصوم تبیین احکام شریعت واجب است و هرگاه سیره ی عقلائیه ی خلاف واقع ببیند ردع از این سیره ها بر معصوم واجب است. پس وقتی معصوم ردع نکرده این سیره ها حجّت است. این مطلب را شهید صدر بیان کرده است(بحوث، ج3،ص243).

سؤال: آیا هر گاه معصوم سکوت کرد و جوابی را بیان نفرمود، این سکوت و عدم جواب نقض غرض و تخلّف از وظیفه امامت است؟

جواب: این ملازمه را قبول نداریم. سکوت و عدم ردع معصوم ملازم با نقض غرض و تخلّف از وظیفه امامت نیست.

در جلسات قبل روایات معتبری بیان کردیم که بیانگر این بود که وظیفه مردم سؤال کردن است امّا سؤال کردن مردم ملازم با جواب معصوم نمی باشد. پس این وجه هم نمی تواند کاشفیّت عدم ردع از امضای معصوم را برای ما اثبات کند.

تمسّک به دلیل انسداد

وجه دیگر برای کاشفیّت عدم ردع از امضای معصوم تمسّک به دلیل انسداد است (متأسّفانه این دلیل انسداد از متن تدریسی حوزه حذف شده است؛ حال آن که نکته های خیلی خوبی در این بحث وجود دارد).

توضیح مطلب: برخی از محقّقین و صاحب نظران معاصر این گونه بیان کرده اند که اگر حجیّت سیره های عقلائی را نپذیریم باب علم و علمی در بسیاری از احکام شریعت بسته می شود( البتّه بنده یک اضافه ای به این استدلال دارم).

این انسداد باب علم و علمی چند جهت دارد:

1. اکثر مورد معاملات به سیره های عقلائی است.

2. حجیّت خطابات شرعی که اکثر آنها به صورت خبر واحد است از جهت سند و دلالت به سیره عقلائیه است. یعنی اگر سیره های عقلائیه را نداشته باشیم اخبار آحاد که سراسر فقه را گرفته نه از حیث سند و نه از حیث دلالت معتبر نمی شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo