درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی
1401/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی
بحث ما در مورد حکم وضعی شبیه سازی بود. میخواهیم ببینیم که صدق أمّ در شبیه سازی چگونه است. این بحث را به دو قسم تقسم کردیم: 1.تک مادری. 2. تعددمادری.
اقوال در نظریه تک مادری در مورد طفل شبیه سازی
در تک مادری سه نظریه بود: برخی میگفتند که صاحب تخمک مادر است. قول دوم این بود که فقط صاحب رحم مادر است و قول سوم این بود که صاحب سلول مادر است. این موارد را بررسی کردیم و برخی از موارد را نقد هم کردیم و برخی از اقوال را هم در جلسات گذشته نقد نکردیم. در آخر ما یک جمع بندی خواهیم داشت که نقد همه این اقوال میشود و بعد هم مختار را عرض خواهیم کرد. این مربوط به تک مادری بود.
اقوال در نظریه تعدد مادری در مورد طفل شبیه سازی
اما در تعدد مادری چند نظریه هست. شاید تعجب کنید که چطور یک نفر چند مادر داشته باشد.
قول اول
قول اول این است که صاحب رحم و صاحب سلول مادر هستند.
یک نظریه این است که چه اشکالی دارد که هم صاحب رحم و هم صاحب سلول مادر باشند. چه بسا صاحب سلول و صاحب رحم یکی باشند اما در جایی که صاحب رحم و صاحب سلول دو نفر هستند به طوری که سلول را از یک خانم دیگری میگیرند و در تخمک رحم زن دیگری قرار میدهند با آن عملیاتی که قبلاً توضیح دادم. اینجا دو مادر است؛ نه زمین به آسمان می آید و نه آسمان به زمین میرود. دو مادر دارد، چه اشکالی دارد.
استدلال بر قول اول
حالا استدلالی که برا ین قول داریم و نقد و بررسی آن را بیان میکنیم. این استدلال دو مقدمه دارد و یک نتیجه گیری.
مقدمه اول
مقدمه اول اینکه إرضاع زن موجب محرمیت او برای فرزند میشود؛ یعنی شیر دادن زن موجب محرمیت میشود که به این مادر، مادر رضاعی می گویند بدون اینکه صاحب حملی هم در کار باشد. همین مقداری که یک مادری به بچهای شیر دهد و حالا به آن مقداری که در فقه گفته شده، این مقدار معین اگر شیر داده شود به این بچه، این مادر میشود مرضعه؛ یعنی این زن میشود مادر رضاعی.
نکتهای که در روایت آمده که چرا محرمیت حاصل میشود این است که این شیر در رشد فرزند، یعنی در روییدن گوشت و در استحکام استخوان این طفل تأثیرگذار است؛ لذا موجب محرمیت میشود.
مقدمه دوم
مقدمه دوم این است که تأثیر صاحب رحم و صاحب سلول از مرضعه که کمتر نیست که هیچ، بلکه بیشتر است در رشد این طفل و روییدن گوشت و استحکام استخوان.
نتیجه گیری
پس نتیجه میگیریم همچنانکه رضاع موجب محرمیت میشود و به این زن مادر رضاعی خطاب میشود ، صاحب رحم و صاحب سلول بالأولویة مادر هستند چون تأثیر صاحب سلول و صاحب رحم از تأثیر مرضعه خیلی بیشتر است. این استدلال بود.
نقد استدلال
به نظر میرسد که این استدلال صحیح نیست. اینجا یک اشکال صغروی مهم داریم که عرض میکنم. چون باید ببینیم که آیا تمام الملاک در محرمیت مادر رضاعی چیست. چون شما میخواهید به اولویت استدلال کنید اینجا باید ملاک را به دست آورید. اگر تمام ملاک مشخص شود و ببینیم که این ملاک در صاحب سلول و صاحب رحم به طور شدید وجود دارد اولویت ثابت میشود. یعنی ملاکی که در مادر رضاعی وجود دارد همان ملاک به طور شدید در صاحب رحم و صاحب سلول وجود دارد. اگر ما ملاک را پیدا کردیم و دیدیم در صاحب سلول و صاحب رحم به شدت آن وجود دارد آن وقت ما میتوانیم بگوییم همچنانکه مرضعه محرم میشود و مادر رضاعی به آن اطلاق میشود این صاحب سلول و صاحب رحم هم محرم میشوند به آن طفل و به آن زن مادر اطلاق میشود. مثل اینکه اسکار ملاک حرمت در شرب خمر است و تمام ملاک حرمت هم میباشد. همین ملاک ممکن است در زمان ما در یک شئ خاصی که اسکار آن بیشتر باشد نسبت به اسکار خمروجود داشته باشد. اینجا میگوییم به طریق اولی این شئ حرام است وقتی که شرب خمر حرام است. چون تمام ملاک اسکار بود و آن اسکار اگر در خمر مثلاً پنجاه درصد بود در این شئ هشتاد درصد است. پس میگوییم این شئ هم استعمالش حرام است بالأولویة. پس ما باید دنبال تمام الملاک برویم. اگر تمام الملاک را شما پیدا کردید قیاس اشکالی ندارد و این حجت است چون تمام ملاک است و دیدید که ملاک به شکل أشدّ در این شئ وجود دارد. پس میگوییم وقتی شرب خمر حرام است این شئ هم حرام است و قیاس منصوص العلة حالا بگویید یا مستنبط العلة در اینجا اشکالی ندارد.
در اینجا ما باید دنبال تمام الملاک بگردیم. در روایات باب رضاع که من مطالعه میکردم مشاهده کردم که ما باید بدانیم که تمام الملاک روییدن گوشت و استحکام استخوان نیست. ما تا موقعی که تمام ملاک را پیدا نکردیم اصلاً سخن از اینکه تعدی کنم در حکم از این موضوع به موضوع دیگر این درست نیست. حالا یک بحثی برای مقاصد الشریعة هست که من خیلی حرف دارم در این مسألهای که در بین برخی حوزویان الان باب شده است. تمام ملاک مهم است. آیا تمام ملاک روییدن گوشت و استحکام استخوان است. خیر تمام ملاک این نیست چون یک شرایطی در بحث محرمیت رضاع وجود دارد که ما میبینیم یکی از آن موارد روییدن گوشت و استحکام استخوان است.
شرایط لازم برای محرمیت در رضاع
شرط اول در محرمیت رضاع این است که شیر از زاییدن نشئت گرفته باشد. یعنی یک مادر بچهای را بزاید و آن شیری را که از زاییدن در پستانش جمع شده بواسطه آن بچهای را شیر دهد.
شرط دوم این است که هر زاییدنی نه، زاییدنی که از علقه زوجیت مشروع باشد نه خدای ناکرده از زاییدنی که از راه زنا باشد.
سوم اینکه این شیر به طور مکیدن منتقل شود لذا اگر شیر را در یک جایی بدوشند از پستان این زن و بعداً به این بچه بدهند نه اینجا محرمیت ایجاد نمیشود و حالا آن شرایطی دیگر که هست
مثلاً شرط دیگر این است که بچه نباید به دو سالگی رسیده باشد. اگر مثلاً سه ساله باشد فایده ندارد. یکی هم اینکه هر بار که شیر میدهد این طفل سیر شود و خودش پستان مادر را رها کند. مثلاً آن 15 باری که میگویند این طوری باید شیر بخورد و شرایط دیگر. پس میبینیم که در محرمیت تمام الملاک روییدن گوشت و استحکام استخوان نیست و آن شرایط هم وجود دارد. پس میبینیم که محرمیت این فرزند یک جنبه تعبدی دارد. اگر انسان به آن شرایطش نگاه کند، آن حقیقت امر را ممکن است که ما نفهمیم، مانند خیلی از احکام شرعی که ما حقیقت این احکام را متوجه نمیشویم. پس این استدلالی که میآیند و میگویند چون در رضاع مسئله روییدن گوشت و استحکام استخوان مطرح است و در صاحب سلول و صاحب رحم این ملاک شدیدتر است پس همان محرمیتی که در بحث رضاع هست در مورد صاحب رحم و صاحب سلول هم هست، این درست نیست. چون تمام الملاک روییدن گوشت و استحکام استخوان فقط نیست و این همه شرایط وجود دارد که شما فقط به این روییدن گوشت و استحکام استخوان چسبیدید. چه بسا همه شرایط وجود داشت اما استحکام استخوان صورت نگرفت، در این صورت آیا محرمیت میآید یا نمیآید؟ یا روییدن گوشت به شکل ملموس و عرفی اتفاق نیفتد و یک بچهای فقط شیر میخورد و بخاطر اینکه مریض است اصلاً گوشت در بدنش نمیروید. آیا کسی از فقها در صورتی که شرایط دیگر باشد قائل است که محرمیت تحقق پیدا نمیکند؟ حالا ممکن یک کسی هم پیدا شود ولی طبق قاعده میگوییم شرایط هست و محرمیت وجود دارد. مثلاً این روییدن گوشت و استحکام استخوان هم تحقق پیدا نکرده است. پس بنابراین تمام ملاک این مسئله نیست. اینجا اشکال، اشکالِ صغروی است که اصلاً شما ملاک را از کجا به دست آوردید که بخواهید قیاس کنید. در اصول خواندید که این قیاس یک قیاس مع الفارق و قیاس ظنی است؛ یعنی شما باید برای استدلال تمام ملاک را پیدا کنید و تمام ملاک در مَقیس وجود داشته باشد تا استدلال صحیح باشد. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.