درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی
1401/08/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ اقوال علمای ادیان مختلف در مورد حرمت شبیه سازی
بحث ما راجع به شبیه سازی بود.دلیل پنجم تشبه به خالق است. عرض کردیم که استدلال این است که شبیه سازی نوعی تشبه به خالق است و تشبه به خالق حرام است؛ پس شبیه سازی هم حرام است. این استدلال بودی که عرض شد. وارد این بحث شدیم که آیا اساساً در فقه شیعه عنوان محرّمی به این شکل که تشبه به خالق حرام است وجود دارد یا نه؟ کلام شیخ انصاری را بیان کردیم که خلاصهاش را امروز بیان میکنم. ایشان فرمودند تصویر صورتهای ذات الروح حرام است؛ مثل صورت انسان یا صورت حیوان را کشیدن. البته ایشان ابتدا فرمودند اگر صورت مجسّم باشد یعنی دارای ماده باشد این بلاخلاف حرام است؛ لکن ایشان بعد از اینکه این را میفرماید، بدون تجسّم را هم میفرماید که تصویرگری حرام است؛ یعنی به صورت نقاشی هم اگر ذات الروح را بکشند حرام است. بعد به صورت یؤیّده یک مطلبی را میگویند که ربط به بحث ما دارد.
عبارت ایشان را من یک مقداری بخوانم: یؤیده أنّ الظاهر أنّ الحکمة فی التحریم هی حرمة التشبه بالخالق...؛ ایشان میفرماید تأیید حکم به حرمت این است که ظاهر روایات این است که حکمت در تحریم تصویر حرمت تشبه به خالق است؛ یعنی اگر یک کسی حیوانی را به شکل مجسمه تصویر سازی کند این تشبه به خالق است و به خاطر همین حرمت تصویر حکمتش این است که تشبه به خالق است. ایشان میفرماید از همین حکمت در مییابیم چه نقش باشد و چه صورت مجسم باشد چون تشبه به خالق و حکمت آن در این مورد وجود دارد البته به طور تأیید، این هم حرام است. بعد میفرماید که به همین خاطر است که بعض الأساطین میگویند که حتی تمکین هم حرام است؛ یعنی پدر و مادر اگر فرزندان خود را تمکین کنند و وسایل را در اختیار آنها بگذارند تا اینکه به تعبیر بنده عروسک سازی کنند یا مجسمه بسازند و تصویری داشته باشند، این تمکین پدر و مادر هم حرام است. در این جهت ماده نقشی ندارد؛ یعنی لازم نیست که تصویر به صورت مجسّم باشد بلکه تشبه با نقاشی هم اگر صورت بگیرد حرام است. این در واقع تأییدی است برای اینکه این تصویر حرام است.
ما ابتدا کلام ایشان را توضیح دهیم. تأییدی را که شیخ انصاری میفرماید که ظاهر روایات این است که دلیل حرمت تشبه به خالق است این مطلب را از کجای روایات استفاده کرده است؟ این را ابتدا توضیح دهم. تقریباً من در روایات گشتم و چهار پنج مورد روایت به این مضمون یافتم که یک روایتش را برایتان بخوانم. با این مضمون که خداوند متعال در روز قیامت به کسی که تصویر سازی کرده تکلیف میکند که روح را در این تصویر خود بدمد، ولی آن شخص که این کار را نمیتواند انجام دهد و این کار خالق است. یعنی مرحوم شیخ انصاری از واژه نفخ روح این طور استفاده کرده که پس حکمت این حرمت تشبه به خالق است؛ یعنی در واقع ظاهر این روایات این است که چون تو در دنیا با این تصویر سازی خودت را به خالق تشبیه کردی و تشبه به خالق بر این شخص تطبیق پیدا کرد، حال که در روز قیامت آمدی از تو میخواهیم که در این تصویر خود نفخ روح کنی و حال آن که این کار از تو بر نمیآید. این استفاده را از اینگونه روایات که با این مضمون است مرحوم شیخ انصاری استفاده فرموده است. من یک روایت را برای شما بخوانم:
من صوّر صورةً کلّفه الله یوم القیامة أن ینفخ فیها و لیس بنافخ[1] ؛
البته یک روایت دیگر هم من در جای دیگری دیدم. یعنی ما روایات مستفیضه داریم بر اینکه کسی که تصویر سازی میکند در روز قیامت تکلیف به نفخ روح میشود و این ظاهرش در این است که این تصویر سازی یک نوع تشبه به خالق است و تشبه به خالق هم حرام است. این کلام شیخ انصاری بود. بعد ایشان باز یک عبارت دیگری دارد. با توجه به حکمت تحریم تصویر که تشبه به خالق است میفرماید که حرمت اختصاص به ذات الأرواح دارد؛ یعنی تصویر ذات الأرواح. اگرچه هم فقط به صورت نقش باشد این حرمت اختصاص به ذات الأرواح دارد.
از کلام شیخ انصاری این طور برداشت میشود؛ چون که غالباً تصویر ذات الأرواح به قصد و انگیزه و به داعی حکایت است. یعنی کسی که تصویر ذات الأرواح را میکشد این به قصد حکایت کردن از آن مخلق خداست غالباً و داعی و انگیزه در غالب مواردحکایت این تصویر است از آن موجود الهی؛ مثلاً مجسمه یک انسانی یا مجسمه یک حیوانی را به تصویر می کشد. اما غالباً تصویر غیر ذات الأرواح دواعی دیگری دارد غیر از حکایت از ما خَلق الله؛ مثلاً مجسمه جمادات را درست میکند برای تزیین و اصلاً نمیخواهد حکایت از ما خلق الله داشته باشد. این کلام شیخ انصاری بود. بنده قصد ندارم کلام شیخ انصاری را بررسی و نقد کنم و فقط چند نکته را عرض میکنم در خصوص و مرتبط با بحث خودمان. از کلام شیخ انصاری استفاده میشود که قصد حکایت در تصویر شرط است. چرا؟ چون ظاهر کلام ایشان این است که تصویر مانند تعظیم از امور قصدی است. یعنی چطور انسان با قیام خودش در یک جا اهانت را می رساند و در یک جای دیگر با قیام تعظیم را میرساند. قیام، قیام است اما یک جا تعظیم بر آن منطبق میشود که تعظیم امر قصدی است. اگر انسان به قصد احترام قیام کند تعظیم است اما یک وقت است که به قصد اعتراض و اینها است که ممکن است اهانت بر آن منطبق باشد. تصویر هم همین طور است و از امور قصدیه است. بنابراین اگر قصد حکایت نباشد اصلاً تصویر حرام نیست؛ یعنی این تصویری که به شکل مجسم یا غیر مجسم است حکایت از آن مخلوق الهی دارد این را اگر قصد کند حرام است وگرنه اگر قصد نداشته باشد تشبه به خالق نیست. بنابراین اگر تصویر ذات الروحی را تصور کنیم که حکایت در آن نباشد این حرام نیست باید حکایت در آن باشد تا حرام باشد. مثلاً ممکن است تصویر یک شئای اتفاق بیفتد و مشترک باشد بین انسان و بین یک چیز دیگری که مبهم باشد مثلاً مشترک بین الإنسان و الجماد. آن که این را تمییز میدهد یعنی ذات الروح بودن را از غیر ذات الروح بودن تمییز میدهد و تشبه را تطبیق میکند حکایت است و قصد حکایت است. اگر قصد حکایت باشد این تصویر صدق میکند و تشبه به خالق پیش میآید؛ چون حکایت اینجا وجود دارد. از طرف دیگر تصویر ذات الروح حرام است چه مجسم باشد و چه به صورت نقش باشد؛ یعنی اگر کسی مجسمه درست کند این تشبّهش به خالق بیشتر از نقاشی است. این کلام شیخ انصاری. حال میخواهیم وارد بحث شویم و ارتباط این بحثی را که آوردیم با ما نحن فیه مشخص کنیم.
اولاً ما نمیخواهیم وارد بحث تصویر و حرمت تصویر مرحوم شیخ انصاری شویم. چون اشکالات و نقدهای زیادی وجود دارد که از جمله این است که کلام شیخ انصاری یک تهافتی در آن است ما نمیخواهیم وارد این بحث شویم منتها باید برگردیم به آن مطلب اصلی که حرمت تشبه به خالق است. باید ببینیم کلام شیخ انصاری را به عنوان یک فقیه عظیم القدر بررسی کنیم و ببینیم تا چه حدی درست است و تا چه حدی میتوانیم به آن اشکال کنیم.
بررسی کلام شیخ انصاری
ایشان تشبه به خالق را به عنوان یک حکمت بیان میکند. بنابر نظر مشهور: الحکمة لا تعمّم و لا تخصّص؛ این تشبه به خالق به عنوان حکمت است نه به عنوان علت و مشهور هم میگویند: الحکمة لا تعمّم و لاتخصّص. البته إنشاء الله یک بحث مفصلی در این رابطه خواهیم داشت که اصلاً فرق حکمت با علت چیست؟ چند قول در این زمینه وجود دارد. مشهور میگویند: الحکمة لا تعمّم و لاتخصّص. بحث این را بعداً خواهیم داشت. پس بنابراین از این حکمت نمیتوانیم برای ما نحن فیه استفاده کنیم. چون این حکمت است و حکمت که تعمیم نمیدهد.
یک نکتهای در اینجا هست که حرمت تشبه به خالق حکمت برای چیست؟ برای حرمت تصویر است منتها بحث ما راجع به خود تشبه به خالق است؛ این را هم باید توجه داشته باشیم. این نکته ظریفی است. اصلاً تشبه به خالق را چه دلیلی بر حرمتش داریم؟ این را باید بحث کنیم و إلّا این حکمت است برای حرمت تصویر و این مهم نیست. اینجا بحث این است که باید حرمت خود تشبه به خالق را بررسی کنیم که شیخ انصاری میفرماید: تشبه به خالق حرام است. همانطور که مرحوم شیخ انصاری به عنوان حکمت برای حرمت تصویر استفاده میکند ما میخواهیم ببینیم که آیا تشبه به خالق حرام است و اگر حرام است ما در بحث خودمان مورد استفاده قرار دهیم و اگر حرام نیست که بگوییم تشبه به خالق حرام نیست پس شبیه سازی هم از این جهت مشکلی ندارد.
ثانیاً روایاتی که در این رابطه وجود دارد که بنده اسم روایات را روایات نفخ روح گذاشتم، آیا از آن روایات استفاده میشود که تشبه به خالق حرام است؟ چون این باید مورد بررسی قرار گیرد. مرحوم شیخ انصاری فرمودند که از این چهار پنج روایت میتوانیم استفاده کنیم که تشبه به خالق حکمت حرمت تصویر است. پس خود تشبه به خالق آیا اصلاً از این روایات به عنوان حکمت حالا در حدّ حکمت نه علت، میتوان از این روایات استفاده کرد؟
به نظر ما یمکن أن یقال که روایت گفته است که به کسی که تصویرسازی میکند در روز قیامت گفته میشود نفخ روح انجام بده. از این چند روایت با این مضمون احتمالات متعددی انسان ممکن است بدهد؛ مثلاً احتمال اینکه تکلیف به نفخ روح علتش این باشد که خداوند متعال به خاطر از بین بردن آثار شرک و عبادت بتها این مطلب را به عنوان مؤاخذه و به عنوان مجازات در نظر گرفته است. این تکلیف به نفخ روح بخاطر این است که عبادة الأصنام را از بین ببرد. این شرک و بت پرستی که در آن زمان بوده از بین برود و نه اینکه حکمتش تشبه به خالق باشد. ممکن است حکمت این حرمت تصویر بخاطر این باشد که شارع مقدس میخواهد بت پرستی را نابود کند و شرک و الحاد را ریشهکن نماید. بخاطر همین مجسمه سازی را حرام کرده و حتی تصویر ذات الأرواح را هم حرام دانسته که از ریشه بخشکاند؛ چون ممکن است مجسمهای درست کنند و آن را عبادت کنند. شارع مقدس برای اینکه این مطلب ریشه کن بشود فرموده تصویر ذات الروح اعمّ از مجسّم و غیر مجسّم حرام است. پس اینگونه نیست که ما از این روایات فقط استفاده کنیم که تشبه به خالق حکمت حرمت است.
اشکالات دیگری هم داریم که در جلسه آینده مطرح میکنیم. و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.