< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

99/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/شرائط وجوب الجهاد / جایگاه جهاد دفاعی در آیات و روایات

بحث اعتقادی اخلاقی: جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از لسان مبارک رسول خدا(ص) و نقش الگو گیری از اهل بیت(ع) در اصلاح جامعه

در مباحث اخلاقی اخیر که با محوریب شناخت أهل بیت عصمت و طهارت(ع) بیان شده است تا کنون دو روایت از لسان مبارک رسول خدا(ص) بیان شده است، ضمن یاد آوری این دو روایت در ادامه برخی روایات و آیات مربوط به این بحث را مطرح می‌کنیم:

1-حدیث ثقلین: «... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...»[1] [2] .

ترجمه: «زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی می‌گذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار می‌کنید که آن دو از هم جدا نمی‌شوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند».

2-حدیث سفینه نوح: حدیث سفینه بنابر نقل ابوذر غفاری از پیامبر(ص)، این چنین است: «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[3] . ترجمه: «مَثَل اهل بیت من در میان شما مثل کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می‌یابد، و هر کس جا بماند و تخلف کند، غرق می‌شود».

کلام استاد: تا روز قیامت این چنین است که هر کس متمسک به اهل بیت(ع) شود نجات پیدا می‌کند و هر کس از این کشتی نجات دور بماند غرق می‌شود و به هلاکت می‌رسد به نحوی که گناهان و معاصی و مفاسد مانند گرد آب سرکش در سطح اقیانوسها هستند و هدایت‌های اهل بیت(ع) مانند کشتی نجات، پناه آورندگان خود را نجات می‌دهد.

3-حدیث نجوم: یکی دیگر از احادیثی که از لسان مبارک رسول خدا(ص) راجع به شأن والای اهل بیت آن حضرت نقل شده است حدیث نجوم است و جمع کثیرى از اصحاب پیامبر(ص) از جمله: حضرت على ابن ابى طالب(ع) جابر بن عبدالله، و ابو سعید خدرى، و انس بن مالک و منکدر و سلمة بن اکوع و ابن عباس این حدیث را هر کدام جداگانه نقل نموده‌اند و در منابع متعدد و معتبر اهل سنت نیز نقل شده است به نحوی که از منظر علمای حدیث شناس آنان این حدیث، «صحیحة» به شمار آمده است.

این حدیث به طور واضح، رتبه فوق العاده‌ی اهل بیت(ع) را معلوم نموده است و چنان از قابلیت و اسناد معتبری برخوردار است که به تنهایی می‌تواند در جهت جلب توجه همه‌ی مسلمانان و الزام آنها در اطاعت و فرمان برداری از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) کفایت کند.

روایت حاکم نیشابوری در مستدرک از ابن عباس: «قال رسول الله: النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف، فإذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبلیس»[4] .

«ستارگان براى اهل زمین مایه امنیت و نجات از غرق شدن در دریا است و اهل بیت من امان و مایه نجات امّتم از اختلافات‌اند، پس هنگامى که قبیله‌اى از عرب با آنها مخالفت کنند، اختلاف در میان امّت ظاهر مى‌شود و آنها حزب شیطان خواهند شد!».

قبل از اینکه قطب‌نما باشد بهترین راه برای کسانی که در بیانان‌ها و دریاها به مسافرت‌های طولانی اقدام می‌کردند از طریق جانمایی کوه‌ها و دریاها و توجه به پدیده‌های ثابت آسمان و زمین از جمله رصد ستارها، راه خود را پیدا می‌کردند.

ستاره‌ها در مکان و مدار خود همیشه ثابت هستند و این وضعیت موجب اطمینان از معیار قرار دادن آنها در تشخیص موقعیت هر کس به شمار می‌آید در این روایت نیز رسول خدا(ص) اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را به ستارگان تشبیه نموده است و در هر زمانی هر انسانی که بخواهد راه صحیح را دنبال کند بهترین راه، راهی است که این خاندان نشان می‌دهند و همان طور که ستارگان موجب می‌شوند که دریا نوردان بی‌راهه نروند و گرفتار امواج سهمگین دریا نشوند و از غرق شدن نجات پیدا کنند همین طور اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیز چنین هدایتی را در بین انسان‌ها انجام می‌دهند.

این خیل عظیم بشری اگر به یک مرکز مطمئنی توجه نکنند باعث می‌شود که اختلاف شدیدی بین آنها ایجاد شود و از آتش این اختلاف انسان‌های بی گناه نابود شوند ولی وجود اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مانع این اختلاف می‌شود مخصوصا اگر عده‌ای از مسلمان‌ها یک حکمی را به رسول خدا(ص) نسبت می‌دهند و عده‌ای دیگر آن را نپذیرند و بدعت بدانند در این صورت بهترین راه مراجعه به اهل بیت(ع) است تا مقصود اصلی رسول خدا(ص) را به دست بیاورند.

4-حدیث نجوم در تعبیر دیگر: «النجوم أمان لأهل السماء إذا ذهبت النجوم ذهب أهل السماء، وأهل بیتی أمان لأهل الأرض، فإذا ذهب أهل بیتی ذهب أهل الأرض»[5] . «ستارگان مایه‌ی امنیت و آسایش اهالی آسمان هستند؛ اگر ستارگان از آسمان بروند اهل آسمان نیز از بین می‌روند و اهل بیت من نیز مایه امنیت و نجات اهل زمینند که چون اهل بیت من نباشند اهل زمین از بین می‌روند».

همچنین در آیات قرآن کریم نیز به هدایت‌گری ستارگان تصریح شده است:

5-سوره نحل آیه 16 : ﴿وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾[6] «و [برای اینکه در عبور از کوه‌ها و بیابان‌ها و کویرها سرگردان و گم نشوید] نشانه‌ها [قرار داد]، و [مردم به هنگام شب در دل بیابان‌ها و بر سطح دریاها] به وسیله‌ی ستارگان راهیابی می‌کنند»[7] .

6-سوره انعام آیه 97: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[8] . «و نیز اوست که چراغ ستارگان را برای رهیابی شما در تاریکی‌های بیابان و دریا قرار داده است. همانا ما آیات خود را برای مردم دانا به تفصیل بیان کردیم»[9] .

7-سوره صافّات آیه 6 تا 8: ﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾[10] . «همانا ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراستیم».

﴿وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ﴾[11] . «و آن را از هر شیطان سرکشی حفظ کردیم».

در آسمان‌ها ملائکه با یکدیگر سخن می‌گفتند و اخباری بیان می‌کردند که نباید شیاطین از آنها مطلع می‌شدند زیرا این اخبار را در جهت شیطنت به زمین می‌بردند و خاصیتی که ستارگان و شهاب سنگ‌ها داشتند این بود که این شیاطین را از ملائکه دور می‌کردند.

﴿لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ﴾[12] . «آنان نمی‌توانند به سخنان فرشتگان بسیار مکرم و شریف گوش فرا دهند، و [هرگاه به گوش دادن برخیزند] از هر سو [شهاب] به سویشان پرتاب می‌شود»[13] .

همان طور که در این آیات برای ستارگان دو خاصیت بیان شده است که یکی هدایت مسافران و دیگری حفظ ملائکه از استماع شیاطین، راجع به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیز این چنین است آن بزرگواران انسان‌ها را به راه راست هدایت می‌کنند و آنها را از تیرهای هلاکت شیاطین انس و جن و اختلافات حفظ می‌نمایند و از طرفی همان طور که ستارگان موجب زینت آسمان هستند اهل بیت پیغمبر نیز باعث زینت و افتخار انسان‌ها می‌باشند.

بحث فقهی: با توجه به نظر خواهی که از شما برادران انجام شد توفیقی شده است که در بحث «جهاد» وارد شده‌ایم.

عرض شد که جهاد بر دو قسم است؛ جهاد ابتدائی و جهاد دفاعی و اما جهاد ابتدائی برای توسعه اسلام و تضعیف کفار و مشرکین انجام می‌شود بدون اینکه فعلا تهدیدی احساس شود و به جهت ویژگی خاصی که دارد مختص به زمان حضور امام معصوم(ع) است و نیاز به إذن امام دارد؛ و به همین جهت در عصر فعلی ما فعلیت پیدا نمی‌کند.

ولی اسباب جهاد دفاعی در هر زمانی ممکن است که واقع شود زیرا در هر زمان عقلا و شرعا هر مسلمانی خود را موظّف می‌داند در صورت تعدّی دشمنان و طغیانگران از جان و مال و ناموس و اعتقادات خود دفاع کند و فرقی نمی‌کند که زمان حضور امام معصوم(ع) باشد و یا زمان غیبت و فرقی نمی‌کند این دشمنان از کفار باشند یا از مسلمانان.

تحقق عنوان «جهاد» در محاربه دفاعی: یکی از مباحث مورد توجه این است که آیا احکام جهاد ابتدائی بر محاربه دفاعی بار می‌شود؟ یعنی در صورت کشته شدن کسی در جهت دفاع از نفس محترمه و مال و ناموس و دین، آیا حکم شهید بر این کشته بار می‌شود به نحوی که نیازی به غسل و کفن نداشته باشد و مقام شهدایی که در رکاب امام معصوم(ع) کشته شده‌اند را داشته باشد؟ در این مسئله بین علماء اختلاف است ولی ثمره‌ی مهمی برای این بحث نیست.

کلام صاحب جواهر: «و قد تجب المحاربة على وجه الدفع من دون وجود الإمام عليه السلام و لا منصوبه كأن يكون بين قوم يغشاهم عدو يخشى منه على بيضة الإسلام، أو يريد الاستيلاء على بلادهم أو أسرهم و أخذ مالهم ... و لا يكون ذلك و نحوه جهادا بالمعنى الأخص الذي يعتبر فيه الشرائط المزبورة»[14] .

در این عبارت که شرح مرحوم صاحب جواهر بر کلام شرایع است این نکات به دست می‌آید:

1. اگر دین و جان و مال و ناموس کسی در معرض تعدی دشمنان قرار گیرد، دفاع واجب می شود هر چند زمان حضور امام معصوم علیه السلام نباشد.

2. در تحقق جهاد ابتدائی حکم جانشین امام معصوم(ع) همانند حکم خود امام معصوم است.

3. در محاربه به قصد دفاع، تفاوتی وجود ندارد بین حکم دفاع از عظمت اسلام و بین دفاع از سلطه دشمنان بر مرز و ناموس و جلوگیری از به اسارت رفتن و جلوگیری از غارت اموال.

4. به فتوای مرحوم صاحب جواهر محاربه به قصد دفاع عنوان جهاد بر آن بار نمی‌شود و آن معنای اخص جهاد شامل آن نمی‌شود در نتیجه احکام شهید از قبیل عدم وجوب غسل و کفن و حرمت فرار از جهاد و جواز دفن با لباس خونین بر کشته راه دفاع اطلاق نمی‌گردد.


[1] زید بن ارقم: این حدیث به شش طریق از او در کتاب‌های سنن نسائ المعجم الکبیر طبرانی، سنن ترمذی، مستدرک حاکم نیشابوری مسند احمد و کتاب‌های دیگر نقل شده است.- بنابر کتاب «حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت» نوشته احمد ماحوزی، این حدیث را بیش از ۲۵ نفر از صحابه از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده‌اند.
[3] أمالي، شيخ الطوسي، ج1، ص60.
[7] ترجمه حسین انصاریان.
[9] ترجمه الهی قمشه ای.
[13] ترجمه حسین انصاریان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo