درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی
1401/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب النكاح/أحكام العقد /استحباب تزویج أکفاء؛ کراهت ازدواج با شارب خمر
بحث اول ما در «أبواب مقدمات النکاح و آدابه» از کتاب وسائل، تمسک به آیات و رویات استحباب و اهمیت و برکات نکاح بود که هر شخصی باید در صدد ازدواج خودش باشد و نباید فقر فعلی و خوف فقر را مانع این امر خیر برای خود بداند همچنین در بحث دوم برخی آیات و روایاتی که راجع به تکثیر و ترویج ازدواج سایرین از مردان و زنان عزب بود مورد استناد قرار گرفت و گفته شد که چه فضیلتهایی برای کسانی که به عنوان شفیع و مشاور و حامی در امر نکاح دیگران ایفای نقش میکنند وجود دارد و اما بحث فعلی ما راجع به ازدواج اکفاء است یعنی علاوه بر این که هر کسی باید در صدد ازدواج با همسری باشد که هم کفوء و همتا و هم شأن اوست همچنین در صورت شفاعت و وساطت برای به ازدواج درآوردن دیگران نیز باید این معیار را در رساندن مردان و زنان مجرد به همدیگر لحاظ کند.
راجع به معنای کفوء در جلسه قبل مطالبی را با نگاه به روایات مطرح کردیم در این جلسه نیز روایات دیگری را بر اساس کتاب وسائل مطرح خواهیم کرد؛ مرحوم صاحب وسائل در باب 25 از أبواب «مقدمات النکاح و آدابه» بابی را تنظیم کردهاند تحت عنوان «باب ان المؤمن كفو المؤمنة فيتزوج امرأة أعلى منه نسبا و حسبا و شرفا»[1] این عنوان به وضوح میرساند که کفوء یک مرد مؤمن آن است که یک زن مؤمنة را به عنوان همسر برای خود برگزیند و امور دیگری مانند حسب و نسب و شرافت خانواده همسر و زیبایی و ثروت او را برای خود معیار اصلی قرار ندهد همچنین در صورت شفاعت و وساطت و حمایت از تزویج سایرین نیز این معیار ایمان باید لحاظ شود و نباید اموری مانند اختلاف در تمکن مالی و تفاوت در زیبایی و ظاهر و اختلاف در موقعیت اجتماعی مانعی در ازدواج افرادی باشد که ایمان آنها مورد تأیید قرار گرفته است.
روایت اول: «وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: أَنْكِحُوا اَلْأَكْفَاءَ وَ اِنْكِحُوا فِيهِمْ وَ اِخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ.»[2] یعنی با کسانی که هم کفوء شما هستند ازدواج کنید و همچنین کسانی که هم کفوء هم هستند را به ازدواج هم در بیاورید و همسران هم کفوء را برای تداوم نسل خود انتخاب کنید؛ هم پدر و هم مادر هر کدام در چگونگی تربیت فرزندان یک خانواده تأثیر انکار ناپذیری دارند و به همین جهت باید در انتخاب همسر دقت کافی لحاظ شود و معیار ایمان هرگز فراموش نشود.
روایت دوم: «وعنهم، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن إبراهيم بن محمد الهمداني قال: كتبت إلى أبي جعفر عليهالسلام في التزويج، فأتاني كتابه بخطه: قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: إذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه، إلا تفعلوه تكن فتنة في الارض وفساد كبير.»[3] ابراهیم بن محمد همدانی نقل میکند نامهای به امام باقر(ع) نوشتم و در آن راجع به خصوصیات کسی که قصد تزویج با او هست را پرسیدم حضرت در جواب به خط مبارک خودشان چنین جواب دادند که: رسول خدا(ص) فرمودند: هر زمان کسی به خواستگاری دختر شما آمد و شما از اخلاق و دین داری او رضایت داشتید حتما دختر خود را به ازدواج او درآورید که اگر این کار را نکنید در زمین فتنه و فساد کبیر ایجاد خواهد شد.
در این زمان شاهد هستیم کسانی که اخلاق و دینداری برای آنها هیچ اهمیتی ندارد و فقط به نسب و ثروت و زیبایی همسر خود اهمیت میدهند و این امور را ملاک انتخاب خود قرار میدهند پس از مدتی نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند و مدام از بد اخلاقی و فساد همسر خود شکایت میکنند و کارشان به طلاق میکشد در حالی که اگر اخلاق و دینداری معیار اصلی قرار بگیرد به ندرت کار به طلاق ختم میشود.
روایت سوم: «وعنهم، عن سهل بن زياد، عن الحسين بن بشار الواسطي قال: كتبت إلى أبي جعفر عليهالسلام أسأله عن النكاح؟ فكتب إليّ: من خطب إليكم فرضيتم دينه وأمانته فزوجوه، إلا تفعلوه تكن فتنة في الارض وفساد كبير.»[4] حسین بن بشار واسطی نقل میکند: نامهای به امام باقر(ع) نوشتم و راجع به معیارهای انتخاب همسر سؤال کردم، حضرت در پاسخ به من چنین مرقوم فرمودند: اگر کسی راجع به ازدواج، بستگان شما را مورد خطاب قرار داد و به خواستگاری آمد و شما از دین داری و امانت داری او راضی بودید تعلل نکنید و رضایت به این ازدواج دهید در غیر این صورت زمین را فتنه و فساد کبیر فراخواهد گرفت.
روایت چهارم: «وبإسناده عن علي بن الحسن بن فضال، عن محمد بن عبدالله بن زرارة عن عيسى بن عبدالله، عن أبيه، عن جده، عن عليّ عليهالسلام قال: قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: إذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه، قلت: يا رسول الله، وإن كان دَنِيَّاً في نسبه؟ قال: إذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه، إلا تفعلوه تكن فتنة في الارض وفساد كبير.»[5] راوی از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند و در حالی که حضرت از آقا رسول الله(ص) نقل میکنند که رسول خدا(ص) فرمودند: هنگامی که در امر ازدواج کسی به سراغ شما آمد و شما از اخلاق و دینداری او راضی بودید حتما به این ازدواج رضایت دهید، امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر(ص) سؤال میکند یا رسول الله(ص) اگر آن شخص از جهت نسب و خانوادگی در رتبه پایین هم باشد آیا فقط اخلاق و دینداری کفایت میکند؟ رسول خدا(ص) در پاسخ هیچ اعتنایی به این معیار «نسب» قائل نشدند و دوباره همان سخن و همان معیار اخلاق و دینداری را تکرار فرمودند و در ادامه فرمودند: اگر از قبول چنین ازدواجی امتناع ورزید زمین پر از فتنه و فساد کبیر خواهد شد.
کراهت ازدواج با شارب الخمر: مرحوم شیخ حر عاملی در این بحث از عنوان «باب كراهة تزويج شارب الخمر» استفاده میکنند و مقصود آن است که اگر کسی به خواستگاری یکی از بستگان شما آمد در حالی که شخص خواستگار یک انسان شارب الخمر است از قبول چنین ازدواجی امتناع بورزید و در اثبات این مدعا در این باب روایاتی را مطرح میفرمایند:
روایت اول: «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، رفعه قال: قال أبو عبدالله عليهالسلام: من زوج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمها.»[6] در این مرفوعه راوی از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمودند: هر کس دختر با کرامت و نجیب خود را به ازدواج یک شارب خمر درآورد این اقدام او قطع رحم خواهد بود. بنا بر این، لحن روایت چنان است که به شدت مؤمنین را از اقدام به ازدواج با شارب خمر باز میدارد هر چند حکم حرمت شرعی بر آن بار نشود و عقد باطل نباشد ولی چنین ازدواجی یک اقدام سفیهانه به شمار میآید.
روایت دوم: «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: شارب الخمر لا يزوج إذا خطب.»[7] راوی از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت از جد بزرگوارشان رسول خدا(ص) نقل نمودهاند: تقاضای شارب خمر در خواستگاری پاسخ داده نمیشود؛ مقصود آن است در صورتی که شارب خمری درخواست ازدواج با دختر کسی را داشت نباید تقاضای او پاسخ داده شود و نباید چنین ازدواجی سربگیرد، و این روایت نیز مؤید دیگری در کراهت تحقق چنین ازدواجی است.
روایت سوم: «وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن خالد بن جرير، عن أبي الربيع، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: من شرب الخمر بعدما حرمها الله على لساني فليس بأهل أن يزوج إذا خطب.»[8] ربیع از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت از رسول خدا(ص) نقل میکنند که رسول خدا(ص) فرمودند: اگر کسی بعد از این که خداوند از زبان من شرب خمر را حرام اعلام کرده است باز هم اقدام به این عمل کند چنین کسی اهلیت و لیاقت آن را ندارد که خواستگاری او قبول شود و دختری به عقد او درآید.
روایت چهارم: «وعن أبي عليّ الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان، عن العلاء، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: شارب الخمر إن مرض فلا تعودوه ـ إلى أن قال: ـ وإن خطب فلا تزوجوه، الحديث.»[9] در این روایت از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت از رسول خدا(ص) روایت نمودهاند که «اگر کسی شارب خمر باشد و دچار مریضی شده باشد به عیادت او نروید» این روایت طولانی است و در قسمت دیگری از روایت حضرت نقل میفرمایند: و اگر این شارب خمر به خواستگاری بستگان شما آمد به او جواب ندهید و به این ازدواج رضایت ندهید.
در مجموع این باب از روایات به صراحت ازدواج با شارب خمر را تقبیح میکند بنا بر این لازم است که مؤمنین از چنین وصلتهایی اجتناب کنند؛ در باب این که تعریف مؤمن چیست؟ و این که ما از کجا اطمینان خاطر پیدا کنیم، چه کسی مؤمن است و چه کسی فاسد و شارب خمر، این امور از محدوده بحث ما خارج است و بحث ما شامل کسی است که اطلاق مؤمن و اطلاق فاسد بر او بار شود با این شرائط اگر مؤمن باشد و خواستگاری بستگان کسی آمده باشد باید درخواست او پذیرفته شود هر چند نسب و ثروت مناسبی نداشته باشد و اگر فاسق و شارب خمر باشد نباید درخواست او پذیرفته شود هر چند نسب و ثروت قابل ملاحظهای داشته باشد.