< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدایی

1401/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب النكاح/أحكام العقد /ادله استحباب نکاح

بعد از اتمام «کتاب الإجارة» با نظرخواهی از جمع حاضر و بررسی پیشنهادهای إرائه شده، تصمیم بر این شد که موضوع درس «کتاب النکاح» انتخاب شود و با همین توافق تا کنون برخی عناوین مرتبط با موضوع انتخاب شده و آیات و روایاتی که علماء(صاحب جواهر و وسائل الشیعة) در این موضوع مخصوصا استحباب نکاح مورد استناد قرار داده‌اند مطرح شد؛ البته معیار ما در انتخاب موضوع درس اشتیاق و استفاده‌ی داوطلبان گرامی است و چنانچه هر زمان احساس شود آن بهره‌ی مورد نظر اتفاق نمی‌افتد موضوع عام البلوای دیگری انتخاب خواهد شد ولی در مجموع موضوع نکاح نیز یکی از مسائل مهم و سرنوشت ساز به حساب می‌آید و ما باید در حد توان در فرهنگ سازی صحیح در جامعه ایفای نقش کنیم که به نظر چنین جلساتی نیز می‌تواند در انتشار فرهنگ صحیح نکاح تأثیر گذار باشد.

در توجه به اهمیت تأهل و برکات آن در معارف دینی روایاتی نقل کردیم در ادامه نیز برخی دیگر از روایات را نقل می‌کنیم هر چند به جهت اهمیتی که برخی روایات دارند تکرار آنها خالی از لطف نیست:

روایت اول: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لاَ فَقَالَ أَبِي وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ اَلدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ أَنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ اَلرَّكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ أَبِي سَبْعَةَ دَنَانِيرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ تَزَوَّجْ بِهَذِهِ ثُمَّ قَالَ أَبِي قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِتَّخِذُوا اَلْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَكُمْ[1] ابن قدّاح گويد: امام (كاظم عليه السّلام) مى‌فرمايد: مردى نزد پدر بزرگوارم امام صادق عليه السّلام آمد و آن حضرت به او فرمود: آيا زن دارى‌؟

عرض كرد: نه. پدرم فرمود: دوست ندارم دنيا و آن‌چه در آن است، مال من باشد، ولى شبى را در حالى بگذرانم كه همسرى نداشته باشم.

آن‌گاه فرمود: دو ركعت نمازى كه مرد همسردار به‌جاى آورد بهتر از مرد بى‌همسرى است كه شب تا صبح نماز بخواند و روزش را روزه بگيرد.

سپس پدرم هفتاد دينار به او پرداخت و فرمود: با اين پول ازدواج كن. آن‌گاه پدرم فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همسر اختيار كنيد؛ چون براى جلب روزى شما بهتر است.

روایت دوم: «الخصال: الأربعمائة: قال أمير المؤمنين عليه السلام تزوجوا فان رسول الله صلى الله عليه وآله كثيرا ما كان يقول: من كان يحب أن يتبع سنتي فليتزوج، فان من سنتي التزويج واطلبوا الولد فاني أكاثر بكم الأمم غدا»[2] این روایت در جواهر الکلام نیز مورد استناد قرار گرفته است؛ این روایت از کتاب شریف خصال نقل شده است و مضمون آن این چنین است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: ازدواج کنید و در ادامه کلام مبارکشان روایتی از رسول خدا(ص) نقل می‌کنند که حضرت فرمودند: هر کس می‌خواهد از سنّت من تبعیت کند پس باید ازدواج کند زیرا از مهمترین سنّت‌های من ازدواج است و به دنبال فرزند آوری باشید زیرا من در روز قیامت به تعداد زیاد شما مسلمین افتخار می‌کنم؛

بیان استاد: بنا بر این در این روایت دو امر مورد تأکید قرار گرفته است؛ امر اول این که به اصل ازدواج توجه داشته باشید و آنرا جدی بگیرد و اهمیت این امر به قدری است که رسول خدا(ص) آن را به عنوان سنّت خود معرفی نموده است و امر دوم آن است که حضرت تشویق به ازدواج می‌کنند و به تعداد زیاد مسلمین در روز قیامت افتخار می‌کنند؛ شما در نظر بگیرید که وجود مبارک انبیایی مانند نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علی نبینا و آله و علیهم السلام که هر کدام دارای شریعت و امتی هستند در روز قیامت در مقابل هم قرار می‌گیرند و در صدد هستند از وضعیت امت‌های سایر شریعت‌ها مطلع شوند در این حال قطعا رسول خدا(ص) وقتی ببینند تعداد زیادی از انسان‌ها در جمع مسلمین قرار گرفته‌اند مسرت و افتخاری برای رسول خدا(ص) خواهد بود؛ وقتی افزایش فرزندان از نگاه معارف دینی یک امتیاز و یک نعمت به شمار آید در نتیجه مقدمات آن نیز که همان ازدواج است نیز یک ارزش تلقی خواهد شد مخصوصا در توصیف زنانی که شایستگی ازدواج دارند یکی از امتیازات را ولود بودن معرفی نموده‌اند یعنی باید ببینند این زن از چه نژاد و خانواده‌ای است؛ آیا از خانواده‌ای است که مشکل فرزند آوری داشته باشند یا خیر.

مطالبی که تا کنون مطرح شد راجع به این بود که مستحب است مردان و زنان بی‌همسر در جهت تشکیل خانواده برای خودشان اقدام کنند و از برکات نکاح بهره‌مند شوند و خود را از عزب بودن خارج نمایند که عرض شد عزوبت از جهت لغوی به چه معناست و این که عزّاب از بدترین مردگان به شمار می‌آیند و اما از جمله مسائلی که در موضوع استحباب نکاح باید به آن توجه داشت، فضیلت و تأثیر واسطه‌ها در تحقق ازدواج زن‌ها و مردهای مجرد است به همین جهت آثاری که در این خصوص وارد شده است را مورد بررسی قرار خواهیم داد، به همین جهت تحت عنوان «استحباب به ازدواج کشاندن مردان و زنان مجرد» مطالبی بیان خواهد شد؛ این تشویق به ازدواج اطرافیان یک وقت به این صورت است که شخصی از خودش هزینه می‌کند و پسران و دختران بی‌بضاعت را در تهیه ما یحتاج تشکیل خانواده یاری می‌کند و یا این که با راهنمایی و روحیه دادن به مجردها موجبات شوق به ازدواج را در آنها ایجاد می‌کند؛

باب استحباب السعي في التزويج والشفاعة فيه، وعدم جواز السعي في تفريق بين الزوجين والافساد بينهما: این عبارت عنوان باب 12 از «ابواب مقدمات النکاح و آدابه» از کتاب «وسائل الشیعة» می‌باشد و مضمونش آن است که مستحب است شفاعت و وساطت به منظور سرگرفتن یک ازدواج و تلاش کردن در این راه و همچنین جایز نیست کسی در جهت جدایی و اختلاف افکنی بین زن و شوهرها اقدامی انجام دهد به نحوی که برای زن بدگویی و غیبت شوهرش را انجام دهد و برای مرد بدگویی و تخریب زنش را مرتکب شود در این باب نیز چند روایت وارد شده که در حد وسع جلسه تعدادی بیان خواهد شد؛

روایت اول: «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة بن مهران، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: من زوج أعزبا كان ممن ينظر الله إليه يوم القيامة[3]

بیان استاد: در این روایت، امام صادق(ع) در جهت ترغیب به ازدواج و استحباب این عمل خیر صورت دیگری از این مسئله را بیان می‌فرمایند به نحوی که اگر کسی اقدامی در جهت ازدواج مرد یا زن عزبی انجام دهد و آنها را به هم برساند چنان عمل او نزد خداوند ارزشمند است که موجب می‌شود خداوند در روز قیامت با نظر رحمت به او نگاه کند و خوشا بحال کسی که مورد نظر رحمت خدای متعال قرار گرفته باشد و برای کسب این مقام ارزشمند و سعادت بخش یکی از راههای مطمئن اقدام به ازدواج مردها و زن‌های مجرد است حالا یا این که هزینه‌ی ازدواج آنها را مهیا می‌کند و یا این که می‌بیند این زن و مرد مناسب هم هستند و آنها را برای آشنایی به همدیگر معرفی می‌کند و یا این که وقتی می‌بیند یک دختر و یا پسری شرائط ازدواج را دارند ولی دچار برخی توهمات و مانع تراشی‌های بی‌خود شده‌اند آنها را راهنمایی می‌کند و گره‌های فکری آنها را برطرف می‌کند و با این اقدامات باعث می‌شود مقدمات ازدواج مردها و زن‌های مجرد مقدور شود.

روایت دوم: «وعن حمزة بن محمد العلوي، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه ، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة بن مهران، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال أربَعةٌ يَنْظُرُ اللّه ُ عزّ و جلّ إلَيهِم يَومَ القيامةِ: مَن أقالَ نادِما، أو أغاثَ لَهْفانَ، أو أعْتَقَ نَسَمةً، أو زَوّجَ عَزَبا»[4]

بیان استاد: در این روایت امام صادق(ع) می‌فرماید: چهار نفرند كه خداوند در روز رستاخيز به آنان توجّه مى كند و نظر رحمت بر آنها دارد: كسى كه تقاضاى فسخ معامله و أقاله را از آن كه پشيمان شده بپذيرد، يا اندوه غمزده‌اى را بزدايد، يا بنده‌اى را آزاد كند، يا بى‌همسرى را همسر دهد؛ با همین مضامین روایات دیگری یافت می‌شود که برای مقصود ما همین مقدار کفایت می‌کند و کسانی که مایل هستند می‌توانند با مراجعه نمونه‌های دیگری را مورد مطالعه قرار دهند.

روایت سوم: «...ومن عمل في فرقة بين امرأة وزوجها كان عليه غضب الله ولعنته في الدنيا والآخرة، وكان حقا على الله أن يرضخه بألف صخرة من نار، ومن مشى في فساد ما بينهما ولم يفرق كان في سخط الله عزّ وجلّ ولعنته في الدنيا والآخرة ، وحرم (الله عليه)النظر إلى وجهه[5]

بیان استاد: همان طور که وساطت و حمایت از تشکیل خانواده برای مرد و زن مجرد بسیار فضیلت دارد و موجب جلب رضایت و رحمت خدای متعال می‌شود، اگر کسی هم در جهت تفرقه و جدایی یک زن و شوهر اقدامی بکند و یا این که زندگی آنها را به مشکل بکشاند ولو به طلاق هم ختم نشود، چنین اقدامات شیطانی بسیار مذموم است و روایات شدید اللحنی در این خصوص وارد شده است؛ در این روایت چنان جایگاه وحشتناکی برای کسی که بین یک زن و شوهر اختلاف می‌اندازد ترسیم شده که غضب خدای متعال هم در دنیا هم در آخرت شامل او خواهد شد و لعنت خدا همیشه هم در دنیا و هم در آخرت گریبان او را خواهد گرفت؛ چنین شخصی در آخرت نه تنها جهنّمی است بلکه در جهنّم یک عذاب ویژه‌ای هم دارد به نحوی که هزار صخره‌ی گداخته از آتش بر تمام بدن او فرود می‌آید؛ حالا اگر کسی در جهت جدایی یک زن و شوهر تلاش بکند ولی آنها از هم جدا نشوند با زهم این عمل مذموم است و مورد غضب خدای متعال قرار خواهد گرفت و همواره در خشم و لعن خدای متعال در دنیا و آخرت معذّب خواهد بود و هرگز خداوند به چنین شخصی نظر رحمت نخواهد انداخت و حتی چنین نظر رحمتی را بر خود حرام خواهد کرد نسبت به این گروه از فتنه‌گران.

روایت چهارم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مِنْ سَعَادَةِ اَلْمَرْءِ أَنْ لاَ تَطْمَثَ اِبْنَتُهُ فِي بَيْتِهِ.»[6] احمد بن محمّد بن عيسى از شخصى نقل مى‌كند كه گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: از سعادت انسان آن است كه دخترش در خانه‌اش خون حيض نبيند.

روایت پنجم: «بَعْضُ أَصْحَابِنَا سَقَطَ عَنِّي إِسْنَادُهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِمَّا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ إِلاَّ عَلَّمَهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَكَانَ مِنْ تَعْلِيمِهِ إِيَّاهُ أَنَّهُ صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ ذَاتَ يَوْمٍ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي عَنِ اَللَّطِيفِ اَلْخَبِيرِ فَقَالَ إِنَّ اَلْأَبْكَارَ بِمَنْزِلَةِ اَلثَّمَرِ عَلَى اَلشَّجَرِ إِذَا أَدْرَكَ ثَمَرُهُ فَلَمْ يُجْتَنَى أَفْسَدَتْهُ اَلشَّمْسُ وَ نَثَرَتْهُ اَلرِّيَاحُ وَ كَذَلِكَ اَلْأَبْكَارُ إِذَا أَدْرَكْنَ مَا يُدْرِكُ اَلنِّسَاءُ فَلَيْسَ لَهُنَّ دَوَاءٌ إِلاَّ اَلْبُعُولَةُ وَ إِلاَّ لَمْ يُؤْمَنْ عَلَيْهِنَّ اَلْفَسَادُ لِأَنَّهُنَّ بَشَرٌ قَالَ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَمَنْ نُزَوِّجُ فَقَالَ اَلْأَكْفَاءَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنِ اَلْأَكْفَاءُ فَقَالَ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَكْفَاءُ بَعْضٍ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَكْفَاءُ بَعْضٍ[7]

بیان استاد: راوى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: به راستى خداى عز و جلّ‌ هيچ‌چيزى را كه بدان نياز باشد رها نكرده و آنها را به پيامبرش صلّى اللّه عليه و آله آموخته است؛ از چيزهايى كه آن بزرگوار آموخته اين است كه روزى بر فراز منبر رفت و حمد و ثناى الهى به‌جاى آورد آن‌گاه فرمود: اى مردم! جبرئيل از جانب پروردگار لطيف و آگاه نزد من آمد و عرض كرد: دختران همانند ميوه بر درخت‌اند كه اگر ميوه‌اش رسيد و چيده نشد، خورشيد آن‌را خراب مى‌كند و باد آن‌را بر زمين مى‌افكند؛ دختران نيز همين‌گونه هستند، هنگامى كه از مسائل زنان آگاه شدند، درمانى جز شوهر كردن ندارند، و گرنه از تباه و فساد در امان نيستند؛ چرا كه اينان بشر هستند.

آن‌گاه مردى برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! دخترانمان را به چه كسى شوهر بدهيم‌؟ فرمود: به افراد هم‌شأن و همانند خودتان.

عرض كرد: اى رسول خدا! منظور از هم‌شأن چه كسانى هستند؟

فرمود: مؤمنان، هريك كفو و هم‌شأن ديگرى هستند؛ مؤمنان، هريك كفو و هم‌شأن ديگرى هستند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo