درس خارج فقه استاد مقتدایی
1400/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الإجارة/شرائط الإجارة /کیفیت تسلیم منفعت و تسلیم عمل در إجاره
بحث مناسبتی: در آستانهی عید میلاد پرخیر و برکت بانوی دو عالم؛ سیّدة النساء العالمین؛ صدیقه طاهره فاطمه زهراء(س) قرار گرفتهایم؛ فردا مصادف است با سالروز میلاد این بانوی بزرگوار؛ الآن مطلع نیستیم که سایر دروس علماء فردا برقرار هست یا نه ولی بنای ما بر این است که احتراماً لهذا الیوم تغییری در برنامههای روزمرّه قائل شویم و فردا را تعطیل کنیم حال اگر برنامهی دیگری بود اطلاع رسانی خواهد شد و از عزیزان انتظار داریم در صورت تعطیلی دروس سعی کنند در مجالس بزرگداشت این روز عزیز حاضر شوند و نهایت استفاده را در انس به سیرهی این بانوی بزرگوار در این فرصت معنوی ببرند.
اهمیت این قبیل مناسبتها در این است که نمونههای اعلای بندگان والا مقام و تأیید شده مطرح میشود و قبلهی توجهات أذهان و قلوبِ طالبانِ حقیقت قرار میگیرد و زمینهای میشود برای انتشار فضائل انسانی و معنوی در سراسر دنیا.
برای پی بردن به اهمیت چنین میلاد با شکوهی بهترین راه مراجعه به روایاتی است که از لسان مبارک رسول خدا(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وارد شده است.
بیان روایی در شأن حضرت زهراء(س): «وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ. مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ.»[1] «و اما دخترم فاطمه(س) بانوى زنان جهانيان است از اولين و آخرين و پارۀ وجود من و نور ديده و ميوه دل و روح من است كه درون من جای دارد و او حوراء انسيه است. هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بايستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد همانطور که نور ستارگان بر زمين بتابد و خداى عز و جل به فرشتگانش فرمايد: فرشتگانم ببينيد كنيزم فاطمه را که در برابرم ايستاده و دلش از ترسم میلرزد و دل به عبادتم داده است. گواه باشيد كه شيعيانش را از آتش امان دادم.»[2]
بیان استاد: مناسبتترین مطلبی که میتوان در شأن حضرت زهراء(س) بیان کرد روایاتی است که از لسان مبارک پدر بزرگوارشان رسول خدا(ص) به ما رسیده است؛ در بین انسانها این پیغمبر(ص) است که به تمام زوایای وجودی دختر عزیزشان حضرت زهراء(س) اشراف دارند و دقیقترین معرفی را در مورد این وجود نورانی خواهند داشت چنانچه در کتاب شریف أمالی مرحوم شیخ صدوق بیان عجیبی از رسول خدا(ص) در عظمت حضرت زهراء(س) وارد شده است؛ رسول خدا(ص) در این روایت حضرت زهراء(س) را به عنوان سرور زنان عالم از اولین تا آخرین معرفی میفرمایند همچنین او را پاره تن خود معرفی میکنند یعنی اگر کسی هر برخوردی از قبیل احترام یا اهانت با بدن شریف حضرت زهراء(س) انجام داده باشد گویا عینا این احترام یا اهانت را نسبت به بدن مطهر رسول خدا(ص) انجام داده است و در ادامه حضرت میفرمایند زهراء(س) نور چشم من است و میوهی دل من است، هر کسی به آن چه برای او عزیز است دل خوش میکند و توقع دارد که از برکات وجودی آن عزیز متنعم باشد فاطمه زهراء(س) برای رسول خدا(ص) این چنین است، فاطمه میوهی دل رسول خدا(ص) و باعث افتخار و روشنی چشم پیغمبر(ص) است و در ادامه حضرت تعبیری به کار میبرند که از همه این تعابیر بالاتر است، میفرمایند: فاطمه روح من است که در کالبد وجودی من دمیده شده است؛ فاطمه(س) همان کسی است که وقتی در محراب عبادت خود قرار میگیرد چنان با تمام وجود محو پروردگار عالم میشود که از تمام دنیا و ما فیها فارغ میشود و نور عبادت زهراء(س) آسمانها را روشن میکند و مورد توجه خدای متعال قرار میگیرد.
حضرت در ادامهی توصیفات خود میفرمایند: وقتی این چنین نور زهراء(س) در حین عبادت آسمانها را روشن میکند خدای متعال با افتخار خطاب به ملائکه میفرماید: ای ملائکهی من نگاه کنید به کنیز من فاطمه که سرور تمام کنیزان من است ببینید که چگونه در مقابل من با تمام وجود و قلب خود به عبادت ایستاده است و از خوف من تمام وجودش را خوف و حیاء احاطه کرده است! ای ملائکه شما را گواه میگیرم که در روز قیامت محبان و شیعیان فاطمه را از آتش عذاب دور نگه دارم و به همه آنها امان میدهم.
اگر بناست که ما حضرت زهراء(س) را الگوی خود قرار دهیم باید در جمیع شئون و در مقام عمل نیز حضرت را الگو قرار دهیم و فقط به محبت اکتفاء نکنیم! ببینید که این حضرت چطور در مقابل پروردگار خود متواضع است ما هم از حضرت بیاموزیم و در حد خودمان بالاترین احترامها و تواضعهایی که بلد هستیم در حق پروردگار عالم به کار بریم همان طور که ائمه اطهار(ع) بارها الگوی خود را حضرت زهراء(س) معرفی کردهاند چنانچه روایاتی از وجود مبارک آقا بقیة الله الأعظم در این خصوص وارد شده است.
به احتمال این که فردا تعطیل باشد از باب تیمن و تبرک مطالبی چند در شأن این بانوی بزرگوار بیان شد إن شاء الله به برکت این عرض ارادتها و پاسداشت این مناسبتهای عزیز ما نیز از محبین واقعی آن حضرت قرار بگیریم و در دنیا و آخرت با مرام و سیرهی آن حضرت مأنوس باشیم تا إن شاء الله از شفاعت آن حضرت و درک جایگاه ایشان در آخرت بهرهمند شویم.
بحث فقهی: «(مسألة 16): لو تعلّقت الإجارة بالعين فتسليم منفعتها بتسليم العين. و أمّا تسليم العمل فيما إذا تعلّقت بالنفس فبإتمامه إذا كان مثل الصلاة و الصوم و الحجّ وحفر بئر في دار المستأجر، وأمثال ذلك ممّا لم يكن متعلّقاً بماله الذي بيد المؤجر، فقبل إتمام العمل لا يستحقّ الأجير مطالبة الاجرة، وبعده لا يجوز للمستأجر المماطلة. نعم، لو كان شرط منهما على تأدية الاجرة كلًاّ أو بعضاً قبل العمل صريحاً أو ضمنياً- كما إذا كانت عادة تقتضي التزام المستأجر بذلك- كان هو المتّبع، و أمّا إذا كان متعلّقاً بمال من المستأجر بيد المؤجر- كالثوب يخيطه والخاتم يصوغه وأمثال ذلك- ففي كون تسليمه بإتمام العمل كالأوّل، أو بتسليم مورد العمل كالثوب و الخاتم، وجهان بل قولان، أقواهما الأوّل. فعلى هذا لو تلف الثوب- مثلًا- بعد تمام العمل على نحوٍ لا ضمان عليه، لا شيء عليه، ويستحقّ مطالبة الاجرة. نعم، لو تلف مضموناً عليه ضمنه بوصف المخيطية- لا بقيمته قبلها- على أيّ حال حتّى على الوجه الثاني؛ لكون الوصف مملوكاً له تبعاً للعين، وبعد الخروج عن عهدة الموصوف مع وصفه، تكون له المطالبة بالاجرة المسمّاة لتسليم العمل ببدله.»[3] «اگر اجاره، متعلق به عين باشد، تسليم منفعت آن به تسليم عين مىباشد. و اما تسليم عمل در جايى كه اجاره متعلق به انسان باشد به تمام كردن كار است- در صورتى كه مانند نماز و روزه و حج و كندن چاه در خانه مستأجر و امثال اينها از مواردى باشد كه كار به مال مستأجر كه در دست موجر است، متعلق نباشد- بنا بر اين اجير قبل از تمام كردن كار استحقاق مطالبه اجرت را ندارد، و بعد از آن، مستأجر حق سهل انگارى در پرداخت آن را ندارد، البته اگر شرطى از آنها باشد كه همه يا قسمتى از اجرت، قبل از كار ادا شود، چه اين شرط صريحاً باشد يا ضمنى- مثل اينكه عرف و عادت مردم اين باشد كه مستأجر، ملتزم به پرداخت و لو قسمتى از اجرت، قبل از عمل باشد- لازم است از چنين شرطى تبعيّت شود. و اما اگر كار به مال مستأجر، كه در دست موجر است متعلق باشد، مانند لباسى كه آن را بدوزد و انگشترى كه آن را ريختهگرى و درست كند و امثال اينها، پس در اينكه تسليم آن به تمام كردن كار باشد، مانند اوّلى، يا به تسليم مورد كار باشد مانند لباس و انگشتر، دو وجه، بلكه دو قول است، كه قوىتر آنها اوّلى است، بنا بر اين اگر بعد از تمام كردن عمل، مثلًا لباس طورى تلف شود كه ضمانآور نباشد، چيزى بر او نيست و استحقاق مطالبه اجرت را دارد. البته اگر به نحو ضمانتدار تلف شود در هر حال، حتى بنابر وجه دوم، با وصف خياطت ضامن آن مىباشد، نه به قيمتى كه قبل از دوختن داشته است؛ زيرا صفت (خياطت) به تبع عين، ملك مستأجر است و اجير بعد از آنكه از عهده موصوف با صفتش (لباس دوخته) در آمد، حق مطالبه اجرت قرارداد شده را دارد؛ زيرا عمل را در قالب بدل آن تسليم نموده است.»[4]
بیان استاد: در إجاره به مجرد انعقادِ عقدِ إجاره، مستأجر مالک منفعت میشود و اجیر یا موجر مالک اُجرت میشود و اما بحث در این است که کیفیت تحویل دادن منفعت به مستأجر چگونه باید باشد؟ آنچه مسلم است در إجارهی عین مستأجرة، تحویل منفعت به تحویل خود عین مستأجرة است به این نحو که با تحویل کلیدِ مخصوصِ این عینِ مستأجرة، موجر به مستأجر إجازه میدهد که از سکنای این خانه یا استقرار در حجره برای کار یا تجارت استفاده کند و با این عمل تا پایان مدت إجاره هیچ کس حتی خود مالک عین مستأجرة نیز بدون إذن مستأجر حق ورود به این خانه یا حجره را نخواهد داشت.
در اجیر شدن برای انجام دادن عملی و به کار بردن مهارتی در جهت خواست مستأجر، کیفیت تسلیم عمل به این نحو است که اجیر طبق قرار داد فی مابین باید آن عمل را به اتمام برساند و پس از اتمام آن عمل مستحق دریافت اُجرت خواهد بود البته احتمال دارد مستأجر پیش از عمل نیز اُجرت را به رضایت خود تحویل دهد و این مانعی ندارد.
برای بیان کیفیت تسلیم عمل، مرحوم امام مثالهایی را به کار بردهاند از جمله این که کسی به نیابت از میّتی اجیر میشود مثلا به مدت پنج سال نماز قضای او را به جای آورد و در إزای این عمل اُجرتی دریافت کند در این مثال تسلیم عمل به تمام شدن این پنج سال نماز این میت است و یا مثل این که کسی یک حج نیابی را به نیت یک میّتی تقبّل میکند تسلیم عمل او در صورتی محقق میشود که در موعد مقرر این شخص اقدام کند و این حج نیابی را بجا آورد در این صورت مستحق دریافت اُجرت مورد توافق خواهد شد و یا مثل این که کسی قبول میکند از طرف یک میت سی روز روزه به جا آورد در این مثال نیز تسلیم عمل او اتمام این سی روز روزه است و هم چنین کسی که قبول کرده است ساخت یک خانه را تا پایان عهدهدار شود این شخص نیز تحویل عمل او در ضمن اتمام ساخت این خانه محقق خواهد شد، البته در این مواردی که بیان شد صرف اتمام عمل در تسلیم عمل کفایت میکند ولی مناسب است که اتمام عمل را به اطلاع کسانی که این عمل را به او سپردهاند برساند.
نوع دیگری از تحویل عمل مطرح است به این نحو که کسی مثلا چند متر پارچه در اختیار خیاط قرار میدهد که این پارچه را برای او تبدیل به لباس کند در این مثال، صرفِ عمل، مطرح نیست بلکه اجیر علاوه بر عملی که متعهد شده است برای مستأجر انجام دهد مالی نیز از او در اختیار گرفته است در این فرض نمیتوان گفت به مجرد کامل شدن دوختِ این لباس، تسلیم عمل نیز محقق شده است بلکه باید علاوه بر اتمام دوخت، آن را به دست مستأجر نیز برساند تا تسلیمِ عمل، محقق شود و یا مانند کسی که انگشتر ساز است و مقداری نقره و عقیق از مشتری دریافت کرده است تا با این اقلام انگشتری برای مشتری درست کند در این مثال نیز به مجرد ساخت انگشتر عمل تعهد شده هنوز تسلیم نشده است بلکه باید این نگشتر را به دست صاحب آن برساند تا تسلیم محقق شود، این موارد بر خلاف مواردی مانند نماز و روزهی استیجاری است که به مجرد اتمام عمل تسلیم نیز محقق میشود.
إن شاء الله مباحث تکمیلی این بحث در جلسهی آینده