< فهرست دروس

درس اخلاق استاد مقتدایی

1400/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اخلاق عملی/گناهان کبیره /معیار تشخیص گناهان کبیره و تعداد آن

تذکر: متأسفانه به جهت بیماری کرونا همچنان از توفیق درس حضوری و دیدار برادران محروم هستیم و از خدای متعال مسئلت داریم که هرچه زودتر این بلیه برطرف گردد.

بحث راجع به تشخیص گناهان کبیره و تعداد آن است؛ این بحث بسیار مهم و قابل استفاده است و کاملا می‌تواند در عرصه‌ی عمل وارد زندگی ما شود و تأثیرگذار در سعادت دنیا و آخرت ما باشد؛ زیرا خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: اگر از گناهان کبیره اجتناب کنید ما (علاوه بر بخشش آن گناهان کبیره) گناهان صغیره‌ی شما را می‌بخشیم: ﴿إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا﴾[1] . به نحوی که در روز قیامت وقتی نامه‌ی اعمال را به دست ما می‌دهند دیگر نه آثاری از گناهان کبیره باقی مانده و نه آثاری از گناهان صغیره.

برای رسیدن به این هدف والا، اولا ما باید گناهان کبیره را خوب بشناسیم و فهرستی از همه‌ی این گناهان ترتیب دهیم و جلوی روی خود قرار دهیم؛ ثانیا برنامه‌ای جدّی در جهت اجتناب و پاکسازی زندگی خودمان از این گناهان داشته باشیم.

به جهت اهمیت بحث، علمای بزرگی مانند مرحوم محدث قمی و مرحوم شیخ کلینی در کافی در «باب الکبائر» و علامه مجلسی در «مرآة العقول» که شرح کافی است در صدد تفصیل این بحث از جهت شناخت و تعریف گناهان کبیره و تعداد آن برآمده‌اند.

روایت عبدالعظیم حسنی در بیان تعریف گناهان کبیره و تعداد آن: «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني قال حدثني أبو جعفر صلوات الله عليه قال سمعت أبي يقول سمعت أبي موسى بن جعفر عليه‌السلام يقول دخل عمرو بن عبيد على أبي عبد الله عليه‌السلام فلما سلم وجلس تلا هذه الآية: ﴿الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَواحِشَ﴾ ثم أمسك فقال له أبو عبد الله عليه‌السلام ما أسكتك قال أحب أن أعرف الكبائر من كتاب الله عز وجل فقال نعم يا عمرو أكبر الكبائر الإشراك بالله يقول الله ﴿و مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ﴾ وبعده الإياس من روح الله لأن الله عز وجل يقول: ﴿إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ﴾ ثم الأمن لمكر الله، لأن الله عز وجل يقول: ﴿فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ﴾...»[2] .

جناب عبدالعظیم حسنی روایتی جامع و کامل که سند آن هم صحیح است از ابوجعفر امام جواد(ع) نقل می‌کند و آن حضرت از پدر بزرگوارشان امام رضا(ع) و آن حضرت از پدر بزرگوارشان امام کاظم(ع) که روزی عمرو بن عبید در محضر پدرم امام صادق(ع) حاضر شد وقتی که بر پدرم وارد شد سلام و تحیت بجا آورد و وقتی در جای خود مستقر شد شروع کرد آیه‌ی: ﴿الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَواحِشَ...﴾[3] را تلاوت کرد ولی آن را ادامه نداد و سکوت کرد امام صادق(ع) از او سؤال کردند چه چیزی موجب شد که سکوت کنی و آیه را تا انتها قرائت نکنی؟ عمرو بن عبید در جواب عرضه داشت: دوست دارم بدانم که در کتاب خدای متعال گناهان کبیره چه گناهانی می‌باشد؟ حضرت فرمودند: «نعم» این نعم از ناحیه‌ی امام(ع) یعنی این که این سکوت و مقصود از این سکوت و توقف، مطلب بجایی است؛ و این «نعم» بسیار نعم پر معنایی بود؛ در وقع امام(ع) در صدد این هستند که بفرمایند: من اشکال بجای تو را در فهم گناهان کبیره از لسان قرآن متوجه شدم و آن را بیان خواهم کرد.

حضرت با توجه به مقصود عمرو تعداد گناهان کبیره را بر اساس قرآن کریم بیان نمودند و یک به یک از شدیدترین گناهان کبیره شروع نمودند و تعداد این قبیل گناهان را بیان فرمودند:

تعداد گناهان کبیره و مدرک قرآنی آن بر اساس بیان امام صادق(ع): تا جلسه‌ی گذشته پنج گناه کبیره از لسان مبارک امام صادق(ع) نقل شده است:

1- شرک به خدای متعال: «أكبر الكبائر الإشراك بالله يقول الله ﴿و مَنْ يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ﴾[4] ».

2- نا امیدی از رحمت خدا: «وبعده الإياس من روح الله لأن الله عز وجل يقول: ﴿إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ﴾»[5] . یعنی با وجود این همه آیات قرآن کریم در وصف غفران و رحمت خدا و با وجود فلسفه‌های متعدد توبه و بازگشت به مسیر خیر، باز هم کسی از رحمت خدا نا امید باشد و همچنان به گناهان خود ادامه دهد و یا این که در حالت افسردگی و یأس به سر برد گناه بزرگی مرتکب شده است.

3- أمن و اطمینان از مکر و مجازات الهی: «ثم الأمن لمكر الله، لأن الله عز وجل يقول: ﴿فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ﴾. چه بسا کسی از روی غفلت و غرور خود را از مکر و مجازات الهی مستثنی بداند و خود را آرام آرام با توجیهات بی‌پایه‌ای به بدترین گناهان آلوده کند.

استناد امام صادق(ع) به قرآن کریم در بیان سومین گناه کبیره: ﴿أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ﴾[6] . «آيا آنها خود را از عذاب ناگهانى خدا در امان مى‌دانند؟! در حالى كه جز زيان‌كاران، خود را از مجازات خدا ايمن نمى‌دانند»[7] .

4- عقوق والدین: «ومنها عقوق الوالدين لأن الله سبحانه جعل العاق ﴿جَبَّاراً شَقِيًّا﴾»[8] چهارمین گناهی که امام صادق(ع) با استناد به آیات قرآن کریم معرفی می‌فرمایند گناه عاق والدین است یعنی فرزندی به ستم طوری رفتار کند و طوری حرف بزند که موجب ناراحتی پدر و مادرش شود و در نهایت این پدر و مادر او را مورد نفرین قرار دهند: ﴿وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا﴾[9] . «و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده؛ و جبّار و عصيان‌گر قرار نداده است»[10] .

5- قتل نفس محترمه: «وقتل النفس ﴿الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾لأن الله عز وجل يقول : ﴿فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها﴾ إلى آخر الآية»[11] . پنجمین گناهی که امام صادق(ع) با استناد به آیات قرآن معرفی می‌فرمایند گناه قتل انسان بی‌گناه است، همان نفسی که خداوند قتل او را حرام و ممنوع کرده است مگر این که قتل نفس مجوّزی شرعی داشته باشد: ﴿وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[12] . «و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحقّ به قتل نرسانيد. و آن كس كه مظلوم كشته شده، براى وليّش سلطه و حقّ قصاص قرار داديم؛ امّا در قتل زياده روى نكند، چرا كه او مورد حمايت است»[13] . امام(ع) دلیل قرآنی حرام بودن قتل نفس محترمه را این آیه معرفی می‌فرمایند: ﴿وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾[14] . «و هر كس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالى كه جاودانه در آن خواهد بود؛ و خداوند بر او غضب مى‌كند؛ و او را از رحمتش دور مى‌سازد؛ و مجازات بزرگى براى او آماده ساخته است»[15] .

6- نسبت ناروای زنا به زن با عفت: «وقذف المحصنة لأن الله عز وجل يقول: ﴿لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ﴾».[16] ششمین گناه کبیره‌ای که امام(ع) با معیار قرآنی به عنوان یکی از گناهان کبیره معرفی می‌فرماید «قذف المحصنة» یعنی نسبت ناروای زنا دادن به یک زن پاکدامن و عفیفه است و همچنین نسبت لواط دادن به یک مرد نجیب و مؤمن؛ عقوبت کسی که چنین نسبت ناروایی دهد در این آیه‌ی کریمه مشخص شده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[17] .«كسانى كه زنان پاكدامن و بى‌خبر از هرگونه آلودگى و مؤمن را متهم مى‌سازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى دور شدند و عذاب سختى براى آنهاست - در روزى كه زبانها و دستها و پاهايشان بر ضدّ آنها بر اعمالى كه مرتكب مى‌شدند گواهى مى‌دهد»[18] .

بیان استاد: اصل گناه این است که کسی نسبت ناروای زنا به یک زن پاکدامن بدهد عقوبتی که در این آیه برای آن بیان شده و امام(ع) بر اساس این عقوبت این گناه را در زمره‌ی گناهان کبیره ذکر فرموده‌اند این قسمت از آیه است: ﴿لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾.

این آیه‌ی کریمه در سوره نور آیه23 واقع شده است و مضمون آن این است که کسانی که رمی می‌کنند یعنی نسبت ناروایی به زنانی می‌دهند که چنین اوصافی دارند: اولا: «محصنه» هستند یعنی عفیف و پاکدامن هستند؛ ثانیا: «غافلات» هستند یعنی اصلا در مخیّله و ذهن آنها چنین قصدی قابل تصور نبوده است و روح آنها هم از چنین تصمیمی برای این عمل ناروا بی‌خبر بوده است این زنان به قدری از این گناه دور هستند که تعبیر قرآنی برای آنها عبارت «غافلات» است؛ ثالثا: «مؤمنات» هستند یعنی ایمان به خدا و پیغمبر و آخرت دارند و افراد مقید به مسائل شرعی هستند؛ قرآن کریم برای توصیف این زنان از جهت پاکی، چنین اوصافی را در شأن آنها تکرار می‌کند، با این اوصاف اگر کسی نسبت ناروا به چنین زنانی بدهد مرتکب گناه بس عظیمی شده است و عقوبت بسیار دردناک و حسرت‌آوری هم در دنیا و هم در آخرت نصیب آنها خواهد شد چنانچه در ادامه آیه می‌خوانیم: ﴿لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ یعنی این افراد تهمت‌زن مورد لعن خدا قرار می‌گیرند و از رحمت و لطف خدا دور می‌مانند همان خدایی که همه‌ی مخلوقات آن به آن به لطف و کرم او محتاجند و تمام هستی خود را مدیون مهربانی او هستند خدایی که حیات و لوازم حیاتِ همه‌ی موجودات از جمله انسان را مهیا نموده و او را از نعمات خوراک، پوشاک، سلامتی و هزاران نعمتی که شاید تا آخر عمر از آن بی‌خبر باشیم همه‌ی ما را بهره‌مند نموده است، کسی که مرتکب چنین گناهی می‌شود مورد لعن خدا قرار می‌گیرد و از لطف و کرم خدا دور می‌ماند و این عقوبت بسیار زیانباری است و علاوه بر آن در قیامت عذاب عظیم در انتظار او خواهد بود؛ وقتی خدای متعال از عظیم بودن یک عذابی خبر می‌دهد دیگر شکّی در دردناک بودن و زیانبار بودن آن باقی نمی‌ماند.

گناه بودن این تهمت ناروا تا بجایی است که در آیه‌ی بعدی نیز همچنان توصیف این گناهکاران ادامه پیدا می‌کند: ﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ در این آیه‌ی کریمه خدای متعال گوشه‌ای از عذاب عظیم این افراد تهمت‌زن را برملاء می‌کند در جایی که می‌فرماید در روز قیامت اعضاء و جوارح گنهکاران بر علیه صاحب خود شهادت و گواهی می‌دهند چنانچه زبان آنها به صدا در می‌آید و علیه صاحب خود گواهی می‌دهد شاید گفته شود به سخن آمدن زبان شاید خیلی مطلب عجیبی نباشد و کار زبان سخن گفتن است ولی در ادامه می‌فرماید حتی دست و پای آنها به سخن درمی‌آیند و بر علیه صاحب خود گواهی می‌دهند و در میزان عدل الهی علاوه بر نامه‌ی اعمال که به دست او می‌دهند هر آنچه از اعمال در دنیا از این اعضاء به دستور صاحب خود انجام داده‌اند همه را بدون کم و کاست بیان می‌کنند در آن روز اختیار اعضاء و جوارح در دست انسان نیست و همه‌ی آنها در اختیار اراده‌ی خدای متعال قرار دارند و هر آنچه در دنیا به امر صاحب خود انجام داده‌اند کاملا و با جزئیات بیان می‌کنند به خدا پناه می‌آوریم از چنین روزی که تمام اسرار زندگی انسان که سعی در مخفی نگه داشتن آنها داشته همه برملاء می‌شود.

گواهان روز قیامت از اعضاء و جوارح انسان: علاوه بر آیه‌ی 24سوره‌ی نور که در توصیف چگونگی شهادت اعضاء و جوارح انسان گناهکار که در صدد تهمت به زنان محصنه بوده‌اند وارد شده است، آیات دیگری هم می‌توان یافت که توصیف عجیبی از شهادت اعضاء و جوارح بر علیه صاحب خود دارند:

آیه‌ی 65 سوره‌ی یاسین: ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[19] . «امروز بر دهانشان مُهر مى‌نهيم، و دستهايشان با ما سخن مى‌گويند و پاهايشان به كارهايى كه انجام مى‌دادند گواهى مى‌دهند»[20] .

همان خدایی که زبان‌ها را به سخن وامی‌دارد همان خدا این زبان‌ها را به نحوی که در اختیار صاحب خود باشند خارج می‌کند و آنگونه سخن می‌گویند که بر حق باشد و این منافاتی ندارد که زمانی مثلا در آخر شهادت اعضاء و جوارح این زبان در اختیار صاحب خود قرار گیرد و خطاب به اعضاء و جوارح اعتراض کند که چرا علیه صاحب خود شهادت می‌دهید؛ البته قرآن کریم در صدد این نیست که ترتیب سخن گفتن اعضاء و جوارح و زبان را بیان کند بلکه در صدد این است که بیان کند در روز قیامت گواهانی بر علیه انسان شهادت خواهند داد که جای هیچ‌گونه انکاری باقی نمی‌ماند؛ روز قیامت روز رسوایی برای مجرمین و گناهکارن است و دیگر انسان هیچ اختیاری در مخفی کردن گناهان خود ندارد و حتی اعضاء و جوارح انسان فرمانبرداری از خواست صاحب خود ندارند و کاملا در اختیار اراده‌ی خدای متعال قرار دارند.

آیه‌ی 9 سوره‌ی طارق: ﴿‌يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ﴾[21] . «در آن روز كه اسرار نهان انسان آشكار مى‌شود»[22] .

آیات 21 و 22 سوره‌ی فصلت: ﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ- وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ﴾[23] . «آنها به پوستهاى خود مى‌گويند: «چرا بر ضدّ ما گواهى داديد؟!» جواب مى‌دهند: «همان خدايى كه هر موجودى را به سخن در آورده ما را گويا ساخته تا حقايق را بازگو كنيم؛ و اوشما را نخستين بار آفريد، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد.»- شما اگر گناهانتان را مخفى مى‌كرديد نه بخاطر اين بود كه از شهادت گوشها و چشمها و پوستهاى تنتان بيم داشتيد زيرا باور نمى‌داشتيد آنها به سخن درآيند)، بلكه شما گمان مى‌كرديد كه خداوند بسيارى از اعمالى را كه پنهانى انجام مى‌دهيد نمى‌داند»[24] .

این آیاتی که قرائت شد در بحث شهادت و گواهی در روز قیامت وارد شده است و علاوه بر این قبیل آیات آیاتی وجود دارند که بیان می‌کنند خود اعمال بعینه حاضر می‌شوند و دیگر جای هیچ‌گونه انکاری باقی نمی‌ماند؛ اعمال پلیدی مانند: زنا، غیبت، دروغ و تهمت کاملا در محضر عدل الهی مجسم می‌شود و از طرفی اعمال شایسته و عبادات هر انسانی مانند نور درخشانی می‌کنند و وقتی خود عمل تجسم پیدا کند دیگر جایی برای انکار باقی نمی‌ماند؛ انسان باید خودش را برای چنین روزی آماده کند ما معتقد به حقانیت چنین روزی هستیم.

نتیجه این که ما همیشه باید حواسمان جمع باشد که چنین روزی در انتظار ماست اگر دست دراز کنیم به مال غیر و چشم بدوزیم به حریم مردم بدانیم که روزی اعضاء و جوارح علیه ما شهادت خواهند داد باید تقوای الهی را رعایت کنیم و اگر گناهی از ما سرزده است توبه کنیم و این دعا را داشته باشیم «اللهم اغفر لجمیع المؤمنین و المؤمنات» «یا غفار الذنوب اغفر لجمیع المؤمنین و المؤمنات» و دعاها را در خودمان محدود نکنیم به نحوی که فقط بگوییم «اللهم اغفر لی» بلکه همگان را در دعای خود سهیم بداریم تا به برکت این جماعت که بندگان شایسته‌ی خدا در آن قرار گرفته‌اند خدای متعال لطف خود را شامل حال ما بکند و همیشه این عقیده خود را یادآور شویم که قیامت حق است حساب آخرت حق است و روزی در محضر عدل الهی حاضر خواهیم شد و هیچ جایی برای انکار و فرار وجود ندارد وقتی خود اعضاء بر علیه انسان گواهی دهند دیگر چه جایی برای انکار وجود خواهد داشت.

امیدواریم که همه‌ی ما متوجه گناهان کبیره باشیم و بترسیم از روزی که زبان و دست و پا و پوست ما بر علیه خودمان گواهی خواهند داد و از خدای متعال مسئلت کنیم که جهالت‌ها وگناهان را بر ما ببخشاید و همیشه توفیق دوری از گناهان را به ما عنایت فرماید. إن شاء الله!


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo