< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : آیا تقلید اعلم لازم است؟
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  دلیل دومی که برای تقلید اعلم آورده شده حرف مرحوم آخوند در کفایه است ایشان می‌فرمایند تقلید اعلم لازم است للاصل و عدم وجود دلیل مخالف، دلیلی بر این که تقلید اعلم واجب نباشد نداریم اصل هم می‌گوید باید تقلید اعلم باشد.
  مراد این اصل مرحوم آخوند نمی‌دانیم مرادشان چیست؟ برای این که دو سه تا احتمال در این فرمایش ایشان هست در این جمله للاصل دو سه تا احتمال هست ، یک احتمال که خیلی قوی است این که می‌خواهند بگویند دوران امر بین تعیین و تخییر برای این که اگر تقلید از اعلم بکند مسلم درست است اما اگر نه مخیر باشد بین اعلم و غیر اعلم و تقلید غیر اعلم بکند نمی‌داند ابراء ذمه شد یا نه؟ و دوران امر بین تعیین و تخییر عقل ما می‌گوید تعیین و این دوران امر بین تعیین و تخییر خیلی جاها می‌آید لذا یک اصل عملی، اصل عملی یعنی تعیین وظیفه در ظرف شک ، این نمی‌داند مخیر است یا معین ؟ یک لنگه تخییر را باید انتخاب بکند خب همه در باب اصول گفته‌اند در دروان امر بین تعیین و تخییر، تعیین، این یک احتمال در کلام مرحوم آخوند است که ظاهراً هم مرحوم آخوند همین را می‌خواهند بگویند همین دوران امر بین تعیین و تخییر، لذا می‌گویند للاصل و عدم دلیل مخالف یعنی کسی که نگفته تقلید از اعلم اشکال دارد، و نمی‌شود، ما دلیل مخالف نداریم، اصل چه اقتضا می‌کند می‌گوید که نمی‌دانی آیا معین است یا مخیر؟ معین.
  اشکال این فرمایش مرحوم آخوند اگر این احتمال را بدهیم بخواهند اصل بگویند دوران امر بین تعیین و تخییر، خب یک اشکال وارد است این که شما اگر آمدید روی سیره و دلیل عقلی و امثال این‌هانوبت نمی رسد به دوران امر بین تعیین و تخییر برای این که دوران امر بین تعیین و تخییر یک اصل است تعیین وظیفه در وظیفه در ظرف شک ، مرحوم آخوند قبل از این که به دوران امر بین تعیین و تخییر برسند باید تمسک کرده باشند به همان چیزی که ما گفتیم یعنی به سیره بگویند اصل تقلید روی آن سیره هست تقلید اعلم هم روی آن سیره هست ردعی هم نشده بلکه امضا شده بنابراین تقلید اعلم لازم است ، با دلیل عقلی با سیره، ما که اصلا سیره هم نگفتیم ، ماگفتیم همان دلیلی که می‌گوید تقلید لازم است همان دلیل هم می‌گوید که تقلید اعلم لازم است ما این جور جلو آمدیم گفتیم اصلا عقل مستقلا می‌گوید که تقلید اعلم لازم است اگر هم کسی حرف ما را نزند و باسیره بیاید جلو جواب آن اشکال جلسه قبل را هم بدهد بگوید که عدم ردع ، یا امضا، امضا که نشده، بگوید امضا شده برای این که آن روایاتی که مربوط به باب قضاوت است این را مضا کرده یا این که کلی امضا شده خببا زهم برمی‌گردد به این که سیره می‌گوید تقلید اعلم، همین طور که سیره می‌گوید اصل تقلید می‌گوید تقلید اعلم، نوبت به اصل نمی‌رسد.
  یک حرف هم استاد بزرگوار ما حضرت امام دارند در دوران امر بین تعیین و تخییر می‌گویند که خب روی خصوصیت اصل جاری می‌کنند نه در این جا، در آن اصل مسئله، نمی‌داند معین برایش نماز جمعه لازم است یا این که یا نماز جمعه یا نماز ظهر ؟ خب گفته‌اند دوران امر بین تعیین و تخییر باید نماز جمعه بخواند ، حضرت امام می‌گفتند این گرفتن به خصوصیت نمی‌دانم این بر من واجب است یا نه؟ رفع ما لایعلمون می‌گوید نه، لذا ما این حرف را در دوران امر بین تعیین و تخییر از حضرت امام قبول کردیم و می‌گوییم این که مشهور شده دوران امر بین تعیین و تخییر، تعیین، ما می‌گوییم که دوران امر بین تعیین و تخییر است حالا نمی‌دانم آیا گریبان گیر شده‌ام به خصوصیت یا نه؟ رفع ما لایعلمون ، بر می‌گردد به این که می‌خواهی نماز ظهر بخوان می‌خواهی نماز جمعه ، مانحن فیه هم نمی‌دانم معین یامخیر؟ خصوصیت برایم مشکل است آن غیر اعلم فتاوایش آسان است لذا می‌گویم آن خصوصیت نه، بلکه مخیر بین اعلم و غیر اعلم.
  اگر مراد مرحوم آخوند این باشد که بگویند اصل آن وقت باید مرحوم آخوند اول اثبات بکنند برای تقلید اعلم دلیل نداریم عقل نه، سیره نه، پس نوبت می رسد به اصل، دوران امر بین تعیین و تخییر است فتوایشان هم این که تعیین آن وقت حرف مرحوم آخوند درست می‌شود.
  احتمال دوم در فرمایش مرحوم آخوند این که فرمودند للاصل بگویند که اطلاق نیست، قدر متیقن، برای این که فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون، و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا و امثال این ها می‌توانیم ادعای تواتر هم بکنیم که امضا ، می‌توانیم ادعای تواتر بکنیم خب این‌ها اطلاق که ندارد در مقام تشریع حکم است حالا که در مقام تشریع حکم است می‌دانم باید تقلید کنم نمی‌دانم در خصوص اعلم ؟ یا مخیرم بین اعلم و غیر اعلم / می‌گویم قدر متیقن اعلم، برای این که اصل عدم تقلید است در همه چیز لذا ما اصلا سابقا گفتیم تقلید حرام است الا ما اخرجه الدلیل لذا اخذ قول الغیر این حرام است جایز نیست خرج از این، قدر متیقن از روایات قدر متیقن آن تقلید اعلم است بگوییم مراد مرحوم آخوند این است نه آن دوران امر بین تعیین و تخییری که در اصول مرحوم آخوند یاد ما داده‌اند به عبارت دیگر قدرمتیقن گیری از روایات اهل بیت علیهم السلام.
  اهلبیت فرموده‌اند تقلید بکنید نی‌دانیم از اعلم معین؟ یا این که نه، مجتهد جامع الشرایط ؟ اطلاق توی روایت‌ها نیست وقتی اطلاق نیست قدر متیقن از روایات اهل بیت علیهم السلام قدر متیقن آن تقلید اعلم است .
  این هم احتمال قوی است که مرحوم آخوند همین را می‌خواهند بگویند نمی‌خواهند به اصل، اصل دوران امر بین تعیین و تخییر که یک اصل عملی است نمی‌خواهند تمسک به اصل عملی بکنند می‌خواهند تمسک بکنند به اصل تعبدی، به عبارت دیگر قدر متیقن گرفتن از روایات اهل بیت بعد از آن که اطلاق نیست این للاصل و عدم الدلیل علی خلافه یعنی عدم الدلیل للاطلاقات روایات اهل بیت علیهم السلام .
  این هم خوب است اما اشکالش همین است که این روایات ارشادی است یا نه؟ اگر روایات را همه همه ارشادی بدانیم دیگر این فرمایش مرحوم آخوند سالبه به انتفاء موضوع می‌شود باید ببینیم مرشد الیه چه می‌گوید یعنی عقل ما چه می‌گوید؟ سیره چه می‌گوید؟ و این روایت ها فقط امضای عقل است امضای سیره است خود به خود هیچ چیزی ندارد تا ما بخواهیم قدر متیقن از آن بگیریم یا اطلاق گیری بکنیم، نه اطلاق دارد نه قدر متیقن.
  لذا این روایت‌ها همه همه عمومیت ندارد حالا که عمومیت نداشت حرف مرحوم آخوند این است حالا که عام نداریم اطلاق نداریم قدر متیقن روایات است قدر متیقن روایات می‌گوید تقلید اعلم، خوب است فرمایش مرحوم آخوند مثل همان فرمایش اولشان است این احتمال هم خوب است.
  فقط ایرادش همین است که این روایت‌ها آیا تعبدی است ؟
  از فرمایش مرحوم آخوند جاهای دیگر فهمیده می‌شود این روایت‌ها تعبدی نیست همین جاها یک اشاره‌ای دارند مرحوم آخوند که تعبدی نیست ارشادی است و اگر ارشادی باشد دیگر نمی‌شود ما قدر متیقن از روایات بگیریم باید ببینیم این ارشاد به چیست؟ ارشاد به عقل است باید ببینیم عقل چه می‌گوید؟ ارشاد به سیره است باید ببینیم سیره چه می‌گوید؟ این هم احتمال دوم در کلام مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه .
  یک احتمال دیگر در کلام مرحوم آخوند است و آن این است که سیره را قبول دارند عقل را قبول دارند الا این که می‌گویند عقل، سیره چون که دلیل لبی است اطلاق ندارد باید قدر متیقن بگیریم مخصوصا در باب سیره خب می‌دانید که اگر ما شکی در دلیل عقلی بکنیم که اطلاق گیری نمی‌شود آن جا بکنیم باید قدر متیقن بگیریم و قدر متیقن از دلیل عقلی مان ، قدر متیقن از دلیل سیره‌مان تقلید اعلم است اما غیر اعلم را نمی‌دانیم عقل دلالت دارد یا نه؟ نمی‌دانیم سیره هست یا نه؟ للاصل و عدم الدلیل علی خلافه لذا این فرمایش مرحوم آخوند‌ هم خوب است الا این که ما گفته‌ایم عقل مستقل در این است که تقلید غیر اعلم جایز نیست به قول ایشان در مهام امور، وقتی که ما یعنی آن کسی که می‌گوید دلیل عقلی می‌آورد می‌گوید همان دلیل که می‌گوید اصل تقلید لازم است و یستقل به العقل همان دلیل هم می‌گوید تقلید اعلم لازم است و یستقل به العقل دیگر شک نداریم تا قدر متیقن گیری بکنیم، این سه احتمال در کلام مرحوم آخوند است و یک کسی اصلا بگوید که مرحوم آخوند مرادشان همین است للاصل و عدم الدلیل علی خلافه یعنی اصل عقلی ، نه اصل قاعده، قاعده عقلی نه اصل عملی و آن این است که عقل مستقل روی این است که تقلید اعلم باید بکنی و عقل را ردع نکرده شارع مقدس این عدم الدلیل علی خلافه شارع مقدس حکم عقل را ردع نکرده همین عدم ردع دلیل امضاست من خیال می‌کنم مرحوم آخوند آن حرف اول دوران امر بین تعیین و تخییر مرادشان است دیگر حالا به این صورت در آمده حالا هر احتمالی در کلام مرحوم آخوند بدهیم خب اصل مطلب صحیح است مگر این که با مبنا سازگار نباشد.
  و بالاخره حرف آخر هم این جور بگوییم بگوییم که آن چه ما گفتیم مرحوم آخوند همین را می‌خواهند بفرمایند و مرحوم آخوند هم می‌خواهند بفرمایند که تقلید اعلم عقل مستقل روی آن است حکم می‌کند می‌گوید تقلید لازم است اگر اعلم باشد از اعلم، دلیل بر این که این حکم عقل را که ایشان گفته‌اند اصل، دلیل علیه نداریم از شارع مقدس ردع نکرده عدم ردع دلیل امضا بلکه آن روایت‌ها هم امضا کرده، این هم دلیل دوم برای تقلید اعلم.
  دلیل سوم که آن هم خوب دلیلی است گفته اند آقا خب قول اعلم اقرب الی الواقع است معلوم است یک کسی که استادتر است در روایات اهل بیت حسابی تسلط دارد یک کسی که به قول فقهاء تسلطش مثل شیخ انصاری است مثل صاحب جواهر است خب معلوم است استادتر از استاد مقدم است چرا؟ برای این که قولش اقرب الی الواقع است.
  این هم دلیل خوبی است انصافا که دلیل اول عقل و دلیل دوم دوران امر بین تعیین و تخییر و دلیل سوم هم اقرب الی الواقع.
  البته این اقرب الی الواقع یا دلیل اول ، دلیل دوم این‌ها همه همه در مهام امور است که روز اول گفتم، اصلا تقلید اعلم در مهام امور است اما اگر مهام امور نباشد که مردم حسابی مراجعه می‌کنند، سر دکترهای معمولی هم برای کارهای معمولی شلوغ است حسابی، در حالی که می‌دانند هم اعلم هست ، در مهام امور ، مثل دین ، مثل آن جا که احتمال خطر می‌دهد راجع به چشم بچه‌اش ، می‌خواهد یک معامله فوق العاده مهمی بکند باید مراجعه کند به کارشناس واما اگر از مهام امور نباشد نه، تقلید اعلم و غیر اعلم تفاوت نمی‌کند پیش مردم ، سیره هست سیره هست به این جور در مهام امور اعلم، در غیر مهام امور فرق نمی‌کند بین اعلم و غیر اعلم.
  لذا قول اعلم اقرب الی الواقع است درست است باید هم مراجعه شود به او اما در مهام امور نه در امور عادیه .
  مرحوم آخوند دو تا اشکال دارند راجع به این دلیل سوم که اقرب الی الواقع است می‌گویند هم اشکال صغروی داریم هم اشکال کبروی، اشکال صغروی داریم این که این غیر اعلم خب خیلی اوقات قولش مطابق با اعلم مرده است این که زیاد اتفاق می‌افتد پس باید بگویید اقرب الی الواقع قول غیر اعلم مقدم است در حالی که شما می‌گویید قول اعلم مقدم است پس صغری ناتمام است.
  کبری ناتمام است می‌گویند برای این که کی گفته اقرب الی الواقع مناط است؟ تقلید باید کرد اما برای این که اقرب الی الواقع است نمی‌دانیم، ما هم به مرحوم آخوند می‌گوییم نمی‌دانیم شما چه می‌گویید؟ کبری تمام است برای این که معلوم است عقل به ما می‌گوید مراجعه به اعلم کن برای این که اقرب الی الواقع است دیگر، مستقلا عقل حاکم است این اعلم مقدم است برای این که قولش اقرب الی الواقع است، شک بکنیم این که نمی‌دانیم مناط عقلاء مناط سیره، مناط شرع که می‌گوید اعلم، نمی‌دانیم مناط چیست؟ آیا برای این که اقرب الی الواقع است یا چیز دیگر ؟ می‌گوییم اصلا چیز دیگر یعنی چه؟ خب معلوم است آقا قول اعلم مقدم است برای این که اقرب الی الواقع است.
  و اما این قضیه صغری که قول غیر اعلم خیلی اوقات مقدم بر قول اعلم است به این معنا که غیر اعلم مثلا قولش مطابق با قول صاحب جواهر است قول شیخ انصاری است این را سابقا گفتیم که آقا این علی نحوقضایا طبیعیه است نه علی نحو قضایای حقیقیه یعنی عقل ما می‌گوید هر که استادتر است مقدم است اصلا فکرش را نمی‌کند در کجا؟ در چه ؟ خب خیلی اوقات هست آن عالم آن مجتهد جامع الشرایط به یک چیزها برخورد کرده آن اعلم برخورد نکرده این مناط نیست به عبارت دیگر عقل، عرف، روایات آن کسانی که می‌گویند تقلید اعلم مقدم است علی سبیل قضایای طبیعیه می‌گویند استاد قولش مقدم بر شاگرد ، استادتر نیز قولش مقدم بر استاد، یک قاعده کلی علی نحو قضایای طبیعیه بنابراین تومی‌خواهی تقلید بکنی به استادت مراجعه کن، اصلا نمی‌آید توی جزئیات نمی‌آید توی قضایای حقیقیه تا حرف مرحوم آخوند بیاید جلو، حرف مرحوم آخوند می‌شود سالبه به انتقاء موضوع .
  بنابراین سه تا دلیل آوردیم هر سه تادلیل هم عالی، عقلی بر این که تقلید اعلم در مهام امور البته اعلم مبان ، نه اعلمی که شاگردهای درس درست بکند برای این که معمولا شاگردهای هر آقایی البته غیر از ما ، شاگردهای هر آقایی اعلم درست می‌کند مرجع تقلید درست می‌کند استاد خودش را مرجع تقلید می‌کند آن آقا اعلم است شاگردهای آن آقا هم می‌گویند آن اعلم است شاگردهای آن هم می‌گویند آن اعلم است ، این‌ها نه، راستی جدی اعلم مبان با دقت حسابی قول اعلم مقدم است عقلا به قاعده دوران امر بین تعیین و تخییر و به قاعده کونه اقرب الی الواقع .
 حالا آن کسانی که می‌گویند تقلید غیر اعلم هم جایز است سه تادلیل دارند برای فردا انشاء الله .
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo