< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- عدم علم به نوع شک 2- اخلال در شروط نماز احتیاط 3- قاعده و مناط در نماز حالت فعلی است 4- رها کردن نماز و رفع شک بواسطۀ سوال از مجتهد 5- شک بعد فراغ از نماز/ مسئله 10و11و12و13و14و15/ احکام شک در رکعات/ کتاب الصلوة

 

بحث ما دربارۀ شکیّات بود و این مسئله به اندازه‌ای مفصل شده است که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» تقریباً‌ در هفتاد فرع دربارۀ شکیّات صحبت کردند. بسیاری از آنها هم حرف‌های مشکل اما غیرمفید است. در شک‌های باطل به طور فشرده فرمودند شک‌های باطل 8 مورد است. راجع به شک‌های صحیح نیز به طور فشرده فرمودند شک‌های صحیح 9 شک است. راجع به سهویّات در ضمن این هفتاد مسئله، مسائل فراوانی را متذکر شده و می‌شوند. راجع به ظنیّات دیروز به طور فشرده حکمش را فرمودند که ما هم تبعاً به ایشان قبول کردیم و اینکه همه‌ی ظنیّات، یقینیّات است. یعنی ظنّ شخصی و ظنّ غیرمعتبر در نماز حجت است و حکم یقین را دارد. مرحوم سیّد راجع به رکعت اول و دوم و رکعت سوم و چهارم فرمودند و ما هم از سیّد در این هفتاد مسئله استفاده کردیم راجع به افعال و اقوال هم چنین است و اگر کسی در نماز از اول تا آخر شک پیدا کرد، حکمی دارد و اما اگر مظنه پیدا کرد، حکم ندارد و مثل کسی است که یقین داشته باشد. لذا مرحوم سیّد در مباحثه‌ی دیروز فرمودند مظنه در رکعات حکم یقین را دارد. راجع به اقوال و افعال نفرمودند اما در ضمن مسائل فهمیده می‌شود که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» به مظنّه حکم یقین می‌دهد، حال در رکعات باشد، در رکعت اول و دوم یا سوم و چهارم و یا در اقوال باشد و یا افعال باشد. بالاخره استفاده کردیم اینکه مظنّه، یعنی ظنّ غیرمعتبر، حکم ظنّ معتبر را دارد و بالاتر اینکه حکم یقین را دارد. یک چیز باقی مانده که آن را برای آخر گذاشتند و آن اینست که ظنیّات و شکیّات و سهویّات را گفتیم و اما شک‌هایی هست که اعتبار ندارد که گذاشتند برای آخر کار و به طور فشرده فرمودند و دیروز متذکر شدند و خیلی جاها هم تکرار است. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در شک‌هایی که اعتبار ندارد، قول مشهور پنج شک است و آنها را می‌فرمایند و یکی هم اضافه می‌کنند، «لکلّ زیادة‌ و نیقصة». ایشان روی این فتوا می‌دهند و به عبارت دیگر 6 شک هست که اعتبار ندارد. مشهور در میان اصحاب اینست که شکیّات 21 قسم است و از حرف‌های مرحوم سیّد از اول تا آخر فهمیده می‌شود شکیّات 23 قسم است و الان بحثمان دربارۀ مسائل شکیّات به طور مطلق است و 9 شک در این باره فرموده بودند که صحبت کردیم.

 

مسئله 10:

لو شك في أن شكه السابق كان موجبا للبطلان أو للبناء بنى على الثاني، مثلا لو علم أنه شك سابقا بين الاثنتين والثلاث وبعد أن دخل في فعل آخر أو ركعة أخرى شك في أنه كان قبل إكمال السجدتين حتى يكون باطلا أو بعده حتى يكون صحيحا بنى على أنه كان بعد الإكمال، وكذا إذا كان ذلك بعد الفراغ من الصلاة.[1]

می‌داند شکی کرده اما نمی‌داند شکی است که موجب بطلان نماز است و یا شکی است که موجب بطلان نماز نیست. مسئله واضح است اما خیلی آن را طول دادند و بالاخره اینست که شک‌های بعد از نماز اعتبار ندارد. هم قانون تجاوز دارد و هم قوانین دیگر هست که سابقاً گفتیم بعد از نماز اگر شک کند نمازش صحیح است یا نه، قاعدۀ تجاوز و قاعدۀ فراغ می‌گوید نماز صحیح است و می‌شود با یک سطر هم فرع را فرموده باشند و هم جواب کلی را.

 

مسئله 11:

لو شك بعد الفراغ من الصلاة أن شكه هل كان موجبا للركعة بأن كان بين الثلاث والأربع مثلا أو موجبا للركعتين بأن كان بين الاثنتين والأربع فالأحوط الاتيان بهما ثم إعادة الصلاة .[2]

خیلی واضح است که نماز باطل است، اما مرحوم سیّد اول بطلان نماز را می‌گویند و بعد هم یک احتیاط روی آن دارند. به «الأحوط الاتیان بهما» خیلی اشکال وارد است که مرحوم سیّد هم به آن ملتزم است و راجع به نماز احتیاط که صحبت می‌کنیم، در آنجا صحبت می‌شود و آن اینست که بین نماز احتیاط و نمازی که شک کرده و می‌خواهد نماز احتیاط کند، آیا می‌تواند حرف بزند یا کار دیگری انجام دهد؟

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند که می‌تواند و ما می‌گوییم نه. نماز احتیاط پنج شرط دارد و یکی از شرطها اینست که کلام بیجا و سلام بیجا و حرف‌های آدمی در آن گفته نشود. مثلاً اگر کسی شک سه و چهار کرد و بنا را بر چهار گذاشت، نماز را تمام می‌کند و به مجرد اینکه سلام نماز را داد، وظیفه‌اش اینست که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده و یا دو رکعت نشسته بخواند. حال اگر سلام داد و با کسی صحبت کرد، مثلاً گفت من شک کردم یا نه یا گفت تو برو فلان جا کار را انجام بده. ما می‌گوییم نماز باطل است و مرحوم سیّد می‌فرمایند نه، می‌تواند درحالی که کلام بیجا آمده، نماز احتیاط را به جا بیاورد. گرچه احتیاط می‌کنند و احتیاط مستحب اینست که اکتفا به این نماز و نماز احتیاط نکند و دوباره یک نماز بدون شک بخواند. در اینجا اشاره می‌کنند و بعد هم مفصل درباره‌اش صحبت می‌کنند.

 

مسئله 12:

لو علم بعد الفراغ من الصلاة أنه طرأ له الشك في الأنثاء لكن لم يدر كيفيته من رأس فإن انحصر في الوجوه الصحيحة أتى بموجب الجميع وهو ركعتان من قيام وركعتان من جلوس وسجود السهو ثم الاعادة، وإن لم ينحصر في الصحيح بل احتمل بعض الوجوه الباطلة استأنف الصلاة لأنّه لم يدر كم صلى.[3]

این مسئله‌ی 12 است که با مسئله‌ی 11 تفاوتی ندارد و هرچه در مسئله‌ی 11 گفتیم در اینجا هم می‌گوییم و ما می‌گوییم نمازش باطل است و باید نماز دیگری بخواند. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» همان حرف مسئله‌ی 11 را تکرار می‌کنند.

 

مسئله 13:

إذا علم في أثناء الصلاة أنه طرأ له حالة تردد بين الاثنتين والثلاث مثلا وشك في أنه هل حصل له الظن بالاثنتين فبنى على الاثنتين أو لم يحصل له الظن فبنى على الثلاث يرجع إلى حالته الفعلية، فإن دخل في الركعة الأخرى يكون فعلا شاكاً بين الثلاث والأربع، وإن لم يدخل فيها يكون شاكاً بين الاثنتين والثلاث .[4]

تقریبا از وقتی شکیات را شروع کردیم تا الان پنج شش مرتبه این فرمایش را مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه»‌ فرمودند. اینکه قاعده در نماز و مناط در نماز حالت فعلی است. بعد از نماز اگر قاعدۀ فراغ دارد، مناط است و اما سابقاً آنچه گذشته مناط نیست. بعد از فراغ اگر شک دارد و اگر آن شک قابل تصحیح است، اعتنا به قاعدۀ فراغ یا تجاوز نمی‌کند وگرنه نماز باطل است. لذا باید بگوییم این مسئله‌ی 13 علاوه بر اینکه همان مسئله‌ی 11 است، در خیلی جاها مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» فرمودند و اصل مسئله صحیح است و تقریباً خلافی هم در مسئله نیست که بعد نماز حالت، حالت فعلیه است. آن حالت اگر می‌گوید نماز صحیح است، بنابراین صحیح است و آن حالت اگر می‌گوید نماز باطل است، پس نماز باطل است.

 

مسئله 14:

إذا عرض له أحد الشكوك ولم يعلم حكمه من جهة الجهل بالمسألة أو نسيانها فإن ترجح له أحد الاحتمالين عمل عليه، وإن لم يترجح أخذ بأحد الاحتمالين مخيّرا ثم بعد الفراغ رجع إلى المجتهد فإن كان موافقا فهو وإلا أعاد الصلاة، والأحوط الاعادة في صورة الموافقة أيضاً .[5]

همه‌ی اینها که مرحوم سیّد فرمودند مربوط به بعد از نماز است و می‌تواند به حالتی که بعد نماز دارد عمل کند و احتیاط مرحوم سیّد نیز احتیاط استحبابی است؛ اما این مسئله خیلی بعید است و اینکه نماز را رها کند و از مجتهد بپرسد و مجتهد تعیین وظیفه کند. یعنی مثلاً اگر نمی‌داند شک بعد سلام اعتبار ندارد، نمی‌خواهد نماز بخواند. از مجتهد بپرسد و هرچه او گفت عمل کند. معلوم است که باید چنین باشد اما معمولاً باید فرموده باشند نمازش را دوباره بخواند، برای اینکه جاهل به مسئله است و نمی‌داند چه کند و نماز باید احراز شود، بنابراین نمازش را بخواند و بعد از نماز مسئله‌اش را از کسی که مسئله‌ می‌داند و از کسی که مجتهد است، سوال کند. این هم این مسئله که احتیاج به آن نداشتیم و اگر می‌خواستند بفرمایند، احتیاط مستحبی می کردند و تمام می‌شد، اما اینکه از مجتهد بپرسد و نمازش را بخواند، حتماً مرادشان همین است که این نماز را رها کند و جهلش را رفع کند و نماز بدون شک بخواند.

 

مسئله 15:

لو انقلب شكه بعد الفراغ من الصلاة إلى شك آخر فالأقوى عدم وجوب شيء عليه لأن الشك الأول قد زال والشك الثاني بعد الصلاة فلا يلتفت إليه سواء كان ذلك قبل الشروع في صلاة الاحتياط أو في أثنائها أو بعد الفراغ منها لكن الأحوط عمل الشك الثاني ثم إعادة، الصلاة... [6]

بعد از فراغ شک می‌کند آیا شک کرده یا نه و آیا نماز را درست خوانده یا نه؛ قاعدۀ فراغ می‌گوید نمازت را درست خواندی.

و اما مرحوم سیّد یک مسئله‌ی مشکل در ضمن مسئله می‌فرمایند که مربوط به مسئله‌ی 15 نیست؛ لذا من نوشتم «ولکنه «رحمت‌الله‌علیه» تعرّض فرعاً فی ضمن هذا الفرع فهو قوله»:

لكن هذا إذا لم ينقلب إلى ما يعلم معه بالنقيصة كما إذا شك بين الاثنتين والأربع ثم بعد الصلاة انقلب إلى الثلاث والأربع، أوشك بين الاثنتين والثلاث والأربع مثلا ثم انقلب إلى الثلاث والأربع أو عكس الصورتين، وأما إذا شك بين الاثنتين والأربع مثلا ثم بعد الصلاة انقلب إلى الاثنتين والثلاث فاللازم أن يعمل عمل الشك المنقلب إليه الحاصل بعد الصلاة لتُبين كونه في الصلاة وكون السلام في غير محله، ففي الصورة المفروضة يبني على الثلاث ويتم ويحتاط بركعة من قيام أو ركعتين من جلوس ويسجد سجدتي السهو للسلام في غير محله والأحوط مع ذلك إعادة الصلاة .این فرمایش ایشان که مسئله را گفتند، اما دوباره می‌فرمایند که مسئلةٌ و در ضمن مسئله، باز مسئله می‌گویند، این همان فرع سابق است. شک اول که زائل شد و شک دوم هم بعد از فراغ است و شک بعد از فراغ اعتنا ندارد. تقریباً فرمایش تکراری ایشان که فرمایش واضحی هم هست، ریختند در عباراتی که عبارات اشکالی دارد. یعنی عبارات صاف نیست. مسئله را قبلاً در چندین جا فرمودند و بالاخره اینست که اگر کسی بعد از سلام شک کند نمازش درست است یا نه؟قاعدۀ فراغ می‌گوید نمازت درست است مگر اینکه بداند نماز باطل است. یعنی بعد فراغ می‌داند یا دو رکعت خوانده یا سه رکعت و چهار رکعت نخوانده و آن قاعدۀ فراغ نمی‌شود و اما اگر شک در بعد از نماز آمد، شک بعد از تجاوز از محل آمد، قانون تجاوز و قانون فراغ می‌گوید این شک‌ها اعتبار ندارد. در این چندین فرعی که گفتیم، اختلافی در مسئله نبوده و خیلی هم احتیاج به این مسائل نداشتیم و قبلاً گفته بودیم و بعد هم مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در این هفتاد مسئله خیلی تکرار دارند و نمی‌دانم چرا اینقدر تکرار شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo