< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم جاهل مقصّر در اخلال در نماز/ مسئله 3/ خلل و اقسام آن/ کتاب الصلوة

دو مسئله‌ی مشکل داشتیم و علی کل حالٍ از دو مسئله گذشتیم و ما قائل به قول غیرمتعارف بودیم، اما مشهور در میان اصحاب، قول متعارف را قبول کرده بودند. یک مسئله این بود که اگر نماز را باطل بخوانیم ولو عرفیّت هم داشته باشد، این نماز باطل است. این قول مشهور است و مرحوم سیّد هم فرمودند: «ولو بحرکة ولو بحرفٍ» و ما قبول نکردیم و گفتیم که نمازی که واجب است و قضا ندارد، نماز متداول بین مردم است. به عبارت دیگر نماز صحیح اما غلط دار است. در این باره گذشتیم. قول ما قول شاذی بود اما مجبور بودیم قبول کنیم؛ برای اینکه اگر قبول نمی‌کردیم لازم می‌آمد که نماز نصف مردم بلکه بیشتر آنها باطل باشد. به این که نمی‌توانستیم ملتزم شویم، بنابراین می‌گفتیم نماز متداول بین مردم. اما بالاخره عرفاً نماز باشد.

مسئله‌ی دوم در میان بزرگان مسئله‌ی شاذ نیست اما آن مسئله هم مشهور در میان اصحاب است و راجع به جاهل مقصر است. نمی‌توانسته نمازش را یاد بگیرد و این جاهل قاصر است و نمازهای غلط‌دار بخواند طوری نیست. اما اگر بتواند مسائلش را یاد بگیرد، واجب است که به دنبال احکام برود و نماز صحیح بخواند. حال اگر نرفت و نماز غلط خواند، مشهور در میان اصحاب است که «الجاهل المقصّر کالعامد». این را هم ما نپذیرفتیم اما رفیق در این مسئله‌ی دوم داریم و من جمله خود مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در اینجا فرمودند جاهل مقصر، معذور است. این را هم علاوه بر ادلّه‌ای که آورده شد، می‌گفتیم اگر ما جاهل مقصّر را معذور ندانیم لازم می‌آید که نماز غالب مردم باطل باشد برای اینکه غالب مردم نماز صحیح نمی‌خوانند. به این حرف که نمی‌توانیم ملتزم شویم، بنابراین جاهل مقصر را معذور می‌دانیم. دلیلمان راجع به دو مسئله یک چیز عمده بود، اما در این دو روز درباره‌ی چیزهای دیگر هم صحبت کردم و اما این مسئله هم مسئله‌ی مشکلی در میان اصحاب است. اگر بگویند جاهل مقصّر معذور نیست، خلاف شهرت است و خلاف اینست که مشهور می‌گویند «الجاهل المقصّر کالعامد». اگر بگویند جاهل مقصر، معذور است، خلاف شهرت است؛ لذا مثل مرحوم سیّد که انصافاً فقیه عالی است، در مسئله مانده است و در اینجا می‌فرماید جاهل مقصّر، معذور است و اما مباحثه‌ی امروزمان اینست که معلوم می‌شود گفتنش برای ایشان مشکل بوده است. لذا اختصاص می‌دهند به غیر ارکان؛ و اما اگر رکنی از ارکان باشد، جاهل مقصّر را معذور نمی‌دانند. حرف در اینست که به مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» عرض می‌کنیم که این استثناء از کجاست. خواه ناخواه باید بگویند مثلاً قدر متیقن از اینست که جاهل مقصر معذور باشد. بالاخره دلیل ندارند. از همین که دلیل ندارند و یک استثنا آوردند، دلیل بر اینست که مرحوم سیّد مثل دیگران در مسئله مشکل دارند. ولی ما که در مسئله مشکل نداریم، فرقی بین رکن و غیر رکن و بین نمازها نمی‌گذاریم. الجاهل المقصّر، معذور است؛ چه هر نمازی و چه هر رکعتی و بالاخره هر چیزی که نماز را باطل می‌کند. اما جاهل به مسئله است و نماز باطل می‌خواند. به قول آن آقا می‌گفت بگو نماز باطل می‌خوانم قربة الی الله. عبارت مرحوم سیّد اینست که: مسئله 3:

إذا حصل الاخلال بزيادة أو نقصان جهلا بالحكم فإن كان بترك شرط ركن كالاخلال بالطهارة الحدثية أو بالقبلة بأن صلى مستدبرا أو إلى اليمين أو اليسارأو بالوقت بأن صلى قبل دخوله أو بنقصان ركعة أو ركوع أو غيرهما من الأجزاء الركنية أو بزيادة ركن بطلت الصلاة... [1]

خیلی جدی استثناء کردند. به مرحوم سیّد می‌گوییم آقا این استثناء‌ از کجاست. ما حدیث لاتُعاد را داریم که مثل حدیث رفع روایت امتنانی است. و اما همین روایت لاتُعاد که در پیش بزرگان قاعده شده، نمی‌تواند مسئله‌ی مرحوم سیّد را حل کند.

 

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ- الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- ثُمَّ قَالَ (ع) الْقِرَاءَةُ سُنَّةٌ وَ التَّشَهُّدُ سُنَّةٌ- وَ التَّكْبِيرُ سُنَّةٌ وَ لَا يَنْقُضُ السُّنَّةُ الْفَرِيضَةَ.[2]

همه‌ی نمازها سنت است و سنّت در اینجا یعنی واجب، اما رکن نیست و مابقی فریضه است. اصطلاح است، ‌یعنی این پنج مورد را استثناء کن و در مابقی جاهل مقصر، معذور است. این روایت می‌فرماید که در وقت و قبله و رکوع و سجده، جاهل مقصر معذور نیست و اما در غیر از اینها جاهل مقصّر، معذور است. دلیل هم نداریم. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» قدر متیّقن گرفتند از این حدیث لاتعاد و اما این حدیث لاتُعاد علاوه بر اینکه امتنانی است و نمی‌شود از آن قدر متیّقن گرفت؛ علاوه بر این خیلی جاها این پنج چیزی که گفته جاهل مقصّر معذور نیست، جاهل مقصّر معذور است. در خیلی از جاها هست و من بعضی از جاها را یادداشت کردم. مثلاً حدیث لاتُعاد در مقابل حدیث رفع نمی‌تواند عرض اندام کند. مقابل «کل امرء رکب امراً ‌بجهالة فلا شئ علیه» نیز نمی‌تواند عرض اندام کند. لذا این حدیث لاتُعاد علاوه بر اینها معارض‌هایی هم دارد. اگر در قبله بین یمین و یسار واقع شد، این حدیث لاتعاد می‌گوید نماز باطل است، اما روایات ما می‌گوید نه، نماز باطل نیست. یا مثلاً اگر خللی در رکوع و یا در سجده پیدا شود، اما اصل رکوع به جا آورده شود، حدیث لاتعاد می‌گوید باطل است اما روایت داریم که بعضی را خواندیم و بعضی هم می‌آید که نماز باطل نیست. اگر در رکوع یا در سجده خللی واقع شود، مثلاً اگر کسی یک سجده کند، حدیث لاتعاد می‌گوید باطل است اما مسلّم نماز او صحیح است. یا در قیام بعد رکوع و یا قیام در بین سجدتین، اگر سهواً باشد، اشکال ندارد و بالاخره حدیث لاتعاد خیلی جاها را راجع به همین پنج چیز می‌فرماید جاهل مقصّر معذور است. در حال سهو و اضطرار معذور است. حدیث لاتعاد قدر متیّقنی دارد و اینکه اصلا رکوع را به جا نیاورد و یا دو سجده را اصلا به جا نیاورد و اما اگر رکوع را به جا بیاورد اما باطل به جا بیاورد، سجدتین را به جا بیاورد اما باطل باشد، آنگاه حدیث لاتعاد نمی‌تواند کار کند. علاوه بر اینها گفتم اصلاً حدیث لاتعاد ربطی به بحث ما ندارد. به عبارت دیگر این فرمایش مرحوم سیّد که می‌فرماید جاهل مقصّر مربوط به ارکان نیست، دلیل ندارد و حدیث لاتعاد هم نمی‌تواند دلیلش باشد و اگر دلیل بخواهیم قاعده‌ی رفع است. اگر دلیل بخواهیم قاعده‌ی «کلّ امرءٍ رکب امراً بجهالة فلاشئ علیه» است و مرحوم سیّد به اینها توجه دارند اما از یک طرف می‌بینند جاهل مقصر، معذور است و از یک طرف بخواهند بگویند جاهل مقصر معذور است، منافات با قاعده‌ی مشهور دارد که «الجاهل المقصّر کالعامد»؛‌ لذا گاهی مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرماید در جاهل مقصر اشکالٌ. گاهی می‌فرماید جاهل مقصر، معذور نیست. گاهی می‌فرماید جاهل مقصر، معذور است و گاهی هم مثل اینجا می‌گویند جاهل مقصّر اگر راجع به ارکان باشد، معذور نیست و اگر راجع به ارکان نباشد، معذور است و انصاف قضیه اینست که مرحوم سیّد در مسئله ماندند. از یک طرف بخواهند بگویند جاهل مقصر مطلقا معذور است، می‌بینند که خیلی مشکل است. از یک طرف بخواهند بگویند جاهل مقصّر معذور نیست، می‌بینند که خلاف شهرت است. اگر بخواهند بگویند جاهل مقصر معذور است، خلاف شهرت است. این استثناها دلیل بر اینست که مرحوم سیّد در ذهن مبارکشان این بوده که جاهل مقصر مطلقا معذور است و این الاّها به خاطر اشکالی است که در ذهن مبارکشان است. اما بالاخره این فرمایش امروزشان که می‌فرمایند جاهل مقصّر معذور است الاّ در ارکان، درست نیست. دلیل برایش نداریم و بالاخره اگر نترسیم می‌گوییم جاهل مقصر مطلقاً معذور است، در ارکان باشد یا غیر ارکان باشد. این خلاصه‌ی حرف راجع به این دو مسئله است و من ندیدم کسی بتواند این دو مسئله را از نظر دلیل حل کند؛ لذا با ان قلت قلت و با احتیاط‌ها در ذهن مبارکشان اینست که نماز متداول در میان مردم ولو باطل باشد، صحیح است و در ذهن مبارکشان اینست که جاهل مقصّر مطلقا معذور است، اما چون نمی‌توانستند بگویند، لذا این طول و تفصیل‌ها و ان قلت قلت‌ها و قیل و قال‌ها در اثر همین است. اگر بخواهیم احتیاط کنیم، باید بگوییم جاهل مقصّر مطلقا معذور نیست؛ «الجاهل المقصّر کالعامد».اگر جرئت داشته باشیم باید بگوییم «الجاهل المقصّر کالعامد» روایت نیست بلکه یک قاعده است که مشهور درست کرده و قاعده را قبول نداریم. در بطلان نمازش هم اگر جرئت داشته باشیم، باید بگوییم نماز متداول بین مردم که باطل است، اعاده و قضا ندارد اما نماز باطل خوانده است.

خدا درجاتش عالیست عالیتر کند، استاد عزیز ما آقای بروجردی«رحمت‌الله‌علیه» نقل می‌کردند که من در وقت احتیاط می‌کردم. در آخر کار هم آقای بروجردی دست از احتیاطشان برنداشته بودند. نماز مغرب و عشا را در صحن مطهر در زمانی می‌خواندند که تاریک شده بود و می‌گفتند در مسجد حکیم پیش آقای کلباسی درس می‌خواندیم و ظهر تمام می‌شد. یک روز به من گفتند ظهر است و اول وقت است، بلند شو و نماز بخوان. آقای بروجردی«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمودند من شانه شانه کردم یعنی از یک طرف می‌خواستم حرف ایشان را بشنوم و از یک طرف یقین به وقت نداشتم. آقای کلباسی«رحمت‌الله‌علیه» به من فرمودند بلند شو و بگو نماز ظهر باطل به جا می‌آورم قربة الی الله. وسواسی‌ها هم در هرچه وسواس داشته باشند، راهش همین است. دوای وسواسی، بی‌اعتنایی و بی‌تفاوتی است. آدم وسواسی که دردش بزرگ است و بزرگترین دردها این درد وسواسی است که دنیا و آخرتش را از بین می‌برد و اگر بخواهد خوب شود، هیچ چاره‌ای ندارد به جز بی‌اعتنایی. همین که آقای کلباسی«رحمت‌الله‌علیه» به آقای بروجردی گفته بودند بگو نماز باطل به جا می‌آورم قربة الی الله. جداً ما در فقه‌مان باید آن دقت‌های عقلی نباشد. باید این دقت‌های عرف ناپسند نباشد. باید نماز صحیح بخوانیم اما متداول در میان مردم باشد. باید در نمازمان و در مابقی عباداتمان دقت عقلی نداشته باشیم و متعارف باشد. «الامام الکاظم (ع) خیر الأمور أوسطها»[3] ؛ اگر به این عمل کردیم، این دو مسئله‌ی ما هم که خیلی مشکل است حل می‌شود. یکی اینکه بگوییم دقت‌های فقهی در نماز نباشد و نماز باید بخوانیم به صورت متداول، ولو تجوید تجویدگران نباشد. ولو اینکه حسابی مسئله دان نباشیم. بالاخره باید نماز صحیح بخوانیم، اما متداول. دیگری هم راجع به جاهل مقصّر که همیشه زمان معصومین تا الان بیش از نصف مردم راجع به نه تنها نماز بلکه راجع به همه‌ی احکامشان مسئله نمی‌دانند. در این هم باید جاهل مقصر را معذور بدانیم و اگر به واسطه‌ی جهلش چیزی به جا آورد که با صحت نماز سازگاری ندارد، اعتنا نکنیم و بگوییم صحیح است الاّ شاذاً و الاّ ما أخرجه الدلیل.

همه‌ی این بحث‌ها سرچشمه می‌گیرد از اینکه باید قاعده‌ی توسط در زندگی و من جمله در عبادات مراعات شود. در خانه اگر حال توسط نباشد، منجر به مصائبی می‌شود. در معاملات اگر حال توسط مراعات نشود، به جای نابابی می‌رسد و به حال وسواسی‌گری می‌رسد. «خیر الأمور أوسطها»؛ باید مسئله دان باشیم و اگر مسئله دان نباشیم، جاهل مقصر ولو معذور باشد و نمازش صحیح باشد اما گناه کرده و اما بالاخره اگر العیاذبالله گناهکاریم، جاهل مقصر، معذور است. اگر گناه کردیم نماز متداول ما مثل مردم صحیح است و اعاده و قضاء ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo