درس خارج فقه آیت الله مظاهری
99/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: 1- متفرق شدن صفوف جماعت 2- اقتداء کردن درحاليکه نماز جماعت تمام شده است 3- اقتداء کردن مأموم در صف دوم يا سوم درحاليکه صفوف اول، تکبيرة الاحرام نگفته اند 4- اگر بين صفوف و امام جماعت اختلاف بيفتد، آيا ميتوان اقتداء کرد؟/ مسئله 17 و 18 و 19 و 20 و 21/ شرايط نماز جماعت/ کتاب الصلوة
مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در باب نماز جماعت اصول چهارگانهاي بيان فرمودند و به نام شروط، آن اصول چهارگانه را مفصل صحبت کردند. بعد فروعاتي بيش از بيست فرع ذکر فرمودند و اين فروعات همه از آن اصول چهارگانه سرچشمه ميگيرد و کم ديده ميشود که فرعي از اين فروع در آن اصول چهارگانه نباشد و ما راجع به اين فروع، چند فرعي را ذکر کرديم و همهی آن فروعات که ذکر شد، ديديم که از مصاديق همان اصول چهارگانه است و توجه کامل به ما ميگويد چيز زائدي افزوده نشده است. ديروز مسئلهاي پيدا کرديم و گفتيم اين مسئله غير از آن اصول چهارگانه است. ولي علي کل حالٍ اين هفت هشت فرعي که ذکر کرديم، همه از آن اصول چهارگانه سرچشمه ميگيرد و بحث امروزمان نيز مثل بحث ديروز است. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» فروعاتي را ذکر فرمودند که اگر نميفرمودند، فقيه ميتوانست از آن اصول چهارگانه حکم را بيافريند.
مسئله 17 از فروعات نماز جماعت:
إذا كان أهل الصفوف اللاحقة غير الصف الأول متفرقين بأن كان بين بعضهم مع البعض فصل أزيد من الخطوة التي تملأ الفرج فإن لم يكن قدامهم من ليس بينهم وبينه البعد المانع ولم يكن إلى جانبهم أيضاً متصلا بهم من ليس بينه وبين من تقدمه البعد المانع لم يصح اقتداؤهم، وإلا صح وأما الصف الأول فلا بد فيه من عدم الفصل بين أهله، فمعه لا يصح اقتداء من بعد عن الإمام أو عن المأموم من طرف الإمام بالبعد المانع.[1]
مسئله واضح است و اينکه بايد صفها متصل به هم باشد و متفرق نباشد. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در اينجا راجع به صف دوم صحبت کرده و راجع به همهی صفوف ميآيد. اگر صف اول متفرق شد، يا از اول متفرق بود، معلوم است که اين نماز باطل است مگر اينکه اين تفرق را از بين ببرند. لذا با اين تفرق اگر نماز خواندند، نماز باطل است. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» گاهي ميفرمايد جماعت باطل است و گاهي ميگويند فرادا قهري ميشود گاهي ميفرمايند نماز باطل است و مثل اينکه در اينجا ميفرمايند نماز باطل است. مگر اينکه از راهي اتصال به امام درست شود. حال صف جلو متفرق شدند يا صفي که اين شخص ايستاده متفرق شدند اما از راهي ميتوانند اتصال به امام يا اتصال به مأموميني که متصل هستند، پيدا کنند. در اينجا معلوم است که نماز صحيح است.مسئله 18:
لو تجدد البعد في أثناء الصلاة بطلت الجماعة وصار منفردا، وإن لم يلتفت وبقي على نية الاقتداء فإن أتى بما ينافي صلاة المنفرد من زيادة ركوع مثلا للمتابعة أو نحو ذلك بطلت صلاته وإلا صحت.[2]
اين مسئلهی 18 علاوه بر اينکه از آن اصول چهارگانه يا از فروعات قبل معلوم ميشود، از همين مسئلهی 17 هم معلوم ميشود. چيز زائدي در مسئله نيست و بالاخره برميگردد به اينکه اگر اتصال هست، نماز درست است و اگر اتصال نيست، يا جماعت از بين ميرود و فرادا قهري است و يا نماز باطل است و ما از اين فروعات اطلاق کرديم بطلان نماز را و فرادا قهري را اصلاً قبول نکرديم.مسئله 19:
إذا انتهت صلاة الصف المتقدم من جهة كونهم مقصرين أو عدلوا إلى الانفراد فالأقوى بطلان اقتداء المتأخر للبعد، إلا إذا عاد المتقدم إلى الجماعة بلا فصل، كما أن الأمر كذلك من جهة الحيلولة أيضاً علي ما مر.[3]
ديروز اين مسئله را مباحثه کرديم و گفتيم که در ميان فروعات، اين فرع يک فرع تازهاي است و آن فرع تازۀ ديروز، دوباره امروز آمده است و بالاخره اگر کسي اقتدا کند درحالي که نماز جماعت تمام شده اما اين فوراً اقتدا کرده و بين نماز جماعت و نماز فرادا مثلاً يک تشهد اتفاق افتاده است. آيا نماز درست است يا نه؟ در اينجا اختلاف است. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» ديروز ميگفتند نماز درست است و اين اختلاف کم عرفاً موجب نميشود که اخلالي به نمازش وارد شود. اما ما ميگوييم نه، اگر دستش از جماعت کوتاه شد، نميشود دوباره خود را متصل به جماعت کند. دليل نداريم و صدق عرفي مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در اينجا نيست و به مجرد اينکه از نماز جماعت جدا شد، جداست و اگر بخواهد خود را به جماعت بچسباند، عرفاً نميشود و دليل نداريم و اگر بگوييم عرفاً مانعي ندارد، اين عرف را قبول نداشته و امروز هم قبول نداريم.مسئله 20:
الفصل لعدم دخول الصف المتقدم في الصلاة لا يضر بعد كونهم متهيئين للجماعة، فيجوز لأهل الصف المتأخر الاحرام قبل إحرام المتقدم، وإن كان الأحوط خلافه، كما أن الأمر كذلك من حيث الحيلولة على ما سبق.[4]
مسئله اينست که امام جماعت تکبير گفت و مأمومين صف اول تکبير نگفتند و اين شخص در صف دوم يا سوم اقتدا ميکند. آيا ميشود يا نه؟!ما گفتيم نه و مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» فرمودند اگر صفوف مهياي الله اکبر باشد، ولو الله اکبر نگفتند، طوري نيست و اين ميتواند در صف سوم يا چهارم اقتدا کند درحالي که صفوف قبلي هنوز اقتدا نکردند. اين فرمايش بيست عيناً در قبل گفته شد و الان تکرار قبل است و ما گفتيم جايز نيست و عرف هنوز اقتدا نکرده را اقتدا بداند، چنين عرفي نداريم و تسامحات غير از دقتهاي عرفي است. تسامحات حجت نيست اما اگر دليل نباشد، فهم عرفي حجّت است يعني فهم دقّي عرف حجّت است اما تسامحات عرف حجّت نيست.مسئله 21:
إذا علم بطلان صلاة الصف المتقدم تبطل جماعة المتأخر من جهة الفصل أو الحيلولة وإن كانوا غير ملتفتين للبطلان، نعم مع الجهل بحالهم تحمل على الصحة ولا يضر، كما لا يضر فصلهم إذا كانت صلاتهم صحيحة بحسب تقليدهم وإن كانت باطلة بحسب تقليد الصف المتأخر.[5]
اصل مطلب معلوم است و يک قاعدۀ کلي است و آن قاعدۀ کلي اينست که اتصال بايد باشد و از اصول چهارگانه است. اين اتصال گاهي قطع ميشود، آيا فرادا قهري ميشود يا نه؟! در اين باره صحبت کرديم. اگر در حال جهل و در حال غفلت باشد. يعني مثلاً در صف سوم است و بعد فهميد که جماعت يا نماز صف اول باطل بوده است. آيا اين شک ميتواند براي ما کار کند يا نه؟!مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» ميفرمايند که ميتواند الاّ اينکه نماز باطل است، اما فرادا، فرادا قهري است. اگر حرف مرحوم سيد هم درست باشد، اين فرادا قهري آنجاست که رکني از ارکان به جا آورده نشده باشد. و اما اگر بعد از نماز بفهمد رکوع او از بين رفته و بفهمد يکي از ارکان نمازش مختل شده، سابقاً گفتيم و واضح است که فرق بين رکن و غير رکن در مقارنات نماز اينست که اگر رکني از ارکان از بين رفته باشد، نماز باطل است، خواه متوجه باشد يا متوجه نباشد؛ و اما اگر ارکان خوب به جا آورده شود و بعد بفهمد که نمازش متصل به صف قبل يا متصل به امام نبوده، معلوم است نماز صحيح است. اما آيا جماعت صحيح است يا فرادا قهري؟!مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در همه جا ميفرمايند جماعت باطل است. يعني اين نماز فرادا قهري ميشود. مسئلهی مهمي که امروز داريم اينست که اگر اختلاف بين صفوف و امام جماعت بيفتد، آيا ميتواند اقتدا کند يا نه؟ مثلاً دو مجتهد به يکديگر ميتوانند اقتدا کنند يا نه؟! درحالي که فتاوا با هم مختلف است و فتواي يکي موجب فساد و فتواي ديگري موجب صحت است، آيا ميتوانند به هم اقتدا کنند يا نه؟! يا اينکه عدهاي از مجتهدي تقليد ميکنند که فتاواي آن مجتهد با امام جماعت تفاوت دارد، آيا مأمومين ميتوانند اقتدا کنند يا نه؟!اختلاف است اما اختلاف کم است. يعني مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعليه» و بعضي ديگر احتمال دادند يا نقل احتمال دادند که دو مجتهد که فتاواي مختلف دارند، نميتوانند به هم اقتدا کنند و يا يک مقلّد و يک مقلَّدي که فتواي مختلف دارند، نميتوانند به هم اقتدا کنند؛ و اما معلوم است که اين حرف صحيح نيست و اختلاف در تقليد و اختلاف در اجتهاد، موجب فساد نماز و موجب فساد جماعت و موجب فساد معاملات و موجب فساد عبادات نميشود.سيرۀ متشرعه است که مقلديني داريم که مجتهد آنها با هم در معاملات اختلاف دارند، اما با هم معامله دارند. با هم اختلاف در مسائل نماز دارند اما به يکديگر اقتدا ميکنند. قدري بالاتر اينکه دو مجتهد در حالي که اختلاف در فتوا دارند، اما اين اختلاف موجب نميشود که اينها از هم جدا شوند. همچنين باب فتوا و باب فهم احکام، غير از عمل کردن طبق دستور است. سيرۀ متشرعه بوده و هست و در زمان ائمهی طاهرين«سلاماللهعليهم» بوده و الان هم هست و اصلاً اگر کسي در اين حرفها برود، او را وسواسي ميدانند و قولش را حجت نميدانند و ميگويند نمازت بايد صحيح باشد از نظر مجتهد خودت. اين صحتي که تو داري، ميتواني در همهی معاملات و در همهی عبادات با ديگران و با اصالةالصحة از نظر سيرهی متشرعه باشي. لذا اين مسئلهی امروز ما که مثل ديروز يک مسئلهی تازهاي است و ما بايد با اين روايت جلو رويم. مهدي«عجلّاللهتعاليفرجهالشّريف» ميفرمايد: «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا الي رواة أحاديثنا فانّهم حجّتي عليکم و أنا حجّة الله».
همهی مجتهدين حجت براي يکديگر هستند و بايد کار همهی مردم با مردم ديگر طبق حجّت باشد. يا خود مجتهد باشد و يا از مجتهد تقليد کند، اما اينکه اينها با هم اختلاف دارند يا نه، مثل خبر واحد است. وقتي خبر واحد حجّت شد، براي همه حجت است. فتوا هم وقتي حجّت شد، براي همه حجّت است و گفتار و تفهمات و فتاوا و تقليدها، براي يکديگر حجّت است و نبايد به اين فکر کند که او نمازش به فتواي خودش صحيح نيست، پس نماز من هم صحيح نيست؛ بلکه بايد هرکسي که نماز ميخواند طبق صحّت اسلامي بخواند. اين صحّت اسلامي اينست که گاهي خود مجتهد است و گاهي از مجتهد گرفته و گاهي با ديگران اختلاف دارد و گاهي اتفاق دارد. در همهی اينها «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا الي رواة أحاديثنا فانّهم حجّتي عليکم و أنا حجّة الله».