درس خارج فقه آیت الله مظاهری
99/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: 1- وجود يقين به هنگام اقتداء کردن 2- وجود يقين به هنگام اقتداء کردن در رکوع 3- اقتداء کردن در رکوع، درحاليکه امام سر از رکوع بردارد/ مسئله 25و26و27/ نماز جماعت/ کتاب الصلوة
مسئله 25:لو ركع بتخيل إدراك الإمام راكعا ولم يدرك بطلت صلاته، بل و كذا لو شك في إدراكه وعدمه، والأحوط في صورة الشك الإتمام والإعادة أو العدول إلى النافلة والإتمام ثم اللحوق في الركعة الأخرى.
مسئله واضح است و قبلا مسئله را فرمودند و اگر نميفرمودند در اينجا جا داشت و آن اينست که کسي که ميخواهد وارد نماز جماعت شود، بايد يقين داشته باشد که اقتدا کرده است. با تخيلها و توهمها و احتمال نميتواند بگويد وارد نماز شدم. سابقاً گفتند و بعد هم ميگويند، بنابراين اگر بگويد «الله اکبر» و امام سر از رکوع بردارد و يا اينکه خيال کند درک رکوع امام کرده است و يا يقين داشته باشد که درک رکوع نکرده، نمازش باطل است. لذا مسئلهی 25 قبلاً گفته شده و گفتن ندارد و مسئله، مسئلهی واضحي است.
مسئله 26: الأحوط عدم الدخول إلا مع الاطمئنان بإدراك ركوع الإمام وإن كان الأقوى جوازه مع الاحتمال، وحينئذ فإن أدرك صحت وإلا بطلت.اين هم باز مسئلهاي است که در ضمن مسائل فهميده شده و تکرار هم شده و اينکه بايد امام را در رکوع درک کند و اين هم يقيني باشد. با احتمال نميتواند رکعت درست کند. با احتمال نميتواند بگويد به رکوع رسيدم. همين مقدار که شک کند که ايا به رکوع امام رسيدم يا نه، معنايش اينست که نميدانم وارد جماعت شدم يا نه.
اين مسئلهی 26 را هم اگر نفرموده بودند خيلي عالي بود. معلوم است که جزم در نيت بايد باشد و اگر شک در نيت باشد، چه در فرادا و چه در جماعت، نميتواند با آن شکّ در نيت نماز بخواند، نماز فردا باشد يا جماعت. لذا مسئلهی 26 را هم اگر نفرموده بودند، معلوم بود و گفتن نداشت.
چيزي که مباحثهی امروز است و بحث مشکلي در فقه شده است، مسئلهی 27 است.مسئله 27:لو نوى وكبر فرفع الإمام رأسه قبل أن يركع أو قبل أن يصل إلى حد الركوع لزمه الإنفراد أو انتظار الإمام قائما إلى الركعة الأخرى فيجعلها الاولى له، إلا إذا أبطأ الإمام بحيث يلزم الخروج عن صدق الاقتداء، ولو علم قبل أن يكبّر للاحرام عدم إدراك ركوع الإمام لا يبعد جواز دخوله وانتظاره إلى قيام الإمام للركعة الثانية مع عدم فصل يوجب فوات صدق القدوة وإن كان الأحوط عدمه.
اگر نيت کند و اما هنوز خم نشده، بفهمد امام سر از رکوع برداشته و اين به رکوع امام نرسيده است، ميفرمايد بايد قصد فرادا کند و اما دليلش را نميدانم. براي اينکه شک دارد وارد نماز شده يا نه، قاعده اقتضاء ميکند نه. در مسئلهی 25 و 26 گفتيم نه؛ بنابراين اين مسئله هم تا اينجا معلوم است. اينکه گفت الله اکبر به عنوان جماعت و هنوز خم نشده، امام سر از رکوع برداشت، بايد بگوييم نماز باطل است. براي اينکه الله اکبر به عنوان جماعت به غير از الله اکبر به عنوان انفراد است و اينکه مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» تا اينجا ميفرمايد خود به خود فرادا ميشود، اينطور نيست. نه خود به خود فرادا ميشود و نه اين ميتواند قصد فرادا کند.
اينجا معلوم است و اما آنچه معلوم نيست و بغرنجي در فقه ما شده است، اين عبارت است: أو انتظار الإمام قائما إلى الركعة الأخرى فيجعلها الاولى له، إلا إذا أبطأ الإمام بحيث يلزم الخروج عن صدق الاقتداء، ولو علم قبل أن يكبّر للاحرام عدم إدراك ركوع الإمام لا يبعد جواز دخوله وانتظاره إلى قيام الإمام للركعة الثانية مع عدم فصل يوجب فوات صدق القدوة وإن كان الأحوط عدمه.آنچه مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعليه» و ديگران فرمودند، آنچه در رسالههاي عمليه آمده، اينست که کسي وارد شد و ديد امام در تشهد آخر است. اين شخص ميتواند تکبير بگويد و به امام ملحق شود و صبر کند تا امام نمازش تمام شود و بعد بلند شود و با همان الله اکبر نماز را بخواند.اين مسئله مشهور در ميان اصحاب شده است. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در اينجا اضافه ميکند که اين مربوط به تشهد هم نيست، بلکه امام سر از رکوع برداشت و اين شخص متوجه شد به رکوع نرسيده، در اينجا ميتواند صبر کند تا امام سجدتين و تشهد و امثال اينها را به جا بياورد و بعد که بلند شد، رکعت اول اين شخص باشد. لذا مرحوم سيد درحقيقت ميگويند آنچه مشهور گفته مربوط به تشهد نيست بلکه مربوط به غير تشهد يعني به بعد از رکوع هم هست. يعني در سجدتين و تشهد ميتواند اين کار را بکند و به عبارت ديگر براي اينکه درک جماعت کرده باشد، ميتواند با الله اکبر براي جماعت در سجدهی اول و سجدهی دوم و تشهد، به امام ملحق شود و بعد هم بلند شود و با همان الله اکبر، نماز بخواند. يعني مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» مقداري جلوتر رفتند و مشهور در تشهد گفتند و ايشان در سجدتين و قبل از سجدتين، در حال قيام بعد از رکوع فرمودند.چيزي که ما خيال ميکنيم، اينست که اين مسئله يک مسئلهی اخلاقي است و اصلاً اينکه بخواهد با الله اکبر بعد از رکوع يک رکعت درست کند، نميشود. اما خوب است و روايت هم نداشتيم، ميگفتيم و آن اينست که ميبيند امام در رکعت آخر بعد از رکوع است. حال هرکجا باشد، من جمله تشهد، اين اقتدا ميکند و بعد از اينکه سلام امام تمام شد، بلند ميشود و نمازش را شروع ميکند و الله اکبرش يک تشريفات بوده، براي اينکه «نية المؤمن خيرٌ من عمله». اين مسئله روايت دارد. نميدانم چرا بزرگان از اين روايتها صرفنظر کردند و آن رواياتي که ظاهرش اينست که الله اکبر نماز بگويد و بعد بلند شود و با همان الله اکبر نماز را شروع کند، تمسک به آن روايات کردند. اين روايتها فراوان است. من دو روايت ميخوانم و اين دو روايت عرض مرا اثبات ميکند.
إذا کان الإمام في التشهد الأخير أو في السجدتين من الرکعة الأخيرة تمّ أنّه إذا تمّ الصلاة قال: فيتمّ الصلاة بلا تکبيرة الإحرام.اين مشهور در ميان فقهاست و معمولاً در رکعت اخيره و بعد از رکوع و غيره را هم ندارد.
سئلته عن الرجل يدرک الإمام و هو قاعد يتشهد .... و لکن يقعد الذي يدخل معه خلف الإمام، فإذا سلّم الإمام قام الرجل فأتمّ صلاتة.[1]
مشهور تمسّک به اينگونه روايتها کردند و اينکه امام را در تشهد ميبيند و آنها که مرحوم سيد ميگويند مشهور نگفتند و در حال ايستادن و قبل سجدتين را نگفتند و همين روايتي که خواندم در تشهد گفتند امام در تشهد آخر است و اين شخص تکبيرة الاحرام ميگويد براي نماز و مينشيند. تشهد امام تمام ميشود و وقتي تشهد امام تمام شد، اين شخص بلند ميشود و الله اکبر او الله اکبر نمازش است و نماز را تمام ميکند. مشهور به اين روايت فتوا دادند. اما چيزي که ما گير هستيم، اينست که در بعضي از روايتها ميفرمايد نه، اکتفاء به اين الله اکبر نکند.
عن أبي عبدالله عليهالسلام: و من أدرک الإمام و هو ساجد کبّر و سجد معه و لم يعتدّ بها.[2]
يعني يک تشريفات است.
فاسجُد معه و لا يعتدّ بها. [3]
من أدرک الإامام و قد رفع رأسه من الرکوع فاليسجُد معه و لا يعتدّ بذلک السّجود.[4]
اين روايتها همه ميفرمايد اعتنا به اين الله اکبر نکند. اين روايتها اتفاقاً مفسّر هم هست. دو دسته روايت از نظر سند خوب است. يکي تفسير ديگري را ميکند. يکي فتواي مشهور را ميگويد که اگر کسي در تشهد است، الله اکبر نماز را بگويد و بنشيند و نماز امام که تمام شد، بلند شود و با همان الله اکبر نماز بخواند.و اما يک دسته روايت ميگويد مثلاً اگر کسي در تشهد آخر امام است، الله اکبر بگويد و بنشيند و نماز امام تمام شود و بلند شود و نماز خودش را بخواند،«و لا يعتدّ بهذا السلام». اتفاقاً اين روايتها مفسر آن روايتها ميشود و با هم تعارض ندارد و بالاخره آخر کار بحث ما اينست که اين تفصيل مرحوم سيد و اين شهرت در ميان قوم، همه با جمع بين روايات جور درنميآيد. و اصلاً اين قضيه که الله اکبر بگويد، حال الله اکبر بگويد به عنوان جماعت، در سجده باشد يا در سلام باشد تفاوت ندارد. يک فضيلتي از جماعت را درک کرده است. وقتي امام سلام نماز داد، بلند ميشود و نماز خودش را با الله اکبر انفرادي ميخواند و به گذشتهها «لا يعتدّ به». حال چرا اين محشين بر عروه اين حرف عالي را نزدند و اين حرف مخالف با قواعد را زدند و تمسّک به آن روايتها کردند و تمسّک به روايتهايي که ميگويد «و لا يعتدّ بهذا الکبير» نکردند و بالاخره در رسالهها نوشته و من جمله مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در اينجا فرموده که اگر کسي ديد سر از رکوع برداشته و يا در تشهد و قبل تشهد و يا در سجدتين و قبل سجدتين است، ميتواند اقتدا کند. اقتدا ميکند به امام تا اينکه امام سلام دهد و بلند ميشود و الله اکبري که گفته، الله اکبر نماز قرار ميدهد و الله اکبر جماعت قرار ميدهد و به اين عنوان درک جماعت کرده است. اين مشهور در ميان اصحاب شده و مرحوم سيد در عروه نيز فتوا داده است و ما هيچکدام از اينها را قبول نداريم. جمع بين روايات اقتضاء ميکند که در نماز جماعت گاهي يک کار اخلاقي و يک کار فضيلتي ميتوان کرد و آن اينکه اگر ببيند امام سر از رکوع آخر برداشت، يا به سجده رفته و يا نرفته و يا سجدتين را به جا آورده يا به جا نياورده، و يا در تشهد باشد، متابعت با امام ميکند تا اينکه امام سلام بگويد و بعد بلند شود و نماز خودش را بخواند و آن الله اکبرش، الله اکبر اخلاقي و تشريفاتي بوده است.
بحث امروز، بحث خوبي بود اما خلاف شهرت است و اينطور که گفتم جمع بين روايت است و اينطور که گفتم موافق با قواعد است و اينطور که عرض کردم، هيچ تعبّدي در کار نيست.