< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مواردي که بر ولي طفل واجب است، تا او را از انجام آن منع کند/ مسئله 36/ نماز قضاء‌/ کتاب الصلوة

 

مسئله 36:

يجب على الولي منع الاطفال عن كل ما فيه ضرر عليهم أو على غيرهم من الناس، وعن كل ما علم من الشرع إرادة عدم وجوده في الخارج لما فيه من الفساد كالزنا واللواط والغيبة بل والغناء على الظاهر، وكذا عن أكل الاعيان النجسة وشربها مما فيه ضرر عليهم وأما المتنجسة فلا يجب منعهم عنها بل حرمة مناولتها لهم غير معلومة، وأما لبس الحرير والذهب و نحوهما مما يحرم على البالغين فالأقوى عدم وجوب منع المميّزين منها فضلا عن غيرهم، بل لا بأس بإلباسهم إياها، وإن كان الأولى تركه بل منعهم عن لبسها.[1]

ايشان در مسئله‌ی 36، مسئله‌ی مفصلي فرمودند درحالي که هيچ ربطي به مسائل بحث ندارد و چرا در اينجا آوردند، طرداً للباب است و يک مسئله‌ی مستقلي است که در جاهاي ديگر هم اين بحث را فرمودند و اين بحث طولاني داراي اشکالهايي است که امروز بايد وقتمان را صرف اين مسئله و اشکالاتش کنيم. اين مسئله فروعات دارد.در فرع اول مي‌فرمايد: يجب على الولي منع الاطفال عن كل ما فيه ضرر عليهم أو على غيرهم من الناسبر ولي طفل واجب است که نگذارد چيزي که ضرر دارد به جا بياورد، يا اينکه ضرر به ديگري بزند. ضرر به خود بزند، بايد جلويش را بگيرد. ضرر به ديگران هم بزند، بايد جلوي او را بگيرد. در «يجب علي الولي»، ولي دخالت ندارد و بايد فرموده باشند «يجب علي المکلّفين».

مثلاً مي‌بيند که دفترش را ورق ورق پاره مي‌کند و دور مي‌ريزد. در اين حال بايد جلوي او را بگيرد، به قاعدۀ لاضرر و به قاعدۀ افراط و تفريط و تبذير. يا مي‌بيند که طفل ديوار مردم را خراب مي‌کند و به ديوار مردم يا در خانه‌ی مردم چيزي مي‌نويسد. در اينجا معلوم است که ولي دخالت ندارد و هرکه ببيند بايد جلوي او را بگيرد، ولي باشد يا نباشد. حتي کسي که اين کارهاي زشت را مي‌کند، عاقل باشد يا ديوانه و يا فهميده باشد يا نفهميده و يا لجبازي باشد يا نه. معلوم است که هرکسي بخواهد به ديگري ضرر بزند، بالغ باشد يا نابالغ. کسي بالغ است و بخواهد کارهاي ضرردار حتي به خودش وارد کند چه رسد به ديگران. لذا در اينجا «علي الولي»‌ را نمي خواهيم بلکه بايد بگويند «يجب منع الأطفال». ضرر براي خودش باشد يا ضرر براي ديگران. براي اينکه اسراف و تبذير است و براي اينکه ضرر است و قاعدۀ لاضرر جلوي آن را مي‌گيرد و بايد اگر متوجه هستيم، منع از ضرر کنيم و بايد جلوي کسي که ضرر مي‌زند، بگيريم، مکلّف باشد يا نه، فهميده باشد يا نه و حتي ديوانه باشد يا نه. پس خصوص «يجب علي الولي منع الاطفال عن کل ما فيه ضرر عليهم أو علي غيرهم من الناس» يک مصداق است و از مصاديق فراوان است. بنابراين بايد فرموده باشند: «يجب منع الغير من کل ما فيه ضرر عليهم أو علي غيرهم من الناس بل يجب المنع من الضرر علي نفس الغير حتي علي المجنون». لذا اين خصوصيات در مسئله‌ی ما دخالت ندارد، بلکه در اصل مسئله دخالت ندارد.

فرع دوم: وعن كل ما علم من الشرع إرادة عدم وجوده في الخارج لما فيه من الفسادبر ولي اطفال واجب است که اطفال را ممانعت کنند از چيزهايي که مي‌دانند شارع مقدس نمي‌خواهد در خارج وجود پيدا کند. مثال زدنند و فرمودند:كالزنا واللواط والغيبة بل والغناء على الظاهربه عبارت ديگر ولي اطفال بايد اطفال را از گناه کردن باز دارند. گناهاني که مي‌دانيم شارع مقدس نمي‌خواهد در خارج وجود پيدا کند، ولي بايد بچه‌ی خودش را از اين گناهان منع کند. مثلاً اگر مشغول غيبت کردن است، جلوي او را بگيرد. اگر مشغول تهمت است اگر مشغول ضرر زدن به ديگران است، بايد جلوي او را بگيرد. اين مسئله هم مربوط به ولي نيست و اينکه چيزهايي که مي‌دانيم شارع مقدس نمي‌خواهد وجود خارجي پيدا کند، بايد ديگران جلوي آن را بگيرند، بچه‌اش باشد يا نه. کسي که انجام مي‌دهد متوجه باشد يا نه. مثلاً غيبت و تهمت و شايعه پراکني بايد در خارج پيدا نشود. بر همه‌ی ما واجب است به قاعدۀ نهي از منکر جلوي او را بگيريم. حال کسي که انجام مي‌دهد بالغ باشد يا غير بالغ باشد و حتي اينکه مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» در غنا اشکال دارد، نمي‌دانم براي چيست که ايشان مي‌فرمايند: «بل و الغناء علي الظاهر».

مثلاً دو سه نفر دختر و پسر نشستند و غنا مي‌کنند. پدر و مادر رد شوند، بايد جلوي آنها را بگيرند. غريبه رد شود بايد جلوي آنها را بگيرند و معلوم است که به قاعدۀ نهي از منکر بايد جلوي منکر گرفته شود و منکر از هرکه باشد. لذا مسئله‌ی دوم هم که ايشان فرمودند: «يجب علي الولي منع الغير البالغين من الذنوب حتي الغناء»، مي‌گوييم اينطور نيست و اين مربوط به ولي طفل نيست بلکه مربوط به همه است. مربوط به غيربالغ هم نيست و غيربالغ از مصاديق آن است و همينطور که مکلّفين بايد گناه نکنند، اطفال هم بايد گناه نکنند و جلوي گناه بايد گرفته شود و کسي که مي خواهد جلوي گناه را بگيرد، ولي طفل باشد يعني گناه از طفل سر بزند يا از بالغ. گناه نيز هر گناهي که باشد، قاعدۀ نهي از منکر مي‌گويد بايد جلوي گناه را گرفت و اينکه بعضي از محشين بر عروه گفتند که گناه را اگر مکلّف کند، حرام است و با قاعدۀ نهي از منکر بايد جلوي او را بگيريم و اما اگر از غيرمکلّف باشد معلوم است حرف درستي نيست و اينست که شارع مقدس مي‌خواهد گناه در جامعه نباشد. حال گناه گاهي از غيربالغ و گاهي از بالغ است و گاهي از زن و گاهي از مرد است و گاهي اختلاط زن و مرد است و گاهي مضرّ براي اجتماع و گاهي مضرّ براي شخص است. بر ما واجب است که جلوي همه‌ی گناهان گرفته شود و اگر بخواهيم تفضيل دهيم بين اين گناه و آن گناه، سزاوار نيست و اينکه ما بگوييم بعضي از گناهان را شارع مقدس راضيست که انجام داده شود، حرف درستي نيست و قاعدۀ مصالح و مفاسد اقتضاء مي‌کند هرچه گناه هست، شارع مقدس راضي نيست در خارج وجود پيدا کند. در خلوت باشد يا در جلوت، آنکه گناه را انجام مي‌دهد بالغ باشد يا غيربالغ و کسي که مي‌بيند ولي طفل باشد يا نباشد و بالاخره همه‌ی ما بايد جلوي گناه را بگيريم و هر گناهي بايد در جامعه وجود خارجي پيدا نکند و جامعه‌ی ما جامعه‌ی مقدس باشد.

کم پيدا مي‌شود در قرآن که بفرمايد ﴿اَلَّذِينَ آمَنُوا﴾ و معمولاً هرکجا که هست مي‌فرمايد: ﴿اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ﴾. همينطور که ايمان چيز عامي است که همه بايد مواظب باشيم خودمان مؤمن باشيم و ديگران را مؤمن کنيم و بچه‌هايمان را مؤمن کنيم، بايد همه‌ی ما مواظب باشيم خودمان متقي باشيم و بچه‌هايمان متقي باشند و بچه‌هايمان را چه از خودمان باشند و چه از ديگران باشند، از گناه نگاه داريم.

فرع سوم:وكذا عن أكل الاعيان النجسة وشربها مما فيه ضرر عليهم بر ولي واجب است که بچه‌ی خودش را از خوردن نجس العين اجتناب دهد. اين هم مثل مسئله‌ی اول و دوم است و مربوط به ولي غيربالغ نيست بلکه همه بايد مواظب باشند که نجس العين نخورند و مواظب باشند که ديگران هم نجس العين نخورند، بالغ باشد يا نباشد و مربوط به مکلّف باشد يا نباشد، بالاخره خوردن نجس العين ممنوع است و نهي از آن هم مربوط به ولي طفل نيست و حتي مربوط به غيربالغ هم نيست. به عنوان مثال خوردن ميته حرام است. مثلاً گوسفند را سر نمي‌برد و گوشت او را مي‌خورد، اين حرام است. ديگران هم بخورند، حرام است. بايد خود نخورد و ديگران را هم منع کند که ميته نخورند، حال بچه‌اش باشد يا غير بچه‌اش و مکلّف باشد يا غيرمکلّف. لذا باز اين ايراد به مرحوم سيد وارد است که نبايد بگويند «يجب علي الولي منع الاطفال عن أکل العيان النجسه و شربها»، بلکه اين هم واجب است بر همه به قاعدۀ نهي از منکر که جلوي منجِّس يعني عين نجس را بگيرند، حال بچه‌اش باشد يا غيربچه‌اش باشد. مثلاً بداند قصابي گوشت مرده مي‌فروشد، معلوم است که نمي‌تواند بخرد و بايد او را منع کند و نگذارد ديگران هم از اين ميته استفاده کنند.

فرع آخر راجع به متنّجس است. در متنّجس اختلاف است. بعضيها گفتند که خوردن متنجّس مثل غذايي که نجس شده و دست نجس به آن رسيده و بالاخره غذايي که مثلاً‌ نمک نجس در آن ريخته شده است؛ مکلّفين نمي‌توانند اين غذا را بخورند و اما در اينکه آيا غيرمکلّفين مي‌توانند بخورند يا نه؛ بعضي گفتند مانعي ندارد و آنها تمسک کردند به قاعدۀ رفع و گفتند «رُفع القلم عن الصبي حتي يحتلم» مي‌گويد خوردن متنجّس براي اطفال اشکال ندارد. اما اگر حرفشان درست باشد، بايد بگوييم منجّس نيز همين است. اما رُفع القلم مربوط به محرمات است و اصلاً‌ مربوط به بحث ما نيست و اينکه چه چيز حرام است و چه چيز حرام نيست. اگر کسي ديوانه باشد، خوردن متنجّس براي او اشکال ندارد به قاعدۀ رفع القلم. و اما اينطور نيست که ما نبايد جلوي آن را بگيريم. لذا در اين جمله‌ی مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» که مي‌فرمايد: «وأما المتنجسة فلا يجب منعهم عنها بل حرمة مناولتها لهم غير معلومة»؛ اين حرام است، اگر نداند بفرماييد «رفع مالايعلمون» است و اما اگر بداند، خوردن متنجّس حرام است و وقتي چنين باشد، بايد جلوي آن را بگيرند و بايد اين حرام وجود خارجي پيدا نکند و در «غير معلومة» بايد فرموده باشند آن هم معلوم است.

حرف آخر پوشيدن لباس‌هاي حرام مثل لباس ابريشمي و لباس حرير است. فرمودند طوري نيست و بعضي هم گفتند سيره هم بر آن داريم. ما سيره را قبول نداريم و چنين سيره‌اي نيست، بلکه متقيدها مواظب اين موضوع هستند و نمي‌گذارند بچه‌هايشان متنجّس بخورند و نمي‌گذارند بچه‌هايشان لباس جلف بپوشند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo