درس خارج فقه آیت الله مظاهری
99/06/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زمان خواندن نماز آيات/ نماز آيات/ کتاب الصلاة
بحث دربارۀ نماز آيات بود و در بحث ديروز گفتم نماز آيات براي چهار چيز واجب است. ماه گرفتن، خورشيد گرفتن يعني کسوف و خسوف، زلزله و هرچيزي که غالب مردم را به وحشت بيندازد و فيالجمله دربارۀ آن صحبت کردم. بحث امروز دربارۀ اينست که اين نماز آيات را چه وقت بايد خواند. راجع به غير خسوف و کسوف، تقريباً ميشود گفت اختلاف نيست. گرچه روايت دربارۀ آن کم است اما اختلافي در مسئله نيست و آن اينست که وقتي مثلاً باد شديدي آمد که غالب مردم از آن ترسيدند، نماز آيات واجب ميشود و کسي را نداريم که بگويد نه و کسي دربارۀ آن صحبت کرده باشد به اين معنا که بگويد واجب نيست يا واجب است با خصوصياتي، نداريم. به عبارت ديگر ميشود گفت اجمع الفقهاء در اينکه راجع به مخوّفات به مجرد اينکه پيدا شد، نماز آيات واجب ميشود. حال در وقتي باشد که آن مخوّف و آن چيز وحشتآور تمام شده باشد يا نشده باشد. مثلاً باد وحشتناکي که گفتم، چند روزي طول بکشد همان وقتي که شروع شد، نماز آيات واجب است و زماني وقت آن تمام ميشود که ساکت شود. اين واجب فوري هم هست. اگر به جا نياورد، واجب فوري غير موقت است؛ يعني فوراً در هر وقتي که يادش آمد و يا هر وقتي که بخواهد، بايد به جا بياورد و اگر عمداً به جا نياورد، گناه کرده است. اما قضا ندارد و هميشه اداست. مثلاً وضع خطرناکي در آسمان پيدا شد، حال يا فوراً تمام شد يا ادامه داشت، در اين صورت اين بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نماز آيات را نخواند، ولو آن صحنه تمام شده باشد، بر او واجب است که نماز آيات را بخواند و نيت قضا هم نيست و هر وقت که بخواند، اداست. و اگر تأخير بيندازد، معلوم است که در تأخير عمدي آن معصيت کرده است و در تأخير ضروري، اشکال ندارد. مثلاً زلزله ميآيد و طول ميکشد و اين هم صبر ميکند تا زلزله تمام شود، آنوقت نماز آيات را ميخواند و اين اشکال ندارد. به عبارت ديگر، قضا نميشود و راجع به همهی مخوّفات، خواندن نماز آيات اداست؛ اگر در وقت وقوعش باشد، اداست و اگر بعد از وقوع هم باشد، باز هم اداست؛ لذا راجع به مخوّفات، حرفي نداريم و حرفي ندارند و واجب است که فوراً اين نماز آيات را براي اين چيزي که موجب ترس غالب مردم شده، اگر ضرورتي در کار نباشد، بخوانند و حتي مثلاً اگر بخواهد ده سال بعد هم بخواند، باز هم اداست. و اما راجع به خسوف و کسوف؛ مشهور در ميان اصحاب اينست که از وقتي که ماه گرفت و خورشيد گرفت، نماز آيات واجب ميشود و اين وجوب هست و هرچه زودتر بخوانند بهتر است تا اينکه تمام شود. اگر مثلاً نماز آياتش با گرفتن خورشيد همزمان تمام شد، مشهور در ميان اصحاب اينست که مانعي ندارد. اما در مسئله، اختلافي هست که مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» نتوانستند جزماً از اين اختلاف بگذرند؛ لذا احتياط کردند. عبارت اينست که:
وأما وقتها ففي الكسوفين هو من حين الاخذ إلى تمام الانجلاء على الأقوى فتجب المبادرة إليها بمعنى عدم التأخير إلى تمام الانجلاء وتكون أداء في الوقت المذكور والأحوط عدم التأخير عن الشروع في الانجلاء، وعدم نية الأداء والقضاء على فرض التأخير،... [1]
فتوا ميدهند از وقتي که شروع به گرفتن کرد، اين هم ميتواند نماز آيات بخواند تا آخر که باز شود و اين هم نماز آيات را با آن تمام کند. بعد أقوي، احتياط ميکنند و احتياط هم احتياط مستحبي ميشود. ميفرمايند تأخير نيندازد تا وقتي که شروع به باز شدن ميشود. قبل از اينکه شروع به باز شدن شود، اين نماز آياتش را خوانده باشد. بعد هم حتي احتياط ميکنند که اگر بعد از باز شدن خورشيد يا ماه بخواهد اين نماز آيات را بخواند، نيت ادا و قضا نکند. ميفرمايد:والأحوط عدم التأخير عن الشروع في الانجلاء، وعدم نية الأداء والقضاء على فرض التأخيراگر هنوز خورشيد گرفته و ماه گرفته است اما تمام نشده و اين ميخواهد نماز آيات بخواند، بايد بخواند اما خوب است که نيت ادا و نيت قضا نکند. اين فرمايش مرحوم سيد در کلمات بزرگان هم هست. مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعليه» از ديگران هم نقل ميکند که وقت گرفتن خورشيد يا ماه از وقتي است که شروع ميشود تا وقتي که شروع به باز شدن ميشود و اگر شروع به باز شدن بشود و اين بخواهد نماز آيات بخواند، آنها گفتند قضاست. مرحوم سيد نتوانستند اين قضا را بپذيرند و احتياط مستحبي کردند و گفتند نيت ادا و نيت قضا نباشد اما به جا آوردن مسلّم است، قبل از آنکه تمام خورشيد يا تمام ماه باز شود. در مسئله چند روايت داريم و اين حرفي که صاحب جواهر و ديگران زدهاند، به خاطر آن روايات است. روايات را ميخوانيم تا ببينيم دلالت اين روايات چه مقدار است.
عن أبي عبدالله عليهالسلام: صلّي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم والناس خلفه في كسوف الشمس، ففرغ حين فرغ وقد انجلى كسوفها.[2]
پيغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» نماز ماه گرفتگي خواندند و با هم تمام شد. نماز پيغمبر اکرم تمام شد و ماه گرفتگي هم تمام شد. دلالت روايت براي حرف مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» خوب است، ولو اينکه استبعادي دارد و اينکه پيغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» چيز مطلوبي را به تأخير انداخته باشند. مگر اينکه بگوييم فعل رسول الله است و اطلاق و معنا ندارد و غرضي در کار بوده که پيغمبر اکرم نماز آيات را با گرفتن ماه تمام کردند.روايت انصافاً حرف مرحوم سيد را درست ميکند که مرحوم سيد فرمودند: «وأما وقتها ففي الكسوفين هو من حين الاخذ إلى تمام الانجلاء على الأقوى فتجب المبادرة إليها بمعنى عدم التأخير إلى تمام الانجلاء وتكون أداء في الوقت المذكور والأحوط عدم التأخير عن الشروع في الانجلاء، وعدم نية الأداء والقضاء على فرض التأخير»
موثقهی عمار عن أبي عبدالله عليهالسلام: إن صلّيت الكسوف الى أن يذهب الكسوف عن الشمس والقمر فتُطوّل في صلاتك فان ذلك افضل، وان احببت ان تصلي فتفرغ من صلاتک قبل أن يذهب الکسوف فهو جايز.[3]
روايت تقريباً مضمون کار پيغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» است و اينکه خوب است از وقتي که خورشيد يا ماه گرفت، اين نماز آيات را شروع کند و با گرفتگي باشد تا اينکه هر دو با هم تمام شود. اين روايت هم براي حرف مرحوم سيد عاليست و حتي از روايت استفاده ميشود که اگر بتواند و اگر بخواهد از اول ماه گرفتن تا آخر ماه گرفتن نماز آيات بخواند و با هم تمام شود، عاليست.حرفي که در مسئله هست، در اينست که: «إن صلّيت الكسوف الى أن يذهب الكسوف عن الشمس والقمر فتُطوّل في صلاتك فان ذلك افضل، وان احببت ان تصلي فتفرغ من صلاتک قبل أن يذهب الکسوف فهو جائز»
اگر از اجماع نترسيم و اگر از قول مشهور نترسيم، اين دو روايت به خوبي دلالت دارد بر حرف مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» که ميفرمايد: «ففي الكسوفين هو من حين الاخذ إلى تمام الانجلاء على الأقوى فتجب المبادرة إليها بمعنى عدم التأخير إلى تمام الانجلاء والأحوط عدم التأخير عن الشروع في الانجلاء، وعدم نية الأداء والقضاء على فرض التأخير»اين دو روايت به خوبي دلالت بر حرف مرحوم سيد دارد. اما بعضي نپذيرفتند.
صحيح حماد عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «ذکروا انکساف القمر و ما يلقي الناس من شدّته، قال: فقال أبو عبد الله عليهالسلام: إذا انجلي منه شيء فقد انجلي»[4]
ميفرمايد در وقتي که شروع به باز شدن ميشود، اين هم وقت نماز آياتش تمام ميشود.کساني که گفتند وقت نماز آيات از وقتي است که شروع ميکند تا وقتي که شروع به باز شدن ميکند، اينست.دلالت روايت انصافاً خوب است و سند هم خوب است الاّ اينکه معارض با دو روايت اول است و اگر بخواهيم جمع بين روايات کنيم، بايد حرف مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» را بزنيم و اينکه: «وأما وقتها ففي الكسوفين هو من حين الاخذ إلى تمام الانجلاء» به خاطر روايت رحط و موثقهی عمار. «والأحوط عدم التأخير عن الشروع في الانجلاء» به خاطر روايت صحيحهی حماد. اينکه بگوييم مرحوم سيد جمع بين روايات کرده و جمع بين روايت اينکه از وقتي که شروع ميشود تا وقتي که شروع به باز شدن کند، وقت عاليست. اما از وقتي که شروع به باز شدن ميکند، به قرينهی جمع بين روايات، اينکه قصد ادا و قضا نکند و نماز را بخواند اما قضا نيست. روايات قبلي نميگذارد که بگوييم قضاست. اگر بخواهيم بگوييم اداست، اين روايت آخر نميگذارد.
جمع بين روايات که جمع عرفي هم هست، اينست که بگوييم از وقتي که شروع به گرفتن کرد، وقت عالي براي خواندن نماز آيات است. اما وقتي شروع به باز شدن کرد، ولو اينکه مانعي ندارد، به خاطر روايت رحط و موثقهی عمار، اما به خاطر روايت آخر يعني صحيحه حماد که روايت صحيحالسند هم بود، بگوييم اين کار بدي است و يا لاأقل اگر نگوييم کار بدي است، جمع بين روايات کنيم و بگوييم از وقتي که شروع کرد تا وقتي که شروع به باز شدن کرد، اداست و در وقتي که شروع به باز شدن کرد، اداست؛ اما نيت ادا و قضا نکند، بلکه بداند که کار مکروهي کرده، به خاطر جمع بين روايات.ظاهراً اين عرضي که من کردم و جمع بين روايات کردم، حرف مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» و مراد مرحوم سيد باشد و اينکه ما روايات داريم که بعضي ميگويد از وقتي که شروع کرد تا وقتي که تمام شد، وقت نماز آيات است، و بعضي روايات ميگويد وقتي شروع کرد تا وقتي شروع به باز شدن کرد، وقتش تمام است؛ حمل بر استحباب کن. بحث فردا به اميد خدا دربارۀ کيفيت نماز آيات است. اينکه چطور بايد نماز آيات را خواند.