< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

1400/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله 39و40و41و42و43/ مسائل متفرقه شکوک/ کتاب الصلوة

 

بحث دربارۀ فروعات متفرق در شکیّات بود که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» شصت و هشت فرع بیان فرموده بودند و تقریباً تا به صد برسد، حواله داده بودند. یعنی مثلاً مسئله را فرموده بودند و بعد فرموده بودند «و کذا» یا «أنّ ذلک مثل ذلک»؛ لذا در بحث‌های گذشته می‌گفتم که تقریباً صد فرع در عروه راجع به این شکیّات، فروعات متفرق عنوان فرمودند. اما چیزی که تکرار کنم و همه‌ی ما باید توجه داشته باشیم، این صد فرع نتیجه‌ی عملی ندارد و همه الاّ شاذاً صرف فرض است. برای تقویت فقه و برای تقویت فقیه،‌ مرحوم سیّد این فروعات را متعرض شدند. چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم، اینکه مرحوم سیّد این صد فرع را تقریباً به طور موجز و به طور خلاصه گفتند و از آن گذشتند. محشین بر عروه هم اهمیت به این فروعات دادند و متابعت از مرحوم سیّد نموده‌اند، اما آنها هم به طور موجز و به طور خلاصه از فروعات گذشتند. یا قبول کردند مثلاً با گفتن «الأقوی کذلک»، یا با گفتن «أجوَدُهُما کذلک»، یا با گفتن «أنّ کلامُهُ ضعیف»، یا با گفتن «أنّ الأقوی کذلک». لذا وقتی به این ده بیست حاشیه که بر عروه نوشته شده است مراجعه کنیم، می‌بینیم که آنها هم به طور موجز و به طور خلاصه از این صد فرع گذشتند. شاید هم سببش این باشد که این فروعات نتیجه‌ی عملی ندارد و نتیجه‌ی علمی دارد، برای تقویت فقیه و تقویت فقاهت خوب است و چون نتیجه‌ی عملی ندارد، لذا احتیاج به تفصیل نداشته است. به عبارت دیگر می‌بینیم این صد فرع را مرحوم سیّد به طور خلاصه فرمودند نفیاً یا اثباتاً. محشین بر عروه هم فرمودند یا متابعت از سیّد کردند و یا سیّد را رد کردند و بالاخره یا مسئله را تأیید کردند و یا مسئله را تضعیف کردند. شاید به خاطر همین عرض من باشد که این مسائل نتیجه‌ی عملی ندارد. شاید در این صد مسئله، بیست مسئله هم نداریم که نتیجه‌ی عملی داشته باشد، همه صرف فرض است و همه یک مسئله‌ی علمی است و بالاخره از نظر علمی یک مسئله است از نظر عمل در خارج وجود ندارد یا اگر در این صد مسئله عملی در کار باشد، کم است. و علی کل حالٍ یک مسئله‌ای است که بزرگان همه به مسئله اهمیت دادند. اول خود مرحوم سیّد و بعد هم محشین بر عروه، بلکه باید بگوییم بعد هم افرادی که در مسائل متفرق شکیّات صحبت کردند؛ لذا علاوه بر اینکه نتیجه‌ی عملی ندارد، نتیجه‌ی علمی دارد، اما همه، چه متن عروه و چه محشین بر این متن عروه، به طور موجز و به طور مختصر از مسئله گذشتند و سرّ مطلب هم اینست که این مسائل، مسائل علمی، مسائلی نیست که فقیه از نظر عملی بتواند از آن نتیجه بگیرد. ما سی و هشت مورد از این مسائل را عنوان کردیم. مسئله‌ی امروزمان درباره‌ی مسئله‌ی 39 است.

 

مسئله 39:إذا تيقن بعد القيام إلى الركعة التالية أنه ترك سجدة أو سجدتين أو تشهداً... این یقینش که می‌داند سجده یا دو سجده یا تشهد ترک شده است. اما شک دیگری هم پیدا شده است. ثم شك في أنه هل رجع وتدارك ثم قام أو هذا القيام هو القيام الأول اما شک در اینست که آیا این نماز را بالاخره درست به جا آورده است یا نه! مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند:

فالظاهر وجوب العود إلى التدارك لأصالة عدم الإتيان بها بعد تحقق الوجوب، [1]

نماز باطل است، برای خاطر اینکه برائت یقینی برای او پیدا نشده است و بخواهد قاعدۀ تجاوز جاری کند، قاعدۀ تجاوز هم نمی‌شود جاری کرد، برای اینکه تجاوزی در کار نیست. بنابراین مسئله‌ی مرحوم سیّد از نظر علمی، مسئله‌ی فاسدی شد که باید مسئله‌ی دیگری به جای آن بنشیند.

 

مسئله 40:

إذا شك بين الثلاث والأربع مثلا فبنى على الأربع ثم أتى بركعة أخرى سهوا فهل تبطل صلاته من جهة زيادة الركعة أم يجري عليه حكم الشك بين الأربع والخمس؟ وجهان، والأوجه الأول.[2]

شک سه و چهار بوده اما سهواً یک رکعت بر آن اضافه شده است. آیا نماز باطل است؟ برای خاطر اینکه ولو شک سه و چهار را می‌شود درست کرد، اما در اینجا شک سه و چهار اضافه شده بر آن یک رکعت و نماز باطل است. أم يجري عليه حكم الشك بين الأربع والخمس؟ وجهان، والأوجه الأول.یا اینکه بگوییم این مسئله برمی‌گردد به مسئله‌ی اینکه شک چهار و پنج نماز درست است و باید دو سجده‌ی سهو به جا بیاورند. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند که: وجهان، والأوجه الأول.معنای «والأوجه الأول» اینست که نماز باطل است، برای خاطر اینکه یک رکعت اضافه‌ی به نماز شده است و ما بخواهیم این فرمایش مرحوم سیّد را درست کنیم و بگوییم برمی‌گردد به شک چهار و پنج بعد از اکمال سجدتین، پس نماز درست است. این برگرداندن وجهی ندارد، بنابراین یقین دارد یک رکعت اضافه شده به شک سه و چهار و یقین ندارد اینکه بتواند یک رکعت نماز ایستاده یا دو رکعت نشسته بخواند؛ برای خاطر اینکه یقین دارد یک رکعت ترک شده و اگر بخواهیم قاعدۀ فراغ یا قاعدۀ تجاوزی جاری کنیم، جایز نیست.

 

مسئله 41:

إذا شك في ركن بعد تجاوز المحل ثم أتى به نسيانا فهل تبطل صلاته من جهة الزيادة الظاهرية أو لا من جهة عدم العلم بها بحسب الواقع؟ وجهان، والأحوط الاتمام والاعادة.[3]

مثلاً در سجده است و شک می‌کند آیا رکوع را به جا آورده یا نه! معمولاً رکوع را به جا آورده، اما این رکوع به جا می‌آورد. نمی‌دانم کجای مسئله مرحوم سیّد لنگ است. لذا مسئله‌ی 41 تقریباً با مسئله‌ی 40 یک مسئله است و اینکه ما بخواهیم دو مسئله‌اش کنیم، نمی‌شود و بالاخره همینطور که مسئله‌ی قبل را گفتیم نماز باطل است، این مسئله را هم باید بگوییم نماز باطل است؛ برای خاطر اینکه می‌داند رکنی ترک کرده است و کسی که رکنی از نماز ترک کند، معلوم است که نماز او باطل است. لذا این احتیاط مرحوم سیّد وجهی ندارد و باید فرموده باشند: «الأقوی هو البطلان کما فی الفرض السابق».

 

مسئله 42:

إذا كان في التشهد فذكر أنه نسي الركوع ومع ذلك شك في السجدتين أيضاً... [4]

تشهد می‌خواند اما می‌داند رکوع را ترک کرده اما شک دارد سجدتین را هم ترک کرده یا نه. می‌فرماید قاعدۀ تجاوز ندارد؛ لذا باید بگوییم نماز باطل است، به دلیل عدم اجرای قاعدۀ تجاو در مورد ما نمی‌داند اصلاً تجاوزی در کار است یا نه؛ لذا نمی‌داند آیا این نماز درست است یا نه، باید بگوییم نماز باطل است و قاعدۀ تجاوز مربوط به اینجاها نیست و آنجاست که مثلاً یقین داشته باشد رکوع را به جا آورده و شک داشته باشد تشهد را به جا آورده یا نه و از آن گذشته است. در اینجا قاعدۀ تجاوز است و اما مانحن فیه چنین نیست.

 

مسئله 43:إذا شك بين الثلاث والأربع مثلا وعلم أنه على فرض الثلاث ترك ركنا أو ما يوجب القضاء أو ما يوجب سجود السهو لا إشكال في البناء على الأربع وعدم وجوب شيء عليه، وهو واضح،در اینجا معلوم است که باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز اشکال ندارد. نظیرش:

وكذا إذا علم أنه على فرض الأربع ترك ما يوجب القضاء أو ما يوجب سجود السهو لعدم إحراز ذلك بمجرد التعبد بالبناء على الأربع،[5]

اینها هیچوقت واقع نمی‌شود اما از نظر فرضی و علمی یک فرض و گفتاری است. مرحوم سیّد اضافه‌ای هم درست می‌کنند و می‌فرمایند: وأما إذا علم أنه على فرض الأربع ترك ركنا أو غيره مما يوجب بطلان الصلاة فالأقوى بطلان صلاته، این گفتن ندارد و معلوم است که علم اجمالی به این می‌گوید نمازت باطل است و حتی انصاف قضیه و کذای اینجا هم زیادی است و اصل مسئله همان مسئله‌ی 43 است که در باب مسئله‌ی 43 گفتیم نماز صحیح است و واضح است و احتیاج به قیل و قال ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo