< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

98/04/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جهر و اخفات/ قرائت‌/ واجبات نماز/ کتاب الصلاة

 

مسئله ی امروز در باب جهر و اخفات است. مسئله، مشهور، بلکه از ضروریات فقه است. اینکه نماز را در رکعت اول و دوم، در نمازهای صبح و مغرب و عشاء، باید بلند خواند؛ البته برای مردها اینگونه است. زنها هم میتوانند بلند بخوانند، درصورتی که نامحرم نباشد و مفسدهای نباشد.[1]

رکعت سوم و چهارم از نماز ظهر و عصر و عشاء، باید آهسته خوانده شود؛ چه برای مرد و چه برای زن. در مابقی نماز هم، مخیّر است که آهسته یا بلند بخواند.

این مسئله تا اینجا حرفی ندارد. یک مسئله هست که آن مسئله هم در مسئله ی ما حرف ندارد؛ و اینست که اگر کسی آنجا که باید آهسته بخواند، بلند خواند و یا آنجا که باید بلند بخواند، آهسته خواند؛ اگر عمداً باشد نماز او باطل است؛ و اما اگر غیر عمد باشد، نماز او صحیح است، ولو اینکه جاهل به مسئله باشد به جهل تقصیری.[2] جملهای در میان فقها هست که «الجاهل المقصر کالعامد الاّ فی موضعین»؛ یعنی جهر به جای اخفات و یا اخفات به جهر و نماز تمام به جای نماز شکسته قرار میگیرد. این مشهور در میان فقها شده است. مسئله ی جهر و اخفات در نماز را میفرمایند و مسئله ی جهل مقصر را نیز در اینجا میفرمایند و ظاهر عبارت اینست که جاهل مقصر در این دو جا، معذور است؛ اما در غیر این دو جا، معذور نیست؛ و اگر مسئله را نمیدانست و غلط خواند و به جا نخواند، نماز او باطل است.

مسئله تا اینجا تقریباً اجماع و ضرورتی در فقه هست. روایات فراوانی نیز در مسئله هست. حرفی که هست، و همیشه نزاع ما با اصحاب درباره ی اینست که جهل مقصّر که میفرمایید معذور نیست الاّ در دو جا، از کجا آمده است!

برای اینکه موردی است و در نود درصد یا بیشتر موارد، میبینیم که هم روایت و هم فقها میفرمایند جاهل مقصر، معذور است؛ لذا جاهل مقصر با ناسی تفاوتی ندارد. هرکجا ناسی معذور نیست، جاهل مقصر هم معذور نیست و هرکجا ناسی معذور است، جاهل مقصر نیز معذور است. علاوه بر اینکه روایات در موارد مختلف، جاهل مقصّر را معذور دانستند. البته کتک میخورد به خاطر یاد نگرفتن مسئله و به او میگویند چرا یاد نگرفتی و نماز را غلط خواندی؛ و اما اینکه این نماز را باید دوباره بخوانی، مشهور میگویند بله؛ اما همین مشهور در موارد فراوانی میگویند جاهل مقصر ولو کتک میخورد، اما در قضا معذور است و اینطور نیست که دوباره نماز را بخواند؛ مگر اینکه دلیل داشته باشیم؛ مثل ارکان نماز. لذا در ارکان نماز، سهواً باشد یا عمداً باشد یا جهلاً و یا علماً باشد؛ اگر رکنی از ارکان نیامد، نماز باطل است و الّا مابقی نماز از اول تا آخرش شرط ذکری است. اگر عمداً نیامد، نماز باطل است و اما اگر سهواً یا جهلاً نیامد، نماز باطل نیست.

در خیلی از موارد، شاید همین امسال که الحمدلله مباحثهمان مباحثه ی خوبی بود، حتماً بیش از ده بیست جا، مرحوم سیّد که در اینجا میفرماید جاهل مقصر معذور است به خاطر نصّ خاص؛ اما در آن ده بیست جا میفرماید جاهل مقصر، مطلقا معذور است. فرقش هم با عامد اینست که عامد، عقاب میشود به خاطر اینکه باید نماز را یاد میگرفته اما یاد نگرفته است. و اما اگر یادش رفت، نماز درست است و کتک هم ندارد. حتماً بیش از ده بیست مورد با هم مباحثه کردیم و اگر در ذهن مبارکتان باشد، تا اینجا مرحوم سیّد، چه در باب طهارت و چه در باب صلاة، تقریباً جاهل مقصر را معذور میداند الاّ ما أخرجه الدلیل. بُطلان، دائرمدار دلیل است و الاّ معذور است.

ادلّه ی خاص در این باره زیاد داریم. عمومات هم در این باره زیاد داریم. 1ـ حدیث رفع

اول «رُفع عن امّتی تسعه»، مالایعلمون است. اگر یادتان باشد، مثل مرحوم شیخ در فرائد، رفع مالایعلمون را در تقدیر مؤاخذ می‌گیرد. یعنی «رفع مؤاخذة مالایعلمون». ظهورش اینست که راجع به جاهل مقصّر، معذور در قضاست ولو اینکه گناه کرده است در اینکه باید یاد میگرفته اما یاد نگرفته است. در آنجا هم که سهو باشد، اصلاً مؤاخذه نیست.

بعد مرحوم شیخ، همه و من جمله مرحوم آخوند در کفایه، میفرمایند نه، حذف متعلّق دلیل بر عموم است و رفع مالایعلمون میگوید نماز اول تا آخرش شرط ذکری است الاّ ما أخرجه الدلیل. و اینکه ما رُفع مالایعلمون را راجع به موضوعات بدانیم، معنا ندارد و یا رُفع مالایعلمون را مربوط به موضوعات بداریم، باز معنا ندارد و رُفع مالایعلمون، یعنی نماز از اول تا آخر، شرط ذُکری است. اگر عمداً نیاوریم، نمازمان باطل است و اگر غیرعمدی باشد، نماز صحیح است؛ جهلاً باشد یا سهواً باشد یا برای ندانستن موضوع یا محمول و غیره باشد.

اینکه مباحثه ی امروز مشکل است، مشکلش اینجاست که آقایان وقتی در اصول میآیند، رفع مالایعلمون را اعم از موضوع و اعم از عمد و نسیان میگیرند و وقتی در فقه بیایند، میگویند هم موضوع و هم محمول را میگیرد و هم سهو و هم جهل را میگیرد و نماز یک امر ذُکری است و اگر عمداً نیاید، باطل و اگر غیرعمد نیاید، صحیح است.

وقتی در آن نُه مورد میآییم، من جمله در سهو؛ در این رسالههای عملیه زیاد است که سهو موجب بطلان نماز نمیشود الاّ در موارد شاذی، مانند ارکان. مثلاً در باب طهارت در رسالهها آمده که اگر لباس کسی نجس باشد، و نمیداند با آن لباس نجس نماز خوانده؛ نمازش درست است و اما اگر میدانسته و فراموش کرده، نمازش باطل است. در این جا در صورت جهلش، مطلقا میگوید صحیح است و در صورت نسیانش، میگوید باطل است. وقتی از فقیه، دلیلش را بپرسند، میگوید «و یدلّ علیه الدلیل» فلان روایت نوشته است اگر میدانستی و نسیان کردی، نماز باطل است و اما اگر نمیدانستی و نسیان کردی و بعد فهمیدی، نمازت درست است. به عبارت دیگر از جاهایی که راجع به ناسی میگویند معذور نیست؛ همان جا راجع به جاهل مقصر میگویند معذور است.

2ـ حدیث لاتُعاد

شما میدانید که حدیث لاتُعاد یک حدیث ارزندهای در باب صلاة است. هم از نظر سند و هم از نظر دلالت؛ و در این حدیث لاتُعاد الصلاة الاّ من خمس؛ إلاّ حصر است و آن را دلالت بر خصوص میکنند. اگر یادتان باشد از جاهایی که در اصول فرمودید مفهوم دارد، میگویید مفهوم حصر است و این حدیث «لا تُعاد الصلاة الاّ من خمس» مفهوم حصرش میگوید پنج جا، نسیان نماز را باطل میکند. و اما در غیر این پنج جا، شرط ذُکری است و اگر عمداً نیاید، نماز باطل؛ و اما اگر سهواً نیاید، اشکال ندارد.

در خصوص سهو هم در «رُفع عن أمتی تسعه»، یکی از نُه مورد، کلمه ی سهو است. همینطور که مابقی دلالت بر حصر دارد، آن کلمه ی سهو هم دلالت بر حصر دارد. جایی نماز باطل است که عمداً نیاید و اما اگر سهواً نیاید، نماز صحیح است.

«رفع مالایعلمون» که میفرماید «رفع عن أمتی تسعه»، معنایش اینست که دهمی را ندارد. مفهوم حصر است و وقتی مفهوم حصر شد، خود این حدیث رفع به ما میگوید جاهل مقصّر، معذور است الاّ راجع به عقابش یا برای تقصیرش و راجع به بعضی جاها مثل ارکانش که دلیل خاص داریم؛ و الاّ رفع عن أمتی تسعة، و جاهل مقصر در این تسعه نه اینکه نیامده است، بلکه ما میگوییم در «رفع مالایعلمون» آمده است.

از همه ی اینها بگذریم، روایات فراوانی راجع به این هست که جاهل مقصر، معذور است. مرحوم سیّد در عروه، شصت و چهار جا میفرماید جاهل مقصر، معذور است؛ و در همه ی آنها هم دلیل میآورد. به طور کلی در روایات ما زیاد است؛ «کلّ ما رکب امراً بجهالة فلاشیء علیه».

همینطور که یک قاعده ی کلی راجع به سهو داریم، روایت داریم که «کلّ ما رکب امراً بجهالة فلاشیء علیه». و اگر ما بخواهیم بگوییم روایت برای جاهل قاصر است، وجهی ندارد. ظهور فلاشیء علیه یعنی لا اعادة علیه. در «کل ما رکب امراً بجهالة فلاشیء علیه» مسلّم کتک میخورد و میگویند چرا نماز باطل خواندی. در روایت داریم که میگویند چرا نماز باطل خواندی، و وقتی میگوید نمیدانستم؛ به او میگویند چرا یاد نگرفتی. اصلاً ظهور «فلاشیءعلیه» یعنی چیزی بر عهده ی تو نیست و الاّ عقاب دارد. مثلاً شخصی چهل پنجاه سال نماز خوانده اما حمد و سوره ی او غلط بوده است، نمازهایی را که خوانده درست است و نباید نماز قضا بخواند، اما کتک دارد و اسمش را جاهل مقصر میگذاریم. جاهل قاصر کسی است که نمیتوانسته صحیح بخواند و نمیتوانسته یاد بگیرد. همه هم میگویند جاهل قاصر، معذور است. ما میگوییم فرق بین جاهل قاصر و جاهل مقصر اینست که نماز هر دو درست است، الاّ اینکه جاهل مقصر، کتک میخورد به خاطر عدم تعلّمش. جاهل قاصر کتک ندارد به خاطر اینکه نمیتوانسته یاد بگیرد. یک عمری حمد و سورهاش غلط بوده، اما خیال میکرده که درست است، در اینجا جاهل قاصر است و عذری روی او نیست.

ایستادگی در مقابل قوم مشکل است و ایستادگی از نظر گفتن است و نه از نظر عمل. وقتی در فقه رویم، میبینیم صاحب جواهر در کتاب جواهرش، چه در باب عبادات و چه در باب معاملات، بیش از صد جا، جاهل مقصر را معذور میداند. مرحوم سیّد با این سعه ی صدرش در فروعات، در اینجا که مسئله میگویند، میفرمایند که بعضی نمازها را جهر و بعضی نمازها را اخواط بخواند؛ اما اگر در اینجا جهلاً اخفات را به جای جهر و جهر را به جای اخفات بخوانی، معذور هستی؛ و اما غیر از اینجا، «جاهل مقصر کالعامد». اما همین مرحوم سیّد، بیش از شصت و چهار جا فتوا میدهند که «الجاهل المقصّر» معذور است و آنکه معذور نیست، عامد است؛ اما جاهل مقصر هم معذور است در قضا و نه در عقاب. جاهل قاصر عقاب ندارد اما جاهل مقصر عقاب ندارد، اما دلیلی نداریم که نمازها باید قضا شود، بلکه سیره همیشه، چه در زمان ائمه ی طاهرین، خیلیها مسئله بلد نبودند و به آنها مسئله یاد میدادند؛ و در زمان علما نیز همینطور است.

حال این مسئله را درست کنید که مشهور شده «الجاهل المقصر کالعامد الاّ فی موضعین»، و الاّ دلالت بر حصر میکند؛ یعنی در دو جا فقط جاهل مقصر، معذور است و اما در غیر این دو جا، جاهل مقصر، نمازش باطل است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo