درس خارج فقه آیت الله مظاهری
96/12/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیا در غیر درآمد کسب، خمس واجب است؟
بحث در این مسئله بود که مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» اول احتیاط کرده بودند و بعد فتوا دادند، و مسئله اینست که آیا در غیر کسبها و درآمدها، اگر فائدهای بردیم، خمس دارد یا نه؟!
مثل اینکه کسی جائزهای گرفت و کسی به کسی هدیهای داد و سال از روی آن جایزه و هدیه گذشت. آیا اینها هم خمس دارد؟!
در میان فقهاء اختلاف است. اختلاف هم خیلی بالاست. مثلاً مثل مرحوم محقّق در شرایع فتوا میدهند که خمس دارد. در معتبر فتوا میدهند که خمس ندارد. یا مثلاً مثل شهید اول در دروس فتوا میدهد که خمس دارد و حتی میفرماید که قائل ابن ادریس است و به قول ابن ادریس خیلی اعتنایی نیست. یا مثل مرحوم صاحب جواهر نتوانستند جازم به مسئله شوند. الان هم در میان محشین بر عروه، مراجع فعلی و مراجع گذشته، اختلاف است. بسیاری از آنها حرف مرحوم سید را پذیرفتند. بعضی از آنها هم حرف سید را نپذیرفتند و گفتند احتیاط مستحبی است و اینکه غیر تکسّبات، مابقی خمس ندارد. ما در حاشیه بر عروه یا در رسالۀ عملیه گفتیم که ارث یا جایزه و هدیه اگر معتنابه باشد، خمس دارد و اگر مُعتنابه نباشد، خمس ندارد. و این گفتۀ من هم گفتۀ شاذی است، هم در میان قدماء و هم در میان متأخرین؛ لذا مثلاً مثل مرحوم سید اصلاً اعتنا به قول من ندارند. به طور کلی میفرمایند و اما فوائد، أحوط اینست که خمس آن را بدهد، و أقوی اینست که خمس ندارد.
عبارت مرحوم سید این بود که:
بل الاحوط ثبوته فی مطلق الفائدة و ان لم تحصل بالاکتساب، کالهبة، و الهدیة، و الجائزة، و المال الموصی به و نحوها، بل لا یخلو عن قوة.معمولاً میبینیم مقررّین بحث نظیر مرحوم آقای خوئی «رضوان اللهتعالیعلیه» چندین صفحه در این باره صحبت میکند و بالاخره حرف مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه»را قبول میکنند. لذا مسئله، مسئلۀ مشکلی است. اولین مشکلی اینست که آیۀ شریفه مطلق است. (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ...) ﴿الأنفال، 41﴾؛ اطلاق کلمۀ «مِن شَیء» خیلی قویست،یعنی هرچه فایده برده است. ما اگر بگوییم خمس ندارد، باید این آیۀ شریفه را اختصاص دهیم به غنائم دارالحرب، و از بزرگان کسی نیست که این کار را بکند. مخصوصاً مثل مرحوم محقّق و مرحوم شهیدین و مرحوم صاحب جواهر و امثال اینها و من جمله عروه و محشین بر عروه. لذا آیه به خوبی دلالت دارد که هر چیزی که انسان به دست بیاورد، اگر خرج نکرد و اگر سال روی آن ماند، باید خمسش را بدهد. مغازه داشته باشد یا زراعت داشته باشد و از سالش زیاد بیاید و یا جایزه و هدیه به او بدهند و یا کار فعلگی کرده باشند یا کاسبی کرده باشند. غنیمت یعنی چیزی را به دست بیاورد و اگر الخمس بعد المؤنة نبود، می گفتیم اگر باقی ماند باید خمس دهد، اما چون «الخمس بعد المؤنة» هست، میگوییم اگر باقی ماند باید خمس دهد و اگر باقی نماند خمس ندارد.
اگر یادتان باشد در روایتها گفتم لاأقل ده روایت، مرحوم صاحب وسائل در باب 8 از ابواب ما یجب فیه الخمس نقل کرده است و همۀ اینها به خوبی دلالت دارد که اگر درآمدی پیدا کردی، اگر خرج نکردی و باقی ماند، باید خمسش را بدهی، و روایتها به خوبی دلالت دارد برای هرچه به دست آوردی. اما دو سه روایت داریم که این روایتها میگوید جایزه و هدیه و هبه،خمس ندارد. یک روایت هم روایت علی بن مهزیار است که صحیحالسند و ظاهرالدلاله است و همان حرف ما را میزند. اگر مُعتنابه است و باقی ماند، باید خمسش را بدهی و اگر مُعتنابه نیست، خمس ندارد. همۀ فقها من جمله مرحوم سید در مسئله ماندند که چه کنند. بعضیها کلمۀ خطری که در روایت آمده، میگویند قید توضیحی است. برای اینکه معمولاً اگر پدر پولی به پسرش بدهد، پسرش خرج زندگی میکند. این در جایی است که پول مُعتنابهی باشد، لذا امام «سلاماللهعلیه» فرموده خمس دارد. اگر مطالعه کرده باشید، مرحوم آقای خوئی «رضواناللهتعالیعلیه» روی این حرف اصرار دارد و مطلقا میفرماید تکسّب و فوائد خمس دارد و روایت علی بن مهزیار،روایتی نیست که در مقابل روایتها بتواند قد علم کند. درحقیقت همینطور که مرحوم سید در مسئله ماندند، بسیاری از بزرگان من جمله آقای حکیم و آقای خوئی در مسئله ماندند و نتوانستند روایت علی بن مهزیار را از نظر سند یا از نظر دلالت درست کنند و مرحوم آقای خوئی «رضواناللهتعالیعلیه» که طرد کردن روایتها برایش آسان است اما در اینجا میفرماید روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله است و کلمۀ خطری که در روایت آمده، خیلی اهمیت ندارد.
و قد تدلّ بعض الروایاة علی وجوب الخمس فی مطلق الفوائد کالهبة و الجائزة و الهدیة، بعضی از روایات باب 8 از ابواب ما یجب فیه الخمس و من تلک الروایاة موثقه سماعه...
روایت 6 از باب 8، ابواب مایجب فیه الخمس، وسائل الشیعه، جلد9، صفحه 503
موثقه عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ: فِی كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِیلٍ أَوْ كَثِیرٍ. (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ...)
روایت 5 از باب 8، ابواب مایجب فیه الخمس، وسائل الشیعه، جلد9، صفحه 501
صحیحه علی بن مهزیار عن أبیجعفر علیهالسلام: و أما الغنائم و الفوائد فهی واجبة علیهم فی کل عام. والقنائم و الفوائد یرحمک الله. فهی الغنیمة یغنمها المرء و الفائدة یفیدها و الجائزة من الانسان للانسان التی لها خطر و المیراث الذی لا یحتسب من غیر أب أو لا ابن، کلّها فیه الخمس.اگر جائزه یا هدیه مُعتنابه باشد، خمس دارد. میراث هم اگر لایحتسب باشد، خمس دارد، و اما اگر میراث پدر از پسر یا پسر از پدر باشد، خمس ندارد. روی میراث اصلاً صحبت نشده است. مثل اینکه مفروغ گرفتند که معرضٌعنها عندالاصحاب است. درحالی که مرحوم آقای خوئی پشمی به کلاه اعراض اصحاب نمیداند اما در اینجاها اصلاً اهمیت به آن نداده است. راجع به جوائزی که مُعتنابه باشد، فرموده مُعتنابه نه اینکه خیلی باشد، بلکه معنایش اینست که جائزه گاهی پدر به پسر میدهد به عنوان پول تو جیبی یا شوهر به زن میدهد به عنوان پول تو جیبی. اگر اینها باشد لخطر لها، خمس ندارد؛ و اما اگر مُعتنابه حسابی باشد، مثل اینکه شوهر یک خانه به زنش بدهد. یا پدر یک خانه برای پسرش بسازد. گفتند این خمس دارد. خطر را اینطور معنا کردند. درحقیقت مرحوم آقای خوئی «رضواناللهتعالیعلیه» هم مثل مرحوم سید شده و مرحوم سید به جملۀ روایت علی بن مهزیار اهمیت نداده و به طور کلی فرموده است: «بل الاحوط ثبوته فی مطلق الفائدة و ان لم تحصل بالاکتساب، کالهبة، و الهدیة، و الجائزة، و المال الموصی به و نحوها، بل لا یخلو عن قوة» .
مرحوم آقای خوئی «بل لا یخلو عن قوة» را فتوا میدهند. بسیاری از محشین بر عروه نیز مخصوصاً بزرگانشان این حرف مرحوم سید را پذیرفتند و به جملۀ «لها خطر» هیچ اهمیتی ندادند. قول ما شاذ است و ما گفتیم چرا به «لها خطر» اهمیت ندهیم! چرا به آنچه در روایت است، اهمیت ندهیم و بگوییم مطلق غنائم و مطلق فوائد خمس دارد. اما در فوائدش به شرط اینکه مُعتنابه باشد و در ارث نیز به شرط اینکه لایحتسب باشد. لذا این حرف مرحوم آقای خوئی است. مرحوم آقای خوئی متعرض شده است اما دیگران و حتی مرحوم سید متعرض این جملۀ «لها خطر» و «ارث لایحتسب» نشدند. لذا مطالعه کردید که صاحب جواهر «رضواناللهتعالیعلیه» میفرمایند أقوی اینست که بگوییم مطلق تکسبات و مطلق فوائد خمس دارد. آیۀ شریفه دلالت دارد و روایت علی بن مهزیار و موثقۀ سماعه و امثال اینها دلالت دارد، اما جملۀ «لهاخطر» و «ارث لایحتسب» را اصلاً متعرض نمیشوند. یعنی با بیاعتنایی از جمله گذشتند. لذا آنچه از قدماء و متأخرین نقل میکنند، اینست که گفتند روایتها به ما میگوید که جایزه و هدیه و غیره خمس دارد و مخالف، صاحب سرائر است و او هم به قولش اهمیتی نیست. بعضیها برعکس فرمودند فوائد خمس ندارد و دلیلش هم روایت علی بن مهزیار و موثقه سماعه است و به این کلمۀ «لها خطر» یا کلمۀ «ارث لایحتسب» اصلاً اهمیت ندادند. مثلاً «ارث لایحتسب» زیاد است و روایت میگوید خمس دارد. اگر از پدرت ارث رسید، شاید بگویند فائده نیست اما اگر از کسی که مرده و تو نمیدانی ارث دارد یا نه و پولی گیر تو آمد، خمس آن را بده. ما روی هر دو فتوا دادیم اما قول ما شاذ است و نه قدما گفتند و نه متأخرین. اما همۀ آنها به روایت علی بن مهزیار عمل کردند. مثلاً مرحوم آقای خوئی خیلی به سند روایت میپردازند، اما اینجا میفرمایند سند و دلالت روایت خوب است و همینطور که تکسبات را میگیرد، فوائد را نیز میگیرد و تقریباً از روایت رد میشوند. یک کلمه هم دارند و اینکه «لها خطر» اگر خطر نباشد، آنجاست که پول توجیبی، شوهر به زن یا پدر به بچه و امثال اینها بدهد. لذا جرئت میخواهد که بگوییم روایت داریم و ما طبق روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله عمل میکنیم و اجماع هم در مسئله نیست و مسئله اختلافی است، بنابراین از اجماع هم نمیترسیم و میگوییم جایزه و فوائد اگر مُعتنابه باشد خمس دارد و اگر مُعتنابه نباشد، خمس ندارد. اما ده بیست افرادی که حاشیه بر عروه دارند، هیچکدام این را نفرمودند. یا مطلقا فرمودند فوائد خمس ندارد و یا فرمودند فوائد مطلقا خمس دارد و یا اینکه مثل مرحوم سید با احتیاط واجب و فتوا جلو میآیند و میفرمایند مطلق فوائد، خواه کار باشد یا جایزه باشد، خمس دارد، حال مُعتنابه باشد یا مُعتنابه نباشد. آنچه امروز نقل کردم حرفهای دیگران بود و شمائید که در میان حرفهای دیگران اگر جرئت داشته باشید، حرف مرا بزنید وگرنه انتخاب کنید و اگر بخواهید انتخاب کنید انصافاً روایات صحیحالسند و ظاهرالدلاله هست که مطلق تکسبات و مطلق فوائد خمس دارد.