درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
92/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
1- آيا بين عمرهی تمتّع و حج، ميشود عمره
ی مفرده به جا آورد؟ 2- براي عمره
ی تمتّع، چه زماني بايد محرم شد؟
مسئله دیروز انصافاً مسئله خوبی بود، اینکه افرادی که عمره تمتّع به جا میآورند تا حجّشان را به جا نیاوردند، میتوانند عمرهی مفرده به جا آورند. همینطور که میتوانند طواف به جا آورند، میتوانند هر روز به تنعیم روند و یک عمرهی مفرده به جا آورند. در این باره صحبت کردیم و دیدیم که بزرگان مثل صاحب جواهر در اینجا چیزی برای منع نداشتند. مرحوم محقق در اینجا یک عبارت دارند و معنا کردن عبارت ایشان، مشکل است. ایشان میفرمایند نمیشود و اگر هم این کار را کرد، این باید آن عمرهی آخر را عمرهی تمتّع قرار دهد.
عبارت مرحوم محقق اینست:
ولو جدد عمرة تمتع بالأخيرة.
اگر عمره را دوباره به جا آورد، آن عمرهی قبلی، عمرهی تمتّع نیست و عمرهی تمتع را باید این آخری قرار دهد. اما نمیدانم مراد از مرحوم محقق چیست. یعنی آیا منظورشان اینست که آن عمرهی قبلی باطل است! یا منظورشان اینست که به مجردی که به تنعیم رفت و برای عمره مفرده محرم شد، همین از مبطلات عمره تمتع است؟! که بعضی هم فرمودند از مبطلات عمرهی تمتّع، اینست که از مکه بیرون رود.
اگر مراد مرحوم محقق این باشد یعنی بیرون رفتن او و یا به جا آوردن عمره، آن عمرهی قبل را باطل میکند. پس چرا عمرهی آخری صحیح باشد؛ برای اینکه «ماقصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» این به واسطه عمرهی آخری که نیت عمرهی تمتع نکرده و نیت عمرهی مفرده کرده است و عمرهی مفرده نمیتواند به جای عمرهی تمتّع باشد. این قصدش این بوده که عمره را به جا آورده و به جای اینکه به طواف برود، عمره به جا آورده است. حال اگر آن عمره، عمرهی اول را باطل کند، پس چرا عمرهی بعدی صحیح باشد. چرا بشود به جای عمرهی تمتّع باشد. «ماقصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» و این جمله ایشان که میفرمایند: «ولو جدد عمرة تمتع بالأخیرة» یعنی آن عمرهای که در پیش حجش واقع شده، عمرهی تمتع اوست. لذا اگر مراد مرحوم محقق این باشد که به مجردی که بیرون رفت، آن عمره باطل میشود و این باید قصد عمرهی تمتّع کند. «عمرة تمتع بالأخیرة» یعنی باید قصد کند. اگر قصد کند، آن عمره باطل شده و این عمره را قصد کرده و آنگاه حرف درست درمیآید که نمیتواند بیرون برود و اگر بیرون برود، آن عمره باطل میشود. بنابراین اگر بخواهد حج تمتع واقع شود، باید عمرهای به جا آورد که از مکه بیرون نرود و البته باید قصد کند. یعنی اگر این مرادشان باشد، اصلاً از بحث ما بیرون کردند و گفتند آن عمرهی آخر مناط است و اگر عمرهی آخر را به جا آورد، به شرط اینکه قصد تمتّع کند، این عمره صحیح است و الاّ صحیح نیست. عبارت با این عرض من جور درمیآید اما از بحث بیرون میبرند.
بحث ما اینست که آیا عمرهی بعد عمره جایز هست یا جایز نیست! ایشان باید بفرمایند که جایز نیست. عمرهی بعد عمره جایز نیست و اگر عمره را به جا آورد، به مجردی که محرم شود، آن عمرهی قبلی باطل میشود. اما مشهور در میان اصحاب بطلان را نگفتند. آن کسانی که گفتند نمیشود، نگفتند از مبطلات احرام، عمره بعد عمره است. چنین حرفی در احرامات نیامده است. بعد درباره مبطلات احرام صحبت میکنیم و هیچ کسی من جمله مرحوم محقق نگفته از مبطلات عمره احرام بعد احرام است. این را هیچکس نگفته و خود مرحوم محقق هم این را نگفته است. لذا ما قائل به بطلان شویم که آن عمره قبلی باطل است، دائرمدار اینست که یکی از مبطلات را عمره بعد عمره تمتع حساب کنیم. چنانچه صاحب جواهر نقل میکنند که بعضیها گفتند آن تبدیل میشود. تا اینکه احرام دوم را بست، خود به خود و قهراً آن قبلیها عمره مفرده میشود و عمرهی تمتع او عمرهی اخیره است. حتی بعضی عبارت مرحوم محقق را اینطور معنا کردند که «لاجدد عمرة تمتع بالأخیرة» نه اینکه قبلی باطل است بلکه دو عمره به جا آورده و هر دو صحیح است، الاّ اینکه عمرهی تمتّع او عمرهی آخری است. مسئله برمیگردد به اینکه اگر ده عمره به جا آورده باشد، هر ده عمره درست است اما قهراً عمرهی تمتّع، عمرهایست که متصل باشد به حج تمتّع. همه عمرهها درست است و اما عمره آخری، عمرهی تمتع است. اگر مراد عبارت این باشد که حتی گفتند ظهور اینست. اگر ظهور این باشد، نزاع، نزاع لفظی میشود. گرچه ایراد وارد است و میگوییم «ماوقع لم یقصد و ما قصد لم یقع»، این قصد عمره تمتع کرده و شما بگویید برمیگردد به عمره مفرده یا برعکس. آن آخری را قصد عمره مفرده کرده و خود به خود عمره تمتع شود برای اینکه اتصال به حج دارد، همه اینها خلاف قاعده است و دلیل میخواهد. حال اگر کسی بگوید، با بحث دیروز ما تفاوتی پیدا نمیکند. معنایش این میشود که این میتواند هفت ـ هشت ده تا عمره به جا آورد و هر قصدی که بکند و همین که قصد عمره مطلق کند، عمره مفرده میشود تا آخر و آخری عمرهی تمتع میشود.
حال ما آن قاعدهی «ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع» را مراعات میکنیم و میگوییم هرچه قصد کرده، همان است و این میتواند عمرههای متعدد در حج تمتع به جا آورد. چه قبل از اعمال و چه بعد از اعمال و چه در شهر واحد و چه در دو شهر و امثال اینها، این هروقت که بخواهد میتواند عمرهی مفرده به جا آورد و ما میگوییم شرطش اینست که قصد کند و اینکه قهراً عمرهی تمتع واقع میشود، یک دلیل محکمی میخواهد.
مسئله بعد، مسئله خیلی مشکلی است، لذا 6 قول در مسئله پیدا شده است. چه در میان قدماء و چه در میان متأخرین اختلاف عجیبی است. در میان محشین بر عروه نیز اختلاف عجیبی است. هرکسی حرفی زده است. مرحوم سید در عروه در حالی که باید با دو ـ سه سطر مسئله را گفته باشند و رد شده باشند، یک ورق از عروه را به این حرف اختصاص دادند. معلوم است حق صاحب جواهر اینست که اگر آن یک ورق است، این باید ده ورق باشد.
مسئله اینست که کسی که مُحرم میشود به احرام حج تمتّع، چه وقت باید مُحرم شود؟!
عامه معمولاً در روز ترویه محرم میشوند و به منی میروند و در منی هستند تا قبل از ظهر عرفات و قبل از ظهر به عرفات میروند. مقدّسها هم که حال عبادت دارند، همین کار را میکنند. در روز ترویه محرم میشود و در شب عرفه در منی است و اتفاقاً در شب عرفه در منی یک حالی برای اهل حال هست. اینکه چه وقت مُحرم میشوند، عامه گفتند روز ترویه و روایات فراوانی هم داریم که عمره در روز ترویه باشد و اما روایات دیگری هم داریم که فرموده شب ترویه هم میتواند. شب عرفه هم میتواند. سحر عرفه هم میتواند. در بعضی از روایات داریم که در صبح عرفه هم میتواند. در بعضی از روایات داریم که قبل از ظهر عرفه هم میتواند. در بعضی از روایات هم داریم که تا درک موقف کنند. یعنی مثلاً یک ساعت به ظهر عرفه، عمرهاش را به جا میآوردو مُحرم به حج میشود و ظهر عرفه هم در عرفات است. بعضی از روایات دارد که این خوب است و طوری نیست. بعضی از روایات دارد که درک موقف کند. مثل مرحوم سید در عروه از این توقف اضطراری استفاده کرده است و این هم عجیب است. اگر مجبور باشد و مضطر باشد، یک چیز است و اما این عمداً محرم نشود تا یک ساعت یا دو ساعت بعد از ظهر عرفه، آنگاه اعمالش را به جا بیاورد و مُحرم شود و به عرفات برود و رکن عرفه را درک کند، ولو یک ساعت باشد. بعد مفصل در این باره صحبت میکنیم که وقت اختیاری و اضطراری عرفه چه مقدار است و مرحوم سید در عروه در اول میفرماید به اندازهای که وقت اختیاری را درک کند و اما بعد میفرماید اگر وقت اضطراری را درک کند، کفایت میکند و میتواند حج تمتع به جا آورد. آنگاه در مقابلش اگر نمیتواند عرفات را درک کند، حج تمتع او برمیگردد به حج اِفراد و فرق حج اِفراد با حج تمتع همین است که در حج تمتع باید اول عمره به جا آورد و بعد حج و اما در حج اِفراد باید اول حج به جا آورد و بعد عمره به جا آورد. بعد در این باره حرف میزنیم که هیچ تفاوتی با هم ندارد. فقط تفاوتش اینست که اگر این کار را کرد و یا باید حج اِفراد به جا آورد، قربانی لازم نیست. لذا آن وقتها که من مشرف میشدم بعضی از فضلا را میدیدم که در بعثه بودند و حج اِفراد به جا میآوردند برای اینکه قربانی نکنند و اول حجشان را به جا میآوردند و بعد هم عمره به جا میآوردند.
جمع بین روایات همینطور که صاحب جواهر فرمودند، اینست که اگر این میتواند اختیاری عرفه را یعنی ظهر تا غروب را درک کند، پس هر وقت که عمرهی تمتع را با احرام حج به جا آورد، اشکال ندارد. مثلاً عمره را به جا آورده و مُحرم نشده و به منی رفته و در آنجاها صبر کرد تا مثلاً نیم ساعت به ظهر و در منی مُحرم شد و در اول ظهر خودش را به عرفات رساند، ما میگوییم حج تمتّع این درست است و لازم نیست حج تمتع را به حج اِفراد برگرداند.
حال روی این قول چهار ـ پنج روایت هست که یکی از آن روایتها را صاحب عروه در عروه نقل میکند و چهار ـ پنج تا روایت را مرحوم صاحب جواهر در جواهر نقل میکند.
فعلاً روایاتی را میخوانیم که وقت احرام به حج تا قبل از ظهر روز عرفه است. اگر بتواند وقت اختیاری را درک کند، هر وقت که مُحرم شود، اشکال ندارد. در عمره هم همینطور است. آخر عمرهی حج تمتع وقتیست که بتواند عمره را به جا آورد و مُحرم شدن هم کاری ندارد و میتواند در راه مُحرم شود و یک ساعت به ظهر عرفه عمره را به جا میآورد و هر کجا که باشد مُحرم میشود و وارد عرفات شود.
روایات در مسئله معمولاً روایات را مرحوم حرّ عاملی صاحب وسائل در باب 20 از اقسام حج نقل کرده و بیش از 20 روایت هست. این تشتت در روایات است و 20 روایت هست اما 20 تشتت است. روایتها خیلی درهم برهم است و مرحوم صاحب وسائل روایات را در انجا نقل کرده و از کسانی که به قول صاحب جواهر فتوا میدهد، صاحب وسائل است. صاحب وسائل هم در اول که عنوان میزند، میگوید وقت اختیاری برای محرم شدن به احرام حج، تا قبل از ظهر است. آنگاه اگر نمیتواند، وقت اضطراری میشودو در وقت اضطراری، حج تمتع مبدل میشود به حج اِفراد.
روایت 5 از باب 20 از اقسام حج:
مرحوم صاحب عروه فقط به این روایت تمسک کردند.
صحیحه شعيب الميثمي، سمعت أباعبدالله علیهالسلام یقول: لا بأس للتمتع ان لم يحرم من ليلة التروية متى ما تيسر له ما لم يخف فوات الموقفين.[1]
تا وقتی که عرفات و به دنبال آن مشعر را درک کند، میتواند حج تمتّع به جا آورد. گفتم مثلاً عمره را به جا آورده و الان در منی مشغول دعا و راز و نیاز بوده و ناگهان دید که الان ظهر است و خودش را به عرفات رساند و هنوز نرسیده به عرفات مُحرم شد به حج تمتّع.
این روایت میگوید درست است، هر وقت بتواند خودش را موقفین برساند، همان موقع میتواند محرم شود به حج تمتع. مثلاً عمره تمتع را به جا نیاورده و مثلاً خوابش برده و تصمیم داشته صبح روز عرفه عمره را به جا آورد و بعد محرم شود و ناگهان متوجه شد که یک ساعت باقی مانده. این مُحرم است و احرام به حج تمتع است و سعی صفا و مروه را به جا میآورد و مُحرم میشود به احرام حج و به عرفات میرود و اول ظهر به عرفات میرسد. دلالت این روایت میثمی خیلی خوب است و میگوید:
سمعت أباعبدالله علیهالسلام یقول: لا بأس للتمتع ان لم يحرم من ليلة التروية متى ما تيسر له ما لم يخف فوات الموقفين.
یعنی اینکه بعضیها گفتند و بعضی از فقهای شیعه هم گفتند باید شب عرفات باشد، حضرت میفرمایند لازم نیست. اگر شب عرفه باشد، بهتر است و اگر روز ترویه باشد، خیلی بهتر است و اما اگر شب عرفه یا روز ترویه نشد، این «متی ما تیسّر له» است یعنی هر وقت که میتواند.
بله شرطش اینست که به عرفات برسد. که خواه ناخوه به مشعر برسد. لذا فرمودند موقفین را درک کند، حال هر وقت که خواست مُحرم شود، اشکال ندارد.
روایت 7 از باب 20:
من نوشتم مصححه سهل بن زیاد و در این سهل بن زیاد خیلی حرف هست. به قول شیخ بهایی میفرمایند و فی سهل سهلٌ؛ شاید بیش از هزار روایت مرحوم کلینی از سهل بن زیاد نقل کرده و بعد از این اگر ما بخواهیم بگوییم ضعیف است و اصلاً شیعه نیست، تهمتهایی است که دشمن آن وقتها به شیعیان حسابی میزده است و برای اینکه آنها را از میدان به در کند، گاهی به عنوان غالی و گاهی به عنوان کفر و امثال اینها.
حال اگر کسی مثل صاحب جواهر و مرحوم آقای خوئی سهل بن زیاد را قبول نداشته باشند، قبل از سهل بن زیاد، ابن بکیر است و ابن بکیر از اصحاب اجماع است که به قول شیخ طوسی اجتمت الاصحاب بر اینکه وقتی ابن بکیر در سند است، لازم نیست به بعد ابن بکیر نگاه کنید. لذا من میگوییم صحیحه سهل بن زیاد اما روی قاعده مشهور میگویند مصححه که مرحوم صاحب جواهر هم در اینجا درحالی که میگویند مرسل است، اما روی آن فتوا میدهند.
مصححه ابن بکیر عن ابي عبد الله عليه السلام: في متمتع دخل يوم عرفة قال: متعته تامة إلى ان يقطع التلبية. [2]
تا وارد عرفات نشده، میتوند تلبیه بگوید و اما وقتی ظهر شد و او وقت عرفات باشد باید تلبیه قطع شود. لذا امام «سلاماللهعلیه» فرمودند تا وقتی که میتوانی تلبیه بگویی، میتوانی مُحرم شوی به حج تمتّع و اگر نتوانی تلبیه بگویی یعنی در اول ظهر، آنگاه وقتش گذشته و قبل از اینکه وارد عرفات شود، حج تمتع برمیگردد به حج اِفراد و باید به میقات روی و از آنجا مُحرم شوی و به عرفات بیایی و وقت ضروری را درک کنی.
مصححه ابن بکیر عن ابي عبد الله عليه السلام: في متمتع دخل يوم عرفة قال: متعته تامة إلى ان يقطع التلبية. یعنی الی زوال الظهر.
دو یا سه روایت دیگر هم داریم برای فردا؛ آنگاه بعد ببینیم که با این معارضها چه بايد کرد.
مسئله دیروز انصافاً مسئله خوبی بود، اینکه افرادی که عمره تمتّع به جا میآورند تا حجّشان را به جا نیاوردند، میتوانند عمرهی مفرده به جا آورند. همینطور که میتوانند طواف به جا آورند، میتوانند هر روز به تنعیم روند و یک عمرهی مفرده به جا آورند. در این باره صحبت کردیم و دیدیم که بزرگان مثل صاحب جواهر در اینجا چیزی برای منع نداشتند. مرحوم محقق در اینجا یک عبارت دارند و معنا کردن عبارت ایشان، مشکل است. ایشان میفرمایند نمیشود و اگر هم این کار را کرد، این باید آن عمرهی آخر را عمرهی تمتّع قرار دهد.
عبارت مرحوم محقق اینست:
ولو جدد عمرة تمتع بالأخيرة.
اگر عمره را دوباره به جا آورد، آن عمرهی قبلی، عمرهی تمتّع نیست و عمرهی تمتع را باید این آخری قرار دهد. اما نمیدانم مراد از مرحوم محقق چیست. یعنی آیا منظورشان اینست که آن عمرهی قبلی باطل است! یا منظورشان اینست که به مجردی که به تنعیم رفت و برای عمره مفرده محرم شد، همین از مبطلات عمره تمتع است؟! که بعضی هم فرمودند از مبطلات عمرهی تمتّع، اینست که از مکه بیرون رود.
اگر مراد مرحوم محقق این باشد یعنی بیرون رفتن او و یا به جا آوردن عمره، آن عمرهی قبل را باطل میکند. پس چرا عمرهی آخری صحیح باشد؛ برای اینکه «ماقصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» این به واسطه عمرهی آخری که نیت عمرهی تمتع نکرده و نیت عمرهی مفرده کرده است و عمرهی مفرده نمیتواند به جای عمرهی تمتّع باشد. این قصدش این بوده که عمره را به جا آورده و به جای اینکه به طواف برود، عمره به جا آورده است. حال اگر آن عمره، عمرهی اول را باطل کند، پس چرا عمرهی بعدی صحیح باشد. چرا بشود به جای عمرهی تمتّع باشد. «ماقصد لم یقع و ما وقع لم یقصد» و این جمله ایشان که میفرمایند: «ولو جدد عمرة تمتع بالأخیرة» یعنی آن عمرهای که در پیش حجش واقع شده، عمرهی تمتع اوست. لذا اگر مراد مرحوم محقق این باشد که به مجردی که بیرون رفت، آن عمره باطل میشود و این باید قصد عمرهی تمتّع کند. «عمرة تمتع بالأخیرة» یعنی باید قصد کند. اگر قصد کند، آن عمره باطل شده و این عمره را قصد کرده و آنگاه حرف درست درمیآید که نمیتواند بیرون برود و اگر بیرون برود، آن عمره باطل میشود. بنابراین اگر بخواهد حج تمتع واقع شود، باید عمرهای به جا آورد که از مکه بیرون نرود و البته باید قصد کند. یعنی اگر این مرادشان باشد، اصلاً از بحث ما بیرون کردند و گفتند آن عمرهی آخر مناط است و اگر عمرهی آخر را به جا آورد، به شرط اینکه قصد تمتّع کند، این عمره صحیح است و الاّ صحیح نیست. عبارت با این عرض من جور درمیآید اما از بحث بیرون میبرند.
بحث ما اینست که آیا عمرهی بعد عمره جایز هست یا جایز نیست! ایشان باید بفرمایند که جایز نیست. عمرهی بعد عمره جایز نیست و اگر عمره را به جا آورد، به مجردی که محرم شود، آن عمرهی قبلی باطل میشود. اما مشهور در میان اصحاب بطلان را نگفتند. آن کسانی که گفتند نمیشود، نگفتند از مبطلات احرام، عمره بعد عمره است. چنین حرفی در احرامات نیامده است. بعد درباره مبطلات احرام صحبت میکنیم و هیچ کسی من جمله مرحوم محقق نگفته از مبطلات عمره احرام بعد احرام است. این را هیچکس نگفته و خود مرحوم محقق هم این را نگفته است. لذا ما قائل به بطلان شویم که آن عمره قبلی باطل است، دائرمدار اینست که یکی از مبطلات را عمره بعد عمره تمتع حساب کنیم. چنانچه صاحب جواهر نقل میکنند که بعضیها گفتند آن تبدیل میشود. تا اینکه احرام دوم را بست، خود به خود و قهراً آن قبلیها عمره مفرده میشود و عمرهی تمتع او عمرهی اخیره است. حتی بعضی عبارت مرحوم محقق را اینطور معنا کردند که «لاجدد عمرة تمتع بالأخیرة» نه اینکه قبلی باطل است بلکه دو عمره به جا آورده و هر دو صحیح است، الاّ اینکه عمرهی تمتّع او عمرهی آخری است. مسئله برمیگردد به اینکه اگر ده عمره به جا آورده باشد، هر ده عمره درست است اما قهراً عمرهی تمتّع، عمرهایست که متصل باشد به حج تمتّع. همه عمرهها درست است و اما عمره آخری، عمرهی تمتع است. اگر مراد عبارت این باشد که حتی گفتند ظهور اینست. اگر ظهور این باشد، نزاع، نزاع لفظی میشود. گرچه ایراد وارد است و میگوییم «ماوقع لم یقصد و ما قصد لم یقع»، این قصد عمره تمتع کرده و شما بگویید برمیگردد به عمره مفرده یا برعکس. آن آخری را قصد عمره مفرده کرده و خود به خود عمره تمتع شود برای اینکه اتصال به حج دارد، همه اینها خلاف قاعده است و دلیل میخواهد. حال اگر کسی بگوید، با بحث دیروز ما تفاوتی پیدا نمیکند. معنایش این میشود که این میتواند هفت ـ هشت ده تا عمره به جا آورد و هر قصدی که بکند و همین که قصد عمره مطلق کند، عمره مفرده میشود تا آخر و آخری عمرهی تمتع میشود.
حال ما آن قاعدهی «ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع» را مراعات میکنیم و میگوییم هرچه قصد کرده، همان است و این میتواند عمرههای متعدد در حج تمتع به جا آورد. چه قبل از اعمال و چه بعد از اعمال و چه در شهر واحد و چه در دو شهر و امثال اینها، این هروقت که بخواهد میتواند عمرهی مفرده به جا آورد و ما میگوییم شرطش اینست که قصد کند و اینکه قهراً عمرهی تمتع واقع میشود، یک دلیل محکمی میخواهد.
مسئله بعد، مسئله خیلی مشکلی است، لذا 6 قول در مسئله پیدا شده است. چه در میان قدماء و چه در میان متأخرین اختلاف عجیبی است. در میان محشین بر عروه نیز اختلاف عجیبی است. هرکسی حرفی زده است. مرحوم سید در عروه در حالی که باید با دو ـ سه سطر مسئله را گفته باشند و رد شده باشند، یک ورق از عروه را به این حرف اختصاص دادند. معلوم است حق صاحب جواهر اینست که اگر آن یک ورق است، این باید ده ورق باشد.
مسئله اینست که کسی که مُحرم میشود به احرام حج تمتّع، چه وقت باید مُحرم شود؟!
عامه معمولاً در روز ترویه محرم میشوند و به منی میروند و در منی هستند تا قبل از ظهر عرفات و قبل از ظهر به عرفات میروند. مقدّسها هم که حال عبادت دارند، همین کار را میکنند. در روز ترویه محرم میشود و در شب عرفه در منی است و اتفاقاً در شب عرفه در منی یک حالی برای اهل حال هست. اینکه چه وقت مُحرم میشوند، عامه گفتند روز ترویه و روایات فراوانی هم داریم که عمره در روز ترویه باشد و اما روایات دیگری هم داریم که فرموده شب ترویه هم میتواند. شب عرفه هم میتواند. سحر عرفه هم میتواند. در بعضی از روایات داریم که در صبح عرفه هم میتواند. در بعضی از روایات داریم که قبل از ظهر عرفه هم میتواند. در بعضی از روایات هم داریم که تا درک موقف کنند. یعنی مثلاً یک ساعت به ظهر عرفه، عمرهاش را به جا میآوردو مُحرم به حج میشود و ظهر عرفه هم در عرفات است. بعضی از روایات دارد که این خوب است و طوری نیست. بعضی از روایات دارد که درک موقف کند. مثل مرحوم سید در عروه از این توقف اضطراری استفاده کرده است و این هم عجیب است. اگر مجبور باشد و مضطر باشد، یک چیز است و اما این عمداً محرم نشود تا یک ساعت یا دو ساعت بعد از ظهر عرفه، آنگاه اعمالش را به جا بیاورد و مُحرم شود و به عرفات برود و رکن عرفه را درک کند، ولو یک ساعت باشد. بعد مفصل در این باره صحبت میکنیم که وقت اختیاری و اضطراری عرفه چه مقدار است و مرحوم سید در عروه در اول میفرماید به اندازهای که وقت اختیاری را درک کند و اما بعد میفرماید اگر وقت اضطراری را درک کند، کفایت میکند و میتواند حج تمتع به جا آورد. آنگاه در مقابلش اگر نمیتواند عرفات را درک کند، حج تمتع او برمیگردد به حج اِفراد و فرق حج اِفراد با حج تمتع همین است که در حج تمتع باید اول عمره به جا آورد و بعد حج و اما در حج اِفراد باید اول حج به جا آورد و بعد عمره به جا آورد. بعد در این باره حرف میزنیم که هیچ تفاوتی با هم ندارد. فقط تفاوتش اینست که اگر این کار را کرد و یا باید حج اِفراد به جا آورد، قربانی لازم نیست. لذا آن وقتها که من مشرف میشدم بعضی از فضلا را میدیدم که در بعثه بودند و حج اِفراد به جا میآوردند برای اینکه قربانی نکنند و اول حجشان را به جا میآوردند و بعد هم عمره به جا میآوردند.
جمع بین روایات همینطور که صاحب جواهر فرمودند، اینست که اگر این میتواند اختیاری عرفه را یعنی ظهر تا غروب را درک کند، پس هر وقت که عمرهی تمتع را با احرام حج به جا آورد، اشکال ندارد. مثلاً عمره را به جا آورده و مُحرم نشده و به منی رفته و در آنجاها صبر کرد تا مثلاً نیم ساعت به ظهر و در منی مُحرم شد و در اول ظهر خودش را به عرفات رساند، ما میگوییم حج تمتّع این درست است و لازم نیست حج تمتع را به حج اِفراد برگرداند.
حال روی این قول چهار ـ پنج روایت هست که یکی از آن روایتها را صاحب عروه در عروه نقل میکند و چهار ـ پنج تا روایت را مرحوم صاحب جواهر در جواهر نقل میکند.
فعلاً روایاتی را میخوانیم که وقت احرام به حج تا قبل از ظهر روز عرفه است. اگر بتواند وقت اختیاری را درک کند، هر وقت که مُحرم شود، اشکال ندارد. در عمره هم همینطور است. آخر عمرهی حج تمتع وقتیست که بتواند عمره را به جا آورد و مُحرم شدن هم کاری ندارد و میتواند در راه مُحرم شود و یک ساعت به ظهر عرفه عمره را به جا میآورد و هر کجا که باشد مُحرم میشود و وارد عرفات شود.
روایات در مسئله معمولاً روایات را مرحوم حرّ عاملی صاحب وسائل در باب 20 از اقسام حج نقل کرده و بیش از 20 روایت هست. این تشتت در روایات است و 20 روایت هست اما 20 تشتت است. روایتها خیلی درهم برهم است و مرحوم صاحب وسائل روایات را در انجا نقل کرده و از کسانی که به قول صاحب جواهر فتوا میدهد، صاحب وسائل است. صاحب وسائل هم در اول که عنوان میزند، میگوید وقت اختیاری برای محرم شدن به احرام حج، تا قبل از ظهر است. آنگاه اگر نمیتواند، وقت اضطراری میشودو در وقت اضطراری، حج تمتع مبدل میشود به حج اِفراد.
روایت 5 از باب 20 از اقسام حج:
مرحوم صاحب عروه فقط به این روایت تمسک کردند.
صحیحه شعيب الميثمي، سمعت أباعبدالله علیهالسلام یقول: لا بأس للتمتع ان لم يحرم من ليلة التروية متى ما تيسر له ما لم يخف فوات الموقفين.[1]
تا وقتی که عرفات و به دنبال آن مشعر را درک کند، میتواند حج تمتّع به جا آورد. گفتم مثلاً عمره را به جا آورده و الان در منی مشغول دعا و راز و نیاز بوده و ناگهان دید که الان ظهر است و خودش را به عرفات رساند و هنوز نرسیده به عرفات مُحرم شد به حج تمتّع.
این روایت میگوید درست است، هر وقت بتواند خودش را موقفین برساند، همان موقع میتواند محرم شود به حج تمتع. مثلاً عمره تمتع را به جا نیاورده و مثلاً خوابش برده و تصمیم داشته صبح روز عرفه عمره را به جا آورد و بعد محرم شود و ناگهان متوجه شد که یک ساعت باقی مانده. این مُحرم است و احرام به حج تمتع است و سعی صفا و مروه را به جا میآورد و مُحرم میشود به احرام حج و به عرفات میرود و اول ظهر به عرفات میرسد. دلالت این روایت میثمی خیلی خوب است و میگوید:
سمعت أباعبدالله علیهالسلام یقول: لا بأس للتمتع ان لم يحرم من ليلة التروية متى ما تيسر له ما لم يخف فوات الموقفين.
یعنی اینکه بعضیها گفتند و بعضی از فقهای شیعه هم گفتند باید شب عرفات باشد، حضرت میفرمایند لازم نیست. اگر شب عرفه باشد، بهتر است و اگر روز ترویه باشد، خیلی بهتر است و اما اگر شب عرفه یا روز ترویه نشد، این «متی ما تیسّر له» است یعنی هر وقت که میتواند.
بله شرطش اینست که به عرفات برسد. که خواه ناخوه به مشعر برسد. لذا فرمودند موقفین را درک کند، حال هر وقت که خواست مُحرم شود، اشکال ندارد.
روایت 7 از باب 20:
من نوشتم مصححه سهل بن زیاد و در این سهل بن زیاد خیلی حرف هست. به قول شیخ بهایی میفرمایند و فی سهل سهلٌ؛ شاید بیش از هزار روایت مرحوم کلینی از سهل بن زیاد نقل کرده و بعد از این اگر ما بخواهیم بگوییم ضعیف است و اصلاً شیعه نیست، تهمتهایی است که دشمن آن وقتها به شیعیان حسابی میزده است و برای اینکه آنها را از میدان به در کند، گاهی به عنوان غالی و گاهی به عنوان کفر و امثال اینها.
حال اگر کسی مثل صاحب جواهر و مرحوم آقای خوئی سهل بن زیاد را قبول نداشته باشند، قبل از سهل بن زیاد، ابن بکیر است و ابن بکیر از اصحاب اجماع است که به قول شیخ طوسی اجتمت الاصحاب بر اینکه وقتی ابن بکیر در سند است، لازم نیست به بعد ابن بکیر نگاه کنید. لذا من میگوییم صحیحه سهل بن زیاد اما روی قاعده مشهور میگویند مصححه که مرحوم صاحب جواهر هم در اینجا درحالی که میگویند مرسل است، اما روی آن فتوا میدهند.
مصححه ابن بکیر عن ابي عبد الله عليه السلام: في متمتع دخل يوم عرفة قال: متعته تامة إلى ان يقطع التلبية. [2]
تا وارد عرفات نشده، میتوند تلبیه بگوید و اما وقتی ظهر شد و او وقت عرفات باشد باید تلبیه قطع شود. لذا امام «سلاماللهعلیه» فرمودند تا وقتی که میتوانی تلبیه بگویی، میتوانی مُحرم شوی به حج تمتّع و اگر نتوانی تلبیه بگویی یعنی در اول ظهر، آنگاه وقتش گذشته و قبل از اینکه وارد عرفات شود، حج تمتع برمیگردد به حج اِفراد و باید به میقات روی و از آنجا مُحرم شوی و به عرفات بیایی و وقت ضروری را درک کنی.
مصححه ابن بکیر عن ابي عبد الله عليه السلام: في متمتع دخل يوم عرفة قال: متعته تامة إلى ان يقطع التلبية. یعنی الی زوال الظهر.
دو یا سه روایت دیگر هم داریم برای فردا؛ آنگاه بعد ببینیم که با این معارضها چه بايد کرد.