درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
92/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجّ کودک غيرمميز
بحث امروزمان یک نحو سهل و امتناع است، یعنی همینطور که در مناسک آمده و فقهاء هم من جمله صاحب جواهر فرمودند از مسئله بدون اشکال رد شدند، اما اگر کمی در مسئله فکر کنیم، مسئله مشکل میشود.
مسئله اینست که طفل ممیّز یا طفل غیرممیّز را میتوان مُحرم کرد. مثلاً بچهی یکسالهاش را مُحرم میکند و چون یکساله است، نمیتواند چیزی را انجام دهد جز اینکه با پدر طوافی کند و سعی بین صفا و مروه کند و اما احرامش را پدر باید بکند و گفتارش را هم پدر یا مادر و کسی که متصدی این کار شده است. و یا ممیّز مثلاً بچهی 5 یا 6 ساله که میتواند بعضی از اعمال را به جا بیاورد؛ گفتند میتواند این بچه را محرم کند و هرچه که خود بچه میتواند به جا بیاورد و هرچه که بچه نتوانست به جا بیاورد، آن کسی که او را محرم کرده، به جا بیاورد، و در بچهی مقداری بزرگتر گفتند خودش میتواند همه کار را به جا بیاورد، بنابراین همراه پدر و مادر مُحرم به تمام معنا و با تمام شرایط است.
این مسئله را همینطور که مسلّم خیلی از شماها اگر در کاروان حج باشید، برای دیگران گفتید و میگویید و در مناسک هم آمده است و ادعای اجماع هم روی آن شده است و روایاتی هم در مسئله داریم. این از یک طرف که مسئله صاف است و اشکالی ندارد و همینطور که در مناسک آمده و در کتب مفصله مثل جواهر هم آمده، روایاتش را هم نقل کردند. اما مسئله در اینجا مشکل میشود که میگوییم این بچهی یکساله یا دوساله را پدر یا کسی که متصدی این کار است، او را محرم میکند و لباس احرام به او میپوشاند و از طرف او لبیّک میگوید و همینطور این اعمال را از طرف او به جا میآورد تا آخر و تا نماز طواف نساء؛ و این فقط محرم شده است و اما مابقی را همراه پدر اگر بتوانیم درست کنیم و بگوییم طواف و سعی بین صفا و مروه و امثال اینها را هم خودش میتواند به جا بیاورد، اما حال این بچهی یکساله در طواف خودش را نجس کرد، آیا عوض کردن او لازم هست یا لازم نیست و اصلاً طهارت لازم هست یا لازم نیست؟!
معمولاً در مسئله ساکتند و شاید معنای سکوتشان این باشد که طهارت در حج این بچه لازم نیست. بنابراین اگر بخواهد او را محرم کند، لازم نیست که او را وضو دهد و بدون وضو او را مُحرم کند و اگر خودش را نجس کرد، خیلی اهمیت ندارد. این از اول تا آخر در آنجاهایی که طهارت شرط است، طهارت خبثی و طهارت حدثی؛ هیچکدام از اینها لازم نیست.
روایتی در مسئله نداریم، تعارضی هم در مسئله نشده است. آن اندازه که تعرض در مسئله هست، اینکه بچهی غیرممیز و بچهی مییز را میتوان مُحرم کرد. و اما اینکه چیزهایی که نمیشود مثل وضو دادن او و یا پاک کردن او در موقعی که خودش را نجس میکند، لازم نیست. آن چیزهایی که نمیشود لازم نیست و آن چیزهایی که میشود، اگر میتواند خودش و اگر نمیتواند کسی که متصدی است، انجام دهد. گفتن این حرف آسان است اما باید بگوییم تخصیص خورده و طهارت خبثی و حدثی در آن شرط است الاّ در بچهی چند ساله. در بچهی ممیز نیز همینطور است. بگوییم آنجا که شرایطی هست که نایب نمیتواند از طرف او انجام دهد و خودش هم نمیتواند و اصلاً نمیتوانند او را غسل و وضو دهند و نمیتوانند او را به وسط طواف ببرند و او را از حدث پاک کنند، اصلاً شرط نیست. اگر هم شک کنیم که شرط هست یا شرط نیست، قاعدهی أقل و أکثر بگوید شرط نیست. بگوییم آنچه در روایات آمده، همین است که میتوانید این بچه را مُحرم کنید؛ و اما میگوییم اینطور نیست که کلیهی شرایط باید در او باشد، و در هر کجا شک کنیم، قاعدهی أقل و أکثر میگوید این شرط لازم نیست. در آنجا که نائب میتواند، انجام دهد و در آنجا که نائب نمیتواند انجام دهد و بچه را هم نمیتوان وضو داد و در وسط طواف هم اگر خودش را نجس کرد، نمیتوانند او را پاک کنند و مخصوصاً اینکه تعرضی هم در روایات نشده، قاعدهی أقل و أکثر میگوید چنین طوافی برای بچه جایز است. البته فقط ثواب دارد. گفتنش آسان است اما از آن طرف هم ما بگوییم که شرایطی که در باب حج هست، راجع به بچه تخصیص خورده، انصافاً کار مشکلی است که بگوییم خبث و حدث از این برداشته شده است.
مسئلهی دیگری هم هست و اینکه کسی که او را طواف میدهد، آیا باید اول طواف او را انجام دهد و بعد طواف خودش را انجام دهد یا با هم میشود یعنی تداخل؟! یعنی همینطور که مثلاً غسل جنابت و غسل حیض به ذمّهی اوست، تداخل میکند و دو نیت میکند ویک غسل انجام میدهد و این هم غسل حیض میشود و هم غسل جنابت. یا مثلاً روز جمعه است و نیت غسل جمعه میکند و جُنُب هم هست و نیت جنابت هم میکند و تداخل میشود.
حال در اینجا هم اینطور باشد، این آقا یا خانمی که حج بجا میآورد در وقت احرام، هم برای خود نیت میکند و هم برای بچه و لازم نیست که مستقلاً برای بچه باشد و بعد خودش محرم شود و یا اول خودش مُحرم شود و بعد بچه را محرم کند بلکه تداخل میشود. همین که بچه همراه اوست و نیتش هم نیت دوگانه و نیت تداخلی است. لذا بگوییم که این حج با نیّت، هم حج خودش میشود و هم حج بچهاش میشود. این تقریباً مشهور در میان اصحاب است. یعنی کسی نگفته اگر بچه مُحرم شد، ولی باید مستقلاً اعمال احرام را برای او به جا بیاورد و بعد اعمال خودش را به جا بیاورد؛ ولو اینکه در روایتها نیامده اما ظاهراً به ظهور باقی گذاشتند و اینست که این بچه را میتوانند مُحرم کنند، البته مُحرم تداخلی. یعنی در عین واحد هم خودش محرم میشود و هم بچه را مُحرم میکند. در طواف هم آن طوافی که انجام میدهد، طواف تداخلی است، هم برای خودش است و هم برای بچه است. حتی رمی جمره را هم لازم نیست هم برای خودش به جا بیاورد و هم برای بچه، بلکه همان رمی جمره به عنوان تداخل و به عنوان برای خودش و برای بچهاش، کفایت میکند. این تداخل میشود. اگر بگوییم مشکل است و اگر نگوییم مشکل است و مشهور در میان اصحاب اینست که نگفتند اگر بخواهد بچهاش را محرم کند، باید مستقلاً مُحرم کند، به این معنا که باید دو حج بجا بیاورد. فقهاء این را نگفتند. شاید از روایات هم که فرموده میتوانی بچهات را محرم کنی، به خوبی استفاده شود درحالی که خودت مُحرم میشوی، بچهات هم همراهت مُحرم شود و فقط نیت کند. مثلاً کسی بگوید اصلاً بچه که همراه اوست، مُحرم میشود و طوافی که انجام میشود برای خودش است و برای بچه هم واقع میشود و اما علی کل حالٍ اینکه مستقلاً برای خودش و برای او انجام دهد، کسی نگفته و در روایات هم نیامده است. پس بگوییم از جاهایی که تداخل جایز است، یکی اینکه اگر بخواهند بچه را مُحرم کنند، یک احرام باشد و البته لباس احرام را هر دو میپوشند اما در مُحرم شدن، یعنی تلبیه گفتن و نیت کردن، هم برای خودش نیت میکند و هم برای بچهاش. در طواف که دور میزند، بچه روی دوش اوست و هم خود طواف میکند و هم بچه طواف میکند و فقط نیت میکند. اگر نیت نکند، او را مُحرم نکرده و اگر نیت کند، مُحرم شده و طوافی که به جا میآورد، طواف دوگانه میشود و هم طواف برای خودش است و هم برای بچهاش است.
مسئله از یک جهت واضح است و خیلی از روی آن بحث نشده و اما از یک جهت با این چیزهایی که عرض کردم، بحث مشکل است.
روایتها را مرحوم صاحب وسائل در باب 17 از اقسام حج، جلد 8 وسائل گفتند. روایت صحیح السند است.
قال أبوعبدالله (علیهالسلام) فی صحیحة معاویة بن عمار: " انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم ويطاف بهم ويرمى عنهم ومن لا يجد منهم هديا فليصم عنه وليه ". [1]
معنای این روایت چیست؟ یعنی با هم یا جدا؟!
اگر بخواهیم جدا جدا بگوییم که نگفتند و نمیشود گفت برای اینکه اگر جدا جدا بود، یک چیز مشهوری میشد و چنین شهرتی نیست که این آقایی که میخواهد بچهاش را محرم کند، دو تا حج به جا بیاورد. ظاهر روایت اینست که دو حج بجا بیاورد. از یک طرف نگفتند و از یک طرف اگر گفته بودند، شیوع پیدا میکرد و از یک طرف روایت میفرماید: «انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم ويطاف بهم ويرمى عنهم ومن لا يجد منهم هديا فليصم عنه وليه»؛ ظهورش استقلال است. یعنی باید حجش را به جا آورده باشد یعنی عمرهی مفرده یا عمرهی تمتع خود را به جا بیاورد و بعد بچهاش را مُحرم کند. و ظاهر آنچه در میان عامه و خاصه هست، اینست که این مادر یک دفعه بچهاش همراهش است و او را مُحرم هم نمیکند و این خوب است. لذا اصلاً شما به خانمها و آقایان بگویید که این بچهها را نیازی نیست که مُحرم کنید و همینطور همراهتان باشند و پروردگار عالم هم ثواب میدهد و عاقبت بخیری هم برای این بچه هست و اما لازم نیست که او را محرم کنید. و من خیال میکنم بهترین راهها همین است که اگر ثواب میخواهد، خدا ثواب را میدهد و اگر حج میخواهد این حج نمیشود و اگر چیز دیگری بخواهد بهترین راه اینست که این بچه را مُحرم نمیکنند وبچه روی دوش مادرش است و اگر خودش را نجس کرد، اشکالی ندارد و بچه محرم نیست که اشکال کنیم که الان طهارت ندارد. اما اگر گفتید که میخواهیم او را مُحرم کنیم. آنگاه اگر او را مُحرم کند، باید خودش احرامش را به جا آورده باشد و یا بعد به جا بیاورد و بچه را محرم کند و عمرهی او را آنجام دهد و سپس از خودش را به جا بیاورد و یا اول خودش به جا بیاورد و بعد اعمال بچه را به جا بیاورد. این رسم نیست. اگر با هم باشد، تداخل میشود و این ظهور روایت که میگوید «يصنع بهم ما يصنع بالمحرم ويطاف بهم ويرمى عنهم ومن لا يجد منهم هديا فليصم عنه وليه»، معنایش اینست که مستقلاً باشد. یعنی بچهی یک ساله را مُحرم میکند و او را برای طواف میآورد و بعد از طواف هم سعی بین صفا و مروه میکند و همهی این کارها به نیت بچه است و خودش اصلاً مُحرم نیست و بعد هم تقصیر میکند و موی بچه را میگیرد که حتماً اگر تداخلی هم بگوییم، باید این تقصیر را بکند و در طواف نساء هم طواف نساء را از طرف او به جا میآورد و اگر نیاورد، همان اشکالها هست. راجع به هدی هم اگر تداخلی شویم که در این روایت مشکل است که بگوییم تداخلی. یعنی یک قربانی برای هر دو بکند و اگر هم بگوییم دو قربانی بکند، این رسم نیست. لذا یک قربانی، خلاف این روایت است و اگر دو قربانی باشد، چنین چیزی در میان مسلمانها و در میان شیعه نیست. آنچه آنها میفهمند، همین است که میتواند به این بچه لباس احرام بپوشاند و همراهش باشد و هرکاری که میکند تا آخر که مرحلهی هدی است، نیت دو تا باشد یعنی هم نیت برای خودش باشد و هم برای او. آنگاه اگر هدی نباشد، روزه میگیرد و روزه هم برای خودش است و هم برای اوست و اما اینکه هدی نداشته باشد و شش روز روزه بگیرد، سه تا برای بچه و سه تا برای خودش، این را نگفتند و اصلاً یک چیز مستنکری در میان شیعه و مسلمانها میشود. لذا اگر کسی وقوف مشعر و منی را بگوید، اگر تداخلی باشد، حرف من درست در میآید. آن یکساعتی که در مشعر است، هم برای خودش است و هم برای بچه است و وقتی هم به منی میآید، هم برای خودش است و هم برای بچه است. و اما اگر بگوییم مستقل، یا باید برای خودش باشد و یا برای بچه و به جا آوردن دو تا مشعر و منی نمیشود. لذا روی قاعدهی شهرت و روی قاعدهی بنا، باید بگوییم تداخل و چارهای غیر از این نیست. لذا باید دست از اینگونه روایتها برداریم و بگوییم مراد از اینکه فرموده است «انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم»، یعنی هم او را مُحرم کن و هم خودت مُحرم شو و نیت احرام برای او و هم برای خودت بکن و تلبیه را هم برای خودت بگو و هم برای او و بعد هم طواف کن هم برای خودت و هم برای او و بعد هم توقف در مشعر هم برای خودت و هم برای او باشد. «یُطاف بهم»، اینکه طوافش بده، یعنی خودت که طواف میکنی، طواف او را هم بده و نه اینکه او را طواف بده و بعد طواف خودت را به جا بیاور و یا اینکه قبلاً طواف خودت را به جا بیاور. و همچنین تا آخر. آنچه هست، تداخل است، آنچه ظهور روایت است، استقلال است. معلوم است باید آنچه مشهور است را بگیریم و روایت را به گونهای معنا کنیم که با شهرت مردم هم بسازد.
روایت 1 از باب 17:
عن عبد الرحمن بن الحجاج، عن أبي عبد الله (عليه السلام) في حديث قال: قلت له: إن معنا صبيا مولوداً فكيف نصنع به؟
فقال (عليه السلام): «مُر أمه تلقى حميدة فتسألها كيف تصنع بصبيانها».
فأتتها فسألتها كيف تصنع؟
فقالت: (إذا كان يوم التروية فأحرموا عنه وجردوه و غسلوه كما يجرد المحرم، وقفوا به المواقف، فإذا كان يوم النحر فارموا عنه واحلقوا رأسه، ثم زوروا به البيت، ومري الجارية أن تطوف به بين الصفا والمروة) [2]
بعضیها حتی مثل صاحب جواهر استفاده کردند که غسلش واجب است. بعضیها گفتند مراد از غسلوه، غسل نیست بلکه طهارت است یعنی بچه را طاهر کنید. او را احرام کنید و لباسهایش را هم در بیاورید و دو لباس به او بپوشانید و او را احرام کنید و در این حال بچه که نمیتوانند حرف بزند، پس آن زن و یا آن کسی که این را محرم کرده، حرف بزند.
مرحوم صاحب جواهر میفرمایند باید این روایت را حمل بر استحباب کنیم، برای اینکه غسل احرام بر هیچکس واجب نیست، چه رسد به بچه. و اما اگر غسلوه را به معنای غُسل معنا نکنیم بلکه به غَسل معنا کنیم، که اگر به معنای غَسل باشد، معنایش اینطور میشود که اول او را شستشو بده و طاهر کن؛ لذا ظاهر احرموا عنه و جردوه و غسلوه معنایش این نیست که مستقلاً باشد بلکه معنایش اینست که اگر بخواهی او را مُحرم کنی، او را پاک کن تا نجس نباشد و لباسهایش را هم درست در بیاور و بعد هم دو لباس احرام به او بپوشان، تا آخر. حمیده اینطور به این خانم یاد دادند، تا آخر. اگر ما باشیم و روایت، تداخل نیست و اما از آن طرف هم اگر به راستی تداخل نبود، باید حمیده به این خانم گفته باشد که اول حج خودت را به جا بیاور و سپس حج او را و یا اول حج او را به جا بیاور و سپس حج خودت را و اما همین نگفتن، یعنی تداخل است. یعنی همینطور که خودت شستشو میکنی، بچهات را نیز شستشو بده و برای وضو نمیتوان گفت، زیرا مولود است و غسلوه هم یعنی او را پاک کن و لباس احرام به او بپوشان، درحالی که خودت هم لباس احرام میپوشی.
مشهور در میان اصحاب هست و در رساله هم آمده که لازم نیست دو تا رمی جمره کند و یک رمی جمره میکند، هم برای خودش و هم برای بچهاش و دو طواف هم لازم نیست و وقتی بچه همراهش است، هم طواف خودش است و هم طواف بچه است. در نیت هم تداخل است، ظاهراً تداخل است.
وقت تمام شد اما باز چون خیلی از شما به مکه رفتهاید و فضلای خوبی در جلسه هست و روی این فکر کنید و اگر انسان اینطور بگوید که لازم نیست این بچه را محرم کنید و اگر ثواب بخواهید، خدا ثواب میدهد و به غیر از این هم هیچ نتیجهی عملی ندارد، بنابراین اصلاً او را محرم نکنند، تا این ایرادها بشود.
بحث امروزمان یک نحو سهل و امتناع است، یعنی همینطور که در مناسک آمده و فقهاء هم من جمله صاحب جواهر فرمودند از مسئله بدون اشکال رد شدند، اما اگر کمی در مسئله فکر کنیم، مسئله مشکل میشود.
مسئله اینست که طفل ممیّز یا طفل غیرممیّز را میتوان مُحرم کرد. مثلاً بچهی یکسالهاش را مُحرم میکند و چون یکساله است، نمیتواند چیزی را انجام دهد جز اینکه با پدر طوافی کند و سعی بین صفا و مروه کند و اما احرامش را پدر باید بکند و گفتارش را هم پدر یا مادر و کسی که متصدی این کار شده است. و یا ممیّز مثلاً بچهی 5 یا 6 ساله که میتواند بعضی از اعمال را به جا بیاورد؛ گفتند میتواند این بچه را محرم کند و هرچه که خود بچه میتواند به جا بیاورد و هرچه که بچه نتوانست به جا بیاورد، آن کسی که او را محرم کرده، به جا بیاورد، و در بچهی مقداری بزرگتر گفتند خودش میتواند همه کار را به جا بیاورد، بنابراین همراه پدر و مادر مُحرم به تمام معنا و با تمام شرایط است.
این مسئله را همینطور که مسلّم خیلی از شماها اگر در کاروان حج باشید، برای دیگران گفتید و میگویید و در مناسک هم آمده است و ادعای اجماع هم روی آن شده است و روایاتی هم در مسئله داریم. این از یک طرف که مسئله صاف است و اشکالی ندارد و همینطور که در مناسک آمده و در کتب مفصله مثل جواهر هم آمده، روایاتش را هم نقل کردند. اما مسئله در اینجا مشکل میشود که میگوییم این بچهی یکساله یا دوساله را پدر یا کسی که متصدی این کار است، او را محرم میکند و لباس احرام به او میپوشاند و از طرف او لبیّک میگوید و همینطور این اعمال را از طرف او به جا میآورد تا آخر و تا نماز طواف نساء؛ و این فقط محرم شده است و اما مابقی را همراه پدر اگر بتوانیم درست کنیم و بگوییم طواف و سعی بین صفا و مروه و امثال اینها را هم خودش میتواند به جا بیاورد، اما حال این بچهی یکساله در طواف خودش را نجس کرد، آیا عوض کردن او لازم هست یا لازم نیست و اصلاً طهارت لازم هست یا لازم نیست؟!
معمولاً در مسئله ساکتند و شاید معنای سکوتشان این باشد که طهارت در حج این بچه لازم نیست. بنابراین اگر بخواهد او را محرم کند، لازم نیست که او را وضو دهد و بدون وضو او را مُحرم کند و اگر خودش را نجس کرد، خیلی اهمیت ندارد. این از اول تا آخر در آنجاهایی که طهارت شرط است، طهارت خبثی و طهارت حدثی؛ هیچکدام از اینها لازم نیست.
روایتی در مسئله نداریم، تعارضی هم در مسئله نشده است. آن اندازه که تعرض در مسئله هست، اینکه بچهی غیرممیز و بچهی مییز را میتوان مُحرم کرد. و اما اینکه چیزهایی که نمیشود مثل وضو دادن او و یا پاک کردن او در موقعی که خودش را نجس میکند، لازم نیست. آن چیزهایی که نمیشود لازم نیست و آن چیزهایی که میشود، اگر میتواند خودش و اگر نمیتواند کسی که متصدی است، انجام دهد. گفتن این حرف آسان است اما باید بگوییم تخصیص خورده و طهارت خبثی و حدثی در آن شرط است الاّ در بچهی چند ساله. در بچهی ممیز نیز همینطور است. بگوییم آنجا که شرایطی هست که نایب نمیتواند از طرف او انجام دهد و خودش هم نمیتواند و اصلاً نمیتوانند او را غسل و وضو دهند و نمیتوانند او را به وسط طواف ببرند و او را از حدث پاک کنند، اصلاً شرط نیست. اگر هم شک کنیم که شرط هست یا شرط نیست، قاعدهی أقل و أکثر بگوید شرط نیست. بگوییم آنچه در روایات آمده، همین است که میتوانید این بچه را مُحرم کنید؛ و اما میگوییم اینطور نیست که کلیهی شرایط باید در او باشد، و در هر کجا شک کنیم، قاعدهی أقل و أکثر میگوید این شرط لازم نیست. در آنجا که نائب میتواند، انجام دهد و در آنجا که نائب نمیتواند انجام دهد و بچه را هم نمیتوان وضو داد و در وسط طواف هم اگر خودش را نجس کرد، نمیتوانند او را پاک کنند و مخصوصاً اینکه تعرضی هم در روایات نشده، قاعدهی أقل و أکثر میگوید چنین طوافی برای بچه جایز است. البته فقط ثواب دارد. گفتنش آسان است اما از آن طرف هم ما بگوییم که شرایطی که در باب حج هست، راجع به بچه تخصیص خورده، انصافاً کار مشکلی است که بگوییم خبث و حدث از این برداشته شده است.
مسئلهی دیگری هم هست و اینکه کسی که او را طواف میدهد، آیا باید اول طواف او را انجام دهد و بعد طواف خودش را انجام دهد یا با هم میشود یعنی تداخل؟! یعنی همینطور که مثلاً غسل جنابت و غسل حیض به ذمّهی اوست، تداخل میکند و دو نیت میکند ویک غسل انجام میدهد و این هم غسل حیض میشود و هم غسل جنابت. یا مثلاً روز جمعه است و نیت غسل جمعه میکند و جُنُب هم هست و نیت جنابت هم میکند و تداخل میشود.
حال در اینجا هم اینطور باشد، این آقا یا خانمی که حج بجا میآورد در وقت احرام، هم برای خود نیت میکند و هم برای بچه و لازم نیست که مستقلاً برای بچه باشد و بعد خودش محرم شود و یا اول خودش مُحرم شود و بعد بچه را محرم کند بلکه تداخل میشود. همین که بچه همراه اوست و نیتش هم نیت دوگانه و نیت تداخلی است. لذا بگوییم که این حج با نیّت، هم حج خودش میشود و هم حج بچهاش میشود. این تقریباً مشهور در میان اصحاب است. یعنی کسی نگفته اگر بچه مُحرم شد، ولی باید مستقلاً اعمال احرام را برای او به جا بیاورد و بعد اعمال خودش را به جا بیاورد؛ ولو اینکه در روایتها نیامده اما ظاهراً به ظهور باقی گذاشتند و اینست که این بچه را میتوانند مُحرم کنند، البته مُحرم تداخلی. یعنی در عین واحد هم خودش محرم میشود و هم بچه را مُحرم میکند. در طواف هم آن طوافی که انجام میدهد، طواف تداخلی است، هم برای خودش است و هم برای بچه است. حتی رمی جمره را هم لازم نیست هم برای خودش به جا بیاورد و هم برای بچه، بلکه همان رمی جمره به عنوان تداخل و به عنوان برای خودش و برای بچهاش، کفایت میکند. این تداخل میشود. اگر بگوییم مشکل است و اگر نگوییم مشکل است و مشهور در میان اصحاب اینست که نگفتند اگر بخواهد بچهاش را محرم کند، باید مستقلاً مُحرم کند، به این معنا که باید دو حج بجا بیاورد. فقهاء این را نگفتند. شاید از روایات هم که فرموده میتوانی بچهات را محرم کنی، به خوبی استفاده شود درحالی که خودت مُحرم میشوی، بچهات هم همراهت مُحرم شود و فقط نیت کند. مثلاً کسی بگوید اصلاً بچه که همراه اوست، مُحرم میشود و طوافی که انجام میشود برای خودش است و برای بچه هم واقع میشود و اما علی کل حالٍ اینکه مستقلاً برای خودش و برای او انجام دهد، کسی نگفته و در روایات هم نیامده است. پس بگوییم از جاهایی که تداخل جایز است، یکی اینکه اگر بخواهند بچه را مُحرم کنند، یک احرام باشد و البته لباس احرام را هر دو میپوشند اما در مُحرم شدن، یعنی تلبیه گفتن و نیت کردن، هم برای خودش نیت میکند و هم برای بچهاش. در طواف که دور میزند، بچه روی دوش اوست و هم خود طواف میکند و هم بچه طواف میکند و فقط نیت میکند. اگر نیت نکند، او را مُحرم نکرده و اگر نیت کند، مُحرم شده و طوافی که به جا میآورد، طواف دوگانه میشود و هم طواف برای خودش است و هم برای بچهاش است.
مسئله از یک جهت واضح است و خیلی از روی آن بحث نشده و اما از یک جهت با این چیزهایی که عرض کردم، بحث مشکل است.
روایتها را مرحوم صاحب وسائل در باب 17 از اقسام حج، جلد 8 وسائل گفتند. روایت صحیح السند است.
قال أبوعبدالله (علیهالسلام) فی صحیحة معاویة بن عمار: " انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم ويطاف بهم ويرمى عنهم ومن لا يجد منهم هديا فليصم عنه وليه ". [1]
معنای این روایت چیست؟ یعنی با هم یا جدا؟!
اگر بخواهیم جدا جدا بگوییم که نگفتند و نمیشود گفت برای اینکه اگر جدا جدا بود، یک چیز مشهوری میشد و چنین شهرتی نیست که این آقایی که میخواهد بچهاش را محرم کند، دو تا حج به جا بیاورد. ظاهر روایت اینست که دو حج بجا بیاورد. از یک طرف نگفتند و از یک طرف اگر گفته بودند، شیوع پیدا میکرد و از یک طرف روایت میفرماید: «انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم ويطاف بهم ويرمى عنهم ومن لا يجد منهم هديا فليصم عنه وليه»؛ ظهورش استقلال است. یعنی باید حجش را به جا آورده باشد یعنی عمرهی مفرده یا عمرهی تمتع خود را به جا بیاورد و بعد بچهاش را مُحرم کند. و ظاهر آنچه در میان عامه و خاصه هست، اینست که این مادر یک دفعه بچهاش همراهش است و او را مُحرم هم نمیکند و این خوب است. لذا اصلاً شما به خانمها و آقایان بگویید که این بچهها را نیازی نیست که مُحرم کنید و همینطور همراهتان باشند و پروردگار عالم هم ثواب میدهد و عاقبت بخیری هم برای این بچه هست و اما لازم نیست که او را محرم کنید. و من خیال میکنم بهترین راهها همین است که اگر ثواب میخواهد، خدا ثواب را میدهد و اگر حج میخواهد این حج نمیشود و اگر چیز دیگری بخواهد بهترین راه اینست که این بچه را مُحرم نمیکنند وبچه روی دوش مادرش است و اگر خودش را نجس کرد، اشکالی ندارد و بچه محرم نیست که اشکال کنیم که الان طهارت ندارد. اما اگر گفتید که میخواهیم او را مُحرم کنیم. آنگاه اگر او را مُحرم کند، باید خودش احرامش را به جا آورده باشد و یا بعد به جا بیاورد و بچه را محرم کند و عمرهی او را آنجام دهد و سپس از خودش را به جا بیاورد و یا اول خودش به جا بیاورد و بعد اعمال بچه را به جا بیاورد. این رسم نیست. اگر با هم باشد، تداخل میشود و این ظهور روایت که میگوید «يصنع بهم ما يصنع بالمحرم ويطاف بهم ويرمى عنهم ومن لا يجد منهم هديا فليصم عنه وليه»، معنایش اینست که مستقلاً باشد. یعنی بچهی یک ساله را مُحرم میکند و او را برای طواف میآورد و بعد از طواف هم سعی بین صفا و مروه میکند و همهی این کارها به نیت بچه است و خودش اصلاً مُحرم نیست و بعد هم تقصیر میکند و موی بچه را میگیرد که حتماً اگر تداخلی هم بگوییم، باید این تقصیر را بکند و در طواف نساء هم طواف نساء را از طرف او به جا میآورد و اگر نیاورد، همان اشکالها هست. راجع به هدی هم اگر تداخلی شویم که در این روایت مشکل است که بگوییم تداخلی. یعنی یک قربانی برای هر دو بکند و اگر هم بگوییم دو قربانی بکند، این رسم نیست. لذا یک قربانی، خلاف این روایت است و اگر دو قربانی باشد، چنین چیزی در میان مسلمانها و در میان شیعه نیست. آنچه آنها میفهمند، همین است که میتواند به این بچه لباس احرام بپوشاند و همراهش باشد و هرکاری که میکند تا آخر که مرحلهی هدی است، نیت دو تا باشد یعنی هم نیت برای خودش باشد و هم برای او. آنگاه اگر هدی نباشد، روزه میگیرد و روزه هم برای خودش است و هم برای اوست و اما اینکه هدی نداشته باشد و شش روز روزه بگیرد، سه تا برای بچه و سه تا برای خودش، این را نگفتند و اصلاً یک چیز مستنکری در میان شیعه و مسلمانها میشود. لذا اگر کسی وقوف مشعر و منی را بگوید، اگر تداخلی باشد، حرف من درست در میآید. آن یکساعتی که در مشعر است، هم برای خودش است و هم برای بچه است و وقتی هم به منی میآید، هم برای خودش است و هم برای بچه است. و اما اگر بگوییم مستقل، یا باید برای خودش باشد و یا برای بچه و به جا آوردن دو تا مشعر و منی نمیشود. لذا روی قاعدهی شهرت و روی قاعدهی بنا، باید بگوییم تداخل و چارهای غیر از این نیست. لذا باید دست از اینگونه روایتها برداریم و بگوییم مراد از اینکه فرموده است «انظروا من كان معكم من الصبيان فقدموه إلى الجحفة أو إلى بطن مر ويصنع بهم ما يصنع بالمحرم»، یعنی هم او را مُحرم کن و هم خودت مُحرم شو و نیت احرام برای او و هم برای خودت بکن و تلبیه را هم برای خودت بگو و هم برای او و بعد هم طواف کن هم برای خودت و هم برای او و بعد هم توقف در مشعر هم برای خودت و هم برای او باشد. «یُطاف بهم»، اینکه طوافش بده، یعنی خودت که طواف میکنی، طواف او را هم بده و نه اینکه او را طواف بده و بعد طواف خودت را به جا بیاور و یا اینکه قبلاً طواف خودت را به جا بیاور. و همچنین تا آخر. آنچه هست، تداخل است، آنچه ظهور روایت است، استقلال است. معلوم است باید آنچه مشهور است را بگیریم و روایت را به گونهای معنا کنیم که با شهرت مردم هم بسازد.
روایت 1 از باب 17:
عن عبد الرحمن بن الحجاج، عن أبي عبد الله (عليه السلام) في حديث قال: قلت له: إن معنا صبيا مولوداً فكيف نصنع به؟
فقال (عليه السلام): «مُر أمه تلقى حميدة فتسألها كيف تصنع بصبيانها».
فأتتها فسألتها كيف تصنع؟
فقالت: (إذا كان يوم التروية فأحرموا عنه وجردوه و غسلوه كما يجرد المحرم، وقفوا به المواقف، فإذا كان يوم النحر فارموا عنه واحلقوا رأسه، ثم زوروا به البيت، ومري الجارية أن تطوف به بين الصفا والمروة) [2]
بعضیها حتی مثل صاحب جواهر استفاده کردند که غسلش واجب است. بعضیها گفتند مراد از غسلوه، غسل نیست بلکه طهارت است یعنی بچه را طاهر کنید. او را احرام کنید و لباسهایش را هم در بیاورید و دو لباس به او بپوشانید و او را احرام کنید و در این حال بچه که نمیتوانند حرف بزند، پس آن زن و یا آن کسی که این را محرم کرده، حرف بزند.
مرحوم صاحب جواهر میفرمایند باید این روایت را حمل بر استحباب کنیم، برای اینکه غسل احرام بر هیچکس واجب نیست، چه رسد به بچه. و اما اگر غسلوه را به معنای غُسل معنا نکنیم بلکه به غَسل معنا کنیم، که اگر به معنای غَسل باشد، معنایش اینطور میشود که اول او را شستشو بده و طاهر کن؛ لذا ظاهر احرموا عنه و جردوه و غسلوه معنایش این نیست که مستقلاً باشد بلکه معنایش اینست که اگر بخواهی او را مُحرم کنی، او را پاک کن تا نجس نباشد و لباسهایش را هم درست در بیاور و بعد هم دو لباس احرام به او بپوشان، تا آخر. حمیده اینطور به این خانم یاد دادند، تا آخر. اگر ما باشیم و روایت، تداخل نیست و اما از آن طرف هم اگر به راستی تداخل نبود، باید حمیده به این خانم گفته باشد که اول حج خودت را به جا بیاور و سپس حج او را و یا اول حج او را به جا بیاور و سپس حج خودت را و اما همین نگفتن، یعنی تداخل است. یعنی همینطور که خودت شستشو میکنی، بچهات را نیز شستشو بده و برای وضو نمیتوان گفت، زیرا مولود است و غسلوه هم یعنی او را پاک کن و لباس احرام به او بپوشان، درحالی که خودت هم لباس احرام میپوشی.
مشهور در میان اصحاب هست و در رساله هم آمده که لازم نیست دو تا رمی جمره کند و یک رمی جمره میکند، هم برای خودش و هم برای بچهاش و دو طواف هم لازم نیست و وقتی بچه همراهش است، هم طواف خودش است و هم طواف بچه است. در نیت هم تداخل است، ظاهراً تداخل است.
وقت تمام شد اما باز چون خیلی از شما به مکه رفتهاید و فضلای خوبی در جلسه هست و روی این فکر کنید و اگر انسان اینطور بگوید که لازم نیست این بچه را محرم کنید و اگر ثواب بخواهید، خدا ثواب میدهد و به غیر از این هم هیچ نتیجهی عملی ندارد، بنابراین اصلاً او را محرم نکنند، تا این ایرادها بشود.