موضوع: بر چه چیزهایی تیمم جایز است؟
مرحوم سید بعد از از آنکه مجوزات تیمم را ذکر کردند فرمودند که در سه مورد این مجوزات تخصیص خورده است.اول فرمودند اگر کسی به جنازهای بخواهد نماز بخواند ولو آب دارد میتواند تیمم کند که ما گفتیم قدر متیقنش آن جاست که اگر بخواهد وضو بگیرد آن نماز از بین میرود لذا تخصیص نیست تخصص است استثنا نیست و از همان جاهایی است که نمیتواند مثل تنگی وقت تیمم میکند نماز میخواند.
مسئله دوم هم فرمودند که اگر کسی بخواهد از اول شب تا به صبح دائم الذکر باشد و نخواهد وضو بگیرد میتواند تیمم بکند در حالی که آب دارد میتواند وضو بگیرد اما میتواند تیمم بکند، این را هم ما گفتیم که قدر متیقنش آن جاست که از رختخواب بیرون آمدن برایش مشقت داشته باشد حرج نوعی در کار باشد و الا اگر میتواند وضو بگیرد مشقت ندارد جای تیمم نیست، اما بالاخره مرحوم سید فرمودند مشهور میگویند که این تخصیص است نه تخصص یعنی ان مجوزات تخصیص خورده به این دومورد در حالی که از آن 8 قسم نیست اب دارد میتواند وضو بگیرد ولی باز هم میتواند تیمم بکند.
دیروز میگفتیم اگر شهرتی در کار باشد بگوییم که آن شهرت جلوی ما را میگیرد و بگوییم که ولو اینکه اب دارد برایش مانعی هم ندارد میتواند تیمم بکند نماز میت بخواند همچنین اگر آب دارد حرجی نیست مانعی هم نیست میتواند تیمم بکند برای اینکه متطهر باشد در وقتی که میخوابد، اما انصافا گفتنش مشکل است خیلی ولی علی کل حال روایت است و قول مشهور و مخالفت با قول مشهور هم کار مشکلی است.
سوم چیزی که میفرمایند میشود تیمم بکنی اینکه در مسجدالحرام پا شد دید محتلم است این ولو میتواند غسل بکند همان جا غسل بکند فورا نه، تیمم کند از مسجد الحرام بیرون بیاید، عبارت مرحوم سید را بخوانم ذکر بعض الاصحاب انه من احتلم فی احدالمسجدین یجب علیه التیمم للخروج و ان امکنه الغسل.
مرحوم سید این جا را اشکال کردهاند میفرمایند که تا ببینیم آیا غسلش بیشتر طول میکشد یا تیممش اگر غسلش بیشتر طول میکشد خب همین است که تیمم کند از مسجد بیرون بیاید و الا همان جا باید غسل بکند. این مسئله هم مسئله مشکلی است ولو نسبت داده شده به شهرت و آن این است که این مسجد الحرام هم خصوصیت ندارد برای اینکه اگر مسجد یک در داشته باشد وارد شدن در این مسجد حرام است حالا این الان در مسجد محتلم شده دیگر می خواهد دو تا در داشته باشد میخواهد یک در فورا باید از مسجد بیرون رود و اینکه ما بگوییم غسل بکند بگوییم تیمم بکند علی الظاهر برای هیچ کدامش وجهی پیدا نمیشود ، آن که وجه عرفی دارد این است که این باید از مسجد بیرون برود و اما توی مسجد غسل کند مکث کند جنب توی مسجد ولو برای غسل یا حتی توی مسجد مکث کند ولوبرای تیمم علی الظاهر وجهی ندارد این باید هرچه زودتر از مسجد بیرون برود بعد برود غسلش را بکند و اما تیمم کند یا غسل کند ظاهراً نمیشود یک وجه صحیحی برایش درست کرد سابقا اگر یادتان باشد حرف ایشان را مرحوم سید یک معما درست کردند و فرمودند آب توی مسجد هست برود توی مسجد و در حالی که دارد راه میرود غسل بکند آن حرف را آن جا این جا نمیگویند که خب میتواند توی راه تیمم بکند این را دیگر نمیگویند میگویند ولو توقف بکند اگر میتواند غسل کند اگر نه تیمم کند و از مسجد بیرون برود اما اگر بدهیم آن را دست عرف این اولاً مسجدین ندارد هر مسجدی همین طور است بعد هم عرف میگوید جنب هستی از مسجد بیرون برو، حالا جنابت هم حتی عمدا باشد یعنی قبلا جنب بوده وارد مسجد شده یا اینکه توی مسجد محتلم شده باید از مسجد برود بیرون، دیگر غسل کند لازم نیست تیمم بکند لازم نیست و ضرورت هم هست دیگر، ضرورت اقتضا میکند هر چه زودتر از مسجد بیرون برود لذا مشکل است ما یک تخصیص درست بکنیم و باید بگوییم تخصص است نه تخصیص یک قاعدهای هم در اصول هست اذا دارالامر بین تخصیص و تخصص باید بگوییم تخصص نه تخصیص برای اینکه تخصیص خلاف اصل است ما نحن فیه هم همین است ما این سه مورد را بخواهیم تخصیص ولو قاعده اصولی هم دوران امر بین تخصیص و تخصص، تخصص مقدم بر تخصیص است این مسائل 36 گانه مرحوم سید تمام شد.
مسئله امروز ما که مسئله مشکلی است و مفید هم هست و آن این است که به چه باید تیمم بکنیم؟ مشهور در میان اصحاب گفته اند به وجه الارض این کلمه وجه را هم برای چه آوردهاند؟ نمیدانیم گفتهاند علی وجه الارض، دیگر حالا خاک باشد یا سنگ شن باشد یا ماسه، گچ باشد گچ نپخته یا نوره و بالاخره هرچه که یصدق انه ارض، مشهور در میان اصحاب این را گفتهاند روایات فراوانی شاید 20 تا روایت در این باره هست که فرموده اند تیمم بکند علی وجه الارض، این کلمه وجه در روایات زیاد آمده، دیگر مرادش هم این است که روی زمین یعنی هرچه که مربوط به زمین باشد که بعضی از بزرگان یک قاعده درست کردهاند گفتهاند که هرچه زمین است به شرطی که خوردنی نباشد پوشیدنی نباشد روییدنی هم نباشد لذا گفتهاند روییدنی نباشد مثل گیاه و علف و درخت و اینها روییدنی از زمین است نمیشود به آن تیمم کرد خوردنی هم مثل گندم و جو و امثال اینها ولواز زمین است تیمم بر آن نمیشود کرد و پوشیدنی مثل پنبه و امثال اینهاکه از آن لباس درست میکنند آن هم نه، دیگر مطلقا، لذا آن هم حرف خوبی است انصافا که وجهش را بزنیم بگوییم یتیمم علی الارض به شرطی که این سه تا نباشد خوردنی نباشد پوشیدنی نباشد روییدنی نباشد.
این جمله شیرینی است اما در کلمات دیده نمیشود، آن چه در کلمات دیده میشود طبقا للروایات اهل بیت علیهم السلام گفتهاند که تیمم علی وجه الارض وجه را هم معنا کردهاند یعنی روی زمین، روی زمین میگویند برای خاطر اینکه میخواهند بگویند که این روی زمین گاهی خاک است گاهی شن است گاهی سنگ است و گاهی سنگلاخ است و امثال اینها لذا کلمه وجه به معنای رو، وجه الارض یعنی روی زمین، این روی زمین این جوری است که گاهی خاک است و گاهی سنگ است و گاهی ماسه است و گاهی شن است و امثال اینها، راجع به معادن هم میرسیم باید ببینیم راجع به معادن چه باید بگوییم؟ این کلمه علی وجه الارض در روایات ما زیاد آمده فقهاء هم روی این وجه الارض حساب کردهاند و در کلماتشان زیاد آمده، آن چه که من نوشتهام حرف مرحوم سید این است یجوز التیمم علی مطلق وجه الارض علی الاقوی این علی الاقوایش را میخواهند آن نزاع بعدی را درست بکنیم که بعضی گفتهاند تا خاک باشد به سنگ به شن به ماسه نمیشود تیمم کرد و الان هم بعضی از محشین بر عروه مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی مرحوم محقق بزرگ آقای خوانساری آسید احمد خوانساری و بعضی دیگر از بزرگان محشین بر عروه و همچنین بسیاری از بزرگان که مرحوم صاحب جواهر هم نقل میکند فرمودهاند که تا خاک باشد نوبت به سنگ نمیرسد دیگر چه رسد به ماسه و شن و نوره و گچ و امثال اینها و گفتهاند ایشان میگویند مرحوم سید میگویند علی مطلق وجه الارض بخواهند آن قولی که میگوید تا خاک باشد به سنگ نمیشود این را بیرون کنند لذا کلمه الاقوی اوردهاند که ولو خاک باشد به سنگ میشود تیمم کرد ولو سنگ باشد به ماسه یا به گچ نپخته به نوره نپخته و به شن می شود تیمم کرد لذا میفرمایند که یجوز التیمم علی مطلق وجه الارض علی الاقوی.
من نوشتهام که وتدل علی ذلک یعنی علی مطلق وجه الارض روایات کثیره ذکرها صاحب الوسائل متفرقه فی ابواب التیمم و من تلک الروایات روایه 1 از باب 4 از ابواب تیمم صحیحه حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام عن الرجل یمر بالرکیه یعنی چاه و لیس معه دلو قال لیس علیه ان یدخل الرکیه لان رب الماء هو رب الارض خب این هو ارض دیگر خاک را میگیرد سنگ را میگیرد و همچنین هرچه زمین است، الا این که صدق زمین بر آن نکند نمیگیرد، لذا اینکه من گفتم روییدنی نباشد صدق زمین نمیکند، خوردنی نباشد صدق زمین نمیکند، پوشیدنی اگر باشد صدق زمین نمیکند مثل پنبه خب صدق زمین نمیکند چنانچه بعد در بارهاش صحبت میکنیم معدن صدق زمین نمیکند و این روایت شریف که نظیرش هم زیاد است میفرماید که یتیمم علی الارض یا علی وجه الارض که حالا آن خیلی اهمیت ندارد یتیمم علی الارض این زمین دیگر هرچه صدق زمین بکند یجوز التیمم علیه خاک باشد یا سنگ رمل باشد یا ماسه گچ نپخته باشد یا نوره و امثال اینها.
و آن آیه شریفه هم همین است که قرآن میفرماید فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا صعیدا را معنا کردهاند یعنی زمین و روایات فراوانی هم این کلمه صعیدا را معنا کرده ای علی وجه الارض لذا آیه هم دلالت میکند بر اینکه لغت صعید یعنی زمین آن وقت طبق این آیه شریفه روایات فراوانی داریم مثلا میفرماید جعل لی الارض مسجدا و طهورا نوشتهام کرر فی روایات صحیحه سندا و از ان روایات باب 7 از همین ابوابی که نقل کردم حالا همه اینها برای چیست؟ در مقابل این قولی که بعضی از محققین فرمودهاند فرمودهاند تا خاک باشد به سنگ نمیشود تیمم کرد و هم قبلا گفتهاند از قدماء از متأخرین از محققین گفتهاند از محشین بر عروه هم بعضی از بزرگان فرمودهاند، لذا اگر ما باشیم و این روایتها مثل این روایتی که خواندم ما باشیم و قرآن کریم میفرماید که تیمم به زمین، آن زمین دیگر همین جوری که تراب برایش صادق است سنگ هم ارض بر آن صادق است کوه بر آن صادق است ماسه، شن و امثال اینها که لان رب الماء هو رب الارض.
بله این تا این جا این روایتها، اما آن کسی که میگوید تا خاک هست نوبت به سنگ نمیرسد تمسک کرده است به بعضی از روایات روایت 2 از باب 24 از همین ابواب تیمم روایت این است جعل التراب طهورا کما جعل الماء طهورا آن وقت چه کرده؟ گفته این جعل التراب طهورا کما جعل الماء طهورا تفسیر میکند آن روایتی که حالا خواندیم لان رب الماء هو رب الارض گفته این التراب تفسیر میکند آن روایت شریف که زیاد هم هست. حالا ایا میشود این فرمایش این بزرگان را درست کرد یا نه؟ دوتا اشکال در مسئله هست اگر این دوتا اشکال را جواب بدهیم حرف این آقایان خوب است اگر نه دیگر خواه ناخواه همین طور که مرحوم سید فرمودهاند بگوییم که مطلق زمین میخواهد خاک باشد یا سنگ.
اشکال اول این است که اینها مثبتین است و حمل مطلق بر مقید آن جاست که مثبتین نباشد اما اگر بگوید اکرم العلماء اکرم زیدا ولو مطلق و قید است اما حمل مطلق بر مقید نه برای این که مثبتین است با هم جنگ ندارند هم مطلق را به آن عمل میکنیم هم آن مقید را، در جایی می توانیم بگوییم که حمل مطلق بر مقید که یکی مثبت باشد دیگری منفی، این یک حرف است.
یک حرف دیگر هم این قید قید غالبی است یعنی معمولا وقتی ارض میگویند به ذهن میآید، انصراف بدوی به ذهن میآید خاک لذا چون قید غالبی است نمیتواند مقید باشد بنابراین روایاتی که لفظ خاک آمده لفظ تراب آمده منافات با آن روایاتی که لفظ ارض یا وجه الارض امده منافات ندارد این یک حرف.
یک حرف دیگر بعضی از روایات مثل اینکه صریح در این است که در حالی که خاک هست به غیر خاک هم میشود تیمم کرد روایت 1 از باب 8 از ابواب تیمم موثقه سکونی عن جعفر عن ابیه عن علی علیه السلام انه سئل عن التیمم بالجص فقال نعم گفت که تیمم به گچ بکنم؟ فرمودند بله فقیل بالنوره فقال نعم به خوبی دلالت دارد بر اینکه مطلق وجه الارض کفایت میکند و اینکه خاک باید باشد نه، حضرت فرمودند به گچ میشود به نوره میشود اما به خاکستر نمیشود برای اینکه خاکستر زمین نیست لانه لیس یخرج من الارض پس هرچه یخرج من الارض میشود به آن تیمم کرد الا ما اخرجه الدلیل، این یک روایت.
یک روایت هم روایت 5 از باب 21 از ابواب صلاه الجنازه که سابقا خواندیم موثقه سماعه قال سئلته عن رجل مرت به جنازه و هو علی غیر وضو کیف یصنع قال یضرب یدیه علی حائظ اللبن فلیتیمم به خب حضرت نفرمودند که دستش را به خاک بزند فرمودند دستش را بزند به دیوار گلی، به دیوار خشتی تیمم بکند نماز جنازه بخواند، بنابراین این فرمایش این بزرگان که فرمودهاند تا خاک باشد نوبت به سنگ نمیرسد این دوتا روایت که خواندیم میگوید اگر چه خاک باشد نوبت به گل والبته گل خشک ، خشت ونوبت به گچ ونوبت به نوره و امثال اینها می رسد و علاوه بر این دوتا روایت روایات دیگر هم هست علاوه بر این دوتا روایت که خواندیم آن قاعده هم هست اینکه اینها مطلق و مقید مثبتین هستند نمیتواند احدهما دیگری را از اطلاق بیندازد یکی هم قید غالبی است قید غالبی نمیتواند تقیید بکند پس آن روایات فراوانی که می فرماید تیمم بکند به زمین منجمله روایت هم، نه، خود قرآن که می فرماید فلم تجدوا ماء نگفته فتیمموا ترابا فرموده فتیمموا صعیدا، بالاخره دلالتش خیلی خوب است میخواهیم تیمم بکنیم حضرت فرمودند تیمم کن به دیوار گلی، به دیوار خشتی علی حائط اللبن، بالاخره خاک نیست دیگر،حالا هرچه بالاخره تیمم است طرز تیمم را یاد دادند.
فتلخص مما ذکرناه این که آیا خاک دخالت دارد یا نه؟ میگوییم نه، چرا؟ روایات فراوانی داریم که روایات میگوید تیمم بکن بر زمین قرآن هم میگوید تیمم بکن بر زمین زمین همین طور که خاک را میگیرد سنگ را میگیرد همین طور که سنگ را میگیرد ماسه و شن و امثال این ها را میگیرد، آن روایتی هم که میگوید تراب آن روایت هم از باب بیان مصداق است نه خصوصیت داشته باشد حمل مطلق بر مقید نیست مخصوصا قید غالبی علاوه بر این دوتا روایت سکونی و موثقه سماعه هم به خوبی دلالت دارد اینکه خاک خصوصیت ندارد.
حالا اگر ما صرف نظر بکنیم از همه این ها اصل چه اقتضا میکند؟ خب اصل هم اقتضا می کند خاک خصوصیت ندارد چرا؟ دوران امر بین اقل و اکثر است می دانیم که زمین است نمیدانیم خاک خصوصیت دارد یا نه؟ رفع مالا یعلمون میگوید نه، اقل و اکثر است دیگر اقل و اکثر ارتباطی دیگر واجب باشد آن خاص نه، رفع مالا یعلمون آن خصوصیت را می زند بنابراین باقی می ماند اصل هم اقتضا میکند تیمم بر زمین هرچه باشد خاک باشد یا سنگ باشد، یا ماسه باشد یا شن باشد یا نوره نپخته باشد گچ نپخته باشد همه این ها کفایت میکند.
بحث فردا که این هم بحث خوبی است راجع به پخته این ها اگر خاک را پختند آجر شد یا موزائیک یا کوزه گلی یا گچ را پختند گچ به دیوار مالیدن شدن یا نوره را پختند و نوره شد آیا به اینها میشود تیمم کرد یا نه؟ یک مطالعه دقیقی بکنید تا فردا انشاءالله.