درس خارج فقه آیتالله حسین مظاهری
90/04/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: دوران امر بین ترک یکی از شروط یا ترک وضو یا غسل
در مسئله 25 فرمودهاند: اذا کان معه ما یمکن تحصیل احد الامرین من ماء الوضوء او الساتر لا یبعد ترجیح الساتر و اذا دار الامر بین تحصیل الماء او القبله ففی تقدیم ایهما اشکال معمولاً مرحوم سید در این جا باید فرموده باشند که اگر یکی از شروط نماز یا اجزای نماز دوران امربشود بین ترک آن یا ترک وضو یا ترک غسل کدام اینها مقدم است؟ روی آن قاعدهای که ایشان جلو آمدند باید بگویند که ترک وضو ترک غسل، چرا؟ برای اینکه بدل دارد و ایشان فرمودند برای اینکه بدل دارد برای اینکه روایت دارد و مسئله را در آن جا تمامش کردند که در آن جا مسئله این بود اذا دارالامر بین رفع حدث و رفع خبث فرمودند رفع خبث مقدم است چرا؟ برای اینکه رفع حدث بدل دارد خب آن قاعده کلی دیگر در باب همه شروط همه اجزاء میآید و اما اینکه در این جا یکی راجع به ساتر صحبت کنند یکی راجع به قبله راجع به ساتر بگویند که ساتر مقدم است و تیمم کند یکی راجع به قبله بگویند که نمیدانم کدام مقدم است و فیه اشکال، این ظاهراً هیچ وجهی برای این فرمایش مرحوم سید نمیشود درست کرد و این مسئله 25 را اگر برده بودند در همان مسئله 23 و مسئله 24 و 25 را اصلاً متعرض نشده بودند علی الظاهر خیلی خوب بود، یک قاعده درست بکنیم بگوییم که اذا دارالامر بین اینکه تیمم کند یا یکی از اجزاء و شروط نماز را از دست بدهد کدام اینها مقدم است؟ بگویند که آن جزء و آن شرط را از دست ندهد تیمم کند برای اینکه آن تیمم بدل از وضوست و رفع حدث چونکه بدل دارد مؤخر از همه شروط و اجزاست یک مسئله یا یک تتمه هم درست بکنند اذا دارالامر بین ارتکاب حرامی یا تیمم کدام مقدم است؟ باز بگویند ارتکاب حرام را نکند تیمم بکند برای اینکه آن تیمم بدل از وضوء.
اگر هم کسی حرف ما را بزند بگوید اینکه بدل است پس بنابراین همه اجزاء و شروط و همه محرمات مقدم بر آن دلیل ندارد دلیلش فقط همان روایتی است که در باب حیض است که حضرت فرمودند غسل نکند خود را آب بکشد خود را بشوید آن روایت هم که ناتمام بود بنابراین دوران امر بین اینکه یکی از اجزاء و شرایط از دست داده بشود یا ارتکاب حرامی بشود کدام اینها مقدم است؟ بگوییم وجهی برای تقدم ندارد خواه ناخواه میشود تخییر، حالا اگر کسی در ارتکاب حرامش بگوید من قطع دارم مثل همان خوردن آب نجس بگوید نه آب نجس را نخورد حرام است و آب پاک بخورد تیمم بکند برای اینکه تیمم بدل دارد من قطع دارم اینکه تیمم مقدم بر ارتکاب حرام است این هم یک ذوق است و الا راستی یک دلیلی بیاوریم بر اینکه چون این تیمم بدل برای وضوست بنابراین همه جا وضو نه، تیمم آری، دوران امر باشد بین هر شرطی از شروط مرحوم سید خب می دانید این را پذیرفتند مسئله اولشان این بود دوران امر بین حدث و خبث گفتند که نه رفع خبث بکند رفع حدث به جای وضو به جای غسل تیمم بکند، عمده هم فرمودند لان له بدل راجع به شرب ماء نجس هم باز فرمودند که آب نجس نخورد آب پاک بخورد به جایش تیمم بکند باز برای اینکه لان له بدل خب مسئله تمام شد یک قاعده کلی بگویند و بگویند که هر کجا دوران امر شد بین اینکه تیمم بکند یا یکی از شروط یکی از اجزاء را از دست بدهد تیمم کند آن شرط را آن جزء را از دست ندهد لذا این تفاصیل ظاهراً هیچ وجه ندارد و این تردید مرحوم سید این جاها برای چیست؟ اذا کان معه ما یمکن تحصیل احد الامرین من ماء الوضو او الساتر لا یبعد ترجیح الساتر چرا؟ لان له بدل، این لان له بدل را که این جا نیاوردهاند دیگر آن لان له بدل آن جا این جا هم میآید آن وقت دو دفعه بگویند اذا دار الامر بین تحصیل الماء او القبله ففی تقدیم ایهما اشکال و نتوانند لان له بدل را این جا بیاورند دیگر علی الظاهر وجهی ندارد، اصلا دو سه تا مسئله کردن این ما وجهی برایش نمیبینیم و باید یک قاعده کلی خودمان درست بکنیم و اینکه دوران امر بین تحصیل شرایط و تیمم کدام مقدم است؟یک قاعده کلی روی حرف مرحوم سید درست بکنیم بگوییم لان له بدل تیمم مقدم است آن شرایط را تحصیل بکند وضو نگیرد به جایش تیمم بکند، روی حرف ما هم بگوییم که مخیر است، دوران امر است بین اینکه کوشش کند قبله را پیدا کند یا اینکه وضو بگیرد کدام مقدم است؟ بگوییم کوشش کند قبله را پیدا کند برای وضو که دیگر وقت ندارد برای غسل که دیگر وقت ندارد تیمم بکند هرچه در مسئله 23 گفتیم همه حرفها نفیا یا اثبات در مسئله 25 هم میاید در مسئله 24 هم میاید و حالا یک وقت بفرمایید که مسئله 23 مسئله 24 تفریع فروع است و عروه باید تفریع فروع بکند یکی را در باب اجزاء و شرایط گفتند یکی را هم در باب ارتکاب محرمات، وجه دارد اما دیگر راجع به مسئله 25 هیچ وجه ندارد که ما هی یک یک، یک دفعه بگوییم دوران امر بین رفع حدث یا رفع خبث دو دفعه بگوییم که دوران امر بین تحصیل ساتر یا وضو گرفتن یا غسل کردن، دو دفعه بگوییم دوران امر بین تحصیل قبله یا تحصیل ماء برای وضو، و بعضی را اشکال کنیم و بعضی را حواله به همان مسئله 23 بدهیم ظاهراً وجهی برایش نیست و میتوانیم یک قاعده کلی بگوییم، اگر کسی لان له بدل را در باب تیمم پذیرفت و گفت که اگر دوران امر شد بین اینکه خبث یا حدث و گفت که رفع خبث مقدم بر رفع حدث لان له بدل این را اگر پذیرفت که مرحوم سید پذیرفتند دیگر راجع به همه شروط و اجزاء هم باید بپذیرید اگر هم مثل ما تردید کردیم گفتیم که دوران امر بین رفع حدث و رفع خبث دلیل ندارد که رفع خبث مقدم بر رفع حدث باشد نه، میشود تخییر وقتی تخییر شد در باب همه اجزاء و شرایط این حرف هست، دیگر حالا قبله باشد یا ساتر و یا طهارت از خبث باشد یا مقدمات دیگر یا حتی اجزاء دوران امر باشد بین اینکه ایستاده نماز بخواند یا باغسل اما نشسته و کدام مقدم است؟ این را مرحوم سید نفرمودهاند خب دیگر شما در باب اجزاء هم بفرمایید، دوران امر بین اینکه غسل بکند وقتی غسل کرد دیگر نمیتواند رکوع کند نمیتواند سجده کند باید نشسته نماز بخواند رکوع و سجده را با اشاره بهجا بیاورد یا اینکه تیمم کند میتواند رکوع کند سجده کند کدام مقدم است؟ این هم مرحوم سید نفرمودهاند خب شما بفرمایید همه اینها از یک باب است ایشان راجع به ساتر و قبله فقط گفتهاند شما راجع به همه شرایط نماز بگویید ایشان راجع به اجزاء اصلا نگفتهاند شما راجع به اجزاء هم بگویید مثلا راجع به همین رکوع و سجده یک کسی بگوید رکن است بگوییم بله رکن است اما له بدل همان اشاره بدل رکوع است همان اشاره یا مهر گذاشتن به پیشانی بدل سجده است دوران امر بین اینکه سجده کند اما بدلش یا غسل کند اما بدلش یعنی تیمم کند کدام مقدم است؟ انسان بخواهد بگوید که تیمم کند لان له بدل این جاها هم دیگر اصلا نمیاید و نمیدانم مرحوم سید اصلا چرا متعرض مسئله هم نشدهاند لذا مرحوم سید این جمله لان له بدل را در رفع خبث و رفع حدث آوردهاند دیگر در مابقی شرایط نیاوردهاند دیگر در باب اجزاء اصلا متعرض مسئله نشدهاند و شما باید هفت هشت ده تا مسئله روی فرمایش مرحوم سید درست بکنید اذا دارالامر بین اینکه حمد بخواند یا وضو بگیرد کدام مقدم است؟ همچنین تمام شرایط تمام اجزاء را اگر بناست تفریع فروع بکنیم ده دوازده تا فرع میشود اگر همه نه یک قاعده کلی درست بکنیم و حقش این بود مرحوم سید یک قاعده کلی درست بکنند بفرمایند اذا دارالامر بین ترک شرط من الشروط او جزء من الاجزاء و تیمم کدام اینها مقدم است؟ اگر آن قاعده لان له بدل را برای تیمم درست کردند همه اجزاء و شرایط را بگویند لان له بدل و تیمم مقدم بر همه اینهاست شروط و اجزاء را بهجا بیاورد به جای رفع حدث هم تیمم بکند و اما اگر هم مثل ما لان له بدل را قبول نکردید دیگر دوران امر بین اینکه این شرط را از دست بدهد یا آن شرط را، این جزء را از دست بدهد یا آن شرط را، یا این جزء را از دست بدهد یا آن جزء را دیگر اصلا ببریدش مسئله را در غیر وضو بگویید اذا ذارالامر بین اینکه یک کسی رکوع کند اما سجده دیگر نتواند اشاره ای باشد یا رکوع کند سجده درست بتواند بکند کدام اینها مقدم است؟ دیگر این لان له بدل هم این جاها نمیاید دیگر میشود حرف ما و حرف ما این شد که دوران امر بین دوتا شرط یا این را ترک کند یا آن را، دوران امر بین دوتا جزء یا این جزء ترک شود یا آن جزء کدام این ها مقدم است؟ بگوییم تخییر، بعضی از فضلای جلسه میفرمودند دوران امر بین تعیین وتخییر، اگر یک جا بتواند دوران امر بین تعیین و تخییر هم درست بکنید بگویید آن که معین است آن را هم که ما قبول نداریم در اصول دوران امر بین تعیین و تخییر آن تعیین مقدم باشد. حالا تقاضا دارم از شما یک فکری بکنید تا فردا ببینید حرف من درست است یا نه؟ اگر حرف من درست است که خیلی خوب اگر حرف من درست نیست و ایراد به مرحوم سید وارد نیست بفرمایید تا از شما استفاده بکنیم، این مسئله تمام شد مسائلش هم 25 تا مسئله بود تمام شد.
حالا هفتم از مجوزات تیمم گفتهاند ضیق وقت است اگر بخواهد غسل بکند آفتاب میزند گفتهاند حتما باید تیمم بکند نمی تواند غسل بکند دیگر حرفهای اینکه آیا غسلش باطل است یا باطل نیست حرفهایش هم قبلا زده شد که ما گفتیم اگر گناه بکند غسل بکند ما گفتیم غسلش درست است مرحوم سید گفتند غسلش باطل است حالا دوران امر بین اینکه نماز را قضا بکند نه نماز اصلا نخواند آن بحث ما نیست که دو سه روز قبل مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی در آن مسئله فرموده بودند، نه، نماز میخواند اما وقت را از دست میدهد یعنی آفتاب زده نماز میخواند باید نمازش را قضا بخواند اگر غسل بکند وقت را از دست میدهد اگر تیمم بکند وقت را از دست نمیدهد الا اینکه با تیمم نماز میخواند کدام اینها مقدم است؟ خب این مسئله همان مسئله قبلی است اما مرحوم سید این را هفتم قرارش داده فرمودند 7 چیز است مسوغ برای تیمم، حالا هفتم اینکه وقت نداشته باشد این در حقیقت مسئله برمیگردد به اینکه اذا دارالامر بین اینکه تیمم کند و نماز را توی وقت بخواند یا اینکه غسل کند اما نماز را خارج از وقت بخواند کدام مقدم است؟ مرحوم سید با ضرس قاطع فرمودهاند نه باید تیمم بکند و نماز را در وقت بخواند به عبارت دیگر اذا دارالامر بین ادراک وقت یا ادراک غسل، ادراک وقت مقدم است باید تیمم بکند نماز بخواند اگر آن لان له بدل را هم این جا بیاورند که دیگر حسابی درست میشود تیمم بدل از غسل است مثل اینکه غسل کرده بنابراین حتما باید تیمم کند نماز بخواند اما مسئله همان است حالا چرا مرحوم سید این را هفتم قرار دادهاند؟
دوتا اشکال به مرحوم سید هست این دوتا اشکال را حتما باید رفع کنید چون که یک اجماعی هم در مسئله هست این دوتا اشکال را حتما رفع کنید تا فردا از شما استفاده کنیم.
یک اشکال هست اینکه این سابع با آن مسئله 23 با آن مسئله 24 و مسئله 25 یک مسئله است برای اینکه اذا دارالامر بین اینکه تیمم کند وقت را ادراک بکند یا اینکه نه، غسل بکند وقت از بین میرود نماز را با غسل بخواند اما خارج از وقت دوران امر بین اینکه وقت را به دست بیاورد یا غسل را کدام اینها مقدم است؟ این مسئله همان مسئله است آن جاها اشکال داشتند در این جا میگویند حتما به ضرس قاطع حتی هفتم مسئله قرارش میدهند هفتم از مجوزات تیمم اینکه وقت برای غسل یا وقت برای وضو نداشته باشد، این یک ایراد است که این هفتم شما همان مسئله 23، مسئله 24، مسئله 25 است و اگر میخواهید بگو السابع آن دوتا را هم بیاورید این جا بگویید که التاسع، العاشر، اما آنها را به عنوان مسئله نقل بکنید این را به عنوان هفتم از مجوزات تیمم این یک ایراد است.
یک ایراد هم همان که قبلا بارها گفتهایم بابا این هفتم دیگر نیست این همان اول است همان است که قرآن میفرماید فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا و این عدم وجدان قرآن که میفرماید یعنی عدم تمکن اگر تمکن از وضو و غسل نداری تیمم بکن این تمکن یک دفعه آب ندارد یک دفعه آب دارد آب برایش ضرر دارد یک دفعه آب دارد آب برایش ضرر ندارد وقت ندارد آن سه تا که ما گفتیم آن 7 تا به آن سه تا برمیگردد که تیمم یکی از این سه یا آب ندارد یا آب برایش ضرر دارد یا وقت برای غسل یا وضو ندارد اگر هم ایراد به حرف من میخواهید وارد کنید بگویید اصلا این 7 تا به یک چیز برمیگردد و آن اینکه هرکه تمکن ندارد از غسل یا وضو این باید تیمم بکند لذا این هفتم همین است تمکن ندارد یعنی چه؟ یعنی وقت برای غسل کردن ندارد وقتی وقت برای غسل کردن ندارد تیمم مقدم است، تمکن ندارد اینکه غسل کند نماز بخواند چون تمکن ندارد فلم تجدوا ماءً فتیمموا صعیدا طیبا میگوید تیمم کن، حالا این ایراد دوم خیلی اهمیت ندارد سابقا در باره اش دو سه مرتبه صحبت کردیم اما آن ایراد اول که جایی صحبت نکردیم این جایش است انصافا یک ایراد واضحی است دیگر، چرا مرحوم سید دوران امر بین رفع حدث و رفع خبث گفتهاند رفع خبث مقدم است دوران امر بین ساتر و عدم ساتر گفتهاند باز ساتر مقدم است، دوران امر بین قبله و غیر قبله باید بگویند باز قبله مقدم است اشکال کرده اند خب همان جا باید بفرمایند دوران امر بین وقت و غسل کدام مقدم است؟ اگر غسل بکند آفتاب می زند اگر غسل نکند خب باید تیمم کند نماز بخواند کدام مقدم است؟ مرحوم سید باید بگویند لان له بدل تیمم مقدم است اما این همان است دیگر یک چیز زائد نیست باید یک قاعده کلی بگویند لان له بدل چون که آن وضو غسل بدل دارد بنابراین هر وقتی که با یکی از شروط یا یکی از اجزاء جنگید زمین میخورد چرا زمین میخورد؟ لان له بدل ما نحن فیه هم همین است دوران امر است بین اینکه وقت را از دست بدهد یا غسل بکند کدام مقدم است؟ خب مرحوم سید این جا با ضرس قاطع میگویند حتما باید تیمم کند حتی هفتم از مجوزات قرارش میدهد دلیل خاصی در مسئله نداریم اگر دلیل بخواهیم همین دلیل است که گفتیم دوران امر بین اینکه وقت را از دست بدهد یا تیمم بکند؟ تیمم بکند لان له بدل، لان له بدل را که ما قبول نداریم لذا میشود تخییر، اما مرحوم شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه ادعای اجماع کردهاند مخالف را آل عصفور یکی از علمای بزرگ قبل از شیخ طوسی بوده و این غیر از آن اجماعهایی است که در خلاف یا در جاهای دیگر مرحوم شیخ فرمودهاند این اجماع برای اینکه میفرمایند مخالف نیست جز این آقا، مرحوم شیخ طوسی در خلاف میفرمایند که شیخ حسین آل عصفور این میگوید که نه وضو بگیر تیمم نکن نمازت قضا میشود طوری نیست نماز قضا بخوان معلوم میشود این اجماع پیش مرحوم شیخ طوسی یک چیز مسلمی بوده، بعد از مرحوم شیخ طوسی هم همه همه این حرف را زدهاند که باید تیمم بکند چرا؟ اجماع توی مسئله هست من جمله شیخ المشایخ ما مرحوم صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه اما از آن طرف هم صاحب مدارک و حتی شرایع، کشف اللثام جامع المقاصد اینها همین حرف را زده اند گفتهاند که دوران امر بین وجوب طهارت مائیه و نماز یا وقت را از دست دادن، لذا مثلا مثل صاحب مدارک فرمودهاند که نه، غسل کن نماز بخوان خارج وقت، برای اینکه میدیدند دوران امر است بین اینکه وقت را از دست بدهد یا غسل را گفته نه، غسل بکن آفتاب میزند خارج وقت نماز بخوان این یک مسئله.
یک مسئله هم همان لان له بدل خب آن کسانی که می گویند نه تیمم بکن میگویند لان له بدل برای غسلت بدل هست برای وقت بدل نیست چون که بدل هست با طهارت نماز بخوان وقت را درک بکن برای اینکه تیمم جای غسل را می گیرد لذا یک چیزی میآید جلوو آن خیلی شکننده است اینکه اجماع ما به واسطه این دلیل از دست داده می شود برای اینکه اجماع می شود محتمل المدرکیه یا مقطوع المدرکیه یعنی آنها گفتهاند که تیمم بکن گفتهاند لان له بدل خب اگر ما لان له بدل را قبول نکردیم که سابقا قبول نکردیم در همین جا میگوییم اقا دوران امر است بین اینکه غسل کند نماز را خارج وقت بخواند یا اینکه تیمم بکند نماز را در وقت بخواند و لان له بدل که نمیتواند کار بکند خواه ناخواه میشود تخییر، اگر یک کسی دوران امر بین تعیین و تخییر را به واسطه این قولها بگوید آن وقت میشود مثلا تعیین اینکه تیمم بکند و الا ما که قبول نداریم باز میشود تخییر، این اجماع در مسئله هست اما این اجماع این اشکال را دارد که مقطوع المدرکیه است یا لااقل محتمل المدرکیه است وقتی محتمل المدرکیه شد دیگر اجماع نمیتواند کار بکند، این هم مسئله انصافا مسئله مشکلی است توی فقه برای اینکه دلیل برایش نداریم میبینیم مثلا صاحب جواهر خیلی این طرف و آن طرف زدهاند فقط همین در آخر کار میفرمایند اجماع در مسئله و آن اجماع به ما میگوید تیمم بکن نماز بخوان توی وقت این وقت را از دست نده،. روی این مسئله سوم هم تقاضا دارم یک قدری فکر بکنید شاید فردا بتوانیم از شما ، غیر از اینکه گفتم استفاده بکنیم.