درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/11/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اگر بعد از غسل میت، میت جنب شود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله دیروز مسئله مشکلی بود مسئله این بود که اگر میت نجس شود مثل اینکه مثلا بول کند، مرحوم سید فرموده بودند که هم بدنش را هم کفنش را باید آب کشید، در مقابل مشهور که فرموده بودند کفن را باید آب کشید، از بدن صحبت نکرده بودند یعنی لازم نیست و بالاخره ما با جمع بین روایات دیروز اثبات کردیم هم بدن را باید آب کشید هم خود میت را، البته غسلش صحیح است غسلی که دادهاند آن غسل یعنی غسل میت آن دیگر اعاده ندارد.
اما مسئله مشکلی که جلو آمد اینکه این میت اگر جنب شد ایا غسل جنابتش باید داد یا نه؟ غسل میتش که داده شده آن هیچ، اما آیا این را باید غسل جنابت داد یا نه؟
مرحوم سید فرمودهاند نه، این نه مرحوم سید را که محشین بر عروه هم امضا کردهاند یک وجوهی برایش نقل کردهاند بعضی گفتهاند اصلاً میت جنب نمیشود.
بعضی گفتهاند که حالا جنب بشود واجب نیست غسل بکند برای اینکه غسل را میخواهند برای نماز و این نماز نمیخواهد بخواند و بعضی هم گفتهاند که این غسل بر خودش که واجب نیست بر این هم آن چه واجب است غسل میت است و اما غسل جنابت دیگر دلیل نداریم بر اینکه واجب باشد بر ما آن میت را غسلش بدهیم و علی کل حال مشهور در میان اصحاب شده منجمله مرحوم سید در عروه و محشین بر عروه که همینطور در حال جنابت بروید دفنش کنید، دیروز ما میگفتیم که خب این جنابت یک قذرات است آدم جنب دور از رحمت خداست وقتی دور از رحمت خدا باشد خب ما همین جور که باید این را به واسطه نماز نزدیک به رحمت خدا بکنیم باید غسل جنابتش هم بدهیم، آن قضیه غسیل الملائکه هم تایید میکند مطلب ما را حنظله و اینکه حنظله در حالی که شهید بود غسل نداشت خونش غسلش بود اما پیامبر اکرم فرمودند ملائکه غسلش دادند و این قذارت را از بدن میت لازم نباشد، دفن کنیم مخصوصا اینکه مرحوم سید میفرماید اگر نجس شد هم بدن را هم کفن را باید آب کشید و انسان میفهمد که اگر بدن را کفن را حتی مثلا یک مقدار کمی کفن خونی شده باشد روایت گفت که مقراض کن برای اینکه نمیشود آب بکشی قیچی کن آدم با فرضی که این جور فتوی بدهد اما بگوید که جنب است غسل دادنش واجب نیست، لازم نیست، انصافا ذوق فقاهت نمیپسندد، در حقیقت اگر ما بخواهیم یک دلیل بیاوریم نه از این طرف نه از آن طرف دلیل برای مسئله نیست نه آنها که میگویند این اصلا جنب نمیشود یا اینکه اگر هم جنب بشود غسل برایش واجب نیست، خب ما که نمیگوییم غسل برایش واجب است ما میگوییم ما باید غسلش بدهیم خیلی فرق میکند ولی علی کل حال جنب نمیشود، غسل برایش واجب نیست غسل برای نماز است اینها هیچ کدام دلیل نیست یک دلیلی که راستی در فقه بشود به آن اطمینان کرد از این طرف هم که من عرض میکنم بگوییم که جنابت موجب قذارت است از همین جهت هم کسی که مثلا جنب شد توی مسجد نمیتواند برود یک قذارتی دارد این قذارت را هرچه زودتر باید رفعش بکند و عوام مردم هم میفهمند آدم جنب توی صورتش هم نمیشود نگاه کرد چه رسد اینکه بخواهد این توی مسجد برود، مثلا قرآن کم بخواند، دست روی خط قرآن نگذارد، توی مسجد نرود خب اینها همه دلیل براین است که این جنابت یک چیزی است یک حالتی است برایش پیدا میشود چنانچه غسل یک طهارتی است حالتی است که برایش پیدا میشود لااقل بگویید رفع قذارت است رفع کدورت است غسل، خب این قذارت الان برای این میت پیدا شده و ما بگوییم که این میتی که العیاذبالله با او نزدیکی شده این زن را همین جور بروید دفن بکنید دلیل نیست مثل اینکه آن طرفیها هم دلیلی ندارند، حنظله غسیل الملائکه هم یک معنویت است دلیل نمیشود اما مثل اینکه ذوق فقهی به ما میگوید که این زن را اگر جنب کردند باید غسلش بدهند، لذا نه این طرف دلیلی فقهی میشود اقامه کرد که مرحوم سید فتوی بدهد، مرحوم سید فتوی میدهند دیگر، و از عجایب هم هست مرحوم سید میگویند اگر این نجس شد باید آب کشید اما این اگر جنب شد هیچ، خب آن جنابت اگر بدتر از آن نجاست نباشد آن حدث اصغر است آن حدث اکبر است، خب ما باید این را آب بکشیم، لذا سابقا گفتیم روایت میگفت که غسل میت کافی از جنابتش است این جور درست میکردیم که مسلم بود دیگر غسل میت که دادیم لازم نیست غسل جنابت بدهیم برای اینکه آن غسل میت کافی از غسل جنابت است، نمیگفت که لازم نیست غسلش بدهید میگفت کافی از غسل جنابت است یعنی غسل میت کار غسل جنابت را میکند، حالا این بحث ما نیست بحث ما فعلا این است که این را غسلش دادهاند تمام شده غسل میت،حالا میخواهند دفن کنند جنب شد حالا آیا باید غسل جنابتش بدهند یا نه؟
مرحوم سید در حالی که میگویند باید آب کشید اگر حدث اصغر باشد اما راجع به حدث اکبر میگوید لازم نیست آب بکشید همینطور جنب برو دفنش بکن، سخت است انسان بگوید اما از آن طرف هم بخواهیم دلیل اقامه بکنیم دلیل هم نداریم، بلکه اگر هم شک بکنیم آیا واجب است ما این را غسل جنابتش بدهیم یا نه؟ خب رفع ما لایعلمون میگوید نه، برائت میگوید نه، اینها همه خوب است بحث طلبگی اما خیلی جرأت میخواهد یک میتی جنب شده غسلش دادهاند دیگر لازم نیست غسل میت بدهند، غسل میت که لازم نیست بدهند اگر هم حالا بخواهند نیت غسل جنابت باید بکنند که من دیروز میگفتم هر سه غسل را بدهند البته احتیاط، حالا اگر غسل جنابت بخواهند بدهند همان غسل سوم، آب خالص و این میت جنب است همین جور برویم دفنش بکنیم خیلی جرأت میخواهد اما از آن طرف هم یک دلیل بیاوریم به اینکه برای ما واجب است رفع حدث این را بکنیم مگر یک کسی از این حرفها قطع پیدا بکند بگوید که اگر رفع خبث واجب است رفع حدث به طریق اولی واجب است، بتواند یک اولویت قطعیه درست بکند اما مرحوم سید در محشین بر عروه این اولویت قطعی را درست نکردند گفتند که این را باید غسل میت داد وقتی تمام شد اگر محدث شد به حدث اصغر آب بکشید اما اگر محدث شد به حدث اکبر لازم نیست غسلش بدهید بروید دفنش بکنید.
من که نمیتوانم باور بکنم ولو اینکه دلیل فقهی هم روی مسئله نداشته باشیم همین اولویتی که من درست کردم شما بگویید من این اولویت را قبول ندارم این قیاس است این استحسان است البته آن طرف هم آنچه گفتهاند یک ادعا بیشتر نیست که میت جنب نمیشود اگر هم جنب شده لازم نیست غسلش بدهیم، غسلش بدهیم برای چه؟ از آن طرف هم ادعاست غسلش بدهیم برای چه؟ برای اینکه پاکش بکنیم، برای اینکه این نجس واقعی است میخواهیم پاکش کنیم، این خلاصه حرف است.
حالا اگر شما مطالعه کردهاید و چیزی دارید دیگر بفرمایید، بنا شد که دیگر از شما استفاده بکنیم، من خیلی دلم میخواهد که از شماها استفاده بشود توی این مباحثه اما نمیشود، نشدنش هم نه برای اینکه شماها استعداد ندارید نه، استعدادهایتان خوب است خیلی از شماها حتی ذوق فقهی شما الحمدالله خیلی از شماها خوب است جوانهای با استعداد ذوق فقهیدار توی مباحثه داریم اما یک چیز که عمده است لنگ است و آن کهکار در این مباحثه نمیکنید اگر نصف من کار بکنید خیلی میشود از شما استفاده کرد و واجب هم هست درجاتشان عالی است عالیتر حضرت امام بعضی اوقات مثلا مثل شماها نصف شماها 10 دقیقه، 5 دقیقه، یک ربع دیر میآیید ایشان تا میدیدند یک طلبه دیر آمد میگفت که من نمیگویم درس من بیا یا نیا اگر درس من میخواهی بیایی سر وقت بیا، خیلی عالی است خیلی حرف خوبی است، راجع به مطالعهاش هم همین است، خدا رحمت کند درجاتش عالی است عالیتر مرحوم آقای داماد آدم مدققی بود و معمولاً مراجع از شاگردهای خوب آقای داماد بودند و ایشان خودشان مطالعه میکرد خیلی، بعضی اوقات مثلا برای همین مسئله ما که نمیشد درست بکنیم میگفت هفت هشت ساعت و اصرار هم میکرد به شاگردها مطالعه بکنید خیلی و اگر یک دفعه آقای داماد میفهمید یک طلبه حرف زد از فضلا نه طلبه معمولی، درس ایشان از فضلای خیلی عالی بودند اگر میدیدند که حرف این کاشف از این است که این مطالعه کم کرده، حسابی برمیگشتند حسابی که اگر من یک دهم آن را به شما بگویم همه شما فرار میکنید اما هیچ کدام ما از آقای داماد بدمان نمیآمد همان مثال عوامانه که « چوب معلم گل است هرکه نخورد شل است» تشرهای آقای داماد برای ما خیلی سازندگی داشت خیلی، لذا حق نداشت کسی بی مطالعه حرف بزند، خوشا به آن روزها، حالا علی کل حال شماها یک نقص بزرگی دارید ترک واجب هم هست باید مطالعه کنید خیلی تا توی این مباحثه که گذشتیم و این مباحثه که حالا میخواهیم بکنیم و آن هم مشکل است از شما استفاده بکنیم خیلی و من اقرار میکنم از شماها میشود استفاده کرد اما تقصیر دارید، خب این مسئله دیگر چیز نداریم در آن لنگ هستیم و من خیال میکنم، فتوی هم میدهم اینکه اگر میت جنب شد بعد از غسل میت باید غسلش داد غسل جنابت حتی عقیده دارم نمیشود غسلش داد باید تیمم داد تیمم جنابت.
مسئله آخر در باب غسل این مسئله تبعیت است قانون تبعیت و توی این قانون تبعیت همه گیرند در این جا قانون تبعیت این است که وقتی غسل سوم تمام شد دیگر این میتی که نجس بوده طاهر شده آبهایی که ترشح کرده به این طرف و آن طرف یا آبهایی که ریخته روی زمین و روی تختی که این را غسلش میدادند این آبها هم خود به خود پاک میشود در حالی که مثلا ترشح کرده به بدن این دیگر لازم نیست بدنش و لباسش و در و دیوار و اینها را آب بکشیم در حالی که نجس است اما به تبع میت که طاهر میشود آن زمین و دیوار و لباس و کیسهای که به او مالیدهاند و لیف و همه این توابع که تابع عرفی باشد میگویند پاک میشود.
سابقا هم این قانون تبعیت را یک مقدار خواندیم، یک امر مسلم در فقه ماست اما دلیل برایش نداریم یعنی یک روایتی نفیا اثباتا، ولی هم سیره متشرعه هست و هم اجماع مسلم در فقه هست و هیچ کسی راجع به قانون تبعیت اشکال نکرده اما یک دلیل داشته باشیم مثلا اگر بخواهید این اجماع و سیره و اینها را درستش بکنید یک دلیلش هم بکنید این جور که در مرآی و منظر اهل بیت علیهم السلام غسل میدادند، نمیشود که آب ترشح نکند آبها این طرف و آن طرف ترشح میکرد و اینها آب نمیکشیدند، امام علیه السلام هم امضا میکردند، یک مقدار بیشتر، دلیلش بکنید مثل آن چیزهایی که دلیلش میکنند با این تقریبها مثلا از مهام امور است، از مهام امور هم نه، از چیزهایی که مشهور در میان مردم است نفیا و اثباتا در بارهاش صحبت نشده پس معلوم میشود واجب نیست، مرحوم صاحب جواهر این را نه این جا، این جا به قاعده تبعیت میگویند و تمام میشود اما صاحب جواهر خیلی جاها که مرحوم آخوند هم در کفایه متابعت از صاحب جواهر کردهاند این را یک دلیل میگیرند نه یک اصل میفرمایند هرچه مشهور باشد یعنی مبتلا به باشد مثل غسل میت که همه این غسل میت را دارند یا از مهام امور باشد و این در بارهاش چیزی گفته نشده سؤالا و جوابا دلیل براین است که واجب نیست، مرحوم آخوند در کفایه به قصد وجه مثال میزنند، مرحوم صاحب جواهر یک قاعده کلی و منجمله تبعیت که خود این یک دلیل است، همین عدم الوجدان یدل علی عدم الوجود قاعده این است عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود اما این جاها میگویند که عدم الوجدان یدل علی عدم الوجود لذا قاعده تبعیت این جوری است و هر کجا که عرف این تبعیت را ببیند یا بفرمایید با عدم ردع امضا شده یا بفرمایید اینکه سؤال و جواب روی آن نشده و بالاخره همه دلیل امضا و اینکه قاعده تبعیت یک اصل عقلایی یک اصل شرعی است البته گاهی شک در تبعیت میکنیم مثلا میت را دارد غسل میدهد آبهایی که این طرف و آن طرف میپاشد خب این مسلم تبعیت یا دست این غسال در وقتی که میت پاک شد دست این پاک میشود قانون تبعیت، اما حالا کیسه که قبلا کیسه کشیده، حالا این پاک شده این هم قانون تبعیت یا نه؟ آدم در آن میماند که عرف این قدر جلو میرود، دیدم یک خانمی یک کتاب نوشته برای وسواسیها این میخواسته این وسواسیها را یک قدری رام کند در کتاب هم هست گفته که هرکس وقتی رفت حمام و بدنش را تطهیر کرد دیگر کیسه و لیف و حمام و همه همه پاک است به قاعده تبعیت، خب حالا اینکه معلوم است خانمی است یعنی پشمی به کلاهش نیست اما این اندازه که این آقا وقتی که مثلا خودش را تطهیر کرد بگوییم که این ترشحات مثلا پاک است ولی فقهاء همین جا را نمیگویند ترشحاتش را هم نمیگویند یعنی مثلا در حالی که غسل کرده آب ترشح کرده به این طرف و آن طرف میگویند این طرف و آن طرف نجس است و اما این بدنش چون آب کشیده پاک است، اینکه عرض میکنم مشکل است وقتی بیاییم توی خصوصیات گیر میکنیم، یعنی فقهاء میبینیم نمیگویند، فقهاء راجع به همین غسل میت فرمودهاند ترشحات را قدر متیقن گرفتهاند و همین الان مرحوم سید هم در این مسئله فرمودهاند و اما همین مرحوم سید یا دیگران وقتی بروند توی حمام و غسل کردن و تطهیر کردن این آقا، خانم نمیگویند ترشحات، اگر آب کر است میگویند پاک است برای اینکه آب کر است اما اگر آب قلیل است نمیگویند به قاعده تبعیت آبهایی که این طرف و آن طرف ریخته شده پاک است، میگویند نجس است، حالا چه شده؟ اگر راستی قانون تبعیت این جا هست آن جا هم باید بگوییم اگر آن جا نیست این جا را هم باید بگوییم اما چه جور شده وقتی میآیند در قانون تبعیت میبینیم که بعضی جاها حسابی قانون تبعیت مثل این جا یا مثلا در باب شیره پختن اگر کسی بگوید نجس است ما که میگوییم به جوش آمدن انگور نجس نمیشود، خوردنش حرام است، اما آنها که میگویند نجس است خب میگویند که وقتی دو ثلث رفت یک ثلثش باقی ماند این میشود شیره و پاک است یا در باب سرکه اگر جوش آمد حالا یک ثلثش کم شده میگویند که آن شیره یا آن سرکه که پاک میشود خمره هم دیگر در حالی که نجس بوده پاک میشود یا مثلا راجع به شیره پختن میگویند لباس این، کفگیر این میگویند که پاک میشود قانون تبعیت اما وقتی که بیایند مثلا مثل حمام مثل اینکه اصلاً قانون تبعیت نداریم، قانون تبعیت را اصلاً نمیگویند حتی راجع به شیر، دست نجس گذاشته به شیر، شیر نجس شده حالا الان خودش را تطهیر میکند پاک میشود آیا این شیر به قانون تبعیت پاک میشود یا نه؟ میگویند نه، شیر آب را باید آب کشید لذا مسئله مسئله مسئله مشکلی است از یک طرف مثل حمام نمیگویند از یک طرف مثل این مسئله ما و غسل میت میگویند و مثلا همین غسل میت شیر را باز میکند و این میت را غسل میدهد حالا غسل سوم که تمام شد این میت پاک شد آن شیر چه؟ میگویند پاک است، حتی خیلی از بزرگان همین جا میگویند که آن کیسه که باز کیسه مالیده، لیف که لیف مالیده دست و آن پارچهای که روی این انداخته شده همه اینها به قاعده تبعیت پاک است اما وقتی بروند توی مسائل دیگر قانون تبعیت را نمیآورند در حالی که خب شیر آب است یک جا بگوییم پاک میشود به قانون تبعیت، یک جا پاک نمیشود به قانون تبعیت راستی مشکل است.
آن وقت حالا چه بگوییم؟ دیگر خواه ناخواه چون دلیل لبی است باید قدر متیقن گرفت، دیگر باید ببینیم کجا یقینی است بگوییم قانون تبعیت، کجا یقینی نیست دیگر وقتی یقینی نیست دیگر باید بگوییم قانون تبعیت نه، نجس است باید تطهیر بکنیم.
این هم اصل اقتضا میکند توی مسئله اصل اقتضا میکند عدم تبعیت را، ولی فقهاء نفرمودهاند ونفرمودهاند اگر هم مثلا نظیرش را نفرموده بودند طوری نیست اما انسان میبیند که در دو مورد که هیچ تفاوت با هم ندارد یک جا میگویند قانون تبعیت یک جا میگویند نه.
چرا شیر آب توی حمام باید نجس باشد اما شیر آب برای این میت باید پاک باشد؟ اگر تبعیت است هر دو تبعیت است، هر دو هم به قول شما خارجی است حکم که نمیخواهیم بگوییم قانون تبعیت مربوط به موضوعات است مربوط به احکام که نیست.
حالا این را هم توجه داشته باشید که بخواهیم با قواعد عقلی بیاییم جلو اصلاً نمیشود توی فقه با قواعد عقلی بیاییم جلو، همین مسئله ما توجه کنید الان دارد این میت را غسل میدهد خب این غسل اول تمام شده این میت پاک است یا نجس؟ نجس است، حالا که نجس شد آب میریزند روی این بدن میت این آبها میشود نجس مگر آب کر باشد هیچ وقت که آب کر نبوده، حالا مثلا آب کر است حالا هم نمیدانم با آب کر، خیلیها با آب قلیل است دیگر، خب همین که آب را میریزند و این بدن نجس است آب هم میشود نجس اما شما غسل دوم را بده، غسل دوم هم با آب نجس است یا بدن نجس است، غسل سوم هم در وقتی که داری غسل میدهی بدن نجس است دیگر خواه ناخواه آب هم به بدن آب هم نجس است تا برسد طرف دست چپ، غسل سوم با آب خالص طرف دست چپ تمام بشود وقتی تمام شد آن وقت بدن پاک است آب هم روی آن بریزیم پاک است اما دیگر نمیخواهیم آب روی آن بریزیم اما با غسل اول با غسل دوم با غسل سوم با بدن نجس آب نجس این میت را غسل دادیم میگویید درست است، اما همین که میگویید نجس است همین را مرحوم سید فرمودهاند که باید بدن پاک باشد آب پاک باشد دست پاک باشد تا بتوانیم غسل اول و دوم و سوم را بدهیم، چه فرقی کرد؟ اگر نجس است خب بدن میت هم نجس است آب نجس بریزی روی بدن، نجس میشود و بدن گاهی ذاتا نجس است گاهی عرضا نجس است، مرحوم سید و دیگران همه میفرمایند که باید اول نجاست عرضی را رفع کرد مثلا به بدن اگر خون است واجب است این خون را اول رفع بکنید اگر نه غسل باطل است خب چه فرقی میکند بین خون عارضی یا بول که عرضی است یا نجاست ذاتی که خود بدن است خب مسلم فرق گذاشتهاید مسئلهاش را آن جا خواندیم تمام شد و اینها را چه جوری درستش بکنیم؟ خب نمیشود، چند روز قبل میگفتم که مرحوم فیض کاشانی رضوان الله تعالی علیه همین جا اشکال میکند میخواهد درستش بکند که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود همین مثال را میزند میگوید خب دست مثلا بولی شده خونی شده، حالا خون را رفع کردید دست نجس است آب را بریز روی دست آب قلیل را، وقتی آب قلیل را ریختی روی دست هم آب نجس میشود دست هم پاک نمیشود چرا؟ برای اینکه آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود پس آب نجس میشود دست هم پاک نمیشود لذا مرحوم فیض کاشانی از بیخ عرب میشودمیگوید اصلاً آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود، آن وقت که آب را بریزی روی دست به ملاقات نجس نجس نمیشود پس بنابراین تطهیر میکند خب نپذیرفتند دیگر، مرحوم فیض کاشانی رضوان الله تعالی علیه در اول وافی میگوید 4 تا فتوی دادم عالم را پاک کردم انصافا همین است یکی گفتم متنجس منجس نیست، آنکه نجس است عین نجس است، یکی هم گفتم کافر پاک است ما اصلاً انسان نجس نداریم یکی هم گفتم که مسکر پاک است حالا شراب باشد یا سرکهای که جوش آمده، یکی هم گفتم آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود، خب فیض کاشانی را هو کردید شما تکفیرش هم کردید از قم هم بیرون کردید که این حرفها چیست که میزنی، هر 4 تا را قبول نکردید اما حالا این 4 تا را که بزرگان، فقهاء از فیض کاشانی قبول نکردند وقتی بیاییم توی رساله میبینیم راستی اسمش را نمیآورند اما خودش را میآورند متنجس را نجس نمیدانند و هرکجا شک کردی کل شیئ طاهر حتی تعلم، برو توی مستراحهای عمومی بعد از آن که باران آمده برف آمده این مستراحهای عمومی آن چنانی، کوچهها با آن سگها و آن آبها که توی کوچه است میگویند آقا فکرش را نکن و کل شیئ طاهر حتی تعلم به قول آن آقا حتی تعلم هم غایت داخل در مغیا و بالاخره میگویید متنجس منجس است اما راستی متنجس اگر منجس باشد که عالم نجس است، خدا رحمت کند یک بزرگی به من میگفت که شما فقهاء یکی از دو کار را بکنید یا بگویید عالم نجس است یا بگویید متنجس منجس نیست،
لذا اینها یک چیزهایی است که اگر با عقل بخواهیم بیاییم جلو توی آنگیر هستیم حسابی، اگر با تسامحات عرفی که آن تسامحات عرفی حجت در فقه ماست اگر با تسامحات عرفی موضوع درست بکنیم آن وقت همین آبی که الان گفتم روی این میت درستش میکنیم میگوییم آقا عرف میگوید که این میت نجس است غسلش بده سه تا غسل میدهد میت را کفن میکند میرود دفن میکند این حرفهای تو را هم یا نمیفهمد یا اصلا اعتنا به آن نمیکند خب این خوب است اما راستی با یک دقت بخواهیم بیاییم جلو حرف مرحوم فیض کاشانی بسیار حرف خوبی است.
و صلی الله علی محمد و آل محمد.