درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
1389/04/22
موضوع : آیا عبادات حائض حرام است؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث راجع به احکام حائض بود و مرحوم سید 7 چیز را برای احکام حائض ذکر کرده فرمودند.
اول اینکه فرمودهاند عبادات آن همه همه باطل است بلکه حرام است، حائض بخواهد نماز بخواند چه نماز واجب چه نماز مستحب، نمیتواند و اگر بخواند باطل است گناه هم کرده است.
در جلسه قبل میگفتم که باطل است معلوم است دع الصلوه ایام اقرائک و یک ضرورت در فقه ما بلکه در فقه عامه اینکه نماز نباید بخواند سایر عبادات را هم که غسل لازم دارد وضو لازم دارد نباید انجام بدهد مثلا مثل طواف، حالا اگر این طواف را انجام داد این نماز را خواند در اینکه باطل است هیچ اشکال نیست روایات فراوانی هم داشتیم بعضی را خواندیم و من جمله این دع الصلوه ایام اقرائک در چندتا روایت آمده بود، پس باطل است.
حالا اگر کسی بگوید دلم نمینشیند و میخواهم نمازم را بخوانم آیا این کار حرام کرده؟ نمازش باطل است، کار حرام کرده یا نه؟ مشهور در میان اصحاب میگویند کار حرام کرده یعنی علاوه بر حرام وضعی حرام تکلیفی.
در جلسه قبل گفتم که مراد اینها که میگویند حرام است آیا مرادشان این است که این بدعت است؟ و چیزی که در دین نیست این میخواهد در دین بیاورد اگر این باشد دائر مدار این است که بتواند قصد قربت بکند آن وقت بشود حرام تشریعی و اما اگر میداند این باطل است چه جور میتواند قصد قربت بکند؟ چه جور میتواند تشریع بکند؟ لذا در جلسه قبل میگفتم که ما در اسلام تشریع نداریم اما بدعت داریم، تشریع به معنا اینکه یک کسی بداند این از دین نیست بگوید از دین است یعنی عقیده داشته باشد از دین است خب ممکن نیست برای اینکه اگر بداند از دین نیست نمیتواند بگوید از دین است، اما بدعت میشود به معنا اینکه بنمایاند به مردم اینکه حائض میتواند نماز بخواند و مثلا فتوی از خودش جور بکند اینکه اینکه گفتند طواف نکند نه، اگر طواف کرد طوافش درست است و این طواف بکند یعنی بنمایاند به زنها که میشود طواف کرد میشود نماز خواند به این میگویند بدعت یعنی چیزی که در دین نیست نمایانده که از دین است، این میشود، گناهش هم خیلی بزرگ است همیشه هم بوده است الان هم هست اما میشود تشریع بکند؟ عقیده پیدا کند راستی این از دین است، چیزی که از دین نیست و میداند از دین نیست عقیده پیدا کند از دین است آیا این میشود یا نه؟ ما میگفتیم که نمیشود حالا نه فقط در مسئله ما در هر مسئلهای که بخواهد ببندد به دین در حالی که میداند از دین نیست که مشهور در میان فقهاء شده تشریع است، حرام است ما میگوییم تشریع ممکن نیست و اما بدعت ممکن است، لذا این زنی که میداند این نماز نباید بخواند این حالا نماز بخواند بدعت کرده حرام است اما بخواهیم بگوییم تشریع کرده و حرمت تشریعی دارد نه، حرمت تشریعی ندارد، ندارد به این معنا که نمیتواند اصلاً تجزم پیدا بکند، الا اینکه مرادشان از حرمت تشریعی همین بدعت باشد یعنی هر کجا میگویند حرمت تشریعی بدعت یعنی حرمت بدعت، به جای بدعت گفتهاند تشریع، برای اینکه به حسب ظاهر چیزی که در دین نیست در میان مردم از دین حساب کرده.
لذا حرمت ذاتیش مشکل است انسان بگوید که حائض اگر نماز بخواند این نماز علاوه بر اینکه باطل است حرام هم به جا آورده و قصد قربتش هم مثلا آنجا که غافل است قصد قربت میکند و در میان عوام مردم بعضی اوقات هم دیده میشود مثلا به جوان میگویند نمازت باطل است اهمیت نمیدهد قصد قربت هم میکند نماز هم میخواند به او میگویند حمد و سورهات باطل است این نماز نیست باید نماز صبح را مثلا حمد و سورهاش را بلند بخوانی این بی تفاوتی میکند لجبازی میکند نماز را میخواند قربه الی الله هم راستی از او سر میزند حالا این نماز باطل است، آیا حرمت ذاتی هم دارد یا نه؟ گفتیم ما پیدا نکردیم یک دلیلی که بتواند حرمت ذاتی درست بکند یا حرمت تشریعی درست بکند اما بله اگربداند نماز نباید بخواند و بدون قصد قربت در میان مردم نماز بخواند برای اینکه بگوید نماز خواند حائض طوری نیست بگوییم بدعت است ولو قصد قربت هم نمیتواند بکند اما بدعت است و این بدعت حرام است
این غیر از آن است که فقهاء فرمودهاند آن که مشهور در میان فقهاست بنا شد شما روی آن فکر بکنید این است که نماز حائض علاوه بر اینکه باطل است این حرمت ذاتی هم دارد مثلا یک خانمی در میان مردم نمیخواهد بگوید من حائض هستم زیاد هم اتفاق میافتد توی مجلسی است نماز جماعت به پاشده این نمیخواهد بگوید من حائض هستم این نماز میخواند البته میداند قصد قربت نمیتواند بکند میداند این نماز باطل است، صورت نماز، آیا این حرام ذاتی است، حرام است؟ خب نه، یعنی دلیل بر اینکه این صورت نماز برایش حرام باشد حرام ذاتی اینجا دیگر بدعت هم نیست، نمیگذارد بفهمند که این حائض است، لذا صورت نماز را میخواند، ظاهراً اشکال نداشته باشد، لذا این جور میشود که این راستی بخواهد نماز بخواند ممکن نیست، اگر هم صورت نماز بخواند نماز نیست پس این حرمت ذاتی که فقهاء فرمودهاند هیچ جا درست نیست این مراد ماست که فقهاء معمولاً مرحوم سید هم اینجا دارند مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع دارند و این جوری است که از چیزهایی که بر حائض حرام است ذاتاً نماز خواندن است نه هر عبادتی، و اگر نماز بخواند علاوه بر اینکه نمازش باطل است این نماز حرام هم هست،
اشکال ما این است که میتواند نماز بخواند؟ یعنی راستی میداند نمازش باطل است اما با این فرض قصد قربت کند نماز بخواند، نمیشود، اصلاً تشریع نمیشود، تشریع ما میگوییم ممکن نیست، در جلسه قبل میگفتم مرحوم آقای داماد استاد عزیز ما نقل میکردند از استادشان مرحوم حاج شیخ که ممکن است تجزم به خود ببندد اینکه این نماز است، نمیدانم حالا مرحوم حاج شیخ چه مرادشان بوده؟ علی کل حال اگر بداند نمازش باطل است این نماز واقعی قصد قربت بکند نمیداند اگر هم صورت باشد یک دفعه صورت میخواهد بنمایاند به مردم که ای مردم زن حائض میتواند نماز بخواند، آن وقتها بود که میگفتند نه حالا دیگر تغییر کرده میتواند نماز بخواند خب این هم بدعت است و بدعت هم گناهش خیلی بزرگ است و این حرمت ذاتی نیست و اما اگر صورت نماز باشد مثل اینکه این زیاد هم اتفاق میافتد حائض است نمیخواهد بگوید به مردم که حائض هستم مثل مردم رفتار میکند موقع نماز هم پا میشود وضو میگیرد و مثل مردم نماز میخواند اما قصد قربت که نمیتواند بکند حالا نماز نخوانده، صورت نماز است، بدعت هم که نیست چه وجهی برای فساد داریم، نه حرمت تشریعی است نه حرمت ذاتی، تکوینی، ذاتی، علی کل حال حالا آنچه مسلم است اینکه این حائض هر عبادتی که تشریع شده قصد قربت بخواهد، وضو بخواهد غسل بخواهد این نمیتواند انجام بدهد.
دیگر مابقی تا آن هفتم چیزی ندارد، به معنا اینکه سابق در بارهاش صحبت کردیم در باب جنابت، دیگر هرچه برای جنب گفتیم برای حائض هم هست،
یحرم علیها مس اسم الله و صفاته الخاصه دست بگذارد روی الله. روی رحمان روی رحیم، این صفاته الخاصه در باب جنابت گفتیم که نه هرچه به نام خدا نوشته بشود نمیشود دست روی آن گذاشت این نمیخواهد صفت خاص باشد، اسم خاص را گفتهاند الله علم علی الاصح، حاشیه ملا عبدالله، خب الله اسم خدا رحمان و رحیم از صفات خاص خدا، رزاق یا رازق و امثال مابقی صفات این صفات خاص نیست اما اگر به نام خدا بنویسند مثل جوشن کبیر که این 1000 اسم آمده همه به نام خدا حالا آیا دست گذاشتن جنب یا حائض روی اینها اشکال دارد یا نه؟ ما میگفتیم اشکال دارد برای اینکه آن روایاتی که میگوید دست روی اسمای خدا این را میگیرد میخواهد صفت خاص باشد میخواهد عام باشد آن وقت عکسش ما میگفتیم که حتی الله مثل اسم یک کسی عبدالله است این عبدالله وقتی که صدایش میکنند علم است از آن مضاف و مضافالیه استفاده نمیشود وقتی میگوید عبدالله یعنی آن جثه خارجی، معنایش این نیست که عبد خدا، اگر مراد عبد خدا باشد دست گذاشتن بدون وضو روی آن الله اشکال دارد و اما اگر اسم برای شخص باشد، الله از او اراده نشود یعنی ذات ربوبی از آن اراده نشود ما میگفتیم اشکال ندارد دست بی وضو روی الله بگذارد یا عبدالرحمن عبدالرحیم و همچنین اسما خدا، گاهی مینویسد به نام خدا دائرمدار قصد است گاهی مینویسد به نام خدا میشود مربوط به خدا دست حائض جنب روی آن نمیشود باشد اما گاهی نه، مینویسد نه به نام خدا، به نام دیگری میگفتیم اشکال ندارد اما همینطور که مرحوم سید میگویند مشهور در میان فقهاء شده اینکه دست بی وضو، حائض جنب دست بگذارد روی الله ولو روی عبدالله گفتند اشکال دارد دست بگذارد روی رحمان رحیم ولو اسم جثه خارجی باشد گفتند اشکال دارد و اما دست گذاشتن جنب روی اسماء الله که صفت خاص نیست علم خاص نیست گفتهاند اشکال ندارد و ما میگوییم هر دو ناتمام است، دست بگذارد روی مثلا رزاق متین معین که اسم یک کسی است اشکال ندارد دست بگذارد روی عبدالرحمن حتی روی رحمان که اسم برای کسی گذاشتهاند، رحمان رحیم یا عبدالرحمن عبدالرحیم، پس این جمله مرحوم سید که میگویند یحرم علیها مس اسم الله و صفاته الخاصه ما میگوییم که آن اسم الله و صفاته الخاصه اگر بهطور مضاف و مضافالیه یا غیر مضافالیه اسم برای کسی شد میگوییم اشکال ندارد چنانچه اگر چیزی نوشته شده باشد به عنوان خدا ولو صفات عام باشد میگوییم دست گذاشتن بدون وضو یا حائض یا جنب اشکال دارد.
و کذا مس اسماء الانبیا او الائمه علیهم السلام این هم همینطور است یک دفعه مثلا روی امیرالمومنین علی علیه السلام خب دست گذاشتن بی وضو روی این بگویید اشکال دارد اما یک دفعه میگوییم که علی آقا بیا کارت دارم پسرش را صدا میکند دست گذاشتن روی این اسم اشکال ندارد، دائر مدار قصد است تا ببینیم اسماء انبیاء اسماءائمه اراده میشود خود وجودهای مقدسشان یا از آن اراده میشود دیگران، اگر دیگران باشد اشکال ندارد اگر دیگران نباشد و مراد ائمه طاهرین باشد اشکال دارد، پس این هم که مرحوم سید میفرماید که حائض نمیتواند اسماء انبیاء و ائمه را مس بکند میگوییم آنجا که نوشته شده باشد و اراده شده باشد اسم پیغمبری.
وهمچنین مس کتابه القرآن الکریم یک کسی دست بگذارد روی قرآن البته روی خطها، کتابت قرآن کریم خب معلوم است بیوضو باشد، جنب باشد حائض باشد نمیشود اما این دیگر آن بحث نمیآید که ما بخواهیم بگوییم یک کسی قرآن بنویسد نه به نام قرآن، آن نمیشود، در باره اسم خدا و اسماء ائمه طاهرین آن میشود قصد میکند از علی، اسم پسرش را میگذارد علی وقتی هم که میگوید علی اراده میکند پسرش را آن میشود اما قرآن را بنویسد نه به نام قرآن این ممکن نیست وقتی نشد پس این قرآنی که نوشته دیگر قرآن است هر قصدی کرده باشد قصدش هم اهمیت پیدا نمیکند یعنی قصدش از عناوین قصدیه نیست و چون از عناوین قصدیه نیست و قصدش هم روی آن تفاوت نمیگذارد.
بله یک جا درست میشود اینکه ترجمه قرآن حالا فارسی باشد عربی باشد ترجمه قرآن عربی غیر از قرآن است به عربی ترجمه شده باشد یا به فارسی، انگلیسی، دست گذاشتن روی اینها اشکال دارد یا نه؟ ما میگوییم نه و اینکه بعضی گفتهاند مس کتابه القرآن ولو کان فارسیاً این ظاهراً دلیل برایش نداریم.
قرائه آیات السجده سابقاً اگر یادتان باشد در این باره صحبت شد که بعضی گفتهاند زن جنب مرد جنب سوره را نمیتواند ولو یک کلمهاش را بخواند بعضیها گفتهاند نه آن آیه سجده را نمیتواند بخواند، این درست است، در اینکه سوره را میتواند بخواند ظاهراً اشکال ندارد در اینکه آیه را نمیتواند بخواند خب این دائرمدار این است که اگر یک کسی این آیه را یک مقدارش را خواند سجده برایش واجب باشد ظاهراًواجب نیست دیگر، سجده وقتی واجب میشود که آیه را از اول تا آخرش بخواند اما اگر نصف آیه دوثلث آیه را بخواند و اما مثلاً آخرش را نخواند اولش را نخواند خب سجده واجب نیست حالا که واجب نیست پس خواندن جنب یا حائض یا بیوضو خواندن نصف آیه شریفه را باید بگویید اشکال ندارد، آنکه اشکال دارد در وقتی است که سجده واجب بشود و آن وقتی است که همه آیه را بخواند .
آن وقت یک مسئله دیگر جلو میآید که آن هم مسئله مشکلی است و آن این است که مثلا الان توی دعای کمیل خب یک آیه از سجده هست البته از سوره سجده که معمولاً احتیاط میکنند و این آیه را نمیخوانند علی الظاهر احتیاط هم ندارد و آیه را خواندن اشکال ندارد، اما اگر یک کسی این آیه را به عنوان قرآن نه، به عنوان دعا بخواند میشود؟ اختلاف کردهاند، بعضی گفتهاند آری، بعضی گفتهاند نه و ما الان گفتیم اصلاً ممکن نیست قرآن به عنوان دعا بخواند مثلا این زیاد هم اتفاق میافتد ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار حالا این را توی قنوت به عنوان دعا میخواند نه به عنوان قرآن، میشود یا نه؟ بعضی گفتهاند طوری نیست به عنوان دعا بخواند نه به عنوان قرآن آن که بر او حرام است قرائت قرآن است یا قرائت آیه سجده است اما به عنوان دعا باشد اشکال ندارد،
نمیدانم یادتان هست یا نه؟ این اختلاف در سوره حمد هم هست که بعضیها گفتهاندکه استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه روی آن پافشاری داشتند میگفتند که سوره حمد را به عنوان قرآن باید خواند نه به عنوان دعا نه به عنوان خطاب لذا مثلا میگفتند اگر کسی ایاک نعبد و ایاک نستعین را به عنوان دعا به عنوان خطاب و به عنوان ادعای اینکه خدا ایاک نعبد و ایاک نستعین، میگفتند نمازش باطل است که اگر به عنوان دعا باشد ریخته دعا را توی الفاظ، همین ربنا آتنا فی الدنیا حسنه همین است دیگر دعا را ریخته را توی الفاظ قرآن و میگوید ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار در روایات هم داریم زن خوب، این زن ندارد راز و نیاز توی ربنا آتنا میکند خدایا زن به من بده هم در دنیا، هم در آخرت حورالعین به من بده، آیا میشود یا نه؟ آقای بروجردی میفرمودند نه، برای اینکه این هر چه بکند این قرآن است و اگر بخواهد از صورت قرآنی بیرون بیاورد نماز باطل است اما ما میگوییم که نه، قرآن قرآن است نمیشود هم تغییرش داد اما از این قرآن اراده بکند دعا را که هر دو باشد دعا در لفافه قرآن، بگوییم اشکال ندارد و سوره حمد که باید قرآن بخواند قرآنش را خوانده،
این جا مرادم است آیا میشود دعا ریخته بشود در الفاظ قرآن و آن جا که باید قرآن بخواند هم دعا بخواند هم قرآن مثل سوره حمد ما باید در نمازمان سوره حمد بخوانیم یعنی قرآن، باید هم یک سوره قرآن بخوانیم یعنی قل هوالله احد مثلاً، خب قرآن میخواند یعنی راستی سوره حمد را خوانده و قل هو الله را هم خوانده اما در وقتی که دارد قرآن میخواند این خطاب هم اراده بکند یعنی راستی به خدا بگوید ایاک نعبد و ایاک نستعین این میشود یا نه؟ آقای بروجردی میگفتند نه، خیلی از بزرگان میگویند نه و ما میگوییم اشکال ندارد برای اینکه آنچه میخواهیم الفاظ قرآن بیاید توی نماز و اما خطابات قرآنی راستی از آن خطاب اراده بکنیم نیاید توی نماز ظاهراً دلیل ندارد لذا سوره حمد را میخواند و با خدا مکالمه میکند اتفاقاً اصلاً مکالمه با خدا معنایش همین است که پروردگار عالم با زبان شما با شما حرف میزند توی نماز و این خیلی مهم هم هست انسان با خدا مکالمه بکند گاهی خدا با این حرف بزند گاهی این با خدا حرف بزند، خدا با این حرف بزند سوره حمد، این با خدا حرف بزند در حالی که خدا با زبان این دارد قرآن یعنی کلام الله دارد با این حرف میزند این هم از ایاک نعبد و ایاک نستعین اراده بکند خطاب را، میشود، اینکه گفتهاند محال است و نمیشود، در وقت مکالمه هم قرآن بخواند یعنی کلام الله هم خطاب بکند یعنی این مکالمه کلام این آدم از ایاک نعبد و ایاک نستعین هم اراده بکند قرآن را یعنی کلام الله را هم اراده بکند دعا را یعنی کلام این آقای مصلی را، میشود؟ نمیشود؟ علی الظاهر میشود، وقتی چنین باشد در این قرائه آیات السجده دیگر باید بگوییم که بالاخره نمیشود این را از قرآن قرانیت بیرون برد الا ترجمه باشد طوری نیست حالا ولو ترجمه عربی و اما اگر اصل قرآن باشد نمیشود از قرآن بیرونش برد الله را میشود از الله بودن بیرون و اسم یک کسی بگذاریم مثل رحمان را اسم یک کسی بگذاریم آن صفت خدا میآید اسم یک کسی میشود اصلاً تغییر ماهیت پیدا میکند اما در قرآن که نمیشود وقتی نشد دیگر دست گذاشتن بی وضو و جنب و حائض
و نفساء روی آن اشکال دارد.
چهارم، حائض در مسجد برود و بنشیند در مسجد، همه مساجد منجمله مسجد الحرام معلوم است نمیشود آن ادلهای که سابقا اقامه کردیم هم برای جنب است هم برای حائض است هم برای نفساء، برای استحاضه نه حتی اگر زنی عمل به آن وظایفش نکند اما حائض نیست مستحاضه است بخواهد برود توی مسجد پای منبر بنشیند مانعی ندارد،
وضع شیئ فی المساجد یعنی گذاشتن چیزی در مسجد حرام است برای این هم حرام است اما برداشتن چیز از مسجد گفتیم اشکال ندارد برای حائض و نفساء هم اشکال ندارد
ششم دخول مشاهد مشرفه که در رواقها این زن حائض برود مثل زن جنب است اشکال ندارد اما اگر بخواهد توی حرمها برود حرمهای 14 معصوم این نمیشود دیگر حائض باشد همین است نفسائ باشد همین است جنب باشد همین است
اما چیزی که حرف دارد برای فردای ما که در آن جنب نیست و مختص به این حائض و نفساء است برای استحاضه هم نیست اینکه مقاربت کردن با این زن، این حرام است اما قبلا حرام است، دبراً چه؟ اختلاف است مرحوم سید میگویند نمیشود اما روایات میگوید میشود دیگر روایاتش را فردا بخوانیم ببینیم که شوهر از این زن حائض چقدر میتواند استمتاع بکند آیا مختص به قبل است که نمیشود؟ یا نه مطلق استمتاعات نمیشود همانطور که قرآن میفرماید که ولا تقربوهن حتی یطهرن دیگر تفصیلش برای فردا انشاءالله
وصلی الله علی محمد و آل محمد