درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 54
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
راجع به اهل کتاب دو دسته روایت داریم یک دسته از روایات که بیش از 20 روایت هم هست میفرماید اهل کتاب نجس است و اگر با آنها همپیاله شدی باید خودت را آن ظرف را آب بکشی.
یک دسته از روایات هم که آن هم بیش از 20 روایت است میفرماید اهل کتاب پاک است و همپیاله شدن با آنها اشکال ندارد .
در این دو دسته روایات چه کنیم ؟ همین چه کنیم آن کار را مشکل کرده است.
حالا روایاتی که دلالت دارد بر نجاست من دوسه تا از آن روایتها را بخوانم دیگر مابقی را هم خودتان خواندهاید یا این که امشب بخوانید . روایات باب 14 از ابواب نجاسات جلد دوم وسائل روایت 1 باب 14 صحیحه محمد بن مسلم قال سئلت اباجعفر علیه السلام عن آنیه اهل الذمه والمجوس فقال لاتأکلوا فی آنیتهم ولا من طعام الذی یطبخون ، حالا در آن ظرفهای آنها لاتأکلوا دیگر باید معنا بکنیم یعنی قبل از شستن اما عمده این ذیل است که و لا من طعامهم الذی یطبخون آن غذایی که میپزند تو نمیتوانی از این غذا استفاده بکنی خب دلالتش خوب است و سندش هم خوب است.
روایت 6 از باب 14 صحیحه علی بن جعفرعن اخیه موسی بن جعفر علیهما السلام سئلته من مواکله المجوسی فی قصعه واحده وارقد معه علی فراش واحد و اصافحه قال لا حالا آن مواکله المجوسی در یک ظرف، فرمودهاند این کار نشود.
روایت 7 از این باب صحیحه هارون بن جارحه قلت لابی عبدالله علیه السلام انی اخالط المجوسی نأکل من طعامهم فقال لا از طعام آنها یعنی از آن غذایی که میپزند از آن غذا نخور، گفتم نظیر اینها ده بیست تا روایت است اما این روایاتی که دلالت بر نجاست دارد اینها قابل خدشه است ولی بگوییم با فهم اصحاب ، اصحاب از این ده بیست تا روایت نجاست فهمیدهاند ما هم نجاست بفهمیم و الا مثلاً همین روایتی که الان خواندم اخالط المجوس فآکل من طعامهم فقال لا بگوییم برای خاطر این که گوشت خنزیر میخورند و این طعامشان یعنی از آن گوشت خنزیر که تهیه کردهاند ، اطلاقش میگوید هر طبخی هر طعامی، این جورها باید درست بکنیم ، حالا علی کل حال بپذیریم همین طور که اصحاب پذیرفتهاند که ده بیست تا روایت داریم بر این که اهل کتاب نجس هستند. اما از آن طرف هم ده بیست تا روایت داریم سندش از اینها بهتر دلالتش هم بهتر میگوید اهل کتاب پاکند ،
روایت 11 از باب 14 صحیحه ابراهیم بن ابی محمود قال للرضا علیه السلام الجاریه النصرانیه تخدمک وانک تعلم انها نصرانیه لا تتوضأ ولا تغتسل من الجنابه قال لا بأس تغسل یدیها، این اصلاً مثل این که مفروض بوده پیش راوی که این نصرانی پاک است اما میگفت یابن رسول الله این که مستخدم شماست خب این غسل نمیکند ، از نجاسات پرهیز نمیکند و این مستخدم شماست حضرت فرمودند در موقعی که میخواهد استخدام من بشود و برای من ظرف بشوید و برای من غذا بپزد دستش را میشوید خیلی دلالت بالاست انصافاً که حضرت رضا علیه السلام یک مستخدم نصرانی داشتند و در آن موقعی که میخواسته برای حضرت کار بکند میگفتند دستهایت را بشوی او هم میرفته دستهایش را میشسته،
علی کل حال دلالت خیلی خوب است میگوید یابن رسول الله این کنیز مستخدم شماست و این کنیز که مستخدم شماست این غسل جنابت که نمیکند از نجاسات که پرهیز نمیکند چون عقیدهاش این است که نه جنابتی هست نه نجاستی هست و شما چکار میکنید که این مستخدم شماست؟ حضرت فرمودند در وقتی که میخواهد برای من کار کند دستهایش را میشوید روایت هم صحیح السند است نظیرش در آن روایاتی که میگوید نجس است نظیرش کم است هم دلالت خیلی بالاست قلت للرضا علیه السلام الجاریه النصرانیه تخدمک وانت تعلم انها نصرانیه و این نصرانی لا تتوضأ ولا تغتسل من الجنابته یعنی پرهیز از نجاسات نمیکند یعنی میدانم پاک است نصرانی نجس نیست اما آن نجاست عرضی را دارد این را چکار میکنید ؟ حضرت فرمودند لابأس تغسل یدیها . خب هم مفروغ عنه است در سئوال و جواب که نصرانی پاک است هم آقا جواب دادند که نصرانی پاک است.
حالا نظیر این روایتی که خواندم باز موثقه عمار روایت 3 از باب 3 از ابواب اسئار جلد اول وسائل یک بابی دارد ابوابی دارد به نام اسئار عن ابی عبدالله علیه السلام عن الرجل یتوضأ من کوز اواناء او غیره اذا شرب منه الیهودی فقال نعم فقلت من ذلک الماء الذی یشرب منه قال نعم نیم خورده یهودی را با آن وضو میگیرد گفتند طوری نیست دو دفعه همین سئوال را کرد یابن رسول الله یهودی است ، نیم خورده است ، فرمودند که طوری نیست ، خب آن روایتها میگفت نجس است این روایتها میگوید پاک است ، من از باب نمونه دوتا روایت از آنها دو تا روایت از اینها آوردم و شما خیلی روایت میتوانید پیدا بکنید حالا مثلاً اگر حالش را ندارید بگردید مرحوم محقق همدانی حاج آقا رضا در مصابیح همه روایات را جمع کردهاند هم آنها که میگوید نجس است هم آنها که میگوید پاک است و صاحب وسائل نمیدانم چه شده متفرق در ابواب روایات را نقل فرمودهاند ولی مثل صاحب جواهر و مثل مرحوم حاج آقا رضا اینها همه روایات را جمع کردهاند هرچه روایت بوده مرحوم حاج آقا رضا جمع کرده ده بیست تا روایت آن طرف ده بیست تا روایت هم این طرف شده، چه باید بگوییم؟ خب اگر ما باشیم و قاعده ، قاعده میگوید که آن روایتها ظهور دارد در این که نجساند این روایتها نص در این است که پاکند حمل ظاهر بر نص بگو که پاکند اما اجتناب از آنها خوب است و یا این که مثلاً اجتناب از آنها برای خاطر این است که نجاست عرضی دارند همینطور که در روایت حضرت رضا سلام الله علیه این جور فرض شده بود،
دیروز گفتم که مرحوم صاحب حدائق هو کرده است این را گفته این امر امر عقلی است دخالت دادن عقل در روایات معنا ندارد بنابراین جمع روایات به اینکه حمل بر ظاهر نص این را شما میگویید در اصول جمع دلالی است ما اینها را قبول نداریم بلکه روایتها با هم متعارض است آن وقت روایتها با هم متعارض است ایشان حسابی جمع کرده گفته آقا آن روایاتی که میگوید پاک است اینها همه حمل بر تقیه میشود و روایتهایی که میگوید پاک است را بینداز دور بنابراین میماند آن روایاتی که میگوید نجس است به حال خود باقی است.
الا اینکه در این روایاتی که میگوید پاک است این حمل ظاهر بر نص دیده میشود حالا اگر صاحب حدائق هم من من بکند بگوید که اینها همه امر عقلی است و نباید شما دنبال عقل بروید در فقه و باید دنبال روایت بروید اما روایات صحیح السند ظاهر الدلاله داریم در این روایتها جمع کرده ، حمل ظاهر بر نص کرده حالا یکی از آن روایتها را بخوانم
روایت 4 از باب 54 از اطعمه محرمه جلد 16 وسائل در باب اطعمه واشربه ده بیست تا روایت داریم که بعضی دلالت میکند بر نجاست بعضی دلالت میکند بر طهارت ، حالا این روایت روایت 4 از باب 54 از اطعمه صحیحه اسماعیل بن جابر قلت لابی عبدالله علیه السلام ما تقول فی طعام اهل الکتاب؟ فقال لا تأکله ثم سکت هنیئته ثم قال لاتأکله ثم سکت هنیئه ثم قال لا تأکله ولا تترکه نقول انه حرام ولکن تترکه تنزهاً عنه، خب همین جمع دلالی است که ما میگوییم حمل ظاهر بر نص امام صادق علیه السلام حمل ظاهر بر نص کردند فرمودند که از طعام اینها نخور اگر برایت غذا پخند نخور دو دفعه فرمودند نخور دفعه سوم فرمودند نخور بعد فرمودند این که میگویم نخور نه اینکه نهی تحریمی باشد، تنزهی است، نمیشود حمل بر تقیه بشود برای این که آنها میگویند نخور خب حضرت فرمودند نخور دیگر اگر حمل بر تقیه بود آن معنا نداشت که حضرت بفرمایند که لاتترکه نقول یعنی قول شیعه را بگویند لذا روایت را نمیشود حمل بر تقیه کرد اگر آن ذیل نبود حمل بر تقیه میشد بنابر قول صاحب حدائق اما ذیلش مخالف با عامه است عامه میگویند که لا تترکه این را بینداز دور اما من که میگویم لاتترکه اگر هم تقیه کرده باشم به تو بگویم که این یا تقیه است یا اینکه تنزهاً میفرمایند تنزهاً ولکن تترکه تنزها عنه، لذا دلالت میکند حسابی بر آن جمع عرفی حمل ظاهر برنص.
روایت 2 از باب 14 از ابواب نجاسات جلد دوم وسائل صحیحه کاهلی سئلت اباعبدالله علیه السلام عن قوم مسلمین یأکلون و حضرهم المجوسی ایدعونه الی طعامهم ؟ فقال اما انا فلا اواکل المجوسی واکره ان احرم علیکم شیئاً تصنعون فی بلادکم خیلی دلالت خوب است میفرماید من همغذا نمیشوم با آنها اما شما محشور با آنها هستید و با آنها هم غذا بشوید مهمانی بروید ،مهمانی بکنید آنها را اشکال ندارد فقال اما انا فلا اواکل المجوسی اما واکره ان احرم علیکم شیئاً تصنعون فی بلادکم اما شما را هم در مضیقه بیندازم من کراهت این حرف را دارم.
بنابراین این دوتا روایت که باز هم هست به خوبی از نظر سند خوب است از نظر دلالت هم خوب است همان حمل ظاهر بر نص است این که این اهل کتاب پاکند اما چون نجاسات عرضی دارند لاابالی در نجاست هستند چون عقیده آنها نیست شراب میخورندگوشت خنزیر میخورند و اصلاً رفت و شد با اینها معلوم است خوب نیست همه این حرفها هم فعلاً همین رفت و آمدهای با این غربیهاست که این فساد اجتماعی را دارند و برای ما سوغات فرستادهاند ، این تا اینجا.
الا این که اجماع قدماء در مسئله انسان را گیر انداخته بلکه شهرت در متأخرین ، محشین بر عروه یک شهرتی پیدا شده بر اینکه پاکند اما خود مرحوم سید در عروه قبل از مرحوم سید معمولاً متأخرین گفتهاند نجس هستند در قدماء کم پیدا میشود که بگوید پاکند در متأخرین هم فقط مرحوم مقدس اردبیلی و شاگردشان مرحوم صاحب مدارک اینها جرأت در فتوی پیدا کردهاند حمل ظاهر بر نص کردهاند و این دو تا روایت و امثال این روایتها را هم نگفتهاند ولی همین است دیگر ، شاهد جمع گرفتهاند و گفتهاند که اهل کتاب پاکند اما تنزه از آنها خوب است بعضیها گفتهاند برای خاطر آن نجاست عرضی بعضیها هم گفتهاند نه اصلاً مواکله با اینها خوب نیست .
لذا بحث ما تمام است اگر شما از اجماع بترسید اهل کتاب نجس است و این روایتهاچه؟ خب این روایتها هم حمل بر تقیه ، اگر از آن اجماع نترسید اصلاً نوبت به تعارض نمیرسد تا حمل بر تقیه بشود حمل برتقیه آنجاست که دو تا روایت با هم متعارض باشد یعنی جمع عرفی نداشته باشد جمع دلالی نداشته باشد آن وقت مرجح اول شهرت است اگر نه مخالف ، موافق، با کتاب است اگر نه حمل بر تقیه که نوبت سوم میشود و اینجا خب جمع دلالی دارد وقتی جمع دلالی دارد وقتی جمع دلالی شد اصلاً تعارض در کار نیست تا حمل بر تقیه بشود ولی همه اینها حرفهای فقهی و اصولی است اگر از اجماع بترسید بهترین راه همین است روایت را حمل بر تقیه کنید ، اگر هم از اجماع نترسید بهترین حرف همین است که بزرگان بعضی گفتهاند الان هم در محشین بر عروه هستند افرادی که میگویند اهل کتاب پاکند ، دیگر اولویت نمیخواهد حالا اولویت هم باشد اگر کسی اهل کتاب را نجس بداند معلوم است دیگر مطلق کفار را میگوید نجس است و کاری به اهل کتاب ندارد دیگر آن کسانی که میگویند نجس است تمسک به اجماع میکنند اجماع دیگر روی مشرک هست و روی اهل کتاب هست روی کافرهای بعدی که میرسیم روی مرتد و مخالف ضروری و همین که مرحوم سید در عروه میفرمایند الکافر نجس باقسامه اذا فرمایش ایشان هم بحث دیروز میگفتیم روایت نداریم که ایشان دو تا روایت از عامه نقل میکنند آن هیچ ، ولی همین فرمایش ایشان اولویت حالا بعید است انسان بتواند بگوید حالا یا اولویت ، مشرکین نجس هستند به همین بحث امروز مایا این که از افراد کافر هستند.
خب دو تا بحث میماند و این دوتا بحث خیلی مهم است.
بحث اول قرآن میفرماید که اینها پاکند آیه شریفه میفرماید که وطعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم و طعامکم حل لهم یعنی مواکله با اینها اشکال ندارد طعام اینها یعنی غذا طعام شما هم یعنی غذا شمایعنی بروید مهمان آنها و اینها برای شما غذا بپزند بخورید طوری نیست و طعام شما هم برای آنها طوری نیست یعنی رفت و آمد با اینها و مهمان شدن و مهمان کردن اشکال ندارد و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم و طعامکم حل لهم.
گفتهاند مراد از این طعام خشکهاست ، خیلی بعید است طعامکم یعنی گندم از اینها بخرید طوری نیست گندم به اینها بدهید طوری نیست مثل حالا که گندم از آمریکا میخریم و مرگ بر آمریکا هم میگوییم این عجیب است و گندم از اینها بخر طوری نیست مرگ هم به آنها بگو و اصلاً تو باید صادرات داشته باشی گندمهایت را صادر بکن به آمریکا ، آمریکا بخرد طوری نیست غربیها از تو بخرند طوری نیست، میشود آیا این جور معنا کرد که طعام خشکه؟ تری نه؟
تمسک کردهاند به یک روایاتی که آن روایتها میگوید که حبوبات،
روایات باب 51 از اطعمه محرمه جلد 16 وسائل گفتهاند این روایتها میگوید حبوبات الا این که روایتها در مقام بیان یک حرف دیگر است و آن این است که طعامی که برای تو میپزند دو قسم است یک قسمت از گوشت میپزند خب غیر مذکی است گوشت خنزیر است نه، یک قسمت از حبوبات میپزند خوردن آن طوری نیست یعنی اذاکان من الحبوبات، به عبارت دیگر روایات که میخواهد معنا بکند یک توضیح است میگوید قرآن شریف که میفرماید طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم یعنی طعامی از گوشت خوک نباشد ، نان باشد ، نانهایی که میپزند حل لکم یا اگر غذا پختند برای شما که گوشتی نیست حل لکم لذا روایات یک نحو تشریح است یک نحو بیان حکم است که واضح هم هست این که قرآن میفرماید که طعامکم لهم و طعامهم حل حل لکم نمیخواهد بگوید که گوشت خنزیر بخور خود قرآن نمیخواهد بگوید تخصصاً بیرون است دیگر خواه نا خواه برمیگردد به این که از کافر من نان بخرم یا نه؟ گفتند طوری نیست همان طور که نان به آنها بفروشی طوری نیست نان هم از آنها بخری طوری نیست ، لذا روایتها معنایش این نیست که یعنی خشکه ، که از بعضی از روایتها استفاده کردهاند، استفاده هم نمیشود بلکه شرح دادهاند آیه شریفه را و الا طعام یعنی غذا، نه یعنی گندم طعامکم یعنی غذائکم ، طعامهم یعنی غذائهم ، اعم هم نیست یعنی این جور نیست که آیه شریفه بخواهد بگوید که چه گندم چه نان ، نه این را اصلاً آیه نمیگوید ، آیه مخصوصاً این که میگوید طعام شما هم برای آنها پاک است در مقام بیان همین است که نان خریدن ، یهودی میآید در خانه شما در مغازه شما و نان میخرد شما هم برو در مغازه آنها نان بخر طوری نیست .
ما که نمیگوییم طعام از نظر لغت بر گندم صادق نیست آیه را معنا میکنم طعام از نظر لغت هم خشکه را میگیرد هم تر را هم نان را میگیرد هم گندم را اما آیه شریفه معنا ندارد که معنا بکنیم برای اینکه آیه شریفه در مقام بیان همین است که قرآن میفرماید که همان طور که آن نان از شما میخرد شما هم نان از آن بخر، روایت میگوید که نان ، نه این که بروی مهمانی آنجا گوشت خوک برایت تهیه بکند و توبخور ، خب معلوم است اگر روایت هم نداشتیم ما میدانستیم و آیه شریف این را نمیخواهد بگوید بنابراین قرآن به خوبی دلالت دارد بر این که اهل کتاب پاکند ، حالا اصحاب چه کردهاند ؟ اصحاب این آیه شریفه را حمل کردهاند هم قدماء هم متأخرین بر خشکهها.
بعضی از بزرگان هم حرف شما را زدهاند که ازدواج با اینها طوری نیست ، خب ازدواج با اینها که طوری است یعنی صیغه آنها طوری نیست آن وقت گفتهاند اگر آنها را صیغه کنید بالاخره به هم میمالید و نجس میشوید حالا آن نجس میشود میرود غسل میکند اینها را نمیشود گفت اینها دست و پا زدن است اما این که الان مشهور است همین است آیه شریفه را گفتهاند یعنی خشکهها یعنی عدس و لوبیا و گندم و اینها و اما این نان که میپزد این دیگر نه، اینها خلاصه حرفهاست
عمده این است اگر از اجماع بترسیم دیگر خواه نا خواه همین جور که قوم فرمودهاند آیه شریفه را هم معنا کردهاند معنا میکنیم دیگر چشم بسته میگوییم اهل کتاب نجس هستند چرا؟ اجماع گفته است و اما اگر نترسید باید بگویید اولاً خود آیه میفرماید نان خریدن از اینها نان فروختن به اینها طوری نیست معاشرت با اینها طوری نیست اما خب معلوم است دیگر گفتن ندارد معاشرت با اینها که بخواهی بروی سر غذای اینها و غذای اینها شراب در آن باشد گوشت خوک در آن باشد خب معلوم است اینها جایز نیست.
آن وقت یک حرف دیگر میماند و آن این است که این اجماع را میدانیم مدرکی است این را چکار بکنیم ؟ وقت تمام شد برای فردا،
اما تقاضا دارم از شما بگردید این طرف و آن طرف ببینید که یک حرف نو یک روایت نو یک جوری بتوانیم درست بکنیم که اینها نجس باشند چون اجماع گفته ببینید میشود پیدا کرد یا نه؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد