درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/12/10
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 53
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
فرمودهاند هشتم از نجاسات در اسلام کافر است باقسامه .
در جلسه قبل عرض کردم که این کافر منقسم میشود به سه قسم . یک قسمت مشرک یعنی عابدالصنم بت پرست که همیشه بوده است الان هم هست .
یک دسته اهل کتاب مثلاً غربیها فعلا .
یک دسته هم آن کسانی که مثل مجسمیها، مرتدها و انکار ضروریها و امثال اینها .
مسئله مسئله مشکلی است برای این که مشهور در میان اصحاب بلکه اجماع از فقها از قدماء همین طور که مرحوم سید در عروه دارند میفرمایند الکافر نجس باقسامه، این اجماع و تسلم و ضرورت در فقه.
از آن طرف هم اثبات کردن این که الکافر نجس باقسامه کاری است بسیار مشکل از نظر دلیل، و این دو سه روز تقاضا دارم از همه شما یک مطالعه خوبی داشته باشید ببینیم از شما میشود استفاده کرد یا نه؟ انشاء الله بتوانیم از شما استفاده بکنیم .
قسم اول مشرک این یک تسلم در میان اصحاب است که مشرک نجس است البته نه مشرک واقعی برای این که اهل کتاب همین جور که قرآن هم میفرماید عزیز و عزیر را اینها یک نحو خدا میدانند یا ارمنیها اینها قاعده تثلیثشان بر میگردد به شرک، این مراد نیست، آن که تسلم بین اصحاب است بت پرست است نه اهل کتاب.
برای نجاست مشرک دلیل نداریم الا آیه شریفه و این هم از عجایب است که در روایات اهل بیت راجع به مشرک روایتی نیست اما راجع به اهل کتاب بیش از 100 تا روایت هست راجع به فرق کفر خیلی روایت داریم اما راجع به مشرک اصلاً روایت نداریم و تمسک شده به انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و روایتی هم در تفسیر این آیه شریفه هم نداریم که اقلاً یک روایتی تفسیر کرده باشد این کلمه نجس را، اما یک تسلمی اصحاب بین است که مشرک نجس است حتی مثلا همان کسانی که اهل کتاب را پاک میدانند اما مشرک را نجس میدانند .
مسئله از نظر عامه آنها، نه اهل کتاب را، اصلا انسان نجس در میان عامه نداریم، حالا مشرک باشد کافر باشد اهل کتاب باشد غیر اهل کتاب باشد آنها میگویند مثلا کلب و خوک در میان حیوانها نجس هستند اما انسان نجس در اسلام نداریم ، حالا چه جور شده که ذیل انما المشرکون نجس روایتی صادر نشده و همه فقهاء هم گفتند نجس همینجور که بول و غایط نجس است همین جور که سگ و خوک نجس است همین طور هم مشرک نجس است این آیه هم میگوید انما المشرکون نجس.
الا این که دو سه تا اشکال هست و این دو سه تا اشکال را باید رفع بکنیم .
اشکال اول این است که ما نجس در صدر اسلام به معنای این نجاستی که اجتناب از آن بشود نداریم لفظ نجس به معنای مثل بول نجس است خون نجس است و امثال اینها زمان ائمه طاهرین علیهم السلام در زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام پیدا شده این اصطلاح در زمان ائمهطاهرین است و نجس در آن زمان به معنای رجس است به معنای قذارت است همین جور که راجع به بت قرآن میفرماید فاجتنبوا الرجس من الاوثان فاجتنبوا قول الزور از دو چیز بپرهیز یکی از بت پرستی یکی هم از دروغ گفتن یعنی گناه دروغ همین که یک فضیلت شده العیاذبالله در زمان ما، قرآن پهلوی بت پرستی قرارش داده فرموده هر دو رجس است و از این پلیدی از این قذارت، قذارت معنوی باید اجتناب کرد لذا فاجتنبوا الرجس من الاوثان و انما المشرکون نجس این یک معنا پیدا میکند یا مثلا انما الخمر و المیسر و الا زلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه آن هم همین است الا این که راجع به شراب روایت داریم که نجس است و بعد در بارهاش صحبت میکنیم و اما قرآن شراب و بت پرستی و قمار را در یک ردیف همهاش را فرموده رجس است پلید است، در مفردات راغب هم راجع به همین آیه شریفه انما المشرکون نجس ایشان هم نجس را همین جور معنا کرده فرموده نجس یعنی قذارت معنوی، عبارت مفردات را بخوانم حالا عبارت مفردات خیلی از اهل لغت همین جور معنا کردهاند اصلاً کم است در میان لغت که معنا کرده باشد نجس به معنای آن نجس اصطلاحی مثلاً مجمع البحرین چون که دو کاره است خب معلوم است آن باید معنا کند انماالمشرکون نجس یعنی مثل سگ و خوک امما معمولاً لغویین اما آن که مورد اطمینان است روی آن حساب میشود این مفردات راغب است اصفهانی بوده من خیال میکنم شیعه هم هست حالا علی کل حال مشهور این است که سنی است ، شیعه یا سنی ذیل آیه انمالمشرکون نجس میفرماید النجاسه القذاره و ذلک ضربان این قذارت دو قسم است ضرب یدرک بالحاسه و ضرب یدرک بالبصیره و الثانی و صفه الله تعالی به انماالمشرکون نجس میفرماید ما دو نحو قذارت داریم یک قذارت حسی یک قذارت معنوی و قذارت حسی را با چشم میشود دید قذارت معنوی را به بصیرت میشود دید و آن قذارت معنوی خدا گفته است انماالمشرکون نجس که نجس را حسابی معنا کرده یعنی اینها پلید هستند از نظر معنا، که در جلسه قبل میگفتیم که شاید برای خاطر این که سال بعد پیامبر اکرم که فتح مکه کردند اول کاری که کردند به دست امیرالمومنین علیه السلام 360 بت را شکستند مسجدالحرام شده بود یک بتکده و توطئه میکردند همه کارهایشان ضد اسلام در مسجد الحرام بود آیه شریفه آمد انماالمشرکون نجس اینها توطئهگر هستند اینها پلید هستند از نظر معنویت و این توطئهگرها را دیگر راه ندهید که در جلسه قبل میگفتم یک احتمال هم دارد و آن احتمال اصلاً این تکفیری است که بعضی از آقایان بعضی از این جوجه فکلیها را تکفیر میکنند یک بحث سیاسی یک بحث حکومتی که پیامبر اکرم چونکه از طرف پروردگار عالم حاکم براین جهان بودند به امر حکومتی فرمودند اینها را راه ندهید احتمال هم خیلی قوی است خب اگر اینها باشد دیگر آیه دلالت ندارد.
اما روایت نداریم.
اما تسلم اصحاب داریم و کم پیدا میشود دیگر شاذ است که در میان اصحاب و قدماء و متأخرین یک کسی پیدا بشود بگوید که ما انسان نجس نداریم ، انسان پاک است هرکه میخواهد باشد. مرحوم فیض کاشانی رضوان الله تعالی علیه فرمودهاند ، مرحوم مقدس اردبیلی و شاگردشان مرحوم صاحب مدارک فرمودهاند مرحوم فیض کاشانی در اول وافی میفرماید من چهار تا فتوی دادم عالم را پاک کردم و روی حرف بزرگان و فقهاء عالم نجس است من چهار تا فتوی دادم عالم را پاک کردم یکی گفتم که متنجس منجس نیست یکی هم گفتم که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود مگر اینکه رنگ و بو و طعمش فرق بکند یکی هم گفتم شراب پاک است مطلق مسکر پاک است یکی هم گفتم کافر پاک است هر قسمی از کفار باشد ، خب فرمایش فیض کاشانی انصافاً خیلی حرف خوبی است اینکه عالم نجس را عالم پاک میکند مرحوم فیض کاشانی ، اما حالا قطع نظر از این آقایان دیگر دلیل بر انماالمشرکون نجس نداریم که نجس را معنا بکنیم به آن معنای کفر در مقابل بول و غایط، شرک در مقابل سگ و خنزیر مگر کسی با تسلم بیاید جلو بگوید کاری به آیه ندارم روایت هم که نداریم مشرک نجس است برای اینکه تسلم بین اصحاب است چه قدماء چه متأخرین و حرف اینکه مشرک پاک است یک حرف شاذی است و حرف شاذ لایعبأبه ضرر به آن اجماع ما هم نمیزند ضرر به آن شهرت ما هم نمیزند که در روایتش هم امام صادق سلام الله علیه فرموده خذ بما اشتهر بین اصحابک ودع الشاذ النادر فان المجمع علیه لا ریب فیه که این را میتوانیم یک قاعده کلی در فقهمان که فقهاء هم همین کار را کردهاند این فان المجمع علیه لا ریب فیه یعنی ولو یک اقوال شاذی هم باشد اینها را ول کن تسلم اصحاب را بگیر، خب این مسئله شرک .
گذشتن از مسئله انصافاً مشکل است یعنی از یک طرف دلیل نداریم انماالمشرکون نجس هم ظهور دارد در همان پلیدی که راغب و امثال راغب میگویند اهل لغت میگویند و روایتی در ذیلش نیامده، چرا نیامده؟ نمیدانیم لذا قاعده طهارت میگوید پاک است اما با این حرفهای طلبگی بیاییم جلو حرفهای استدلالی است دیگر در مقابل تسلم چه کنیم؟ مشکل است خیلی.
لذا مثلاًبعضی از بزرگان گفتهاند که اگر فقهاء فرمودهاند کافر نجس است احتیاط کردهاند ، این حرف نامربوطی است که ما بگوییم که دنیا را نجس کرده برای خاطر قاعده احتیاط، مگر میتواند فقیه این جور جاها احتیاط بکند ؟ اولاً احتیاط مربوط به یک موارد شخصی است نه موارد نوعی و بالاخره راجع به این که ما بگوییم چون قدماء گفتهاند نجس است از باب احتیاط گفتهاند این هم یک تهمت میشود به قدماء به متأخرین که ما بگوییم تو دلیل نداشتی گفتی نجس است قاعده طهارت را رها کردی قاعده احتیاط را گرفتی، حالا باز هم روی آن مطالعه کنید ببینید که غیر از این چیزها که گفتم چیزی پیدا میکنید یا نه؟
مسئله مشکلتر از این مربوط به اهل کتاب است که بیش از 20 روایت داریم که اهل کتاب نجس است بیش از 20 روایت داریم اهل کتاب پاک هستند با این دو دسته روایت چه باید کرد ؟ روایتهایی که میفرماید نجس است از نظر سند از نظر دلالت قابل شبهه است اما روایاتی که میگوید پاک است از نظر سند از نظر دلالت قابل شبهه نیست اما از آن طرف هم همین روایاتی که قابل شبهه نیست فقهاء به آن عمل نکردهاند همان روایاتی که قابل شبهه است از نظر سند از نظر دلالت به آن روایتها عمل کردهاند و چه کردهاند فقهاء؟ خیلی مسئله مشکل است برای اینکه اگر یک دسته روایت داشته باشیم که نجس است یک دسته روایت داشته باشیم پاک است خب جمع دلالی دارد دیگر جمع دلالی این است که مستحب است از اینها اجتناب بکنید به قاعده حمل ظاهر بر نص، آن که میگوید پاک است که دیگر قابل تردید نیست اما آنکه میگوید نجس است قابل این هست که بگوییم که فرمودهاند از اینها اجتناب بکنید چون که مثلاً شراب میخورند در روایتها هم آمده ، برای این که شراب میخورند برای اینکه گوشت خوک میخورند برای اینکه نجاسات در اسلام را مراعات نمیکنند حضرت فرمودند که اجتناب کنید از اینها البته مستحب ، اسمش را میگذاریم حمل ظاهر بر نص مرحوم صاحب حدائق یک هوچی بازی علیه این در آورده که آقا شما عقل را آوردهاید در فقه و با عقل که نمیشود در فقه کار کرد ، عقل را بگذار کنار، حمل ظاهر بر نص این یک امر عقلی است و معنا ندارد یک دسته روایات میگوید پاک است یک دسته روایت میگوید نجس است با هم تعارض است خب حمل میکنیم آن روایاتی که میگوید پاک است حمل میکنیم بر تقیه ، تمام شد دیگر ، بر ای این که گفتم عامه نداریم که حتی مشرک را بگوید نجس است.
صاحب حدائق این جوری آمده جلو و خیلی از فقهاء هم همین جور آمدهاند جلو و این که آقا حمل ظاهر بر نص یعنی چه ؟ دو دسته روایت داریم یک دسته روایتها میگویند نجس است یک دسته از روایتها میگویند پاک است عامه میگویند که پاک است روایاتی که موافق با عامه است حمل کن بر تقیه روایاتی که میگوید نجس است اخذ به روایات کن .
استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالی علیه نه آن جور که صاحب حدائق میگویند جور دیگر میفرمودند که نظیر این قضایا این حمل ظاهر بر نص را قدماء هم بلد بودند از تو که در نیامده شیخ طوسی یاد تو داده است و بالاخره قدماء حمل ظاهر بر نص را جمع دلالی را بلد بودند اما چه شد جمع دلالی نکردند ؟ میفرمایند که این انسان را گیر میاندازد که حمل ظاهر بر نص این جا چه شد؟ چرا این امر فوقالعاده واضح را اینها به آن عمل نکردند ؟ از همین جهت حضرت امام هم اهل کتاب را نجس میدانند روی همین فرمایش که در درس داشتند بارها که ما بشویم تابع اصحاب آنها حمل ظاهر بر نص نکردند ما هم نکنیم در حالی که میخوانیم روایت صحیح السند روایت ظاهرالدلاله از امام سئوال میکند امام علیه السلام میفرماید اهل کتاب پاک هستند اما اگر میخواهی از آن تنزه بکنی خوب است خوبی آن هم عرض میکنم در روایات دیگر آمده برای اینکه اینها مراعات نجاساتی که در اسلام است اینها اصلاً نجس نمیدانند تا مراعات بکنند و گوشت خوک میخورند شراب میخورند مراعات نجاسات نمیکنند لذا امام علیه السلام فرمود تنزه بکنی طوری نیست ، لذا همان حمل ظاهر بر نص را که مرحوم صاحب حدائق هو میکردند یا حضرت امام میفرمایند که آخر نمیشود چندین روایت داریم که میشود و آن این است که اینها پاک هستند اما تنزه از آنها اجتناب از آنها خوب است لذا مسئله مشکل است انصافاً دیگر،
حالا از آن 10 ، 20 تا روایت که در باره نجاست است من سه چهار تا را میخوانم فردا آن روایاتی که میگوید پاک است سه چهار تا را میخوانم انشاءالله وآن روایاتی هم که مفصل است که میفرمایند که پاک هستند اما اجتناب خوب است را میخوانم دیگر شما هستید که روی آن حکم بکنید اگر بترسیم از اجماع که باید بترسیم دیگر بگوییم نجس هستند اگر هم جرأت باشد مثل فیض کاشانیها مقدس اردبیلی انصافاً از نظر تقوی خیلی بالا بوده از همین جهت هم ملا احمد را به او گفتند مقدس اردبیلی علماء بزرگان این صفت را به او دادند اما این مقدس اردبیلی در فقه خیلی جرأت داشته و منجمله جرأت در این جا در مقابل همه اصحاب میگوید که ما اصلاً انسان نجس نداریم منجمله اهل کتاب پاک هستند شاگردهای بسیار بالایی هم داشته و منجمله صاحب مدارک، صاحب مدارک از نظر فقهی مخصوصاً فقه استدلالی خیلی بالا بوده با صاحب معالم این دو با هم هم مباحثه بودند و شاید صاحب مدارک اعلم از صاحب معالم باشد هر دو بالا بودند دیگر و هر دو شاگردهای مقدس اردبیلی بودند آن جرأت در فقه را که مقدس اردبیلی داشته به صاحب مدارک هم داده و اینها یک جرأتهایی است که بعضی اوقات به بعضی از افراد در فقه میدهند مثلاً مثل مرحوم آیت الله العظمی آقای مدیسهای آدم وقتی وارد این تحریر میشود میبیند راستی عجیب جرأت در فقه دارد خیلی بالاست به عکس استاد بزرگوار ما آقای بروجردی این جسارت در فقه را ایشان نداشتند به عکس محتاط بودند و بعضی اوقات هم خود آقا خود آقای بروجردی در درس میفرمودند آخر احتیاط هم ترکش احتیاط است برای این که مردم را در دردسر انداختن یعنی چه؟ میگفتند، اما وقتی میآمد توی رساله عملیه دیگر سر تا پا احتیاط بود و آن جرأت مرحوم آیت الله العظمی آقای مدیسهای را آقای بروجردی نداشتند و حتی مثلاً آقای بروجردی به اندازهای محتاط بودند از قول شیخ طوسی نمیتوانستند بگذرند از قول قدماء نمیتوانستند بگذرند مخصوصاً شیخ طوسی و من یادم نمیرود خاطرهای است برای ما یک وقتی ایشان میخواستند شیخ طوسی را رد کنند نصف منبرشان راجع به شیخ طوسی بود که بالاخره ایشان اگر عمرشان را قسمت کنند به این مسئله یک دقیقه دو دقیقه بیشتر نمیرسد لذا اشتباه کردهاند خیلی محتاط بودند در قول قدماء مخصوصاً شیخ طوسی حالا علی کل حال این دوسه دسته روایات را بخوانیم اگر نترسید از اجماع و شهرت و آن هم از قدماء باید بگوییم پاک است اگر بترسیم باید همه اینها را رها کنیم و قول قدماء را بگیریم و بگوییم صرفیین چنین کردند ما هم باید بکنیم،
حالا وقت گذشت میخواستم چند تا روایت بخوانم که اهل کتاب نجس هستند انشاءالله برای فردا
وصلی الله علی محمد و آل محمد