درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 13
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
آبها را منقسم کردهاند به 5 قسم ، البته آب مطلق را ، آب جاری، آب کر ، آب باران، آب چشمه و آب چاه، در مقابل آب قلیل، یعنی همین طور که در رسالهها نوشته شده فرمودهاند که آب یا قلیل است یا نه، آن که نه منقسم شده به 5 قسم.
اما در وقتی که وارد بحث میشوند از نظر حکم تفاوتی بین این 5 آب معتصم نیست یعنی هر حکمی آب جاری دارد آب کر دارد هر حکمی آب کر دارد آب باران دارد هرحکمی آب باران دارد آب چشمه دارد و بالاخره هر حکمی این 4 تا دارند آب چاه هم دارد، لذا یک تکرار حسابی در رسالهها دیده میشود، در این رسالههای عملیه که در دسترس است، لذا آب قلیل بحثهایش کرده شد تمام شد .
حالا در باب آب عاصم است آن که به ملاقات نجس نجس نمیشود این را منقسم کردهاند به 5 قسم، اما وقتی که وارد بحث میشوند یک فرقی از نظر حکمی این 5 قسم ندارد الا شاذاً که خیلی آن شاذ هم اهمیت ندارد و باید به صورت یک مسئله دو تا مسئله یاد آور شده باشد، و اگر فرموده بودند که آب یا مضاف است یا مطلق آن مطلق یا قلیل است یا عاصم یعنی آن که به ملاقات نجس نجس نمیشود ، دیگر آن 5 قسم یعنی احکام 5 قسم را یک قسمش میکردند میگفتند آن آب عاصم مثلاً به ملاقات نجس نجس نمیشود آن آب عاصم اگر ریخته بشود روی چیزی یا آن چیز ریخته بشود در آن پاک میشود و احکامی که این چند قسم دارد در میان متأخرین .
اما اگر توجه کرده باشید در رسالهها 5 تا تکرار در رسالههاهست یعنی آب قلیل است یا نه ؟ حالا که نه، جاری است احکامش را میگویند ، کر است احکامش را میگویند همان احکامی که روی جاری است روی کر آمده،کر است یا آب چشمه ، همان احکامی که روی کر آمده روی چشمه آمده، یا چاه است همان احکامی که روی چشمه آمده روی چاه آمده، یا باران است همان احکامی که روی چشمه آمده روی جاری آمده روی باران آمده و تفاوتی در میان متأخرین بین آبها ، آبهای معتصم دیده نمیشود اما مجبور هستند یک تکراری برای مقلدینشان داشته باشد و من در رساله این جور نکردهام گفتهام آب یا قلیل است یا عاصم، عاصم را بار کردم لذا گفتهام که این احکام مال آب عاصم است که آن آب عاصم یا جاری است یا کر است یا باران است یا چشمه است یا چاه، تقریباً 5 ،6 صفحه یک صفحه شده، حالا روی این کار من یک دقتی بفرمایید ببینید حق با آنهاست یا با من ؟ اگر اشکالی به نظرتان رسید حتماًًآن اشکال را به من گوشزد بکنید، تفاوتی بین گفته فقهاء و گفته من نیست فقط تفاوتش این است که من دو صفحه کردهام آنها هفت هشت صفحه، اما چیز زائد بر آن دو صفحه من داشته باشند دیده نمیشود و اگر شما بتوانید، البته چیزهای زائد معتنابه اگر بتوانید پیدا بکنید و این حرف من را خدشهدار بکنید کار خوبی است کار ارزندهای است ، این یک مسئله.
مسئله دوم که این هم فوق العاده مسئله مشکلی است راجع به آب جاری است ، اینها گفتهاند آب جاری این است که جوشان باشد نبع داشته باشد نابع باشد یعنی از زمین روییده بشود از کوه بیرون بیاید گفتهاند این آب جاری است و اما اگر از کوه بیرون نیاید فوران نداشته باشد گفتهاند این حکم آب جاری را ندارد لذا مثلاً اگر قلیل است به ملاقات نجس نجس میشود، مشهور در میان فقهاء حتی متون نویسها نظیر محقق در شرایع و متأخرین این امر را فرمودهاند، فرمودهاند آب جاری آن است که دو تا رکن دارد یکی جریان دارد یکی هم نبوع دارد، لذا مثلاً میفرمایند که اگر نبوع نداشته باشد خب آب مثلا از زیر شنها جمع شده حالا یک روز دو روز این آب میآید بیرون میگویند این آب جاری نیست یا حتی مثلاً رشحات مثل این که بدنه کوه آب بیرون میدهد میگویند باز هم این آب جاری نیست، جاری آن وقتی است که ادامهدار آن هم جوشان از زمین باشد، خب این فرمایش اعلام، که باید بگوییم یک شهرت به سزا بلکه اجماع در مسئله هست .
در حالی که غالب آبهای مهم این ها نبوع ندارند، رود کارون رود زاینده رود رود همین فرات که اینها سر آن این درسها را گفتهاند و این حرفها را زدهاند همه اینها نبوع ندارد، یک برفهایی میآید روی کوهها میآید توی درهها اینها کمکم آب میشود میآید زاینده رود میشود، همه نبوع ندارد، کم پیدا میشود یک آبی آن خیلی کم اگر هم باشد خیلی کم است اما حتی فرات و رود نیل همه اینها آبها از کوه است نه از کوه بیرون بیاید، نه، برفها جمع میشود کمکم آب میشود به مرور زمان، یک رود حسابی مثل رود کارون و زایندهرود و فرات و رود نیل و امثال اینها میشود و در حالی که بعضی مثل حضرت امام توجه به این مطلب دارد اما باز هم ایشان تصریح میکنند شهرت، تصریح میکند که این آبها اگر فوران از زمین نداشته باشد اینها حکم راکد را دارد اگر کر باشد برای خاطر کر بودنش به ملاقات نجسنجس نمیشود و اما اگر کر نباشد قلیل باشد میگویند به ملاقات نجسنجس میشود و اگر این حرف اینها درست باشد دنیا را نجس میکنند نمیشود که ما قائل بشویم فرات آب کر است، رود نیل آب کر است اگر هم این جورها بود باید ائمه طاهرین علیهم السلام روی آن خیلی پافشاری کرده باشند که بابا اینها آب جاری نیست و روایتی در باره، حرفی دراین باره یعنی مثلاً اگر بپرسند راستی این آب فرات این آب کر است یا جاری؟ اگر ما بگوییم آب جاری نیست خب مسلم عرف به ما میخندد، آب جاری نیست یعنی چه؟خب دارد جریان میکند حسابی، سی چهل فرسخ میرود و بالاخره نبوع هم ندارد از اثر برفها و بارانها و ریزش آبها در اطراف و در درهها بالاخره این دره و آن دره و آن درهها میشود زایندهرود ، میشود فرات، و نمیشود این فرمایش آقایان را پذیرفت البته این هم دقت میخواهد من دقتش را کردهام حالا نوبت شماست که دقت بکنید اگر راستی این قول مشهور را بتوانید درست بکنید خب خدمت بزرگی کردهاید.
ما قائلیم به این که ماده میخواهد نه نبوع و آب جاری به آبی میگوییم که جریان عرفی داشته باشد جریان مثلاً ماهی داشته باشد، و ماده داشته باشد مثل آب آفتابه نباشد یک دفعه مثلاً آب حمام است آب توی خانههاست که آب توی خانهها خب جاری نیست ، چرا؟ یک منبع دارد میآید توی لولهها از لولهها به ما آب میدهد، نمیگویند آب جاری ، لذا از این جهت هم آب لولهها اگر آن منبع کر باشد آن لولهها کر است اگر هم منبع قلیل باشد آب لولهها آب قلیل است ، این جاری نیست ، جاری آن است که ماده داشته باشد چنانچه این حرف من در روایات آمده ، که ماء البئر این واسع لایفسده شیئ الا ان یتغیر لان له ماده لذا مثل آب چاه این لانه ماده، این بنوع نه لانه ماده این لانه ماده گاهی در چاه است گاهی در چشمه است گاهی هم در آبهای جاری که نبوع دارد از رشحات کوه است گاهی هم از جمع شدن برف در اطراف کوهها در درهها ماده درست میشود این ماده گاهی نبوع است و میروید از چاه گاهی هم رشحات است و تعجب هم هست فقهاء اسم هم آوردهاند مثل مرحوم حاج آقا رضا همدانی و دیگران گفتهاند رشحات فایده ندارد اگر از بدنه کوه آب جاری باشد این را ما آب جاری نمیگوییم که رشحات کوه باشد باید نبوع باشد و الا اگر نبع و منبع و اینها نباشد میگویند نه، چنانچه مثلاً حالا آن درست است میفرمایند اگر آب جمع شد زیر شنها و بیرون نیامد حالا یخ تمام شد آن آب زیر شن دارد میآید بیرون میگویند جاری نیست، چرا؟ منبع ندارد میآید خب ما هم میگوییم لان له ماده ندارد این لان له ماده اگر حرف من را بپذیرید که در روایات آمده دیگر کار درست میشود و آن این است که ما برای آب جاری دو چیز میخواهیم یکی جریان در مقابل چشمهها و در مقابل کوه و در مقابل چاهها و در مقابل کر، جریان، جریان عرفی، یکی هم این جریان ماده دار باشد بی ماده نباشد، حالا گاهی رشحات از کوه است گاهی بیرون آمدن از کوه است یا از مثل قناتها بیرون آمدن از زمین است گاهی هم بیرون آمدن از برفهاست که یکسال، همیشه، آن کوهها همیشه برف دارد و رود نیل هم همیشه آب دارد و فرات هم بعضی اوقات میگویند آبش میخشکد، برای خاطر این که کوهها آبش تمام شده، برفش تمام شده دیگر فرات به آن چنانی آب ندارد اما این ماده دارد ماده آن چیست؟ برفهایی که جمع شده در دامنه کوهها، ماده چیست؟ آن رشحات و آن چکهها، بعضی جاها من دیدهام که مثل زمین نمناک است کوه نمناک است اما نمناک آبی که وقتی بدنه کوه این نمناکی را پس میدهد یک آبی زیر این بدنه کوه جاری میشود لذا نبوع طوری نیست لان له ماده، رشحات طوری نیست لان له ماده، اجتماع و تجمع برفها طوری نیست لان له ماده و این روایات لان له ماده مطلب را درست میکند لذا اینجور میشود که آنها میفرمایند نه، لان له ماده این جورها فایده ندارد میفرمایند که باید نبوع باشد حتی رشحاتش را هم اشکال میکنند میگویند نبوع ندارد باید از کوه بیرون بیاید مثل قناتها از زمین بیرون بیاید مثل چشمه که آبش را که بر میدارند دو دفعه آب به جای آن میآید، چشمه کوچک است مثلا یک کاسه آب بیشتر نمیگیرد اما یک کاسه آب را که بردارند فوراً این چشمه دو دفعه همان یک کاسه آب را پیدا میکند گفتهاند اینها نبوع است و درست است و اما اگر نبوع نباشد ما به این آب آب جاری نمیگوییم چنانچه بعد هم میآید میگوید آب چاه هم نیست آب چشمه هم نیست که اگر نبوع نداشته باشد . حالا فعلاً آن چه که مهم است قضیه تقاضا دارم روی آن فکر بکنید شاید از شما استفاده بکنیم این است که فقهاء مشهور همین الان مثل مرحوم آقای خویی و حضرت امام و مرحوم آقای حکیم و مخصوصاً مرحوم حاج آقا رضا اصرار روی آن دارند و صاحب جواهر و ساده نیست ، قول قول مشهوری است که میگویند آب جاری دو چیز میخواهد یک) جریان داشته باشد، یکی) هم نبوع داشته باشد لذا اگر نبوع نه میگویند نه، آن وقت معمولاً مثال نزدهاند، مثل حضرت امام دیگر تصریح میکنند ، دیگران هم هست اما ایشان تصریح دارند، دیگران هم همین است میفرماید مثلاً مثل رشحاتی که از کوه است و بارانها و برفهایی که از کوههاست و امثال اینها، اینها آب جاری نیست، چرا؟ برای این که نبوع نیست بنابراین اگر کر است حکم کر را دارد اگر کر نیست حکم قلیل را دارد به ملاقات نجس نجس میشود، لذا تقاضا دارم روی این فکر بکنید ببینید که حرف من درست است یا نه؟ اگر حرف من درست باشد دیگر یک ابتکاری است معنایش این جور میشود که آب جاری ان له ماده میخواهیم نه ان له نبوع، آنها هر چه کتاب ما دیدیم میگویند ان له نبوع، ندیدیم یک کسی بگوید ان له ماده، اما میگوییم آب جاری دو شرط دارد یک ) جریان، یکی ) هم ماده این ماده میخواهد نبوع باشد میخواهد رشحات باشد میخواهد تجمع برفها در کوهها باشد. این خلاصه حرف است حالا روی این فکر بکنید ببینیم که میشود از شما استفاده کرد یا نه؟
مطلب دیگری که در مسئله داریم و این آقایان میگویند که حتماً جوشش باید از زمین باشد و الا جوشش از زمین نباشد حتی رشحات را مرحوم سید در عروه میگویند آب جاری نیست دیگر چه رسد این که برفها جمع شده باشد و این برفها جمع شده را میگویند این آب جاری نیست یعنی فرات و زایندهرود و رود نیل و همه اینها اینها آب جاری نیست، خب نمیشود که ما قائل به این حرف بشویم اما فرمودهاند دیگر و ما میگوییم اینها همه آب جاری است، چرا؟ نبوع نمیخواهیم ، ماده میخواهیم، و این اگر ماده نباشد معلوم است آب جاری نیست، گفتم مثل همین لوله کشیها خب این آب جاری نیست برای این که ماده ندارد ، مادهاش یک بشکهای است آن بالا، حالا یا کر است یا کر نیست ، این را اسمش را ماده نمیگذاریم، نگذاشتهاند هم، لان له ماده راجع به این نگقتهاند و گفتهاند که لان له ماده راجع به چاه گفتهاند مثلاً ما میگوییم همینطور که راجع به چاه میگویید علت معمم است و مخصص ببریدش همه جا هر کجا لان له ماده بگویید این آب معتصم است به ملاقات نجس نجس نمیشود ولو این که قلیل باشد.
مطلب سومی که باز مطلب مهمی است این است که گفتهاند آب جاری خب به ملاقات نجس نجس نمیشود ، اگر قلیل هم باشد، مرحوم علامه، مرحوم محقق، مرحوم شهید اول مرحوم شهید دوم و حالا این چهار نفر عمده فرمودهاند نه، آب جاری اگر قلیل باشد به ملاقات نجس نجس میشود و این باید کر باشد آب جاری باید کر باشد تا این که بگوییم به ملاقات نجس نجس نمیشود. و اما آب جاری اگر قلیل باشد گفته به ملاقات نجس نجس میشود.
از نظر ما الان بحثش را کردم فقهاء این جور جلو نیامدهاند آن جور که الان من بحثش را کردم میگویم که آب جاری ولو قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود لان له ماده، البئر واسع لایفسده شیئ الا ان یتغیر لان له ماده، آب چشمه همین است آب که چشمه دارد و بیرون میآید اما کم است قلیل است همین است آب چاه همین است و همه اینها لان له ماده ما میگوییم که به ملاقات نجس نجس نمیشود لذا حرف ما تمسک میکنیم به روایات حمام به جمله لان له ماده که در هفت هشت تاروایت آمده، لذا این هفت هشت تا روایت ما لان له ماده ما میگوییم که این لان له ماده میگوید آب چشمه ولو یک کاسه به ملاقات نجس نجس نمیشود آب چاه ولو دو تا کاسه یک دلو به ملاقات نجس نجس نمیشود، آب جاری که جریان دارد ماده دارد ولو خیلی کم، یک نخ دارد میآید به ملاقات نجس نجس نمیشود، چرا؟ دلیل ما لان له ماده، این لان له ماده که در هفت هشت تا روایت آمده ما میگوییم علت معمم است و مخصص بنابراین آب جاری لان له ماده است ولو قلیل باشد به ملاقات نجس نجس نمیشود، این دلیل ما.
فقهاء این دلیل را نیاوردهاند و رفتهاند روی یک ادله دیگری ، روی عمومات و ما پیدا نتوانستیم بکنیم یک دلیلی، اگر مطالعه کرده باشید مرحوم حاج آقا رضا همدانی خیلی پافشاری دارد تمسک بکند به عمومات و بگوید ماء جاری این به ملاقات نجس نجس نمیشود ولو کان قلیلاًً،
حالا ادلهای که آنها اقامه کردهاند چند تا را بخوانم ببینیم میشود از این ادله استفاده بکنیم یا نه؟
من این جا نوشتهام لم نجد روایتاً من تلک الروایات تدل علی ذلک ما یک روایت پیدا نکردیم، این روایتی که اینها میگویند عموم روایات، پیدا نکردیم که این بگوید آب جاری ولو کان قلیلاً به ملاقات نجس نجس نمیشود . حالا روایات را ببینید.
روایت1 و 2 و 3 از باب 5 از ابواب ماء مطلق این روایاتی است که آقایان به آن تمسک کردهاند . حالا یکی از آن روایات.صحیحه فضیل است لا بأس بان یبول الرجل فی الماء الجاری و کره ان یبول فی الماء الراکد گفتهاند عموم این فی الماء الجاری سواء کان قلیلا ام غیر قلیل.
دلالت دارد؟
این روایتها در مقام بیان یک حکم تکلیفی آن هم کراهتی است و آن این است که مثلاً آن وقتها خزینه بود که حالا هم این استخرها هست با آن خزینهها تفاوت ندارد فقط این است که آن وقتها سنتی بوده حالا ژیگولی مانند است و الا از نظر میکروب و از نظر کثافت و اینها خیلی با هم تفاوت ندارد حالا در این آب بول کردن اگر حقالناس هم نباشدکراهت دارد اما در نهر بول کردن گفتهاند طوری نیست . این حکم تکلیفی است حالا ما بگوییم این روایتها دلالت دارد آن فی الماء الجاری سواء کان قلیل باشد یا کثیر باشد، اصلاً در مقام بیان نیست ، آن که در مقام بیان است این است که در آب جاری در مقابل آب راکد بول کردن طوری نیست اما کدام آب جاری؟ خب علامه و شهید و امثال اینها میگویند آب جاری که نهر باشد اما اگر قلیل باشد به ملاقات نجس نجس میشود علامه میگوید نه، این روایت هم نمیگوید نه شما میخواهید تمسک به اطلاق بکنید، تمسک به عموم بکنید، نه عامی در کار است نه اطلاقی، فقط این است که لابأس بان یبول الرجل فی الماء الجاری و کره ان یبول فی الماء الراکد، در مقام بیان این است و اما حالا ماء جاری چه ماء جاری؟ دیگر در مقام بیانش نیست، اطلاق گیری آن وقتی میتوانیم بکنیم که احکام ماء جاری را احکام وضعیه بخواهید بار بر آن بکند . اما تکلیفیه را بخواهد بار بکند دیگر مسلم نمیشود.
مرحوم حاج آقا رضا تمسک کردهاند به صحیحه محمد بن مسلم، این را مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و مرحوم حضرت امام و اینهم تمسک کردهاند عن ابی عبدالله علیه السلام روایت 1 از باب 2 از ابواب نجاسات جلد دوم وسایل سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن الثوب یصیبه البول قال اغسله فی المرکن مرتین و فی الجاری مره واحده.
خب این به چه درد ما میخورد؟ گفته این فی الجاری اعم است از این که قلیل باشد یا کثیر باشد
خب این در مقام چیست روایت تا ما این اطلاق گیری را بکنیم؟ در مقام بیان این است که اگر در کر میخواهی جامه نجس را آب بکشی دو مرتبه امادر آب جاری یک مرتبه کفایت میکند ، حالا هرماء جاری؟ مرحوم علامه میگوید نه، اطلاق ندارد، دربیان که نیست در مقام بیان این است که کر و جاری از نظر لباس تفاوت دارد ، حالا تفاوت هم ندارد حالا تفاوتش را بعد میآییم میگویم، تفاوتش استحبابی است ولی حالا آن کسانی که میگویند مثل آقای بروجردی وامثال اینها که میگویند حتماً در کر باید دومرتبه باشد این روایت خب میگوید در کر دو مرتبه در جاری یک مرتبه اما حالا کدام جاری؟ لذا اگر در مقام بیان بود خوب بود اما چون در مقام بیان حکم دیگر است میخواهد تعدد درست بکند برای کر و عدم تعدد برای جاری دیگر اطلاق ندارد وقتی اطلاق نداشت مرحوم علامه، مرحوم محقق مرحوم شهید اول مرحوم شهید دوم اینها همه میگویند آقا جاری که کر باشد. جور هم میآید با روایت، جاری که کر باشد مثل آن مرکن اگر کر نباشد که مرتین فایدهای ندارد به مجردی که لباس را در آن میزنند نجس میشود لذا آن مرکن در مقام بیان نیست که کدام مرکن آن جاری هم در مقام بیان این نیست که کدام جاری، جاری که میشود با آن آب بکشیم یک مرتبه کفایت میکند حالا قلیل یا کثیر؟ دیگر ندارد باید یک روایت پیدا بکنیم که در مقام بیانش باشد،
علی کل حال اگر بتوانید یک روایت پیدا بکنید که این روایت در مقام بیان این باشد که آب جاری هر آب جاری ولو قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود یک عام این جوری نداریم
مرحوم علامه و مرحوم محقق و مرحوم شهید اول و مرحوم شهید دوم تمسک کردهاند به الماء اذا بلغ قدر کر لاینجسه شیئ میگوید که آب کر باید باشد تا لا ینجسه شیئ و الا کر نباشد ینجسه شیئ و الماء اذا لم یبلغ قدر کر ینجسه شیئ خب خیلی دلالتش خوب است دیگر، و اگر حرف من را نزنید لانه له ماده را حکومت بر این روایت ندهید حرف علامه، حرف شهید اول و دوم ، شهید دوم در مسالک تمسک به همین کردهاند خیلی عالی است میگوید الماء اذا بلغ قدر کر لا ینجسه شیئ و اذا لم یبلغ قدر کر ینجسه شیئ اذا این لم یبلغ قدر کر یعنی میخواهد جاری باشد یا غیر جاری.
اگر لان له ماده ما را بگویید حکومت دارد بر این روایت اگر نگویید، عامی دلالت داشته باشد نداریم، البته اخماع در مسئله هست که آب جاری ولو قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود . این هم مطلب سوم.
این سه تا مطلب مهمی بود بحث امروز ما، باز روی آن مطالعه کنید ببینید آیا یک دلیلی که دلالت بکند بر این که آب جاری به ملاقات نجس نجس نمیشود داریم یا نداریم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد