< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی

امر به معروف و نهی از منکر

99/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم امر به معروف و نهی از منکر در جاهل قاصر و مقصر و حکم ارشاد جاهل در احکام/ شرطیت علم در امر به معروف و نهی از منکر/ امر به معروف و نهی از منکر

 

موضوع عام: امر به معروف و نهی از منکر

موضوع خاص: شرطیت علم در امر به معروف و نهی از منکر

موضوع اخص: حکم امر به معروف و نهی از منکر در جاهل قاصر و مقصر و حکم ارشاد جاهل در احکام

 

بحث در مسأله ی سوم از مسائل ده گانه ای است که امام قدس سره بعد از شرطیت علم در امر به معروف و نهی از منکر ذکر کرده است. این مسأله از جهاتی مهم است:

 

(مسألة 3): لو كانت المسألة غير خلافيّة و احتمل أن يكون المرتكب جاهلًا بالحكم، فالظاهر وجوب أمره و نهيه، سيّما إذا كان مقصِّراً، و الأحوط إرشاده إلى الحكم أوّلًا ثمّ إنكاره إذا أصرّ، سيّما إذا كان قاصراً.[1]

 

مسأله ی قبل در جایی بود که بین آمر و مأمور، اختلاف در فتوا باشد و یا مرجع تقلید آن دو با هم اختلاف داشته باشند ولی این مسأله در جایی است که فتوای هر دو و یا مرجع هر یک حکم دارند مثلا هر دو عصاره ی ذبیبی را نجس می دانند. از طرفی احتمال می‌دهیم که مرتکب، جاهل به حکم باشد، در اینجا مرحوم امام می‌فرماید مطلقاً أمر و نهی واجب است مخصوصا اگر جاهل مقصر باشد. مثلا مأمور نمی داند عصیر ذبیبی حرام است ولی آمر می داند که باید او را نهی کند.

سپس امام قدس سره به نکته ی ‌مهم دیگری اشاره می کند و آن اینکه اول فرد را را إرشاد به حکم کنند تا جاهل نباشد و عالم گردد سپس اگر اصرار کرد او را نهی از منکر کنند.

 

نقول: در اینجا دو عنوان با هم مخلوط شده است یکی عنوان ارشاد جاهل است و دیگری عنوان امر به معروف و نهی از منکر ان هم در جایی که شخص مأمور، منکر را جاهلا مرتکب می شود.

امام قدس سره در اینجا قائل است که فرد، چه قاصر باشد و چه مقصر چون حرامی را مرتکب می شود باید او را نهی کرد بنا بر این حتی اگر جاهل به حکم باشد نیز باید او را نهی نمود.

ولی از کلماتی از صاحب جواهر استفاده می شود که نهی کردن در اینجا لازم نیست چه قاصر باشد یا مقصر.

به نظر ما باید در این مساله قائل به تفصیل شد: اگر جاهل قاصر باشد نهی از منکر لازم نیست چون او کار خلافی را انجام نمی‌دهد هر چند در واقع آن عمل حرام باشد ولی از آنجا که قاصر است کار حرام و منکری را انجام نمی‌دهد در نتیجه نهی از منکر لازم نیست.

ولی اگر مقصر باشد او چون به دنبال فراگیری مسأله نرفته و کوتاهی کرده است در این صورت نهی از منکر لازم می باشد زیرا فعلی که او مرتکب می شود منکر محسوب می شود.

از اینجا به مسأله ی ارشاد جاهل می رسیم. امام قدس سره قائل است که بنا بر احتیاط ابتدا باید ارشاد کنند بعد اگر منکر را انجام داد نهی از منکر را انجام دهند.

مساله ارشاد جاهل یک مسأله مهمی است و باید پیرامون آن بحث کنیم زیرا در موارد بسیاری کاربرد دارد.

ارشاد جاهل گاهی در احکام است و گاهی در موضوعات، و فعلاً بحث ما در احکام است.

ظاهر عبارات فقها اینست که آن را مجمع علیه می‌دانند هرچند ندیدیم به اجماع تصریح کنند. بلکه لزوم ارشاد جاهل شاید از اجماع هم بالاتر باشد. همچنین ندیدیم کسی در این مورد رساله‌ای مستقل نوشته باشد و فقط یکی از شاگردان آیت الله خوئی به نام آقای مصطفوی یک رساله درباره ی ارشاد جاهل نوشته‌اند که در کتاب «مائة قاعدة فقهیة» که حاوی صد قاعده ی فقهی است آن را نیز بحث کرده اند.

البته به نظر ما ارشاد جاهل یک قاعده ی فقهی نیست بلکه یک مسأله ی فقهی است. طبق بیانی که ما در فرق بین قاعده ی فقهی و مسأله ی فقهی داریم ارشاد جاهل یک مسأله ی فقهی است زیرا چیزی که حکم صریحی در آن هست مسأله ی فقهی است و حال آنکه در قاعده ی فقهی، حکم صریحی وجود ندارد بلکه منتهی به حکم صریح می‌شود. به هر حال کسی غیر از ایشان ندیدیم که به طور مستقل پیرامون ارشاد جاهل بحث کرده باشد و دیگران در خلال مباحث آن را ذکر کرده‌اند.

ظاهر عبارات اینست که مساله اجماعی است و وجوب آن را اصل مسلّم می‌ دانند.

 

ادله وجوب ارشاد جاهل:

دلیل اول: آیه ی نفر است آنجا که خداوند می فرماید: ﴿وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِم‌[2] . فعل ﴿لِيُنْذِرُوا﴾ أمر به انذار و ارشاد جاهل می کند که دلالت بر وجوب دارد.

دلیل دوم: آیه 63 سوره مائدة که درباره اقوام پیشین است ولی شامل ما نیز می‌شود: ﴿لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْم[3] یعنی چرا علمای یهود و دانشمندان آنها، آنها را از گناهانشان نهی نکردند، این آیه اطلاق دارد، چه آنها عالم بودند و چه جاهل. عبارت ﴿لَوْ لا يَنْهاهُمُ﴾ نهی توبیخی است و دلالت بر وجوب دارد.

دلیل سوم: امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه، در کلمات قصار می فرماید: مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا، خداوند به جاهلان أمر به تحصیل علم نکرده است مگر اینکه قبلا از علما پیمان گرفته که تعلیم کنند یعنی وجوب ارشاد جاهل قبل از وجوب تعلم احکام است.[4]

دلیل چهارم: روایتی است از پیامبر خدا ص که می فرماید: إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ. یعنی هنگامی بدعت ها و کارهای خلاف در امت من ظاهر شود (چه از روی علم باشد و چه از روی جهل) بر علما واجب است که علمشان را اظهار کنند و اگر نکنند لعنت خدا بر آنها باد.[5]

اشکال نشود که این روایت فقط شامل بدعت ها است و از این رو اخص از مدعی است زیرا می گوییم: می توان از آن الغاء خصوصیت کرد و هر نوع منکری را داخل نمود.

دلیل پنجم: بعضی از علماء به آن استدلال کرده اند: ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون[6] ‌، وجوب سوال دلیل بر وجوب جواب است؛ زیرا معنا ندارد که سوال کردن واجب باشد ولی جواب دادن اهل ذکر واجب نباشد.

به نظر ما این دلیل، أخص از مدعی است و مربوط به جایی است که جاهل از عالم سوال کند و نسبت به جایی که جاهل سوال نکند ساکت است.

دلیل ششم: این دلیل در کلمات بعضی آمده است و آن اینکه که اگر علماء، جاهل را ارشاد نکنند بعد از مدتی همه جاهل می شوند و اصلِ شریعت به خطر می‌افتد چون تعداد افراد جاهل زیاد خواهد شد، از این رو برای حفظ شریعت ارشاد جاهل واجب است. به عنوان مثال از زمانی که در روسیه، علماء را از بیان احکام منع کردند مردم به کلی از مسائل بیگانه شده بودند.

دلیل هفتم: مرحوم محقق عراقی در تعلیقه‌ای که بر عُروة دارند، در مساله تبدّل رأی مجتهد و اعلام به مقلد می فرماید: لازم است که اعلام کند که فتوایش عوض شده ذلك كذلك مع مخالفة اعتقاده لرأيه وإلا فيجب عليه اعلامه ثانيا بتبدل رأيه من باب وجوب ارشاد الجاهل في الاحكام الكلية... وربما يدعى اجماعهم عليه أيضا.[7]

دلیل هشتم: أخذ اجرت بر واجبات حرام است و از جمله جاهایی که اخذ اجرت حرام است بیان احکام است، پس معلوم می‌شود که بیان احکام، واجب است که از جمله آن ارشاد جاهل می باشد. (از این رو اخذ اجرت برای مستحبات و یا برای خواندن روضه اشکال ندارد.)

هذا کله في الإرشاد الجاهل فی الأحکام.

تا اینجا توانستیم اثبات کنیم که ارشاد جاهل در احکام واجب است، اما در موضوعات باید بحث کنیم مثلا کسی نمی داند فلان مایع عصیر ذبیبی است هر چند حکم عصیر ذبیبی را می داند آیا در اینجا نیز ارشاد جاهل لازم است یا نه.

باید دید که آیا در اینجا هم ارشاد جاهل واجب است یا نه و یا اینکه باید قائل به تفصیل شد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo