< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

86/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب الحج / ادامه مسأله 50 /

 

«حديث اخلاقى: صفات مؤمن»

متن حديث:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): المؤمن هيّن ليّن سَمِحٌ له خلق حسن و الكافر فظّ غليظٌ و له خلق سىّء و فيه جَبرّية.[1]

ترجمه حديث:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

مؤمن داراى چهار صفت است: آسان گير، نرم، سخاوتمند و داراى اخلاق نيكو است و در مقابل كافر سخت گير، خشن، بد عنق و متكّبر است.

شرح حديث:

بسيارى از نابسامانيها در مسائل اجتماعى و خانوادگى بر اثر سخت گيريها است، اگر مردم در مسائل غير مهمّ سخت گيرى نكنند زندگى براى همه آسان مى شود و توأم با موفقيّت است.

به عنوان مثال در خواستگارى مى پرسند آيا خانه و وسيله نقليّه دارند يا نه؟ تحصيلات آنها چقدر است؟ سنّ چقدر است؟ اين سخت گيريها باعث مى شود كه بسيارى از دخترها و پسرها مجردّ بمانند و بهترين سالهاى عمر را از دست بدهند.

در مورد جهيزيّه ها سخت گيرى مى شود، مثلا مانند سابق جهيزيّه را جلوتر خريدارى نمى كنند كنار بگذارند، چون معتقدند كه از مد مى افتد.

همچنين اگر بعد از ازدواج هم سخت گيرى نباشد، بدون مشكل زندگى مى كنند و اگر زن و شوهر ملاحظه حال همديگر را بكنند، اختلاف پيش نمى آيد ولى اگر ملاحظه حال هم را نكنند زندگى به طلاق كشيده مى شود و بر اثر امور بسيار ساده و پيش پا افتاده كار به جاى باريك كشيده مى شود. اختلاف كوچك مانند بهمن است كه در ابتدا بسيار ناچيز است ولى هر چه پايين تر مى آيد اضافه مى شود. اختلافات خانوادگى هم مثل بهمن در ابتدا بسيار آسان و قابل كنترل است.

در عرصه اجتماع هم سخت گيرى ها مشكل آفرين است به عنوان مثال چند جوان مى خواهند يك واحد صنعتى تشكيل دهند ولى به قدرى آنها را مى دوانند و سرگردان مى كنند كه پشيمان مى شوند و يا خانه اى اگر بخواهند بسازند به قدرى مشكل مى تراشند كه منصرف مى شوند.

مؤمن بايد آسان بگيرد چرا تا اين اندازه سخت گيرى مى كنند؟ اين باعث مى شود عدّه اى از زندگى عقب بيافتند و صاحبان سرمايه بجايى فرار كنند كه با آنها همكارى مى كنند.

به عنوان مثال طلبكار نيز وقتى بدهكار از او مهلت مى خواهد نبايد سخت گيرى كند و بايد مهلت بدهد. امام صادق(عليه السلام)به شخصى فرمود: رفيقت از تو شكايت دارد، شخص در جواب گفت: نبايد شكايت كند چون من حقّ خودم را مطالبه كردم. حضرت فرمود اين كار تو بد است، چون قرآن مى فرمايد: ﴿يخافون سوء الحساب﴾ خداوند در حساب و كتاب سخت مى گيرد، چون اين شخص در دنيا در حساب و كتابش سخت گير بوده است.

اگر به اين دستورات اسلامى عمل نشود همه چيز مشكل دارد.

بحث در فرع دوّم از مسأله پنجاه در مورد مرتدّ به حكم هفتم رسيد.

حكم هفتم:

مرحوم امام مى فرمايد:

لو أحرم مسلماً ثمّ ارتدّ ثمّ تاب لم يبطل إحرامه على الأصح (لازم نيست دوباره به ميقات برگردد و از نو احرام ببندد).

اين مسأله در بسيارى از كتب مطرح شده و مرحوم محقّق در شرايع و عروه در مسأله 77 مطرح كرده اند و جماعتى از محشّين هم موافقند ولى بعضى هم مخالفند و معتقدند اين احرام فايده اى ندارد.

مرحوم شيخ طوسى مى فرمايد:

فإن أحرم ثمّ ارتدّ ثمّ عاد إلى الإسلام جاز أن يبنى عليه لأنّه لا دليل على فساده إلاّ على ما استخرجناه فى المسألة المتقدّمة[2] (در مسأله قبل گفتيم كه اسلامش اسلام نيست و حجّش باطل است، پس احرامش نيز باطل است، بنابراين در صدر عبارت احرام را صحيح مى داند ولى در ذيل نمى پذيرد).

دليل صحّت:

دو دليل براى صحّت اقامه كرده اند كه از كلمات مرحوم صاحب جواهر و آقاى حكيم و ديگران استفاده مى شود.

1ـ قاعده إجزا:

احرام در حال اسلام صحيح بوده و از شرايط احرام نبود كه بعداً مرتد نشود، پس چون احرام جامع الشرايط بوده و امر شده پس مجزى است، چون امر اقتضاى اجزاء دارد.

تعبير صاحب جواهر اين است كه احرام زمانى نيست، يعنى زمان از اجزائش نيست. صيام زمانى است يعنى هر آنى از آن جزء عبادت است واگر در هر جزء مرتدّ شود، عبادت باطل است و قبل و بعدش به هم پيوند نمى خورد ولى وضو زمانى نيست، اگر صورتش را شست و مرتّد شد و قبل از فوت موالات توبه كرد، وضو باطل نيست، چون افعال است نه اجزاء زمانى، حال احرام مانند وضو است و مانند صيام نيست، چون عمره يا حج داراى چند عمل است و زمان جزء آن ها نيست.

مرحوم آقاى حكيم همين دليل را به شكل ديگرى مطرح مى كند به اين بيان كه بعضى از عبادات شبيه صفات و بعضى شبيه افعال قارّه (مستمرة) است، صوم از عبادات مستمرّه است ولى اجزاء وضو از قبيل صفات است. اگر كسى وضو بگيرد و بعد مرتد شود وضو باطل نمى شود، چون حالت طهارت كه از وضو حاصل شده از صفات است و با ارتداد از بين نمى رود ولى صيام از افعال مستمرّه است و با ارتداد به هم مى خورد. احرام هم مانند وضو است چون احرام مانند يك صفت است و مانند اين است كه وضو داشته و مرتد شده و بعد توبه كرده پس احرام با ارتداد باطل نمى شود.

سؤال: مرحوم فيروز آبادى در حاشيه عروه اين نكته را مطرح كرده و مى فرمايد: احرام هم فعل مستمّر است چون بايد نيّت داشته باشد كه 25 چيز را ترك كند و اين ترك، عبادت مستمّر است، و اگر اين شخص مرتد شود نمى تواند عبادت مستمرّى را كه نامش احرام است ادامه دهد.

و من العجب مرحوم آقاى حكيم مى فرمايد: اگر محرم ريا كند احرامش باطل نمى شود.

علاوه بر اين اگر شخص مرتد شد قابليّت تقرّب ندارد چون در حال احرام در حال عبادت است و عبادت قصد قربت مى خواهد بنابراين ما بر خلاف آنچه مشهور شده كه اگر مرتد شود احرامش باطل نمى شود، معتقديم احرام باطل مى شود و اگر مى تواند به ميقات برگردد و اگر نمى تواند به أدنى الحل برمى گردد.

أضف إلى ذلك; آيا اطلاقات ادلّه اجزاء جايى را كه شخص محرم شده و مرتد مى شود و بعد توبه مى كند شامل مى شود؟ اطلاقات انصراف دارد و در وضو هم ما همين اشكال را داريم يعنى اگر در اثناى وضو يا غسل مرتد شود بسيار بعيد است كه اطلاقات شامل شود، به همين جهت بايد غسل و وضو را هم اعاده كند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo