< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب نکاح

85/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 13 و مسئله 14 / رضاع الصبى...

در مورد تشخيص مدّعى از منكر بحثى است كه فقها در كتاب القضا متعرّض آن شده اند، از جمله مرحوم صاحب جواهر[1] به اين مسأله پرداخته است.

مرحوم امام هم در ابتداى فصل دعاوى سراغ اين بحث رفته اند كه معيار تشخيص مدّعى و منكر كدام است. در اينجا چهار نظريّه وجود دارد:

1 ـ تشخيص مدّعى و منكر با عرف است (اين نظريّه را ما هم پذيرفته ايم) چون لفظ مدّعى و منكر حقيقت شرعيّه ندارد بلكه حقيقت عرفيه دارد، روايت مى گويد: البيّنة على المدّعى اليمين على من أنكر; حال الفاظى كه در لسان شارع آمده اگر حقيقت شرعيّه نداشته باشد، حمل بر حقيقت عرفى مى شود.

2 ـ كسى كه قولش موافق اصل است منكر و كسى كه مخالف اصل است مدّعى است.

مثلا شخصى مى گويد من از زيد طلبكار هستم، در اينجا طلبكار بودن مخالف اصل برائت است، پس مدّعى است و زيد كه مى گويد بدهكار نيستم منكر است چون قولش موافق اصل است.

ما معتقديم اين صورت را مى توان به اوّلى برگرداند، چون عرف مى گويد كسى كه چيزى برخلاف اصل بگويد مدّعى است و بايد ثابت كند.

3 ـ شخصى كه اگر نزاع را رها كند، كسى با او كارى ندارد و نزاع پايان مى پذيرد ﴿من لو تَرَك تُرك﴾اين شخص مدّعى است. به نظر ما اين هم بازگشتش به صورت اوّل است، چون عرف هم اين شخص را مدّعى و طرف مقابل را منكر مى داند.

4 ـ كسى كه ادّعاى خلاف ظاهر مى كند (يدّعى أمراً خفيّاً مخالفاً للظاهر) مدّعى است و كسى كه چنين چيزى نمى گويد منكر است، در مثال فوق ظاهر حال اين است كه كسى به كسى بدهكار نيست و طلب از زيد ادّعايى خلاف است، پس چنين شخصى مدّعى است. اين صورت هم ظاهراً به صورت اوّل باز مى گردد.

ما نمى گوييم اين چهار معيار در تشخيص مدّعى و منكر هيچ جا با هم فرق ندارد ولى غالباً هر چهار معيار يكى است، بنابراين ظاهراً نزاع لفظى است و مراد فقها فرد غالب بوده است.

در مانحن فيه با اين معيارها به سادگى مى توان مدّعى و منكر را شناخت.

به حسب طبيعت حال لبن مجّانى نيست و ملك زوجه است، ولى زوج مى خواهد بگويد لبن مجّانى است، چون متبرّعه اى وجود دارد. در اينجا هم عرف، اب را مدّعى مى داند و هم به عقيده ما قول زوج، خلاف اصل است، چون ادّعاى اجرت از ناحيه مادر على الاصول است، چرا كه جنس مى دهد و بايد اجرت بگيرد و كسى كه مى گويد مجّانى و تبرّعى بوده، خلاف ظاهر و خلاف اصل است (اصل در اينجا به معنى ظهور است) علاوه بر اين اگر اب نزاع را رها كند نزاع تمام مى شود، چون اگر زوج اجرت دهد نزاع تمام است.

پس تمام معيارها در تشخيص منكر بر زوجه منطبق است و زوجه منكر وزوج مدّعى است، بنابراين حق با مرحوم امام است كه حق را به زوجه داده است.

أضف إلى ذلك; ما نحن فيه محلّ اقامه بيّنه است و مى توان متبرّعه را حاضر كرد، و هيچ عرفى نمى پذيرد كه احضار متبرّعه غير مقدور باشد.

نكته: شكّى نيست كه در عرف ما زنان تبرّعاً چند كار را انجام مى دهند:

1 ـ خدمت خانه

2 ـ شيردادن

3 ـ حضانت

ولى اين مسأله يك بحث حقوقى است كه زوجه مى تواند بگويد خدمات من مجّانى نيست و يا شير را مجّانى نمى دهم و يا در مقابل حضانت پول مى گيرم.

* * *

مسألة 14: يستحبّ أن يكون رضاع الصّبى بلبن أمّه فإنّه أبرك (با بركتتر از چيزهاى ديگر است) من غيره إلاّ إذا اقتضت بعض الجهات أولويّة غيرها من حيث شرافتها و طيب لبنها و خباثة الأم.

عنوان مسأله:

جماعتى تصريح كرده اند كه لبن ام از همه شيرها اوفق به مزاج كودك است.

اقوال:

از كسانى كه به اين معنى تصريح كرده اند مرحوم محقّق در شرايع و كاشف اللثام و مرحوم صاحب مدارك در نهاية المرام و مرحوم صاحب حدائق است.

دليل: روايت

دليل آن سه روايت است:

* و عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد، و عن محمّد بن يحيى، عن طلحة بن زيد، عن أبى عبدالله(عليه السلام)قال: قال اميرالمؤمنين(عليه السلام): ما من لبن رضع به الصبى أعظم بركة عليه من لبن أمّه.[2]

مرحوم صاحب جواهر در مورد «طلحة بن يزيد» مى گويد كه كسى به اين نام در رجال نداريم و «طلحة بن زيد» صحيح است. اين شخص غالباً به عنوان مجهول الحال ياد شده، جز مرحوم شيخ طوسى كه در كتاب فهرست مى گويد: له كتاب معتمد، اگر به شهادت شيخ طوسى تكيه كنيم، روايت قابل قبول است. ولى همه او را عامّى المذهب (اهل سنّت) مى دانند امّا ظاهراً شيخ به كتاب او اعتماد كرده است و بقيّه رجال سند هم خوب است.

حديث ديگرى در مستدرك الوسائل است و مضمون آن، اين است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمود:

* ... ليس للصبى خيرٌ من لبن أمّه.[3] [4]

دو نكته در تتمه اين بحث باقى است.

نكته اوّل: در عصر و زمان ما مسأله شير دادن بچّه روى خيالات و اوهام كم اهمّيت شده و همان گونه كه عدّه اى راضى به زايمان طبيعى نيستند، بچّه را هم شير نمى دهند، در حالى كه شير ندادن بچّه و وضع حمل غير طبيعى مشكلات زيادى براى مادر و فرزند به دنبال دارد.

نكته دوّم: اين كه روايت مى گويد بهترين شير، شير مادر است، استدلال عقلى هم دارد، چرا كه بچّه جزء وجود مادر و لبن هم از مادر است و اين دو به هم مناسبتر است. بنابراين شير مادر مناسب ترين غذا براى فرزند است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo