< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب نکاح

85/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 9 و مسئله10 / اطعام العقيقة

بحث در مسئله نهم از مسائل احكام ولادت در عقيقه و فروع آن به فرع نهم رسيد.

فرع نهم: يستحبّ اعطاء القابلة الرجل و الورك

مستحب است پا و ران گوسفند را به قابله بدهند و دليل آن چندين روايت است.[1]

فرع دهم: لو لم تكن قابلة أعطى الأم تتصدّق به

اگر قابله اى نباشد و بچّه بدون قابله متولّد شود و يا مكان قابله معلوم نيست در اين صورت پا و ران را به مادر مى دهند تا صدقه دهد. اين فرع هم مضمون يك روايت است.

* * *

مسألة 10: يتخيّر فى العقيقة بين أن يفرّقها لحماً أو مطبوخاً أو تطبخ و يدعى إليها جماعة من المؤمنين و لاأقلّ من عشرة و إن زاد فهو أفضل و يأكلون منها و يدعون للولد و لابأس بطبخها على ما هو المتعارف و قد يقال: الأفضل طبخها بماء و ملح، و هو غير معلوم.

عنوان مسئله:

كيفيّت اطعام عقيقه چگونه است؟ مرحوم امام سه روشن را ذكر كرده كه در كلام ديگران هم هست:

1 ـ تقسيم لحم:

گوشت عقيقه را بين نيازمندان و بستگان و همسايگان تقسيم مى كنند.

2 ـ تقسيم مطبوخ:

گوشت را طبخ كرده و بعد تقسيم مى كنند.

3 ـ دعوت بر سفره:

عقيقه را پخته و بر سفره دعوت مى كنند كه در روايت آمده حدّاقل ده نفر باشد.

مرحوم صاحب جواهر و ديگران هم اين سه قسم را دارند.

ادلّه تخيير:

دليل بر تخيير بين سه قسم چيست؟

1 ـ اطلاقات:

اطلاقات، اطعام عقيقه را مى گويد و هر سه قسم به نوعى اطعام است، بنابراين رواياتى كه صحبت اطعام كرده و عقيقه را به صورت اطعام ذكر مى كند، هر سه قسم را شامل مى شود.

علاوه بر اين، اين مسائل را نبايد در دست انداز تعبّد انداخت چون اطعام به مؤمنين تعبدّى ندارد و به هر گونه كه متعارف است غذا را به مؤمنين برسانند كافى است، پس نبايد يك مسئله عرفى را به تعبديّات داخل كرد.

2 ـ روايات

هر سه صورت (تقسيم لحم، تقسيم مطبوخ، دعوت بر سر سفره) روايت دارد، وقتى روايات را كنار هم قرار دهيم قائل به تخيير مى شويم.

الف) روايات تقسيم لحم:

* ... لاتأكل المرأة من عقيقة ولدها و لا بأس بأن يعطيها الجار المحتاج من اللحم (من تبعيضية است يعنى بعض لحم).[2]

آيا فقط به همسايه محتاج مى تواند بدهد؟ خير، الغاى خصوصيّت از مورد كرده و مى گوييم به بستگان و همسايگان غير محتاج هم مى تواند بدهد چون عقيقه فقط براى نيازمندان نيست.

روايات ديگرى هم به اين مضمون داريم.

ب) تقسيم مطبوخ:

* ... لايأكل هو و لا أحد من عياله من العقيقة ... و تجعل اعضاءً (استخوان عقيقه را نشكنند بلكه بايد از مفصل، عضو را جدا كنند) ثم يطبخها و يقسّمها و لايعطيها إلاّ اهل الولاية. ...[3]

ج) روايات دعوت به سفره:

روايات متعدّدى دارد

* ... و اقطع العقيقة جذاوى [جداول] (عضو، عضو جدا كن و استخوان را نشكن) و اطبخها وادع عليها رهطا من المسلمين (احتياط اين است كه به مؤمنين داده شود و به واسطه حديث قبل اين حديث را تخصيص مى زنيم.[4]

* ... و يدعى نفر من المسلمين فيأكلون و يدعون للغلام (مستحب است براى بچّه دعا كنند). ...[5]

* و عنه (عمار ساباطى) عن أبى عبدالله(عليه السلام): أنه يعطى القابلة ربعها فإن لم تكن قابلة ... و يطعم منها عشرة من المسلمين فإن زاد فهو أفضل.[6]

اين حديث دلالتش بر دعوت بر سر سفره آشكار نيست.

حال با توجّه به اين كه هر سه قسم روايت دارد و معارضه اى هم بين روايات نيست جمع بين آنها به تخيير است و غالباً در مستحبّات چنين است و حتّى در مطلق و مقيّد هم تقييد نمى زنند و حمل بر تخيير مى كنند، و يا به تعبير ديگر حمل به سلسله مراتب فضيلت مى كنند.

بقى هنا فروع: در اينجا فروعى باقى مانده كه لازم است به آن پرداخته شود كه فرع اوّل را مرحوم امام هم دارد.

فرع اوّل: گوشت را بايد به صورت ساده و با آب و نمك پخت. عبارت مرحوم امام در تحرير چنين است:

و قد يقال الأفضل طبخها بماء و ملح و هو غير معلوم; دليلى نداريم كه با آب و نمك باشد حتّى اگر روايت هم داشتيم مى گفتيم كه روايت حدّاقل را بيان كرده و اضافه كردن چيزهاى ديگر ضررى ندارد.

فرع دوّم: آيا جايز است استخوان عقيقه را بشكنند؟

معروف اين است كه استخوان عقيقه را نبايد بشكنند كه در يك روايت هم به اين معنى تصريح شده است:

* ... لايكسر العظم[7]

روايت «جذاوى» [8] و يا روايت «تجعل أعضاءً» [9] اشاره به اين معنى دارد در عين حال يك روايت هم داريم كه اجازه مى دهد.

* ... عن أبى عبدالله(عليه السلام) أنه سئل عن العقيقة اذا ذبحت يكسر عظمها؟ قال نعم يكسر عظمها و يقطع لحمها. ...[10]

جمع بين اين دو روايت به اين است كه حمل بر سلسله مراتب استحباب كنيم يعنى اگر نشكنند بهتر است، ولى اگر بشكنند هم جايز است.

فرع سوّم: مشهور بين عوام اين است كه استخوانهاى عقيقه بايد دفن شود. مرحوم صاحب رياض[11] مى فرمايد: در زمان ما در بين مردم مشهور است كه استخوانها را دفن مى كنند بلكه در خرقه اى مى پيچند در ادامه صاحب رياض مى فرمايد نه در نصوص و در نه در كلمات فقها اثرى از اين حكم نديده ايم بنابراين حكمى نيست كه در روايات معصومين(عليهم السلام) واقع شده باشد.

فرع چهارم: والدين مكروه است از گوشت عقيقه بخورند. در اينجا سه گونه روايت داريم بعضى از روايات فقط مادر را مى گويد:

* ... لاتطعم الأم منها شيئاً[12] .

در بعضى از روايات والدين و عيال دارد[13] ; در حالى كه روايتى داريم كه مى گويد پدر مى تواند بخورد:

* ... و كل منهما ... [14]

جمع بين روايات:

باز سلسله مراتب فضيلت است يعنى پدر و مادر مى توانند بخورند ولى اگر نخورند بهتر است.

هذا تمام الكلام فى العقيقه.


[11] صاحب رياض، ج7، ص240.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo