< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب نکاح

85/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 2 و فصل فى احكام الولادة /-

بحث در مسئله دوّم از مسائل احكام اولاد بود. بيان شد مرحوم صاحب جواهر بعد از نقل دو روايت مى فرمايد:

و مثله روايت على بن جعفر عن أخيه موسى بن جعفر(عليه السلام).

محشين گفته اند كه روايتى به اين مضمون وجود ندارد ولى ظاهراً اشتباهى شده چرا كه حديثى عين آن دو حديث وجود دارد ولى كلمه متعه در آن نيست:

* ... عن على بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر(عليه السلام) قال: سألته عن رجل مسلم تحته يهوديّة أو نصرانيّة أو أمة تنفى ولدها و قذفها هل عليه لعان؟ قال: لا.[1]

گويا مرحوم شهيد ثانى اين روايت را بعد از آن دو روايت براى امه و يهوديّه و نصرانيّه ذكر كرده نه در مورد متمتّع بها و صاحب جواهر هم با نگاه اجمالى به كلام صاحب مسالك گمان كرده كه متمتع بها را هم شامل مى شود، بنابراين در اين باب دو حديث بيشتر نداريم.

در ذيل اين دو مسئله، شش مسئله ساده ديگر هم هست كه از فروع اين دو است و بر عهده طلاّب گرامى است تا ردّ الفروع إلى الأصول نموده و در بررسى آنها اجتهاد نمايند. به اين ترتيب از اين فصل كه احكام ولد بود گذشتيم، سراغ فصل بعدى مى رويم كه احكام ولادت است.

* * *

«القول فى احكام الولادة و ما يلحق بها»

در اين فصل مسائلى پيرامون چهار مسئله مهم ذكر شده است:

1 ـ ختان:

ختان از واجبات است و يكى دو مسئله مهمّ دارد.

2 ـ عقيقه:

دو مسئله در مورد عقيقه است اگر چه جزء مستحبّات است ولى از آن زياد سئوال مى شود و مبتلا به است.

3 ـ رضاع:

احكام رضاع محلّ بحث نيست چون سابقاً از آن سخن به ميان آمده است، بلكه بحث در اين است آيا رضاع بر ام واجب است يا بر اب و مدّت آن چقدر است؟

4 ـ حضانت:

ميزان آن چقدر است و برعهده كيست؟

* * *

مسألة 4: يجب ختان الذكور و يستحبّ إيقاعه فى اليوم السابع (روايات متعدّدى دارد) و يجوز التأخير عنه و إن تأخّر إلى ما بعد البلوغ يجب عليه أن يختن نفسه حتّى أنّ الكافر إذا أسلم غير مختون (يهود ختان را واجب مى دانند و نصارى واجب نمى دانند) يجب عليه الختان و إن طعن فى السنّ (اگر به او ايراد شود كه سنّ او بالا است و يا به معنى اين است كه سنش گذشته است) و لا يجب على الولىّ أن يختن الصبىّ إلى زمان بلوغه فإن بلغ بلاختان يجب على نفسه و إن كان الأحوط أن يختنه.

عنوان مسئله:

مسئله داراى سه فرع است:

فرع اوّل: اصل وجوب ختان.

فرع دوّم: آيا ختان فرزند بر ولى واجب است يا بر خودش بعد از بلوغ؟

فرع سوّم: در روز هفتم مستحبّ مؤكّد است كه ختان واقع شود (استحباب يوم السابع).

 

فرع اوّل: اصل وجوب ختان

مرحوم صاحب جواهر[2] ادّعا مى كند كه اين مسئله ضرورت مذهب بلكه ضرورى دين است و همه مسلمين ختان را واجب مى دانند و به گونه اى است كه اگر هر كسى وارد محيط اسلامى شود اين مسئله را متوجّه مى شود و چون مسئله از ضروريّات است، بحث زيادى ندارد. در اينجا مشكلى وجود دارد و آن اين كه در روايات عديده از ختان تعبير به سنّت شده و اين كلمه باعث شده كه بعضى فكر كنند كه ختان مستحب است در حالى كه هم سنّت واجب داريم (معنى عام) و هم سنّت مستحب. به تعبير ديگر واجباتى كه در قرآن نيامده و در كلام پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده، نامش سنّت است و معنى عامى دارد يعنى ما سنّه رسول الله(صلى الله عليه وآله)كه واجب و مستحب را شامل است; و من العجب مرحوم صاحب جواهر با تعبير «من الغريب» مى فرمايد: مرحوم صاحب حدائق در اصل وجوب شك كرده است.

مسئله ختان به قدرى واضح بوده كه در روايات ما دچار ابهام شده است. روايات دو طايفه است، طايفه اوّل رواياتى است كه وجوب را مى گويد و يا تعبيراتى است كه لازمه آن وجوب است و طايفه ديگر رواياتى است كه تعبير سنّت دارد و يا تعبيراتى دارد كه از آن استشمام استحباب مى شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo