< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب نکاح

85/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 15 /-

به دنبال نفقات اقارب و زوجات در مسئله پانزدهم به بحث نفقه مملوك رسيديم كه سه گونه است: مملوك آدمى، مملوك حيوانى و مملوك بى روح مثل باغها و بستانها و خانه ها و ...; آيا حفظ همه اينها واجب است؟ آيا انفاق بر مملوك حيوانى و انسانى و تعمير و نگهدارى مملوك بى روح واجب است و اگر واجب است، دليل وجوب چيست؟ آيا به عنوان اوّلى است يا ثانوى؟

از اين سه قسم، دو قسم در كلام مرحوم امام آمده و قسم سوّم در كلام صاحب جواهر و بعضى ديگر آمده است.

قسم اوّل: مملوك آدمى

اين قسم محلّ ابتلا نيست زيرا برده دارى برچيده شده است و به همين جهت سراغ بحث از آن نمى رويم، ولى نكته اى در مورد نظام بردگى در اسلام مطرح است كه از ناحيه كمونيستها و مادّيها بر اسلام اشكال شده كه شما مى گوييد اسلام دين پيشرو است و به گفته قرآن پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده تا غل و زنجيرها را از دست و پاى انسانها بر دارد پس چرا برده دارى را نفى نكرد تا در يك روز تمام برده ها آزاد شوند؟ حضرت على(عليه السلام) در خطبه 31 مى فرمايد:

لاتكن عبد غيرك قد جعلك الله حرّاً;

ولى با اين وجود چرا اسلام نظام بردگى را امضا نموده است؟

در جواب اين سئوال چهار نكته را متذكّر مى شويم كه از كنار هم قرار دادن آنها پاسخ اين سؤال روشن مى شود:

نكته اوّل: نظام بردگى چيزى نبود كه اسلام مبتكر آن باشد و قرنها قبل از اسلام نظام بردگى در دنيا وجود داشت، زمانى كه اسلام ظهور كرد نظام بردگى با تمام تار و پود زندگى بشرى آميخته بود و در اين شرايط اگر اسلام مى خواست القاى نظام بردگى را به فوريّت اعلام كند، نه مردم مى پذيرفتند و نه بردگان; مردم نمى پذيرفتند چون زندگى آنها با آن آميخته بود و قابل تحمّل نبود و بردگان هم نمى پذيرفتند چرا كه وقتى آزاد مى شدند مال و مسكن و غذا نداشتند، مثل اين كه در يك شهر سى هزار نفرى كه پنج هزار نفر از آنها كارگر است، همه از كار اخراج شوند، اين كار مفاسد عديده اى به دنبال داشت و شارع مقدّس اسلام چون حكيم است برنامه اى پياده كرد كه كم كم بردگى تمام شود، به اين ترتيب كه ازيك سو دريچه ورودى را بست تا برده هاى جديدى پيدا نشود و از سوى ديگر دريچه خروجى را باز كرد و به اين طريق يك برنامه آزادى تدريجى را پياده كرد.

در مورد شرب خمر هم كه به مراتب از برده دارى ساده تر بود، اسلام مرحله به مرحله عمل كرد و يك جا دستور حرمت نداد.

نكته دوّم: برنامه تدريجى اين بود كه بردگان تازه به جامعه ملحق نشوند و برده هاى قديمى هم كم كم آزاد شوند. دريچه ورود بردگى عمدتاً اسيران جنگى بود كه مى توانستند آنهارا به برده تبديل كنند. قرآن در مورد اسيران جنگى مى فرمايد:

﴿فشدّوا الوثاق فإمّا منّاً بعدُ و إمّا فداءً حتّى تضع الحرب أوزارها﴾[1] جنگ كنيد تا اين كه دشمن مغلوب شود و وقتى دشمن مغلوب شد، فشدّدوا الوثاق اسيران را محكم ببنديد و يكى از سه كار را در مورد آنها اجرا كنيد:

الف) استرقاق

ب) آزاد كردن بدون عوض (منّاً)

ج) آزادى با عوض (فداء يعنى غرامت جنگى)

در آيه با اين كه شق سوّم (استرقاق) ممكن بوده ولى ذكر نشده است، به اين ترتيب روشن مى شود كه قرآن به آن دو شق تمايل دارد و تا حدّ زيادى دريچه استرقاق جديد را مى بندد، و در مقابل، امورى براى آزادى بردگان قرار مى دهد:

1 ـ كفّارات: در كفّاره صيام، قتل و يا نذر بايد برده آزاد كرد.

2 ـ تدبير: بسيارى از مسلمانان بردگان خود را بعد از فوت آزاد اعلام مى كردند.

3 ـ مكاتبه: قرار داد آزادى با بندگان مى بستند.

4 ـ استيلاد: هر امه اى كه از مولى بچّه دارد مى شد، بعد از مرگ مولى و ارث رسيدن به ولد آزاد مى شد و امه مستولده قابل خريد و فروش نبود.

5 ـ تسرّى: هر جا مقدارى از برده آزاد شود سرايت مى كند و تمام عبد آزاد مى شود. به عنوان مثال اگر يكى از شركا سهم خودش را از عبدى آزاد كند اين آزادى به تمام عبد سرايت مى كند.

6 ـ جنايت: به خاطر جنايتى كه در حقّ عبد مى شد در بعضى صور عبد آزاد مى شد.

در كنار همه اينها تشويق به عتق به عنوان يكى از عبادات مهم است به طورى كه حضرت على(عليه السلام)هزار برده از دست رنج خود آزاد نمود.

پيشوايان اسلام با بهانه هاى جزئى برده ها را آزاد مى كردند كه اين ها تدريجى بود تا برده ها يك جا در جامعه رها نشوند و جامعه به هرج و مرج كشيده نشود.

علاوه بر اينها برده فروشى به عنوان بدترين كسب معرّفى شده است ﴿شرّ الناس من باع الناس﴾[2] .

نكته سوّم: اسلام مفهوم و تعريف بردگى را عوض كرد. در زمان جاهليّت برده مانند حيوان بود و اگر كسى سر برده اش را هم مى بريد كسى ايراد نمى كرد ولى اسلام ميان برده و ديگران فرقى نگذاشت و شخصيّتهاى بزرگى از ميان بردگان ظهور كردند، مانند بلال، سلمان فارسى، عمّار ياسر، قنبر و ... كه يا برده بودند يا برده هاى آزاد شده كه حتّى به مقام قضاوت و يا فرماندهى لشكر مى رسيدند.

مرحوم صاحب وسائل[3] روايات متعدّدى در بحث ما كه بحث نفقات است در مورد انفاق به بردگان آورده است، از جمله اين كه اگر غلام غذا را آورده حتماً او را سر سفره بنشان و با خودت هم غذا كن و اگر سر سفره نمى نشيند لقمه بگير و به او بده.

حضرت على(عليه السلام) دو لباس مى خرد و به قنبر مى گويد تو انتخاب كن.

شكّى نيست كه در اين دوران الغاى تدريجى و دوران انتقالى، احكامى در مورد بردگان بوده چرا كه ممكن نبود تمام احكام يك جا لغو شود، پس اين كه اسلام بعضى از احكام را امضا كرده، به جهت الغاى تدريجى بوده است.

نكته چهارم: دنيا در حدود دو قرن پيش مجبورشد كه تحت فشار بردگان و انديشمندان بردگى را الغا كند و اين كار از اروپا شروع شد و در سال 1840 ميلادى اوّلين گام برداشته شد، بيست و پنج سال بعد (1865 ميلادى) در آمريكا هم بردگى الغا شد و بعد به جاهاى ديگر سرايت كرد، ولى نكته مهمّ اين است كه مقارن دوران الغاى بردگى، دوران استعمار كشورها شروع شد و بردگى فردى به بردگى جمعى تبديل شد و كشورهاى استعمارگر تمام منابع حياتى مستعمرات را مى بردند و ساكنان مستعمرات عملا حكم برده داشتند و كشورهاى آفريقايى يكى پس از ديگرى تحت استعمار استعمارگران غربى قرار گرفتند و يك كشور كوچك مثل انگلستان از طريق استعمار و استثمار كشورهاى ديگر اداره مى شد. كم كم كشورهاى استعمار زده بيدار شدند و قيامهاى آنها با جنگ توأم بود كه از جمله آنها جنگهاى آزادى خواهانه الجزاير بود كه به پيروزى آنها انجاميد.

دروان استعمار هم پايان يافت ولى اكنون دوران استعمار نوين و استثمار است و تمام كوشش آنها بر اين است كه تمام منابع كشورهاى جهان سوّم را با پايين ترين قيمت برده و محصولات خودشان را به بالاترين قيمت به آنها بفروشند و الزاماتى براى كشورهاى جهان سوّم درست مى كنند كه نتوانند پيشرفت كنند، مثل برنامه اى كه حدود بيست و هفت سال است با كشور ما دارند و بى شرمى را به حدّى رسانده اند كه مى گويند رئيس جمهور كشور ما حقّ سفر به كشور آنها را ندارد.

بنابراين لغو برده دارى افتخارى براى آنها محسوب نمى شود چون مجبور به لغو آن شدند، علاوه بر اين به نوعى ديگر برده دارى را احيا كرده اند.


[1] سوره محمّد، آيه 4.
[2] تفسير نمونه، ج21، ذيل آيه 4، سوره محمّد.
[3] وسائل، ج16، كتاب العتق.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo