< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

85/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 12 /-

بحث در مسئله دوازدهم از مسائل نفقات اقارب بود وبيان شد كه در اين مسئله سخن از سه چيز است:

1 ـ شاخه آباء و اجداد:

آيا آباء و اجداد ترتيبى در انفاق بر ولد دارند؟

2 ـ شاخه ابناء:

آيا ابنائى كه مى خواهند به آباء انفاق كنند ترتيبى دارند؟

3 ـ شاخه مشترك:

شخص فقيرى پسر و پدرى ثروتمند دارد در اينجا ترتيب به چه صورت است؟ آيا پدر مقدّم است يا پسر؟

اگر اين بحثها از هم جدا شود اين مسئله شلوغ و پيچيده حل مى شود.

شاخه اوّل: آباء و اجداد

در مورد اين شاخه چند نكته ادّعا شده بود:

1 ـ آباء مقدّم بر امّهات است.

2 ـ در ناحيه آباء و اجداد الأقرب فالأقرب بايد ملاحظه شود يعنى اب مقدّم بر جد و جدّ غريب مقدّم بر جدّ بعيد است و همچنين مادر مقدّم است بر مادرِ مادر.

2 ـ در جهات امّهات مادر، مادرِ مادر، پدرِ مادر و مادرِ پدر (همه كسانى كه پاى مادر در آنها به ميان مى آيد) همه يكسان هستند.

3 ـ نكته ديگرى كه تقريباً مسلّم است اين است كه آنها كه از يك مرتبه هستند مشتركند و به طور مساوى بين خودشان تقسيم مى كنند.

اقوال بيان شد و مطرح شد كه ادّعاى اجماع بر اين امور شده است.

ادلّه:

براى قول مشهور سه دليل اقامه شده است:

1 ـ اجماع:

اجماع قابل اشكال و مدركى است.

2 ـ آيه ﴿اولوالارحام﴾:

گفته شده آيه ﴿اولو الارحام بعضهم أولى ببعض فى كتاب الله﴾(1) هم باب ارث و هم غير آن را شامل است، چون مفهومش عام است پس باب نفقات را هم شامل است يعنى الأقرب فالأقرب.

قلنا: آيه ﴿اولو الارحام﴾ بد معنا شده است و همه در ذهنشان اين معنى اشتباه را تكرار مى كنند در حالى كه آيه ﴿اولوالارحام﴾ نسبت ارحام را به هم نمى سنجد، بلكه ارحام را با غير ارحام مى سنجد يعنى ﴿اولوالارحام﴾ بعضهم اولى ببعض من الأجانب لا من الأقارب.

اين آيه در دو سوره(2) از قرآن آمده است، در سوره احزاب مى فرمايد:

﴿النبىّ أولى بالمؤمنين من أنفسهم و أزواجه أمّهاتهم و أولوالارحام بعضهم أولى ببعض فى كتاب الله من المؤمنين و المهاجرين إلاّ أن تفعلوا إلى أولياءكم معروفا﴾.(3)

قراينى در اين آيه و روايات ذيل آن آمده كه احتمال ما را تقويت مى كند:

قرينه اوّل:

در صدر آيه زنان پيامبر امّهات مؤمنين معرّفى شده اند و ممكن است به ذهن بيايد كه چون امّهات هستند ارث مى برند، به همين جهت در ادامه آيه مى فرمايد اقربا ارث مى برند.

قرينه دوّم:

ذيل آيه ﴿اولويّت اقربا﴾ را بيان مى كند يعنى اقربا بر مؤمنين و مهاجرين اولويت دارند، چون مؤمنين در صدر اسلام با هم عقد اخوّت يا عهد و پيمان مى بستند تا از هم ارث ببرند و آيه نازل شد كه ا﴿ولوالارحام﴾ مقدّم هستند و در انتها مى فرمايد: مگر اين كه دلتان بخواهد كه به برادرتان هم چيزى بدهيد كه غير از ارث است.

پس با اين دو قرينه معلوم مى شود كه اولويّت نسبت به اجانب است.

 

مرحوم طبرسى با صراحت فقط همين تفسير را در ذيل اين آيه ذكر كرده و مى فرمايد:

معناه و ذوو الارحام و القرابة بعضهم أحقّ بميراث بعضهم من غيرهم عن ابن عباس و الحسن و جماعة (آيه در مقام بيان سلسله مراتب نسب نيست و فقط مى فرمايد اهل نسب از هم ارث مى برند) المفسّرين و قالوا صار ذلك نسخاً لما قبله من التوارث بالمعاقدة و الهجرة و غير ذلك من الأسباب فقد كانوا يتوارثون بالمؤاخات (عقد اخوت).(4)

در ادامه مرحوم طبرسى مى گويد صدر آيه مى فرمايد: ازواج النبى امّهات هستند و ممكن است اين توهّم پيش بيايد كه ارث هم مى برند ولى مراد آيه اين است كه فقط ازدواج با آنها حرام است. مرحوم طبرسى قول ديگرى را نقل نفرموده است.

در مورد آيه ديگر هم همين مطلب يا قريب به اين مطلب را تكرار مى كند.

قرينه سوّم:

تفسير برهان(5) دو گروه روايت نقل كرده است و من العجب مفاهيم اين روايات مختلف است، بعضى از روايات مى گويد مراد از ﴿اولوالارحام الأقرب فالأقرب﴾ است و بعضى مى گويند مراد از ﴿اولوالارحام﴾ اين است كه اقربا بر اجانب مقدّم هستند. در چند روايت هم براى ولايت على(عليه السلام) به آيه ﴿اولوالارحام﴾ استدلال شده و مفهوم آن اين است كه على(عليه السلام) اولى به پيامبر از اجانب است، پس سزاوارتر به امامت است.

روايت ديگر داستان عثمان با حضرت على(عليه السلام) است عثمان سؤال كرد كه اگر كسى از دنيا برود و خويشاوند ذكور از ناحيه پدر (عصبه) نداشته باشد ارث او به چه كسى مى رسد؟ حضرت على(عليه السلام) فرمود به خويشاوندان از ناحيه مادر مى رسد. عثمان گفت كه من به بيت المال مى دهم. على(عليه السلام) فرمود﴿: اولوالارحام بعضهم اولى ببعض﴾، يعنى كه حضرت به آيه براى مقايسه ا﴿ولوالارحام﴾ با بيت المال اشاره كرده است.

در حديث سوّم داستان جالبى است به اين مضمون كه سر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بر دامان جبرئيل بود، على(عليه السلام) از در وارد شد، جبرئيل برخواست و گفت سر پيامبر بر دامن تو بايد باشد، چون ﴿اولوالارحام بعضهم اولى ببعض﴾ (يعنى از اجانب)

بنابراين روايات متعارض است و بعضى مى گويد اولويت به معنى اولى من الأجانب است و بعضى مى گويد اولى در مراتب ارث است.

آيا در اينجا استعمال لفظ در اكثر از معنى واحد است يا بگوييم اين روايات متعارض است؟

ما در باب استعمال لفظ در اكثر از معناى واحد معتقديم نه تنها جايز است، بلكه زيبايى هاى كلام در خيلى جاها به جهت همين استعمال است و اين كه لفظ فانى در معناست و امثال اين تعليل ها تعابيرى شاعرانه است و الفاظ را نبايد در مسائل عقلى داخل كرد.

جمع بين روايات:

در مقام جمع بين روايات اگر ما بوديم و اين روايات مى گفتيم استعمال لفظ مشترك در اكثر از معناست ولى وقتى روايات را بر قرآن عرضه مى كنيم روايات گروه دوّم موافق با كتاب الله است.

جمع بندى: ظاهر آيات معنى من الاجانب را مى گويد ولى نمى توانيم از آن به باب نفقه تعدّى كنيم و كار مشكل است، چون الغاء خصوصت قطعى بعيد است پس قياس است و باطل.

1.سوره احزاب، آيه 6 و سوره انفال، آيه 75.

2. همان مدرك

3. سوره احزاب، آيه 6.

4. مجمع البيان، ذيل آيه 75 سوره انفال.

5.ج 2، ذيل آيه 75 سوره انفال

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo