< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 1 و مسئله 2 / اشتراط الفقر فى الانفاق

بحث در مسئله اولى از مسائل نفقات اقارب به امور باقيمانده در ذيل مسئله رسيد

در امر اوّل بيان شد كه بعضى گمان كرده اند كه از آيه 233 سوره بقره مى توان وجوب نفقه بر وارث را ثابت كرد. صدر آيه در مورد وجوب نفقه و همچنين نفقه مرضعه است و در ادامه مى فرمايد: ﴿و على الوارث مثل ذلك﴾

بحث در اين بود كه «وارث» كيست و ﴿مثل ذلك﴾ به چه معنى است ؟

اقوال در مسئله بيان شد و نتيجه نهايى آيه اين شد كه ظاهر مثل ذلك، نفقه است(﴿رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف﴾ و مراد از وارث هم وارث پدر است، يعنى اگر پدر از دنيا برود وارث او هم بايد نفقه را بدهد. آيا وارث از مال خودش بدهد كه دليل بر وجوب نفقه بر وارث است، يا از مال ميّت (تركه)؟ بيان شد كه بعيد است وارث از مال خودش بدهد چون اگر بچّه سهم الارث دارد، ديگر نفقه اش بر عهده اقارب نيست. ما اين را قرينه گرفتيم بر اين كه نفقه بايد از تركه ميّت داده شود يعنى و على الوارث أن يؤدّى من تركة الميّت مثل ذلك و دليل اين كه از تركه بايد داده شود شايد به خاطر اين است كه وقتى پدر بچّه را به مرضعه سپرد ظاهرش استيجار است كه در مقابل شير دادن، نفقه زن را بدهد كه همان اجرت است، كأنّها مستأجرة للرضاع فى مقابل النفقة، و در واقع شوهر بدهكار است و بايد بدهى او را از اصل تركه بر دارند.

سلّمنا: كه معنى آيه اين باشد كه در مورد مرضعه نفقه بر وارث ثابت است و شايد بچه شيرخوار به خاطر ضعفى كه دارد تحت حمايت شارع واقع شده است و شارع فرموده در مدّت رضاع، وارث بايد نفقه اين بچّه را بپردازد، پس از مسئله رضاع كه مسئله خاصّى است نمى توان به هر انسان فقيرى تعدّى كرد.

الأمر الثانى: بيان شد كه نفقه اقارب غير از عمودين و اولاد واجب نيست، ولى مستحبّ مؤكّد است و از نظر شارع اهميّت فوق العاده اى دارد و هم آيات و هم روايات دلالت بر اين معنى دارد. به عنوان مثال در آيه آمده است:

﴿كتب عليكم إذا حضر أحدكم الموت إن ترك خيراً الوصيّة للوالدين و الأقربين بالمعروف حقّاً على المتّقين﴾.[1]

آيه تعبير ﴿كتب﴾ و ﴿حقّاً﴾ دارد كه نشانه اهمّيّت موضوع است، در حالى كه وصيّت واجب نيست و از آن استفاده استحباب مؤكّد مى شود. «معروف» اشاره به اين است كه بيش از ثلث وصيّت نكند چون ضرر به ورثه است. ظاهر آيه نشانه وجوب است ولى اجماع و روايت داريم كه وصيّت واجب نيست پس مستحبّ مؤكّد است.

و يا در آيه ديگر مى فرمايد:

﴿يسئلونك ماذا ينفقون قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الأقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل﴾.[2]

آيه تأكيد به انفاق دارد و چون مى دانيم واجب نيست حمل بر استحباب مى كنيم.

در روايات هم به اين معنى اشاره شده است، روايات متعدّدى از جمله در باب 12 از ابواب نفقات و همچنين در باب 20 از ابواب صدقات در مورد انفاق بر اقربا آمده است.

* ... عن زكريا المؤمن رفعه إلى أبى عبدالله(عليه السلام) قال: من عال بنتين أو أختين أو عمّتين أو خالتين حجبتاه من النار بإذن الله.[3]

چرا روايت فقط اين اقارب را نام برده است؟

چون اينها ضعيف ترند و بيشتر نياز به كمك دارند.

* الحسن بن على العكسرى(عليهما السلام) فى تفسيره فى قوله تعالى ﴿و ممّا رزقناهم ينفقون﴾ قال: من الزكاة و الصدقات و الحقوق اللازمات و سائر النفقات الواجبات على الأهلين و ذوى الأرحام القريبات و الآباء و الأمهّات (صدقاتى كه بعد از زكات ذكر مى شود مستحبّ است، چون زكات صدقه واجب است) و كالنفقات المستحبّات على من لم يكن فرضاً عليهم النفقة من سائر القرابات (جاى ترديد نيست كه مستحبّ مؤكّد است)... [4]

گاهى ممكن است انفاق بر غير عمودين و اولاد از باب صله رحم واجب باشد، البتّه اگر مصداق صله رحم باشد، يعنى وقتى به ديدار برادرش كه فقير است مى رود، عرفاً مى گويند اقلاّ كمكى به او مى كردى، در اين صورت ديدار برادر با دست خالى صله رحم نيست پس اگر مصداق صله رحم شد واجب مى شود منتهى به عنوان ثانوى.

* * *

مسألة 2: يشترط فى وجوب الإنفاق على القريب فقره و احتياجه بمعنى عدم وجدانه لما يقوت به فعلا فلا يجب انفاق من قدر على نفقته فعلا و إن كان فقيراً لا يملك قوت سنته و جاز له أخذ الزكاة و نحوها و أمّا غير الواجد لها فعلا القادر على تحصيلها فإن كان ذلك بغير الاكتساب كالاقتراض و الاستعطاء و السؤال لم يمنع ذلك عن وجوب الانفاق عليه بلااشكال و إن كان ذلك بالاكتساب فإن كان ذلك بالاقتدار على تعلّم صنعة بها إمرار معاشه و قد ترك التعلّم و بقى بلانفقة فلا إشكال فى وجوب الانفاق عليه و كذا الحال لو أمكن له التكسّب بما يشقّ عليه تحمّله كحمل الأثقال أو لا يناسب شأنه فترك التكسّب بذلك فإنه يجب عليه الانفاق عليه و إن كان قادراً على التكسّب بما يناسب حاله و شأنه و تركه طلباً للراحة فالظاهر عدم وجوبه عليه نعم لوفات عليه زمان الاكتساب بحث صار فعلا محتاجاً بالنسبة الى يوم أو أيّام غير قادر على تحصيل نفقتها وجب و إن كان العجز حصل باختياره كما أنّه لو ترك التشاغل به لالطلب الراحة بل لاشتغاله بأمر دنيوىّ أو دينىّ مهم كطلب العلم الواجب لم يسقط بذلك وجوبه.

 

عنوان مسئله:

در اين مسئله صحبت از شرط وجوب نفقه بر عمودين و اولاد است. اوّلين شرط فقر است عبارت مرحوم امام مفّصل و طولانى است. ايشان يكى از شرايط را فقر دانسته و در ادامه شخص فقير را به شش قسم تقسيم مى كنند:

1 ـ فقير بالفعل يعنى كار و كسب ندارد و از كار افتاده است.

2 ـ براى يك ماه پول دارد آيا فقير شرعى است و مى تواند زكات بگيرد؟ آيا بر پسر واجب است از امروز نفقه او را بدهد يا يك ماه صبر كند؟

3 ـ پول ندارد ولى قادر بر قرض يا سؤال از مردم است.

4 ـ قادر بر تعلّم صنعتى است و در آمدى دارد ولى به دنبال آن نمى رود، آيا در اينجا بر پدر نفقه اين پسر واجب است؟

5 ـ قادر بر كار است امّا كارش شاقّ است و توان انجام آن را ندارد يا اين كه لايق به شأنش نيست.

6 ـ قادر بر انجام كارى است و كار هم لايق به شأن اوست ولى تنبل است و كار نمى كند. (طلباً للراحة).

7. قادر بر انجام كار است ولى كار مهمترى پيش آمده (مثل تحصيل علم واجب).

اقوال:

از نظر اقوال مسئله اشتراط فقر مسلّم است. مرحوم صاحب جواهر مى فرمايد:

لاخلاف فيه أنّه يشترط فى وجوب الانفاق الفقر.[5]

مرحوم صاحب رياض بيش از اين مى فرمايد:

و اشتراطه (فقر) موضع وفاق.[6]

در مورد اقوال عامّه كتاب الفقه عى المذاهب الأربعه[7] اشتراط فقر را از ائمه اربعه اهل سنّت نقل مى كند.

 


[6] مرحوم صاحب رياض، .ج7، ص269
[7] كتاب الفقه عى المذاهب الأربعه، ج4، ص585.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo