< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 8 /

بحث در مسئله هشتم از مسائل نفقات در مورد كيفيّت و كميّت نفقه بود. در عبارت تحرير الوسيله كلمه «موالم» آمده بود كه بر اساس بررسى هاى به عمل آمده ظاهراً در هيچ كتاب فقهى نيامده و فقط در تحرير و شروح آن مثل مهذّب الأحكام آمده است، كه اينها تأييد مى كند كه صحيح آن «ملائم» است. دليل اين كه به جاى «ملائم» از كلمه «موالم» استفاده شده شايد به اين جهت باشد كه در عراق گاهى حروف كلمه را جابه جا مى كنند و كم كم از بين عوام به خواص هم سرايت مى كند مثل اين به جاى زوّجتك، جوّزتك مى گويند، حال در ما نحن فيه هم توده مردم ملائم را موالم مى گفتند و مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهانى هم همان را استعمال كرده است. ولى بايد توجه داشت كه اين توجيه براى صحّت كلمه موالم تكلّف است.

در بحث كميّت و كيفيّت نفقه زوجه بيان شد كه بايد ابتدا سراغ ادلّه حكم برويم و موضوع را از آن استخراج كنيم. از نظر سير طبيعى موضوع مقدّم بر حكم است ولى در مقام استنباط بايد ابتدا سراغ ادلّه حكم برويم و موضوعات را از درون آن استخراج كنيم، به همين منظور ابتدا سراغ آيات رفتيم كه بعضى از آنها دلالت داشت و بعضى از آيات هم داريم كه به بحث ما ربطى ندارد; مثل آيه ﴿و بما أنفقوا من اموالهم﴾[1] كه اين آيه دلالت بر وجوب نفقه ندارد و فقط مى رساند فضيلت رجال به واسطه نفقه است. آيه ديگر مى فرمايد: ﴿قد علمنا ما فرضنا عليهم فى أزواجهم﴾[2] يعنى براى زوج و زوجه حقوقى قرار داديم و حرفى از نفقه نيست، پس به درد استدلال نمى خورد.

2 ـ روايات:

رواياتى كه دلالت بر وجوب نفقه مى كند سه طايفه است:

طايفه اوّل:

رواياتى كه لفظ نفقه دارد و از دو طايفه ديگر بهتر است كه دو روايت از منابع خاصّه و يك روايت از منابع عامّه است:

* محمد بن على بن الحسين (صدوق) باسناده عن الحلبى (سند صدوق به حلبى به تصريح جامع الروات صحيح است و حلبى هم از بزرگان و نام او عبيدالله است، بنابراين روايت معتبر است) عن أبى عبدالله(عليه السلام) قلت: من الذى أجبر على نفقته؟ قال: الوالدان و الولد و الزوجة و الوارث الصغير.[3]

در روايت بعد امام(عليه السلام) وارث صغير را تفسير فرموده است:

* ... عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: والوارث الصغير يعنى الأخ و ابن الأخ و نحوه.[4]

آيا انفاق به اينها واجب است؟ خير مستحب است بنابراين در حديث كه چهار قسم است در سه قسمت نفقه واجب و در وارث صغير چون از خارج دليل بر عدم وجوب نفقه داريم حمل بر استحباب مى كنيم.

* العياشى و تفسيره (روايات تفسير عياشى مرسله است، در عين اين كه روايات خوبى دارد) عن أبى القاسم الفارسى قال: قلت للرضا(عليه السلام): جعلت فداك إنّ الله يقول فى كتابه: ﴿فإمساك بمعروف أو تسريح باحسان﴾ و ما يعنى بذلك؟ فقال: أمّا الإمساك بالمعروف فكفّ الأذى و احباء (بخشش) النفقة ....[5]

يك روايت هم از منابع عامّه است:

هند زوجه ابوسفيان خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده و عرض كرد ابوسفيان بخيل است و نفقه كافى نمى دهد، آيا من مى توانم از اموالش به اندازه نفقه بردارم؟ حضرت در جواب فرمود:

خذى ما يكفيك ولدك بالمعروف.[6]

تعبير موجود در اين روايت از لفظ نفقه بهتر و عام تر است و مى گويد هر چه كه نياز خودت و فرزندت هست، مى توانى بردارى، پس اين تعبير از لفظ نفقه هم گسترده تر است.

طايفه دوّم:

احاديثى كه فقط سه چيز را مى گويند: طعام، ادام و كسوة. جمعاً هشت روايت است كه از اين روايات از باب نمونه يك روايت را بيان مى كنيم. روايات متضافر است و نياز به بحث سندى نيست.

* عن ربعى بن عبدالله و الفضيل بن يسار جميعاً عن أبى عبدالله(عليه السلام)فى قوله تعالى ﴿و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا آتاه الله﴾ قال: إن أنفق عليها ما يقيم ظهرها مع كسوة و إلاّ فرّق بينهما.[7]

احاديث ديگر هم همين مضمون را دارد ولى مضمون اينها محدود است و ما نمى توانيم بيش از طعام و كسوت را از آن استفاده كنيم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo