< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 7 و مسئله 8 /فى كيفية النفقة و كميّتها

حديث اخلاقى: آداب معاشرت اسلامى

متن حديث:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله) التودّد الى الناس نصف العقل[1]

ترجمه حديث:

اظهار دوستى و محبّت به مردم نصف عقل است.

شرح حديث:

تودّد از مادّه «ودّ» به معنى اظهار دوستى است. روايت مى فرمايد: اظهار محبّت و دوستى به مردم نصف عقل است كه منظور همان عقل معاشرت است و ايجاب مى كند كه انسان در زندگى تنها نماند و در برابر مشكلات از كمك ديگران برخوردار باشد; و راه جلب دوستان اظهار محبّت است. در حديث ديگرى در همان صفحه نحوه تودّد و اظهار محبّت بيان شده است:

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): ثلاثٌ يصفين («يصفين» به معنى صاف مى كند است ولى به نظر ما «يصفن» صحيح است و احتمال دارد راوى اشتباه كرده باشد) ودَّ المرء لأخيه المسلم يلقاه بالبشر اذا لقيه و يوسّع له فى المجلس إذا جلس اليه و يدعوه بأحبّ الأسماء اليه.[2]

سه چيز است كه محبّت را نشان مى دهد:

هنگام ملاقات با چهره شاد برادر مسلمانش را ملاقات كند.

2 ـ وقتى وارد مجلس شد به او جاى دهد، (اسلام كلّى گويى نمى كند و روى جزئيّات انگشت مى گذارد، قرآن در اين زمينه مى گويد: ﴿اذا قيل لكم تفسّحوا فى المجالس فافسخوا﴾[3]

3 ـ وقتى او را صدا مى زند به محبوبترين نام او را صدا مى زند.

اسلام در اين مسائل سنگ تمام مى گذارد و مسائل جزئى را بيان مى كند و مطابق اين حديث مى گويد با اين دو سه كار ساده و بدون هزينه ايجاد محبّت مى شود و بازدهى زيادى دارد.

با وجود اين تعاليم، بسيار بى انصافى است كه به اسلام تهمت خشونت مى زنند و باز معلوم مى شود كه چقدر از اسلام دورند كسانى كه از اين مطالب بى بهره هستند.

اسلام دين محبّت و دوستى است و به همه دنيا پيام محبّت داده است و تا كسى حقوق ما را پايمال و عزتّ ما را خدشه دار نكند، با او كارى نداريم و با همه مى جوشيم و محبّت داريم و با چهره خندان با او برخورد مى كنيم چرا كه: التودّد نصف العقل.

در اينجا نكته اى لازم به تذكّر است و آن اين كه همه چيز بايد روى حساب و كتاب باشد و اگر از حدّ اعتدال خارج شود نتيجه عكس مى دهد. تودّد هم اگر از حدّ اعتدال خارج شود سر از چاپلوسى در مى آورد. در لغت تودّد به سه معناست: عشق در زندگى، اظهار محبّت و چاپلوسى.

افراد چاپلوس انسانهاى بسيار خطرناك هستند و بعضى از افراد اطراف قدرتها را مى گيرند و كارهاى غلط آنها را خوب جلوه مى دهند و سبب گمراهى آنها مى شوند كه اين در واقع تودّد نيست چون در دل نيست و دروغ مى گويد در حالى كه توّدد در دل است و دروغ نمى گويد. بعضى چاپلوسى را هم از حد مى گذارنند مثل چاپلوسيهايى كه بعضى از شعرا داشتند.

اميدواريم كه به اين آداب عمل كنيم و تبليغات دشمن را كه اسلام را خشونت طلب معرّفى مى كنند نقش بر آب كنيم.

* * *

بحث در مسئله هفتم از مسائل نفقات در ادّعاى حمل از ناحيه زن بود، كه آيا به مجرّد ادّعاى زن نفقه ثابت است؟ اقوال و ادلّه مسئله بيان شد.

بقى هنا شىء:

در جايى كه زوجه ادّعاى حمل مى كند.

يكى از راههاى تحقيق، ابزارهاى امروزى است كه گاهى از طريق عكس بردارى و گاهى از طريق تجزيه خون و ساير روشهاى بدنى انجام مى گيرد، آيا اينها هم مى تواند معيار باشد؟ آيا اينها داخل در شهادت است يا داخل در قول اهل خبره؟

قلنا: اين امور دو گونه است، بعضى از اقسام داخل در قول اهل خبره و بعضى از اقسام داخل در شهادت است آنهايى كه فقط خبراء از آن سر در مى آورند و از آن قطع يا اطمينان بر باردارى زن پيدا مى كنند داخل در قول اهل خبره است و شهادت يك نفر هم كافى است، امّا اگر به گونه اى باشد كه ديگران و افراد عادى هم از آن سر در مى آورند در واقع بازگشت آن به شهادت و رؤيت عام است. البتّه در اغلب موارد از قبيل قسم اوّل است و به همين جهت است كه كارشناس بعد از آزمايش براى طبيب هم با نامه، تشخيص خودش را تشريح مى كند، چون كارشناسى او در اين مسئله اقوى از كارشناسى طبيب است و در واقع يك مسئله تخصّصى است.

* * *

در مسئله هشتم بحث از موضوع نفقه به طور كلى (از نظر جنس و مقدار و كيفيّت و كميّت است).

قاعده كلّى: مباحث فقهيّه سه نوع است:

1 ـ مباحث حكمى (مثلا تجب النفقة للزوجة الدائمة).

2 ـ مباحثى كه موضوع را به كلّى بيان مى كند (مثل اين كه نفقه چيست و شامل چه چيزهايى مى شود).

3 ـ بحث هاى مصداقى (مثل اين كه اين خانم باردار است تا نفقه به آن تعلّق گيرد). مسئله گذشته از همين قبيل بود، امّا اين مسئله بحث از موضوع كلّى است.

مثال ديگر: حرمت شرب خمر و اين كه خمر حرام است يك بحث حكمى است. حال آيا خمر شامل هر نوع شرابى مى شود چه از انگور و چه از سيب و يا آب جو را شامل است؟ اين بحث موضوعى كلّى است، امّا آيا آنچه در اين ظرف است خمر است؟ اگر شهودى شهادت دادند كه خمر است يا كارشناس گفت خمر است، اين بحث مصداقى است.

در بحث نفقه تا به حال بحث حكمى و مصداقى بود، اكنون بحث در موضوع كلّى نفقه است. اين مسئله در ميان عامّه و خاصّه محلّ گفتگو است.

در اين مسئله دو مطلب مورد بحث است:

1 ـ اجناس:

نفقه چه اجناسى را شامل مى شود كه بعضى شش و بعضى بيشتر ذكر كرده اند.

2 ـ مقدار نفقه:

هر روز چه مقدار نفقه بايد بدهد؟

مرحوم محقّق در شرايع يك ضابطه كلّى و بعد شش مصداق براى آن بيان مى كند و مى فرمايد: فضابطه القيام بما تحتاج المرأة إليه من (آيا «مِن» بيانيه است) طعام (نان) و إدام (هر چيزى كه همراه نان مى خورند) و كسوة و إسكان و إخدام و آلة إدهان (چرب كردن و كرم ماليدن چون در حجاز هوا خشك است بايد غالباً بدنها را چرب كنند و اين يكى از پذيرايها بوده است) تبعاً لعادة أمثالها من اهل البلد.[4]

اين شش مورد آيا مصداق است يا تمام محدوده؟ و آيا ميوه و دارو و درمان را هم شامل است يا نه؟

مرحوم صاحب جواهر هشت مورد شمرده است: طعام، ادام، كسوة، فراش و آلة الطبخ و الشرب و آلة التنظيف و السكنى و نفقة الخادم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo