< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 10 /

حديث اخلاقى: شيعيان على(عليه السلام)

متن حديث:

قال(عليه السلام) ولما جعل المأمون الى على بن موسى الرضا(عليهما السلام) ولاية العهد دخل عليه آذنه و قال اِن قوماً بالباب يستأذنون عليك يقولون نحن شيعة على(عليه السلام) . . . . [1]

ترجمه حديث:

هنگامى كه امام رضا(عليه السلام) به طوس تشريف فرما شده و ظاهراً ولايت عهدى را پذيرفتند جمعى از شيعيان به ديدار ايشان آمده و اجازه ملاقات خواستند، حضرت از خادم خود پرسيد اينها چه مى گويند؟ خادم عرض كرد مى گويند نحن شيعة على(عليه السلام)، امام به آنان اجازه ملاقات ندادند; روز دوّم، سوّم و تا دو ماه پشت سر هم هر روز آمدند و در اين مدّت حضرت اجازه ملاقات ندادند، روز آخر كه شد آنها به خادم گفتند به امام بگو اگر ما به ديار خود برگرديم و بگويند دو ماه در طوس بوديد حضرت را زيارت كرديد يا نه، اگر بگوييم اجازه ملاقات ندادند، ديگر آبرو نخواهيم داشت، خادم به حضرت عرض كرد و حضرت اجازه ملاقات دادند. بعد از ورود حضرت اجازه جلوس هم ندادند، آنها عرض كردند يابن رسول الله ما چه كرديم كه شما با ما چنين مى كنيد حضرت فرمودند شما خود را شيعه على(عليه السلام) مى دانيد در حالى كه شيعه على، امام حسن و حسين(عليهما السلام) ابوذر، سلمان، مقداد و محمد بن ابى بكر است، آنها عرض كردند كه ما توبه مى كنيم چه بگوييم؟ حضرت فرمودند بگوييد ما محبّ على(عليه السلام)هستيم، وقتى اين را گفتند حضرت به خادم دستور فرمودند كه اينها را اكرام كن.

شرح حديث:

اين حديث واقعاً تكان دهنده است. ما مى گوييم كشور شيعيان على بن ابى طالب(عليه السلام) هستيم در حالى كه آنها كه به ملاقات حضرت آمده بودند از ما بهتر بودند، معلوم مى شود كه اين ادّعا خيلى بزرگ است امام صادق(عليه السلام) در مورد صفات شيعيان مى فرمايند:

«انّما اصحابى من له اشدّ الورع و خاف من عقاب الله و رجا ثواب الله هؤلاء اصحابى».

تقوا مرحله نازله ورع است. چرا كه تقوى پرهيز از گناه و ورع پرهيز از شبهات است و امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد اصحاب من اشدّ ورع و خوف از خدا را دارند و رجاء ثواب الهى دارند و سرتاپا مطيع فرمان خدا هستند.

ما مسئله را خيلى ساده حساب كرده ايم به طورى كه با توسّل و زيارت و دعا مى خواهيم خود را شيعه بدانيم كسى نمى خواهد توسّل و زيارت را كم ارزش كند ولى شيعه بودن غير از اينها چيزهاى زيادى مى خواهد. شيعه بودن فداكارى، ايثار، معرفت، تقوى و... مى خواهد، تمام زندگى ما خانه، بازار، ادارات جشنها، سفر، حضر،... همه بايد بوى ولايت دهد.

بايد از خود و خانواده خود شروع كنيم، اين ولايتى را كه امام رضا(عليه السلام) فرمود و حتّى فرمود مدّعيان دروغين توبه كنند، بايد از خودمان شروع كنيم و شيعه على بودن به اين ادّعاها نيست.

اميدوارم خدا توفيق دهد واقعاً به جاى محبّ على بودن ادّعا كنيم كه نحن شيعة على به همان شكلى كه امام صادق(عليه السلام) و امام رضا(عليه السلام) مى پسندند.

* * *

بحث در مسئله دهم در اين بود كه آيا عقد متعه را مى توان منفصل از زمان عقد انجام داد؟ عدّه اى قائل به جواز و عدّه اى قائل به عدم جواز بودند. ادلّه مجوّزين را مطرح كرديم و آخرين دليل، روايت «بكّار بن كردم» بود. مرحوم مامقانى در منتهى المقال مى فرمايد «كَردَم» به وزن جعفر الرجل القصير الضخم (انسان كوتاه چاق) و بعد عَلَم شده است. كتب لغت براى «كردم» معانى مختلفى ذكر كرده اند; كَردَمَ زيدٌ به معناى دويدن مانند رجل قصير، محكم و استخواندار است، و تكردم به معنى جمع كردن.

نكته ديگر در مورد اين روايت اين است كه محدّث نورى در مستدرك در بحث مشايخ صدوق مى گويد سند صدوق به بكّار صحيح است، آيا مى توان به حرف ايشان اعتماد كرد، و روايت بكّاره را از ضعف نجات داد؟

به احتمال قوّى منظور حاجى نورى اين است كه سند تا بكّار صحيح است و اگر اين روايت را صحيحه دانسته اشتباه است چون حاجى نورى از متأخرين است و از كجا دانسته صحيح است علاوه بر اين در سند صدوق به بكّار، محمّد بن سنان محلّ بحث است پس روايت ايشان را نمى توانيم صحيح بدانيم و بكّار مجهول است.

اضف الى ذلك، مضمون حديث هم مضمون عجيبى است و چنين شخصى پيدا نمى شود كه چنين عقدى بخواند.

قائلين به فساد هم به دلايلى تمسّك كرده اند كه اصل حرمت، احتياط در فروج و عدم جدايى اثر از مؤثر را بيان كرديم.

اين عقد منافى تنجيز است:

تنجيز يكى از شريط عقود است. گاهى عقد را معلّق بر يك امر يقينى قرار مى دهد و گاهى بر يك امر مشكوك كه هر دو باطل است، چون انشاء ايجاد است و ايجاد قبول تعليق نمى كند. ما نحن فيه هم چنين است چون مى گويد زوّجتك نفسى اذا جاء شهر رجب و اين تعليق در انشاء است كه اجماعاً باطل است، پس منفصلا نمى توان عقد خواند.

جواب نقضى: همان گونه كه تعليق در اجاره را اجازه داده ايد و آن هم انشاء و در بين عقلا مرسوم است تعليق در ما نحن فيه هم جايز است.

جواب حلّى: اينها قيد انشاء نيست و انشاء مطلق است، بلكه قيد مُنشأ (زوجيّت) است يعنى زوجيّت كهه مُنشأ است مقيد است به سال آينده، اين را تشبيه مى كنيم به واجب معلّق نه واجب مشروط.

«بحث اصولى»

باب مقدّمه واجب مطالب مهمى دارد اگر چه خود مقدمّه واجب چندان ثمره اى ندارد. در باب مقدمه واجب مى گويند واجب به سه قسم تقسيم مى شود:

1- واجب مطلق: هيچ قيد و شرطى جز شرائط عامّه (عقل، بلوغ، علم و قدرت) ندارد، به عنوان مثال وجوب معرفة الله واجب مطلق است و هيچ قيد و شرطى ندارد.

2- واجب معلّق: شرط در وجوب نيست بلكه در واجب است و قيد به واجب مى خورد.

3- واجب مشروط: قيد به وجوب مى خورد.

مسئله حج قبل از استطاعت واجب مشروط است امّا وقتى مستطيع شد ولى هنوز موسم حجّ نرسيده اين واجب معلّق است كه وجوب آمده ولى وقت آن نيامده است. ﴿يجب عليك الحج المقيد بالموسم﴾

مرحوم شيخ معتقد است واجب مشروط نداريم چون وجوب، انشاء است و انشاء ايجاد است و تعليق بر نمى دارد، ايشان تمام واجبات مشروط را به واجب معلّق بر مى گرداند.

ما معتقديم واجب مشروط داريم و واجب معلّق نداريم به عكس مرحوم شيخ انصارى و اين موضوع را در انوارالاصول تفصيلا توضيح داده ايم.

در عقد انقطاعى با فاصله در انشاء تعليق نيامده تا بگوييد كه تنجيز شرط است و تعليق باطل است. ما معتقديم اصلا تعليق نيست چون عقد در فلان زمان را انشاء كرده است و از قبيل شرط نيست، بلكه در ذات آن است و همين حرف را در اتّصال هم مى توان زد، چون آن هم مقيّد به زمان حال است و هكذا تمام شروطى كه در عقد قرار مى دهند همه قيد است نه تعليق در واجب و نه تعليق در ناحيه وجوب. فعلى هذا اين اشكال اساس و پايه اى ندارد، پس نمى توان گفت در صورت انفصال شرط تنجيز از بين مى رود.

علاوه بر اين آيا تنجيز در معاملات شرط است؟

مشهور اين است كه عقد غير منجّز باطل است و شش دليل ذكر كرده اند كه ما در انوار الفقاهه آن شش دليل را ذكر كرده ايم و در پايان نتيجه گرفته ايم كه شرطيّت تنجيز براساس بناى عقلاست نه حكم عقل و عقلا معامله معلّق بر چيزى نمى كنند كه اين بناى عقلاست نه محال عقلى.

جمع بندى: تا اينجا مسئله انفصال در عقد متعه، اشكال اساسى نداشته است، چون تنجيز در اينجاها هست و از قبيل تعليق باطل نيست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo