< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 1 / النكاح المنقطع كالدائم

به مناسبت ميلاد حضرت مهدى(عج) به بعضى از مطالب اساسى در اين زمينه مى پردازيم. چند آيه در قرآن مجيد ناظر به قيام حضرت مهدى(عج) است كه از باب نمونه به چند آيه اشاره مى كنيم:

﴿و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أنّ الارض يرثها عبادى الصالحون*انّ فى هذا لبلاغاً لقوم عابدين﴾[1] .

﴿وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات منكم ليستخلفّنهم فى الارض كما استحلف الذين من قبلهم و ليمكننّ لهم دينهم الذى ارتضا لهم و ليبدلنهّم من بعد خوفهم أمنا يعبدوننى و لا يشركون بى شيئا﴾[2] .

﴿و نريد أن نمّن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثين﴾[3] .

در اين ايّام همه به فكر ظهور حضرت هستند و سفارش به توسّلات مى كنند، ولى ظهور شرايطى دارد. عدّه اى به جنبه منفى شرايط فكر مى كنند يعنى معتقدند بايد زمين پر از ظلم و جور شود و همه جا را ظلم و فساد بگيرد تا عصر ظهور شود، ولى مطابق آيات قرآن تا يك قوم صالح و با ايمان و عمل نباشد ظهور ميسّر نيست، چون مطابق آيه خدا به جمعيّت صالح وعده پيروزى بر كافران و ناصالحان را داده است، همچنين مطابقه آيه ﴿انّ الارض يرثها عبادى الصالحون﴾ بايد هم بنده و هم صالح باشند و يا مطابق آيه ديگر كه مى فرمايد ﴿نجعلهم أئمة﴾ مراد ائمّه هدايت است نه ائمّه ضلال، بنابراين شرط ظهور تربيت يك گروه عظيم صالح است تا آنها براى همراهى با حضرت مهدى(عج) براى بر افراشتن پرچم حق و عدالت آماده شوند و تا اينها نباشد كار درست نمى شود.

از اين جا معلوم مى شود كه در كنار دعاهايى كه براى تعجيل ظهور مى كنيم بايد دو كار را فراموش نكنيم:

1- خودمان را بسازيم، يعنى ايمان و عمل صالح، شجاعت، تقوى و خدا ترسى، ترك گناه، داشتن افكار بلند و والا در حدّ حكومت جهانى داشته باشيم.

2- جامعه را بسازيم چرا كه ما عهده دار هدايت ديگران هستيم يعنى بگوييم كه اى مردم اگر مى خواهيد حضرت ظهور كند بايد ﴿الذين آمنوا و عملوا الصالحات﴾ و ﴿يرثها عبادى الصالحون﴾ باشيد.

تعداد ياران حضرت كه 313 نفر معروف است منظور صف اوّل ياوران مهدى(عج) است و در صفوف بعدى افراد ديگرى هم هستند.

بايد سعى كنيم كه عمل ما مؤمن پرور باشد و بايد عمل نشان داد و مسئوليت ما به عنوان سرباز امام زمان(عج) سنگين است.

مسئله انتظار ظهور كار مشكلى است برخلاف آن چه كه ما فكر مى كنيم و مسئله تعجيل ظهور نياز به مقدّماتى دارد كه بايد مهيّا شود.

* * *

قبل از ورود به بحث دو مطلب را كه به مباحث قبل مربوط است مطرح مى كنيم:

1- بعضى مى گويند اين كه حديث معروف دارد كه خليفه دوّم گفت: متعتان محللّتان على زمن رسول الله(ص) و انا أحرّمهما، يكى از دو متعه، متعه نكاح و ديگرى حج تمتّع است. در حجّ تمتّع ابتدا عمره به جاى آورده و بعد از احرام خارج مى شوند و مجددّاً براى رفتن به عرفات محرم مى شوند، پس در بين عمره و حج از احرام خارج مى شوند.

خليفه دوّم در اين مسئله افكارى مانند افكار قبل از اسلام داشت و مى گفت زشت است كه براى رفتن به عرفات محرم شويم در حالى كه قطره هاى آب غسل جنابت از ريش ما مى چكد، به همين جهت وقتى با احرام وارد مكّه شدى همه چيز بر تو حرام است تا به عرفات بروى. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خودش حجّ تمتع به جاى آورد در حالى كه ابتدا عمره تمتعّ به جاى آورد و بعد مُحلّ شد و بعد براى حج تمتع محرم شد. اين مسئله در روايات اهل سنّت آمده است كه به اين متعه حج مى گويند، يعنى حجّى كه عمره آن قبل است و بين آن عمره و خود حج فاصله اى است كه مُحلّ شده و همه چيز براى او حلال شده است.

2- متعه به نفع مردان است يا زنان؟

به نفع هردو است چون عقد يك طرفى نيست و اين مردان با زنانى متعه مى كنند كه شوهر ندارند و نياز به شوهر دارند، پس همان گونه كه عقد موقّت نياز مرد را برطرف مى كند، مشكل زنى را هم كه نياز به شوهر دارد بر طرف مى كند.

مسألة 1: النكاح المنقطع كالدائم فى أنّه يحتاج إلى عقد مشتمل على ايجاب و قبول لفظيين و أنّه لايكفي فيه مجرّد الرضا القلبى من الطرفين و لا المعاطات و لا الكتابة و لا الاشارة و في غير ذلك كما فُصّل ذلك كلّه (در عقد دائم)

عنوان مسئله:

برنامه هايى كه در ايجاب و قبول عقد دائم بود (18 مسئله) در اينجا هم هست چرا كه اين دو عقد به هم شبيه هستند.

اركان عقد موقت:

عقد موقّت داراى چهار ركن است:

صيغه،

2- محلّ (زوجين واجدين للشرائط)،

3- أجَل(مدّت)،

4- مَهر،

اگر اين اركان اربعه مخدوش شود عقد موّقت مخدوش مى شود.

همانطورى كه در بحث هاى سابق گفتيم بايد لفظ صريح باشد و ظهورش نوعى و يا عرفى باشد چون بعضى معتقدند كه عقد موقّت قبل از اسلام هم بوده است و اسلام ابداع كننده عقد موقّت نيست و اسلام براى آن شرايطى قرار داده است، پس بايد يا با الفاظ عرفى و يا با الفاظى كه در شرع گفته شده عقد جارى شود.

در مورد عربيّت، بايد گفت كه اگر قادر بر عربيّت باشد احوط عربيّت است و اگر قادر نباشند با زبان ديگر مى توانند انشاء عقد كنند.

ادله:

اجماع:

اين مسئله اجماعى است و مرحوم صاحب جواهر مى فرمايد:

اجماعاً بقسميه. و اگر نبود اين اجماع جاى چانه زدن در مورد كتابت بود، چرا كه يكى از طرق انشاء كتابت است.

در زمان گذشته عقد نامه و بيع نامه هاى كتبى كمرنگ بود و همه چيز با الفاظ انجام مى گرفت. آيه 282 سوره بقره در مورد كتابت است ولى كتابت به عنوان انشاء عقد نيست، بلكه شبيه شهود است يعنى مى نوشتند تا طرف انكار نكند. پس در سابق كمتر معمول بوده است حتّى در جاهايى كه مبايعه نامه را مى نوشتند قيد مى كردند كه صيغه لفظى عقد هم جارى شد.

امروزه انشاء كتابت بر انشاء لفظى پيشى گرفته و معاملات مهم را با انشاءِ لفظى انجام نمى دهند و تا كتابت نباشد قراردادها باد هواست و فقط معاملات جزئى را با الفاظ انجام مى دهند، پس انشاء لفظى فرع شده است و گاهى فرع هم نيست و حتماً بايد كتابت باشد و به تنهائى مورد قبول نيست. حال اگر اين اجماعى كه جلوى ما را گرفته است نبود ما اجازه مى داديم كه در باب نكاح انشاء عقد به كتابت باشد، همان گونه كه در بيع اجازه داده ايم.

ويژگى نكاح:

نكاح از عبادات است، نه اينكه قصد قرتب مى خواهد، يعنى توقيفى است و آن قدر شارع به آن قيد و شرط زده كه مثل و صلاة و صوم توفيقى شده است و ديگر يك امر عرفى و عادى نيست بنابراين برخورد بزرگان با نكاح غير از برخورد آنها با بيع و اجاره است و اينها جلوى ما را گرفته است اگر اين موارد نبود در نكاح هم كتابت را جايز مى دانستيم كما اينكه امروزه خيلى از ازدواجها و طلاقها در محيط هاى غير اسلام به كتابت است و در دفترخانه امضاءِ مى كنند.

نكته:

براى توضيح بيشتر در مورد نقش كتابت در مسئله انشاءِ به كتاب بحوث فقهية هامة مراجعه شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo